#راه_حل_بهتر توی جلسات مادرانه‌ی مدرسه، از مسوولین شنیده بودم که وقتی بچه‌ها براشون اتفاقی میفته، اول خوب گوش کنید، بعد همدلی و بعد هم با هم راه حلی براش پیدا کنید. چند وقتی بخاطر صلاحی که خودم و همسرم در نظر گرفته بودیم و شاید بشه گفت یه تنبیه غیرفوری و غیر معین بود، پسرمون رو از کوچه رفتن محروم کردیم.( اما این محرومیت فقط مربوط به بازی بود، و خرید کردن ایشون سرجاش بود) و در این مدت که برای خرید می‌رفت بچه‌ها بهش می‌گفتن نمیای بازی و می‌گفته نه!!! بعد از گذشت مدتی دوباره با اجازه‌ی خودمون، پسرم رفته بود کوچه تا یک ساعت بازیش رو انجام بده، هنوز ده دقیقه نگذشته ناراحت و برآشفته اومد توی خونه و داد کشید و با ناراحتی گفت: من دیگه نمی‌رم کوچه؛ همش تقصیر شماست بچه‌ها من رو بازی ندادن من اولش تو دلم گفتم بهتر😉 اما بعد که دیدم ناراحتیش زیاده پیشش رفتم و گفتم بهم بگو چی شده؟ گفت بچه‌ها میگن تو نیومدی کوچه ما هم بازیت ندادیم دیگه. گفتم آره حق دارن، گفت: شما اجازه نمی‌دادید من برم!! گفتم آره ما اجازه نمی‌دادیم شما بری، اما الان دیگه اجازه داری، بیا برا مشکل‌مون راه حل پیدا کنیم. اولش کمی غُر زد و بعد کم کم با نوازش آروم‌تر شد، و یه چند تا پیشنهاد داد و با هم تحلیل کردیم و دیدیم خوب نیست. گفت شما بگو چکار کنم؟ گفتم می‌خوای بچه‌ها رو خوشحال کنی تا اونا باهات بازی کنن؟ گفت: آره. بهش پول دادم و گفتم برو برا همه‌تون بستنی بخر ( این باشه شیرینی برگشتت به بازی) فورا چشماش برق زد😍 و پرید و رفت بستنی خرید و توی گرمای تابستون با هم خوردن. بچه‌های کوچه که با بستنی خوشحال شده بودن، پسرم رو به بازی‌هاشون راه دادن و ..... 🌸اهمیت دادن به مشکل بچه‌ها و پیدا کردن راه حل اونم با کمک خودشون، بهشون یاد میده مشکلات تو دنیا قابل حله و فقط کافیه مهارت حل مشکل رو یاد بگیری و تمرین کنی. فقط کافیه ما بزرگترها مساله را از زاویه بچه‌ها ببینیم و در این بین هیچ چیز به اندازه همدلی به حل مساله کمک نمی‌کنه. #مادر_و_کودک_ادبستانی #تجربه‌ی_مادری #ادبستان_صدرا

🔰نامه جمعی از دانش‌آموزان کلاس سومی پسران به هم کلاسی‌های شیفت مخالفشان 😁😁😁😁😁 #ادبستان‌_صدرا

