✨✨✨
مــا را بـه رنـدی، افـسانـه کردنـد
پیـــران جـاهـل، شـیخان گــمراه
از دســت زاهـد، کــردیـم تــوبـــه
و از فــعل عــابـــد، اســتـغـفرالله
#حافظ
۴ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
آنخطاط سهگونه خط نوشتی
یـکی را او خــوانــدی ولاغـــیر
یـکی را هماو خواندی، هم غیر
یکی را نه او خواندی،نه غیر او
آن خط سوم منم!
سالروز بزرگداشت #شمس_تبریزی
۷ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
مـن خیـره به آینـه و او گــوش به من داشــت
گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را
بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش
ای زن چــه بــگـویـم کــه شـکـســتـی دل مـا را
#فروغ_فرخزاد
۹ مهر ۱۴۰۳
از دل و دیده، گرامیتر هم
آیا هست ؟
دست
آری، ز دل و دیده گرامیتر
دست
زین همه گوهر پیدا و نهان در تن و جان
بیگمان دست گرانقدرتر است
هر چه حاصل کنی از دنیا
دستآورد است
هر چه اسباب جهان باشد، در روی زمین
دست دارد همه را زیر نگین
سلطنت را که شنیدهست چنین ؟
شرف دست همین بس که نوشتن با اوست
خوشترین مایه دلبستگی من با اوست
در فروبستهترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی
بارها بر سرخود، بانگ زدم
– هیچت ار نیست مخور خون جگر
دست که هست
بیستون را یاد آر
دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پر کاه از سر راهت بردار
وه چه نیروی شگفتانگیزی است
دستهایی که به هم پیوسته است
به یقین، هر که به هر جای، درآید از پای
دستهایش بسته است
دست در دست کسی
یعنی پیوند دو جان
دست در دست کسی
یعنی: پیمان دو عشق
دست در دست کسی داری اگر
دانی، دست
چه سخنها که بیان میکند از دوست به دوست
لحظهای چند که از دست طبیب
گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد
نوشداروی شفابخشتر از داروی اوست
چون به رقص آیی و سرمست برافشانی دستٰ
پرچم شادی و شوق است که افراشتهای
لشکر غم خورد از پرچم دست تو شکست
دست، گنجینه مهر و هنر است
خواه بر پرده ساز
خواه در گردن دوست
خواه بر چهره نقش
خواه بر دنده چرخ
خواه بر دسته داس
خواه در یاری نابینایی
خواه در ساختن فردایی
آنچه آتش به دلم میزند اینک هر دم
سرنوشت بشرست
داده با تلخی غمهای دگر دست به هم
بار این درد و دریغ است که ما
تیرهامان به هدف نیک رسیده است، ولی
دستهامان، نرسیده است به هم
#فریدون_مشیری
۱۰ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
رخ نتابیده، ناکام پژمرد.
بازگو! این چه غوغا، چه راز است؟
یک دم و اینهمه کشمکشها!
آنچه من دیدهام خواب بوده،
نقش، یا بر رخِ آب بوده.
عشق، هذیانِ بیماریای بود،
یا خمارِ مِی ناب بوده.
#نیما_یوشیج
۱۲ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
ای کــــاش کــه جـــای آرمـــیــــدن بـــودی
یـــــا ایــــن ره دور را رســــیــــدن بـــــــودی
کاش از پی صد هزار سال از دل خاک
چـــون ســبـزه امـــیــد بـردمــیــدن بــودی
#خیام
۱۳ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
گـــر با دگـــران بِــه ز مـنی، وای به من
ور با همهکس همچو منی، وای همه
#ابوسعید_ابوالخیر
۱۵ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
خــرم آن روز کــه باز آیـی و سـعدی گـوید:
آمدی، وَه که چه مشتاق و پریشان بودم
#سعدی
۲۰ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
آری آن روز چو میرفت کسی
داشـتم آمـدنش را باور؛
من نمیدانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
#ابتهاج
۲۲ مهر ۱۴۰۳
✨✨✨
پـــیــــام دادم و گـفــتم بیـا خـوشـم مـیدار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بیتو
#سعدی
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دو دوست در بیابان همسفر بودند. در طول راه با هم دعوا کردند. یکی به دیگری سیلی زد. دوستی که صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت- « امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد».
آنها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسیدند و تصمیم گرفتند حمام کنند.ناگهان دوست سیلی خورده به حال غرق شدن افتاد. اما دوستش او را نجات داد.او بر روی سنگ نوشت-« امروز بهترین دوستم زندگیم را نجات داد .»
دوستی که او را سیلی زده و نجات داده بود پرسید : « چرا وقتی سیلی ات زدم ،بر روی شن و حالا بر روی سنگ نوشتی ؟» دوستش پاسخ داد :
«وقتی دوستی تو را ناراحت می کند باید آن را بر روی شن بنویسی تا بادهای بخشش آن را پاک کند. ولی وقتی به تو خوبی می کند باید آن را روی سنگ حک کنی تا هیچ بادی آن را پاک نکند.»
زندگی، سفری است که پایانی دارد؛ خوب است برای یکدیگر، همسفرانی به یادماندنی باشیم ...
۲۸ آبان ۱۴۰۳
هفتــــــــــــه اول
مسابقات ستارگان ماندگار ✨
🗓 جمعــــــــه ۹ آذر ماه
شهیـــ🕊ـــد ابراهیم همت
https://fidibo.com/book/130165-نیمه-پنهان-ماه-2
کتابچه های قشنگشو از دست نده👇🏻
📖 خرید نسخه فیزیکی فقط ۱۰ هزار تومان(تعداد محدود) برای تهیه کتاب به آیدی @S_Jvf135 در ایتا یا تلگرام پیام دهید
هدایــ🎁ــا این هفته:
۲عدد هدفـــ🎧ـــون
🔗 برای دریافت لینک آزمون و اطلاع از ساعت دقیق مسابقه ستارگان خاکی رو دنبال کن
https://zil.ink/setaregan313_aums
#نیمه_پنهان_ماه
#ستارگان_ماندگار
#شهید_همت
━━━━━━◈❖✿❖◈━━━━━━
|@setaregan313_aums|
۴ آذر ۱۴۰۳