#خاطرات
عالیه جهانگیر، همسر #نیما_یوشیج دربارهٔ بهانهگیربودن نیما و قهرکردن مداوم او خاطرهای را شرح میدهد:
«یکی از شبها سبزیپلو داشتیم، باز دیر آمد. همه شام خورده، خوابیده بودند. من آهسته در را باز کردم و شام را از پایین آوردم به بالا. وقتی شام را زمین گذاشتم به بهانهٔ اینکه این غذا دستخورده و کثیف است، ظرف پلو را روی فرش ریخت و قهر کرد. اثاثیهٔ خود را که عبارت بود از چندین جلد کتاب در چادر شبی پیچید و روی دوش خود گذاشت و از در بیرون رفت.
من پشت در حیاط ماندم و در را باز گذاشتم تا کسی در نزند و اهل خانه بیدار شوند. مدتی که گذشت از ته کوچه صدایی آمد که دو نفر با هم حرف میزنند. صدا نزدیک شد. تا آمدند در بزنند من در را باز کردم و گفتم با کی کار دارید؟ از شکاف در لباس پاسبان به چشمم خورد.
پاسبان اسم مرا برد. گفتم چه میخواهید در این وقت شب؟
گفت خواهش دارم این آقا را اجازه بدهید بیاید امشب بخوابد و فردا برود. چون با این کولهبار فکر میکنند سارق است.
در جواب گفتم خودشان رفتهاند، من بیرونشان نکردام.
بعد معلوم شد به پاسبان گفته عالیهخانم با من نزاع کرده و حالا میخواهم بروم منزل مادرم...
📜| @adabi_bnd
❌❗این سروده که با نام نیما یوشیج در فضای مجازی انتشار یافته است، جعلی بوده و متعلق به ایشان نیست.
#جعلیات
#نیما_یوشیج
🌱| @adabi_bnd
کانون شعر و ادب دریا
#خاطرات عالیه جهانگیر، همسر #نیما_یوشیج دربارهٔ بهانهگیربودن نیما و قهرکردن مداوم او خاطرهای را ش
#خاطرات
#سیمین_دانشور در نشریه ادبی گوهران تعریف میکند که #نیما_یوشیج از او پرسیده «خانمِ آل احمد! جلال چکار میکند که تو آنقدر با او خوب هستی؟ به من هم یاد بده که من هم با عالیه همان کار را بکنم؟»
خانم دانشور میگوید «من گفتم آقای نیما کاری که نداره، به او مهربانی کنید، میبینید این همه زحمت میکِشَد، به او بگویید دستت درد نکند. در خانهٔ من چقدر ستم میکِشی. جوری کنید که بداند قدرِ زحماتش را میدانید. گاهی هم هدیههایی برایش بخرید. ما زنها، دلمان به این چیزها خوش است که به یادمان باشند. نیما پرسید: مثلاً چی بخرم؟ گفتم: مثلاً یک شیشه عطرِ خوشبو یا یک جورابِ ابریشمیخوشرنگ یا یک روسری قشنگ … نمیدانم از این چیزها. شما که شاعرید، وقتی هدیه را به او میدهید یک حرفِ شاعرانهٔ قشنگ بزنید که مدتها خاطرش خوش باشد.
این زن این همه در خانهٔ شما زحمتِ بیاجر میکشد. اجرش را با یک کلامِ شاعرانه بدهید، شما که خوب بلدید. مثلاً بگویید: عالیه! دیدم این قشنگ بود، بارِ خاطرم به تو بود، برایت خریدَمِش. نیما گفت: آخر سیمین، من خرید بلد نیستم، مخصوصاً خرید این چیزها که تو گفتی. تو میدانی که حتی لباس و کفشِ مرا عالیه میخرد. پرسیدم: هیچ وقت از او تشکر کردهاید؟ هیچ وقت دستِ او را بوسیدهاید؟ پیشانیاش را؟ نیما پوزخندِ طنزآلودِ خودش را زد و گفت: نه. گفتم: خوب حالا اگر میوهٔ خوبی دیدید مثلاً نارنگی شیرازی درشت یا لیموی ترشِ شیرازی خوشبو و یا سیبِ سرخِ درشت، یکی دو کیلو بخرید و با مِهر به رویش بخندید …
نیما حرفم را قطع کرد و گفت: و بگویم عالیه! بارِ خاطرم به تو بود. نیما خندید، از خندههای مخصوصِ نیمایی و عجب عجبی گفت و رفت.
حالا نگو که آقای نیما میرود و سه کیلو پیاز میخرد و آنها را برای عالیه خانم میآورد و به او میگوید: بیا عالیه. عالیه خانم میپرسد: این چی هست؟ نیما میگوید: پیازِ سفیدِ مازندرانی، خانمِ آلِ احمد گفته... عالیه خانم میگوید: آخر مردِ حسابی! من که بیست و هشت من پیاز خریدم، توی ایوان ریختم. تو چرا دیگر پیاز خریدی؟ نیما باز هم میگوید که خانمِ آلِ احمد گفته...
