سلام دورها
چرا همه چیزهای خوب
در شما اقامت دارند؟!
#محمد_صالح_علا
🌺| @adabi_bnd
وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ
و به نام و لقبهای زشت یکدیگر را مخوانید.
حجرات | ۱۱
قرآن کریم
🌞| @adabi_bnd
#داستانک
دوستش دارم خب!
کم سن و سال تر که بودم عاشقِ فوتبال بودم،
خانوم جون خدابیامرز وقتی میدید با اون همه شوق و ذوق و استرس نشستم پایِ تلویزیون و دارم صلوات و آیه نذرِ بردنِ تیم محبوبم می کنم، حرصش می گرفت و هی زیر لب غر میزد که توی کار جوونای این دور و زمونه مونده...
یه وقتا که خیلی میرفتم توو بحرِ بازی، دیگه طاقتش طاق میشد، میومد بالاسرمو گوشَمو میگرفت و میپیچوند و از بینِ دندون مصنوعیاش که از عصبانیت به هم چفت شده بود، میغرید:
یکی دیگه بازیشو میکنه، یکی دیگه پولشو میگیره، عشق و حالش برای دیگرونه، تو چرا انقدر حرص و جوش میخوری بچه؟! از چیِ این مسخره بازیا خوشت اومده وقتی هیچی قرار نیست به تو برسه؟!
فکر کردی همینایی که داری براشون خودکُشون میکنی، براشون مهمه حتی بود و نبودِ یه دیوونه ای مثل تو؟!
منم همون جور که چشمم به تلویزیون بود و تقلا میکردم واسه ی نجات گوشم از دستای پیر اما هنوز قدرتمندش، می گفتم:
دوست دارم خب!
این روزا جای خانوم جون خالیه که بزنه پس کله م و گوشَمو بپیچونه و بگه تو آدم بشو نیستی بچه؟!
اونی که دلش با دلِ یکی دیگه ست، عشق و حالش با یکی دیگه ست، خنده و گریه ش با یکی دیگه ست، یه لبخندشم به تو نمیرسه،
بود و نبودتو خاطرش نیست حتی، عاشق شدن داره آخه؟!
حالیت نیست همینی که داری میمیری براش، حتی تبم نمیکنه برات؟!
اون وقت منم سوزش دل و گوشمو نادیده بگیرم و بگم:
اینم مثل فوتباله خانوم جون...
میدونم تهش قرار نیست به من برسه،
میدونم سهم دستام از عشقش خالی موندنه،
ولی چیکار کنم که دست خودم نیست،
دوستش دارم خب!
#طاهره_اباذری_هریس
🌾| @adabi_bnd
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق میسازیم
از این پس عشقورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
🍃| @adabi_bnd
با من که آسمان تو بودم روا نبود
چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس
#فاضل_نظری
🍁| @adabi_bnd
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری
یا بمان یا که نرو یا نگهت میدارم
#محسن_مرادی
🪴| @adabi_bnd
کانون شعر و ادب دریا
🔹 لیلی و مجنون 🔸 #پند_دادن_پدر_مجنون_را 3⃣ (۲۵) مجنون به جوابِ آن شکرریز بگشاد لبِ طبرزد انگیز گف
🔹 لیلی و مجنون
🔸 #حکایت 1⃣
(۲۶)
کبکی به دهن گرفت موری
میکرد بر آن ضعیف زوری
زد قهقهه مور، بیکرانی
کای کبک، تو این چنین ندانی
شد کبکِ دری ز قهقهه سست
کاین پیشهٔ من نه پیشهٔ تست
چون قهقهه کرد کبک، حالی
منقار ز مور کرد خالی
هر قهقهه کاین چنین زند مَرد
شک نه که شکوه ازو شود فرد
خنده که نه در مقامِ خویش است
در خورد هزار گریه بیش است
چون من ز پی عذاب و رنجم
راحت به کدام عشوه سنجم؟
آن پیر خری که میکشد بار
تا جانش هست میکند کار
آسودگی آنگهی پذیرد
کز زیستنِ چنین بمیرد
در عشق چه جای بیمِ تیغ است؟
تیغ از سر عاشقان دریغ است
عاشق ز نهیبِ جان نترسد
جانان طلب از جهان نترسد
چون ماهِ من اوفتاد در میغ
دارم سرِ تیغ کو سرِ تیغ؟
سر کاو ز فدا دریغ باشد
شایستهٔ تشت و تیغ باشد
زین جان که بر آتش اوفتاده است
با ناخوشیام خوش اوفتاده است
جانی است مرا بدین تباهی
بگذار ز جان من چه خواهی؟
در عشق چه جای بیمِ تیغ است؟
تیغ از سرِ عاشقان دریغ است
عاشق ز نهیبِ جان نترسد
جانان طلب از جهان نترسد
《مجنون بعد از بازگو کردن حکایت، به پدر میگوید مرا به حال خود رها کن
چون عاشق کسی نیست که بیم جان داشته باشد و جانان طلب به دنبال آسودگی نیست ...》
منبع: شعر تر
ادامه دارد...
🌱| @adabi_bnd
Masoud Sadeghloo - Parishab (320).mp3
8.24M
#آوای_روز
🎙 پریشب
🎼 مسعود صادقلو
🎧| @adabi_bnd
میروم از صنف شیرینی شکایت میکنم
جعل لبخندت که کار حاج عبدالله نیست
تازگی از روی چال گونه ات فهمیده ام
جای زیبایی شناسی توی دانشگاه نیست
#علی_صفری
🦋| @adabi_bnd
#غزل_روز
رفتی مجالِ یک غمِ دیگر نداشتم
جانی برای بوسه ی آخر نداشتم
زانو زدم پس از تو به درگاه بی کسی
دیگر توانِ این در و آن در نداشتم
باور نکردی از همه خوب و بدِ جهان
چیزی به جز خیالِ تو در سر نداشتم
تلخی زیاد دیده ام از زندگی ولی
جایی دلم شکست که باور نداشتم
غافل کُشی ز رستم دستان بعید بود !
من ترسی از جراحتِ خنجر نداشتم
سربارِ هیچ کس نشدم در تمامِ عمر
باری اگر ز دوشِِ کسی بر نداشتم
لعنت به بختِ تیره که دستانِ سرنوشت
وقتی قفس گشود که من پر نداشتم
#محمد_علی_جوشایی
🌱| @adabi_bnd
و میل دارم برای تو کلمه بچینم
و کلمههایی از درختان فصاحت
امّا همهی کلمات کهنهاند
و عشقت جدید است جدید ...
#غادة_السمان
💐| @adabi_bnd