پایگاهاطلاعرسانیابریشم
من و احمد کاظمی ( قسمت اول) خاطرات #سردار_حاج_سیف_الله_رهنما_حسن_آبادی من «سيف الله رهنما»، فرزند
من و احمد کاظمی ( قسمت دوم)
#خاطرات_سردار_سیف_الله_رهنما_حسن_آبادی
دوران سربازی که از ۱۵ شهریور ۱۳۵۳ شروع شده بود در ۱۵ شهریور سال ۵۵ به پایان رسید. وقتی از خدمت برگشتم پدرم به من و برادرم گفت که هر دویتان باید ازدواج کنید و در یک شب عروسی بگیرید خودش دو تا از دخترهای هم ولایتی را برایمان انتخاب کرده بود؛ طوری که بنده در انتخاب همسر آینده ام هیچ نقشی نداشتم. نام دختری که او برایم در نظر داشت «طیبه» بود.
من و طیبه خانم در مهرماه سال ۱۳۵۵ ازدواج کردیم و عروسی گرفتیم عروسیمان هم بیشتر شبیه مهمانی بود. پدرم تمام مخارج مراسم من و برادرم را متقبل شد و شام هم چلو خورشت سبزی داد. دو سال بعد در ۳۱ فروردین ۱۳۵۷ اولین فرزندمان به دنیا آمد که پسر بود. به دلیل علاقه زیادمان به حضرت امام خمینی اسم او را «روح الله» گذاشتیم...
#تاریخ_یزدآباد
❤️⃝⃡🇮🇷پایگاه اطلاع رسانی ابریشم
⭕️ @Abrisham_city1