eitaa logo
صالحین (تجیر) ابوزیدآباد و حومه
136 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
696 فایل
کانال مربیان، معلمین،والدین و هادیان سیاسی http://eitaa.com/abozeiedabad منطقه ابوزیدآباد-بخش کویرات آران بیدگل استان اصفهان* لینک کانال@abozeiedabad ارتباط با مدیرکانال https://eitaa.com/snatkar1364
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال هدایت(تبیین)
🔴 تذکر قالیباف به روحانی در مورد سوءاستفاده دولت از تعامل با مجلس 🔹 طبق خبرهای رسیده، روحانی در جلسه اخیر شورای عالی اقتصادی به بهانه تاکید رهبر انقلاب بر تعامل قوا به خصوص تعامل مجلس با دولت، می خواسته است بدون دردسر قضیه فروش نفت به مردم را تصویب کند که با مخالفت قالیباف رو برو شد. 🔹 در این جلسه، روحانی با بیان اینکه این طرح فروش نفت به مردم بسیار مهم است باید این طرح را در همین جلسه تصویب کنیم تا به اجرا دربیاید. 🔹 قالیباف در جواب می گوید هنوز زوایای کامل این طرح مشخص نیست و معلوم نیست آیا کاملا به نفع مردم و اقتصاد کشور است یا خیر، پس نیاز به بررسی بیشتر دارد. 🔹 روحانی در جواب می گوید رهبری مگر تاکید نکردند که مجلس با دولت تعامل کند؟ پس چرا سنگ اندازی می کنید؟ 🔹 قالیباف می گوید هدف ما نجات اقتصاد کشور است و مبنای تعامل همین است ولی ظاهراً آقای روحانی می خواهد به بهانه تعامل مجلس با دولت، کارهای اشتباه خودش را مانند گذشته پیش ببرد که ما نخواهیم گذاشت. 🔹 روحانی از این حرف قالیباف به شدت عصبانی می شود. کانال هدایت(سردار شهید صنعتکار)
هدایت شده از کانال هدایت(تبیین)
🔴جزییات طرح سهمیه بندی بنزین سرانه خانوار ♦️احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیات رئیسه مجلس با اشاره به "طرح سهمیه‌بندی بنزین سرانه خانوار" در صحن علنی مجلس به صورت عادی اعلام وصول شد، گفت: براساس این طرح ماهانه به هر فرد 30 لیتر بنزین سهمیه‌ای پرداخت خواهد شد که به کارت سرپرست خانوار واریز می‌شود، و سرپرست فرصت دارد تا پایان ماه آن را مصرف کند و اگر مقداری از آن باقی ماند زمانی -که دولت می‌خواهد کارت سرپرست را مجدد شارژ کند- موظف است کل باقی مانده آن را براساس قیمت 90 درصد فوب خلیج فارس خریداری و به حساب سرپرست واریز کند که زیرساخت‌های این طرح توسط شرکت پخش و پالایش فرآورده‌های نفتی آماده شده است.
هدایت شده از 
شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره ی مباهله گم نشود پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت آیات چو آفتاب از خاور نور نازل شده بر سینه پیغمبر نور ابناء و نساء و انفس اقدس حق یعنی حسنین و علی و کوثر نور آن پنج وجود صاحب عصمت حق یعنی همه عصاره ی خلقت حق کردند فنا بنای اسقف بازی با هیمنه ی شگفت و با هیبت حق مهری که به شأنش آمد از حق، «لولاک» روشن شده از جلوه ی رویَش، افلاک با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد تا ریشه ی تثلیث برآرد از خاک دُردی کش جام درد باید بودن آگاه دل از نبرد باید بودن چون شیر خدا حقیقت حق محور در جنگ عقیده مرد باید بودن آن روز دو صف مقابل هم بودند تحلیلگر دلایل هم بودند آن سو همه در تجزیه ی یکدیگر این سوی ولی، مکمل هم بودند فرمانده ی جنگ، مصطفی بود آنروز سردار سپاه، مرتضی بود آن روز لشکر، حسنین و فاطمه، پشتیبان در عرصه، سلاحشان دعا بود آن روز آن روز نه سنگ و چوب و نه سنگر بود نه نیزه ی جان شکار و نه خنجر بود پیروزی پنج تن به اهل نجران از باور بالنده ی بارآور بود با ذکر عَلَی الدّوام، آن پنج نفر کردند به پا قیام، آن پنج نفر با باور خود به مشرکین حجت را کردند به حق تمام، آن پنج نفر فرمود نبی، علی ولی الله است خورشید ولایت و دلیلِ راه است زهراست دل من و حسن، دلبندم عشق است، حسین و عشق حق دلخواه است مهر آمد و پشت شب بیداد شکست اندیشه تثلیثی شیّاد شکست هنگام مباهله ز اِعجاز رسول هم اسقف و هم صلیب فولاد شکست اسقف که گل روی محمد را دید