کانون شعر و ادب و نویسندگی
💠#حکایت #گلستان_سعدی پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی
💠#حکایت
#گلستان_سعدی
یاد دارم که در ایام طُفولیّت مُتَعَبِّد بودمی و شبخیز و مُوْلَعِ زهد و پرهیز.
شبی در خدمتِ پدر، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصْحَفِ عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گردِ ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. چنان خوابِ غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند.
گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستینِ خلق افتی.
نبیند مدّعی جز خویشتن را
که دارد پردهٔ پندار در پیش
گرت چشمِ خدا بینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش
#گلستان_سعدی
#باب_دوم
#در_اخلاق_درویشان
حکایت شماره ۷
❌این حکایت شیخ اجل بسیار عبرت آموز است گاهی مؤمنین به خاطر اندکی عبادت چنان دچار عُجب و خودبرتر بینی می شوند که دیگران را حقیر و دور از رحمت خدا می بینند و احساس می کنند همه به جز خود جهنمی هستند و چه زیبا امیرمؤمنان (ع) می فرماید:
‼سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَة تُعْجِبُکَ (حکمت 46 نهج البلاغه)
«گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد».
لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی می فرماید:
مکن به چشمِ حقارت نگاه در منِ مست
که آبرویِ شریعت بدین قَدَر نرود
🌱| @adabi_bnd