عالیه خانم آمد خانهٔ ما و از من پرسید که چرا به نیما گفتهام پیاز بخرد. من تمام گفتگوهایم را با نیما، به عالیه خانم گفتم. پرسید: خوب پس چرا این کار را کرد؟ گفتم: خوب یک دهن کجی کرده به اَداهای بورژوازی. خواسته هم مرا دست بیندازد و هم شما را.»
برگرفته از جلد اول «ویژه نیما یوشیج»، مجله ی گوهران شماره ۱۳-۱۴ (۱۳ دی ۱۳۸۵)
📜| @adabi_bnd
گَرَم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم...
#روزنگار، ۲۱ آبان زادروز
#نیما_یوشیج
🍀| @adabi_bnd
کانون شعر و ادب دریا
گَرَم یادآوری یا نه، من از یادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم... #روزنگار، ۲۱ آبان زادروز #نیما
۲۱ آبان زادروز "علی اسفندیاری" نيمايوشيج
(زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۶ مازندران -- درگذشته ۱۴ دی ۱۳۳۸ تهران) بنیانگذار شعرنو
او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتی نمیداد. انقلابهای اجتماعی سالهای ۱۳۰۰ - ۱۳۰۱ او را به كنارهگيری از مردم و زندگی در ميان جنگلها و دامان طبيعت و هوای آزاد كشاند و در آنجا اشعار بيشتری سرود.
وی از ۱۳۱۱ ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در این شهر ماند. نيما با حركتی كه در طول زندگی خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكی عميق و تازه دارد و شايستگی اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسی، بنيانگذار شيوههای نوين باشد. بنابر اين ، شعری را وارد صحنه ادب فارسی کرد كه در عين نداشتن قافيه و رديف، دارای وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعرنو و شعر نيمايی مشهور است و افراد فراوانی به پيروی از سبك او، هنر آزمايی كردهاند. شعر آزاد نيمايی تفاوتهای آشكاری با شعر سنتی داشته، از لحاظ عاطفی بيشتر جنبه اجتماعی و انسانی دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه میگيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمهای را در شعرنو به كار میبرد، با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِنو فارسی میخوانند. از او به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگری به چاپ رسيده است از جمله: داستانها، اشعار، آثار تحقيقی، يادداشت و نامهها.
آرامگاه وی در زادگاهش، يوش است.
#بزرگان_ادبیات
#نیما_یوشیج
🍃| @adabi_bnd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درفروَبند که با من دیگر
رَغبتی نیست به دیداِرکسَی
فکر، کاین خانه چه وقت آبادان!
بود، بازیچه ی دستِ هوَسی.
#نیما_یوشیج
#صدای_احمد_شاملو
🦋| @adabi_bnd
مرغ آمین دردآلودیست
کآواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیدادخانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه.
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده
#روزنگار، ۱۳ دی، درگذشت
#نیما_یوشیج
🍃| @adabi_bnd
کانون شعر و ادب دریا
مرغ آمین دردآلودیست کآواره بمانده رفته تا آنسوی این بیدادخانه بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی
۱۳ دی درگذشت نیما یوشیج
(زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۶ مازندران -- درگذشته ۱۳ دی ۱۳۳۸ تهران) بنیانگذار شعرنو
او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتی نمیداد. انقلابهای اجتماعی سالهای ۱۳۰۰ - ۱۳۰۱ او را به كنارهگيری از مردم و زندگی در ميان جنگلها و دامان طبيعت و هوای آزاد كشاند و در آنجا اشعار بيشتری سرود.
وی از ۱۳۱۱ ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در این شهر ماند. نيما با حركتی كه در طول زندگی خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكی عميق و تازه دارد و شايستگی اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسی، بنيانگذار شيوههای نوين باشد. بنابر اين ، شعری را وارد صحنه ادب فارسی کرد كه در عين نداشتن قافيه و رديف، دارای وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعرنو و شعر نيمايی مشهور است و افراد فراوانی به پيروی از سبك او، هنر آزمايی كردهاند. شعر آزاد نيمايی تفاوتهای آشكاری با شعر سنتی داشته، از لحاظ عاطفی بيشتر جنبه اجتماعی و انسانی دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه میگيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمهای را در شعرنو به كار میبرد، با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِنو فارسی میخوانند. از او به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگری به چاپ رسيده است از جمله: داستانها، اشعار، آثار تحقيقی، يادداشت و نامهها.
آرامگاه وی در زادگاهش، يوش است.
#بزرگان_ادبیات
#نیما_یوشیج
🍃| @adabi_bnd