🔻مشکل اصلی جامعۀ ما که باید ریشه‌اش را در مدارس حل کنیم، چیست؟ 🔻چرا نوجوان‌ها در ابتدای سن تکلیف و آغاز دینداری، گروه‌گرا می‌شوند؟ 🔻«مردمی‌شدن اقتصاد» در گروِ کار جمعی و فرهنگ زندگی جمعی است 🔻بسیج و خانواده‌ها، دنبال تربیت انسان‌های «جمع‌گرا» باشند 👈🏼 همایش ملی بسیج دانش آموزی ما امروز در بخش‌های مختلف کشورمان مشکلات زیادی داریم؛ در اقتصاد، در مسألۀ خانواده، بالارفتن سن ازدواج، افزایش آمار طلاق، کاهش فرزندآوری و... آیا ریشۀ همۀ این مشکلات، در اعتقادات یا اخلاقیات مردم یا در توانایی‌های دشمن است؟ نه؛ نقطۀ کانونی مشکلات ما این است که «ما زندگی و کار جمعی بلد نیستیم و نمی‌خواهیم جمعی زندگی و فعالیت کنیم.» ناتوانی در زندگی جمعی و قوی بودن فردیت در جامعه باعث شده که آمار طلاق بالا برود. نمی‌توانیم با هم و در کنار هم زندگی کنیم لذا در زندگی خانوادگی هم دچار ضعف هستیم. دلایل بسیاری در دین وجود دارد که بر زندگی جمعی دلالت دارد. حکمت اصرار دین بر نماز جماعت و عبادت جمعی چیست؟ زندگی دینی، اقتصاد هم دارد. در کدام مسجد، کار اقتصادیِ جمعی انجام می‌شود؟ چرا ما به‌هم اعتماد نمی‌کنیم و به‌جای اینکه پول‌مان را در بانک بگذاریم، با هم، یک کارگاه تولیدی راه نمی‌اندازیم؟ چرا تعاونی در کشور ما ضعیف است؟ چون در زندگی جمعی ضعف داریم. چرا نوجوان‌ها در ابتدای سن تکلیف و آغاز دینداری، گروه‌گرا می‌شوند؟ حتماً یک طراحی حکیمانه پشت سر آن هست. هدف خدا از خلقت انسان و رشد و سعادت او، در زندگی جمعی است نه زندگی فردی. همۀ نهادهایی که در تعلیم و تربیت نوجوانان و دانش‌آموزان دخیل هستند باید به جمع‌گرایی نوجوانان توجه کنند و آنها را برای زندگی جمعی تربیت کنند و زمینه‌های لازم را در جهت رشد مهارت‌های زندگی جمعی بچه‌ها فراهم کنند. مدارس باید محل تجربۀ زندگی جمعی باشد. امروز مدارس ما کارمندپرور هستند و دانش‌آموزانی تربیت می‌کنند که یک دانش یا مهارتی را بیاموزند تا بتوانند در جایی استخدام بشوند. درست است که یک کارمند خوب، وظایف خودش را انجام می‌دهد اما اکثرا نسبت به جمع، احساس مسئولیت ندارد. بسیج، نهادی است که باید به دنبال تربیت افراد جمع‌گرا باشد. خانواده هم در جمع‌گرایی بچه‌ها بسیار مؤثر است، ولی معمولاً در خانواده‌ها به زندگی جمعی اهمیت داده نمی‌شود بلکه دائماً از بچه‌ها انتظاراتی دارند که بیشتر فردگرایی را در آنها تقویت می‌کند. اگر به دانش‌آموز و نوجوان، مهارت‌ها و آداب زندگی جمعی یاد داده نشود فرهنگ کار جمعی در جامعۀ ما ایجاد نمی‌شود. یک کار موفق از طریق گروه انجام می‌شود و گروه بدون ارتباط، شکل نمی‌گیرد. امروز اقتصاد بحث اول کشور است و تنها راه حل مشکلات اقتصادی این است که اقتصاد مقاومتی اجرا شود، اقتصاد مقاومتی هم یعنی اقتصاد مردمی. برای مردمی شدن اقتصاد هم غیر از کار جمعی و فرهنگ زندگی جمعی، راهی وجود ندارد. با تکی کار کردن، جامعه نجات پیدا نمی‌کند، باید خود را برای جامعه‌سازی آماده کنیم. بر سر افراد جدا از هم، هر بلایی می‌شود آورد ولی اگر با هم متحد باشیم و به هم کمک کنیم قدرتی خواهیم داشت که زور هیچ کسی به ما نمی‌رسد. 👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۰.۰۸.۳۰ 👈🏼 متن کامل: Panahian.ir/post/7085 @Panahian_ir

درس بزرگ روزهای بد کرونایی😈 و استفاده زیاد از فضای مجازی📱، توی خونه ما کمی عادی شده بود. مَنِ مادر👩🏻 برای امور کاری و پدر خونه🧔🏻 برای رونق کسب و کار روزانه چند ساعت رو مشغول لپ تاپ و سیستم کامپیوتر بودیم و غافل از اینکه بچه‌ها دارن می‌بینن👀 👁 چند ماهی بود که دچار چالشی جدید شده بودیم و پسر ۸ ساله‌مون مرتب تقاضا داشت که بهش گوشی بدیم تا بازی کنه و وقتی مقدار مصرف و قانون رو یادآوری می‌کردیم می‌گفت که نه وقت من خیلی کمه 🤯و اعتراض می‌کرد و من هم نگران از این موضوع؛ چون داشت به فرزند کوچکترمون هم سرایت می‌کرد.😥 با وجود اینکه ما ساعت‌هایی برای دورهم بودن و بازی‌های خانوادگی و تفریح‌شون وقت می‌گذاشتیم اما انگار به چشمش نمیومدن. یه شب یه فکری به ذهنم زد، 💫 تصمیم گرفتم لحظات خاطره انگیزمون رو به چشم بچه‌ها بیارم😉 وقتی بابا اومد و وقت بازی خانوادگی‌مون شد، دفتر و مداد آوردیم تا خوشگذرونی‌هامون رو نقاشی کنیم.🎨 من نقاشی حرم رفتن🕌 و پارک و رستوران و ... رو کشیدم؛ باباشون نقاشی سفر به کویر و بازی و ...کشید. و مخصوصا به همدیگه نشون می‌دادیم تا تذکر باشه🙃🙂 اما روی دیگه‌ی سکه رو پسرمون تعیین کرد و چنان رکبی بهمون زد که دقیقا اینطوری شدیم👈😯😧 دست به کار شد و اول نقاشی یه جشن تولد با کیک🎂 ۵ طبقه رو کشید و گفت دوست داره یه همچین تولدی داشته باشه.😂 یه دوچرخه ی 🏍 به قول خودش شیک کشید و گفت اینم هدیه‌ی تولدم🎁 خودش رو بین پدر بزرگ👴🏻 و مادربزرگش👵🏻 کشید و گفت که دلش براشون تنگ شده و دوست داشت پیش اون‌ها زندگی می‌کرد. خونه‌مون رو کشید، باباش پشت کامپیوتر، من جلوی لپ تاپ و داداش کوچولو هم در حال بازی و خودشم در حال گوشی بازی😔 با اینکه چند تا نقاشی دیگه هم از لحظات خوب‌مون کشید اما حرف دلش رو زده بود و ما متنبه شده بودیم. تصمیم گرفتیم و خداروشکر عملی هم کردیم، ساعت‌هایی که بچه‌ها خوابن رو به کارمون در فضای مجازی اختصاص دادیم و الحمدالله مشکل‌مون کمتر شد. 🌸و چه خوب گفت اون بزرگی که میگه بچه‌ها آن چیزی می‌شوند که ما هستیم نه آن چیزی که می‌خواهیم. #مادر_و_کودک_ادبستانی #تجربه‌ی_مادری #ادبستان_صدرا

💠ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 🖤خدمت به وطن، بی نام و نشان🖤 مقام معظم رهبری: علوّ مقامی که خداوند با شهادت به آن بزرگوار عطاء کرد، مزد زحمات و اخلاص کم‌نظیر او بود و این مقام با هیچ‌یک از مقام‌های دنیوی قابل مقایسه نیست. عظمت یافتن نام شهید فخری‌زاده در میان عموم مردم و ابراز تأسف بسیاری از جوانان از ناشناخته بودن او در زمان حیاتش را از دیگر آثار اخلاص شهید دانستند. 🖤سرباز دیگری که خون خود را به پای درخت انقلاب ریخت تا این درخت مستحکم‌تر از همیشه، در برابر بی عدالتی‌ها بایستد. #شهید_فخری‌زاده #سرباز_رهبر_فرزند_رهبر #ادبستان‌_صدرا

بین دوست داشتنی‌هات انتخاب کن چند باری بود غیر مستقیم یا مستقیم این رو به پسرمون🧒🏻 گفته بودیم، که نمیشه هم کوچه بری و هم وقتی برمی‌گردی و کارتن📺 مورد علاقه‌ات تموم شده گریه و زاری راه بندازی. هدف‌مون این بود که متوجه بشه هر انتخابی عواقبی داره و باید دقت بیشتری داشته باشه و می‌دونستیم تحمل و قبول این حرف براش خیلی سخته و گاهی غیر قابل پذیرش.😞 یک روز خیلی اتفاقی فرصتی فراهم شد که منِ مادر 👩🏻بین دوست‌داشتنی‌هام باید انتخاب می‌کردم، از طرفی دورهمی همکاران🧕🧕🧕 بود و مشتاق رفتن و از طرف دیگه پسرم کمی حال‌ندار 🤧بود و از اینکه نمی‌تونه با من بیاد ناراحت بود. شب، قبل از خوابش پرسید شما فردا می‌رید؟؟ منم گفتم بله که میرم، مگه شما با باباجون رفتید استخر 🏊‍♂ من اعتراضی کردم؟ گفت: نه ولی کاش منم می‌تونستم بیام. حالا نوبت من رسیده بود که بین دوست داشتنی‌هام انتخاب کنم، وای که چقدر گاهی چیزهای کوچک و گذشتن ازشون برامون سخته، 😞 در هر حال تصمیمم رو گرفتم و اون روز پیش پسرم موندم و نرفتم دورهمی همکاران، وقتی بیدار شد و دید که هستم و گفتم بخاطر شما موندم تا حالت بهتر بشه خیلی خوشحال شد، گفت ببین مامان بین دوست داشتنی‌هات انتخاب کردی😂😉😅 منم گفتم بله شما برای من از هر چیزی مهم‌تری💞 🌸اگر می‌خواهیم بچه‌هامون کاری یاد بگیرن، باید جلوی چشمشون ویترین کنیم. بچه‌ها باید ببینند که بابا و مامان از دوست داشتنی دست میکشن، و اتفاقا از سخت بودن این‌کار برای همدلی با بچه صحبت کنند. #مادر_و_کودک_ادبستانی #تجربه‌ی_مادری #ادبستان_صدرا

💠 ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 🔰بازی دنیای کودکان است، دنیای کودکان را جدی بگیرید. 🧐 اگر به بازی اعتماد کنید، نیازی نیست نگران رشد کودکتان باشید؛ بازی کودک را به طریقی رشد می‌دهد که تصورش را هم نمی‌کنیم. ✔️ ما در پیش دبستانی صدرا، با فرزندانمان نه تنها بازی که بازی‌سازی می‌کنیم؛ تا علاوه بر لذت از بازی، علاقه مندی‌ها و نیز توانمندی‌های خود را هم بشناسند و با خلاقیت از این توانمندی‌ها در خلق بازی‌ها و در ادامه، زندگی متعالی کمک بگیرند. #پیش_دبستانی #ادبستان_صدرا

💡دعوت به مجاهدتی از جنس تربیت💡 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📚 ما معلمان و مربیان وقتی می‌توانیم گامی مؤثر در تعلیم و تربیت برداریم که در یک تشکیلات پرنشاط و پرانگیزه و در یک فضای تخصصی، مجاهدانه مشغول به فعالیت باشیم. 🔰 ما در ادبستان صدرا درصدد آنیم تا بتوانیم در یک کار تشکیلاتی منسجم و با پرداخت تخصصی به تعلیم و تربیت به ارتقای این فرآیند در جهان اسلام کمک کنیم... 📣 از این‌رو، به جهت توسعۀ کادر آموزشی - تربیتی در دبستان پسرانه و دخترانه و پیش دبستانی و به منظور پیشبرد اهداف تربیتی و آموزشی از میان افراد دغدغه‌مند در این زمینه، دعوت به مجاهدت می‌نماید: ✅ معلم هنر و خلاقیت (خانم و آقا) ✅ معلم ورزش (آقا) ✅ رسانه و امور رایانه‌ای(خانم و آقا) ✅ کادر اجرائی (آقا) ✅ مربی(خانم و آقا) 💠 شرایط پذیرش: 🔶 دارای روحیه جهادی و کار جمعی 🔷انگیزه و دغدغه جهت نقش‌آفرینی در عرصۀ تعلیم و تربیت 🔷 اهل رشد و یادگیری 🔷 دارای روحیه نشاط و سرزندگی 📝 در صورت تمایل رزومه خود را به شناسۀ زیر 👇ارسال نمایند: 🆔 @adabestanesadra 📌 https://eitaa.com/joinchat/963379221C69e8d50acf #ادبستان_صدرا

💠ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 🌱سلام بر تو ای کسی که 🌱صبر شد حقیر تو 🌱ندیده بعد فاطمه(س) 🌱جهان زنی نظیر تو 💜ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت 💜مظهر مهربانی و عطوفت 💜عقیله‌ی بنی‌هاشم 💞زینب کبری سلام الله‌علیها مبارک‌باد. #ادبستان‌_صدرا

🎭 به نمایش بگذارید! مثل صحنه تئاتر 👈🏻اگر میخواهید فرزندانتان انسانیت، اخلاق و زندگی درست را یاد بگیرند ... #تصویری @Panahian_ir @Panahian_khanevade

بذار بزرگ بشی دعواهای بین خواهر برادرها کم و بیش توی هر خونه‌ای هست؛ توی خونه ما هم روال خودش رو طی می‌کنه. بارها فرزند کوچکم وسایل داداشش رو برمی‌داشت یا تو بازی‌هاشون سَبک داداش جون بزرگ رو رعایت نمی‌کرد و کار به ناراحتی و گاه دعوا می‌رسید😔 من بعنوان مادر تا جای ممکن مداخله نمی‌کردم؛ اما در جواب سوال پسر بزرگم که می‌گفت چرا چیزی به داداش کوچولو نمی‌گید، از این کلمه استفاده می.کردم که اون نمیدونه اجازه چیه❗️ وسایل شخصی یعنی چی❗️ و پسرم هر بار می‌گفت مگه میشه نفهمه و ندونه⁉️ ماجراها همچنان جریان داشت تا اینکه یک روز خانوادگی مشغول ملحفه کردن پتوها بودیم؛ پسر کوچولوم اومد و گفت مامان جون پتو دردش نمی‌گیره که بهش سوزن می‌زنیم؟😢 منم با خنده گفتم نه دردش نمی‌گیره خیالت راااحت. پسر بزرگم فورا با خنده گفت: مامان داداش هنوز اشیاء بی جان رو نمی‌شناسه. منم فرصت رو غنیمت شمردم و گفتم داداش کوچولو هنوز خیلی چیزها رو نمی‌دونه و متوجه نمیشه؛ باید صبر کنیم تا بزرگ بشه تا مثل شما خیلی چیزها رو بلد بشه. القصه که این تلنگر باعث شد چند جای دیگه و چند تا چیز کوچولوی دیگه رو ویترین کنیم و به چشم پسر بزرگمون بیاریم.👌 حالا که این قضیه برای پسر بزرگم کمی تا قستمی مشخص شده، میزان تنش‌هاشون هم کمتر شده، و گاهی روبه داداش کوچکش خیلی بزرگونه میگه بذار بزرگتر بشی می‌فهمی فلان قضیه چیه😉😅 🌸جریان زندگی مهمترین و غنی‌ترین بستر برای رشد و توانمدسازی و در نهایت برای تربیت جامع است. مهم این است که صبر و حوصله داشته باشیم و به عنوان یک والد، مربی، استاد و ... در جای مناسب، بهره شایسته را از آن‌ها ببریم. #مادر_و_کودک_ادبستانی #تجربه‌ی_مادری #ادبستان_صدرا

#از_فرش_به_عرش #دعوت_به_مشارکت_در_کار_خیر 🔰 پروژه: مفروش کردن حسینیه و نمازخانه ادبستان، مزین به نام 🌷🌹 "شهید مصطفی صدرزاده"🌹🌷 👈 به نیت هدیه به این شهید والا مقام و علو درجاتشان. 🔸 برآورد هزینه برای خرید فرش: ۳۰ میلیون تومان. 🔸 سهم من و شما .... 🔸 شماره کارت جهت واریز وجوه خیریه: 💳 5041721112076204 به نام "شبکه طلایه داران جهاد" 🌴🕌🌴🕌🌴🕌🌴🕌🌴🕌 پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم): خداى عز و جل در روز رستاخیز مى‌فرماید: «همسایگان من کجایند ؟» فرشتگان مى گویند : چه کسانى را سزاوار این است که همسایه شما باشند؟ مى‌فرماید : «آبادگران مسجدم» 🧕🏻🕌🧔🏻🕌👨🏻🕌🙋🏻‍♀🕌🙋🏻‍♂ #از_فرش_به_عرش #ادبستان_صدرا

💠ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 🔶 توی ادبستان بنا رو بر این گذاشتیم که داشتن آگاهی و رشد و تربیت ما پدران و مادران و مربیانِ ادبستان، بر هر کار تربیتی دیگه اولویت داره.✅ 🔰نمایی از سلسله جسات دانش افزایی والدین ادبستانی. 🔔 یادمون هست که این جبهه، مجاهدت همه جانبه میخواد.👌 #ادبستان‌_صدرا

💠ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. ترکیبی شگفت انگیز💫😉 مهارت معلم🧕 ➕طرح درس‌های جذاب بر اساس هوش‌های چندگانه ➕ تبدیل تهدید کرونا 😈 به فرصت ⏸یک تدریس خلاقانه👌 در روزگار رشد و تعالی در فضای مجازی📱💻 #خلاقیت #ادبستان‌_صدرا

💠ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. از جمله پارامترهای یک طرح درس خوب📝، درگیر کردن هوش‌های💫 چندگانه بچه‌هاست. وقتی که قطرات بارون💧💧💧 و دال کمر شکسته میان به کمک بچه‌هامون تا یادگیری بهتر اتفاق بیفته😉😊 #ادبستان_صدرا

💠 ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 📓 " مردی که تعطیلی نداشت " ✍️ نویسنده: " محسن مومنی " 📑 ناشر: "شهید کاظمی" 📖 توضیحات : عشق به سربازی امام زمان او را بر آن داشت تا در سنین نوجوانی، مدرسه تیزهوشان یزد را رها کند و عازم حوزه مبارکه قم شود. از همان روزهای اول علاوه بر دروس حوزه، دشمن شناسی و رسانه را نیز با جدیت پیگیری می‌کرد. 📙 دکتر محمدحسین فرج نژاد طلبه مجاهد و اندیشمند خستگی ناپذیر در شب عید قربان ۲۹ تیر ۱۴۰۰ به همراه خانواده اش آسمانی شد. 🔸هدیه به معلم مجاهدمان، سرکارخانم #خدیجه_بابایی (همسر دکتر فرج‌نژاد) بخوانیم سوره مبارکه حمد، همراه با صلوات. #ادبستان‌_صدرا

💠 ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 👈 یک جمعه پائیزی پدر و پسری با کلی بازی و نشاط و سرگرمی. ✅ کاری از جمع ادبستانی‌ها؛ پدران و مادران و مربیان در تلاشیم؛ همه با هم... #ادبستان‌_صدرا

💠 ادبستان صدرا؛ محفلی برای تربیت شخصیت‌های قدرتمند. 🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯 ▪️من نمی گویم چه شد؛ گویند در چشم علی ▪️سیل دشمن بود پیدا... فاطمه پیدا نبود... ایام #فاطمیه و #شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها تسلیت باد 🏴 #ادبستان‌_صدرا

من بزرگتر شدم ما مادرها عادت کردیم وقتی بچه‌های دوم‌مون به دنیا میان بچه‌های بزرگتر رو به جرم چند سال زودتر بدنیا اومدن 😅 جزو بزرگسالان حساب کنیم البته فقط در آروم موندن و گوش به حرف کردن🤪 من بعد از شرکت در دوره‌های ارتقایی مدرسه و توجه به ۳ پارامتر👈 چی دید👀 چی شنید👂 و چه رفتاری کرد🤷‍♂🤷‍♀ متوجه شدم خیلی وقت‌ها به پسرم حس بزرگونه‌ی عذاب وجدانی میدم😢 ولی سعی کردم رفتارم رو اصلاح کنم💪 ماجرا از اونجا شروع شد که آقا معلم پسرم دفترچه‌ای براشون طراحی کرد به اسم دفتر قدرت و قرار بود بچه‌ها کارهایی که نشون میده اون‌ها قدرتمند و توانمند‌تر شدن را بنویسن و این واقعا برنامه‌ی خوبی بود👌 تونست توجه پسرم رو به اطرافش بیشتر جمع کنه. منم کپی برداری کردم😉 و از پسرم خواستم هر کاری که نشون میده اون بزرگتر شده به من بگه، اونم قبول کرد. یه روز اومد و گفت مامان من بزرگتر شدم چون می‌فهمم نباید پسر اصغر آقا سبزی فروش رو مسخره کرد( چون این پسر عقب ماندگی ذهنی داره و متاسفانه بقیه تو کوچه دستش می‌ندازن) و من ذوق کردم و تحسین🤗 یه روز دیگه هم اومد گفت مامان من بزرگتر شدم چون تونستم امروز به دوستام بدون اینکه بفهمن لطف کنم، بعد تعریف کرد که هم کلاسی‌ها کفش‌هاشون رو توی جاکفشی نگذاشته بودن و آقای ناظم گفتن کفش هر کی بمونه میره سطل زباله و منم چون دیدم اون‌ها نیستن فورا کفش‌هاشون رو گذاشتم و رفتم کلاس، درسته دیرتر رفتم ولی آقا معلم چیزی بهم نگفت و کفش‌هاشون نرفت سطل زباله. 🌸برای تربیت فرزند نه لازم هست قوانین ذهنی خودمان را قالب کنیم و نه باج بدهیم، فقط کافی هست اون‌ها را در سن خودشان، با فهم و درک خودشان درک کنیم و اجازه بدیم تجربه کنند. #مادر_و_کودک_ادبستانی #تجربه‌ی_مادری #ادبستان_صدرا