افتاد صلیبش از کف و جامه درید گفتا که به حق و راستی در انجیل حق کرده وجود اقدست را تایید با اهل جدل مجادله باید کرد با تیغ زبان مقابله باید کرد بر منطق وحی سر اگر نسپردند بی چون و چرا مباهله باید کرد شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت از فاطمه و اباالحسن باید گفت تا خاطره ی مباهله گُم نشود پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۸🌷 توجّه به خدا در همه حال: موسای جوان که با ترس و دلهره از مصر گریخته بود، به سوی مدین حرکت کرد؛ زیرا آنجا تحت حکومت فرعون نبود و دست فرعونیان به او نمی رسید. جوانی که در قصر بزرگ شده بود، اینک دست خالی و بدون توشه و غذا بود و سفری سخت در پیش داشت؛ ولی در این راه، یک سرمایه‏ ی مهم داشت: ایمان و توکّل به خدا. از این رو هنگامی که در مسیر مدین گام نهاد، گفت: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راه درست هدایت کند.» او چند شبانه روز حرکت کرد و در راه، برای ادامه‏ ی زندگی، از علف های صحرایی و برگ درختان می خورد؛ تا آنجا که به شدّت ضعیف و لاغر شد. به هر حال، پس از چند روز به نزدیکی شهر مدین رسید و بیرون شهر، جمعیّتی نظرش را به خود جلب کرد. جلوتر که آمد، متوجّه شد که آن ها شبان هایی هستند که برای سیراب کردن گوسفندانشان، دور چاهی جمع شده اند؛ امّا با تعجّب دید که دو زن با گله‏ ی گوسفندی در گوشه ای ایستاده اند. موسی نزد آنان رفت و علّت این کارشان را جویا شد. آنان گفتند که پدرشان، پیرمردی کهنسال است و آنان باید برای امرار معاش، گوسفندانشان را به چرا ببرند، و هر روز برای آب دادن به آنها، به اینجا می آیند و صبر می کنند تا چوپانانِ دیگر به گوسفندانشان آب بدهند و پس از رفتن همه، گله شان را سیراب کنند. موسی با وجود خستگی و گرسنگی، از چاه آب کشید و به گوسفندان آن دو زن آب داد. سپس به گوشه ای رفت و در زیر سایه ای نشست و بی آن که لب به شکایت و ناراحتی بگشاید، با کمال ادب و فروتنی به خدا عرض کرد: «پروردگارا، من به هر نیکی و خیری که برایم بفرستی، نیازمندم.» البته او چیز زیادی از خدا نمی خواست؛ بلکه تنها تکّه نانی می خواست که با آن سیر شود؛ ولی همان را نیز به زبان نیاورد و از روی ادب، تنها نیازمندی خود را به خدا عرض کرد. خدا نیز دعای او را شنید و پس از مدّت کوتاهی آن را اجابت کرد؛ ولی بسیار فراتر از یک تکّه نان. آری، دوران ترس و وحشت و گرسنگی و رنج او دیگر به پایان رسیده بود. یکی از دو زن، با شرم و حیای خاصّی نزد موسی آمد و به او گفت که پدرش می خواهد مزد آب دادن گوسفندان را به او بدهد. موسی فهمید که پدرِ او، مثل دیگران نیست؛ بلکه انسانی است که نمی خواهد کوچک ترین حقّی از کسی ضایع شود. از این رو نور امید در دلش روشن شد و به خانه ی او رفت. پس از وارد شدن به خانه‏ ی پیرمرد، موسی فهمید که نزد یکی از پیامبران والامقام خدا ـ یعنی شعیب ـ آمده است. موسی شرح حالش را برای شعیب بازگو کرد و شعیب به او اطمینان داد که دیگر خطری تهدیدش نمی کند. در این هنگام، دختر شعیب مخفیانه به پدر پیشنهاد کرد که موسای جوان را استخدام کند، و پدرش را از قدرت جسمی، فکری و عفّت و امانتی که در دو برخوردش با موسی دیده بود، آگاه کرد. شعیب نیز به موسی پیشنهاد کرد که به شرط هشت سال کار برای او می تواند با یکی از دخترانش ازدواج کند، و اگر دو سال بر آن اضافه کند، لطف و محبّت بیشتری به شعیب کرده است. موسی نیز با کمال میل این شرط را پذیرفت و خدا را بر این پیمان گواه گرفت، و بدین ‏ترتیب، داماد شعیبِ نبی شد. 🕊👇 ┏━━━🍃═♥️━━━┓   @tartilvathdir96 ┗━━━♥️═🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷 ✅ پیام "سردار مجتبی فدا" فرماندهی سپاه صاحب الزمان اصفهان جهت آغاز رزمایش سراسری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷رزمایش بزرگ مجازی🇮🇷 ✅پیام دکتر حبیب زاده؛ معاونت سیاسی بسیج صاحب الزمان(عج)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا