eitaa logo
کانون شعر و ادب پردیس الزهرا(س)
335 دنبال‌کننده
772 عکس
35 ویدیو
25 فایل
جاودان زی،‌ ای زبان دانش و فرزانگی تا به گیتی، نور بخشد آفتاب خاوری ✨🖋️ارتباط با دبیر مجموعه: @A_Jalalipour
مشاهده در ایتا
دانلود
مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان برگزار می‌کند: 💠 *هشتمین دوره مقدماتی* 📚 *«نظام مباحث آموزش و پرورش»* 📚 📌 سرفصل‌های دوره: 🔸مناسبات تمدنی غرب،سیرتحولات فکری و فرهنگی 🔸مناسبات تمدنی غرب مدل اداره 🔸جایگاه نظام آموزشی در مناسبات تمدنی غرب 🔸سیر تحولات نهاد آموزش در غرب 🔸چیستی،چرایی و چگونگی تمدن اسلامی 🔸مفهوم شناسی نظام تعلیم و تربیت اسلامی 🔸سیر تحولات نهاد آموزش در ایران 🔸نظام مسائل آموزش و پرورش 🔸سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نقطه ای برای عزیمت 📆 زمان و مکان برگزاری دوره: نیمه دوم تیرماه ۱۴۰۳، مشهد مقدس 🔰فرآیند ثبت نام: ✅ثبت نام اولیه ✅دوره مجازی و مصاحبه ✅قطعی کردن ثبت نام 🚨 مهلت ثبت نام: لغایت ۱۰ خرداد 🔗 لینک ثبت نام: B2n.ir/nezammabahes @Nezammabahes @bso_semnan
ذهن تو قوی ترین وسیله‌ی توی جهانه و تو با پر کردن ذهنت با هرچیزی زندگیتو تغییر میدی ظرفیت حافظه ی انسان ۲.۵ میلیون گیگابایته با این ظرفیت میشه 300 سال یا بیشتر فیلم ذخیره کرد یا تمام کتابهای نوشته شده موجود در جهان رو خوند + ذهنتو با افکار مثبت پر کن :) @adabpardis👌
ای فاتح همیشه تاریخ، ای امام ای شب شکن ای راد مرد راه خدا ای آن‌که در صدای رسایت فریاد خلق‌های ستمدیده جهان، جاری است ▪️..رحلت امام خمینی (ره) تسلیت باد..▪️ @adabpardis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻بامعناترین‌ کتاب فروشی جهان🌻 🔸وسط جنگ باشی و هم چنان مُصِر باشی و یقین داشته باشی که کتاب بهترین همراه توست وقتی که تانک ها و موشک ها خونه ت رو نابود می کنند و باعث می شه که تو،خانواده و مردم شهرت آواره بشین. مکان کتاب فروشی: دیر البلح در منطقه 🇵🇸 🔻 به دیر البلح، الداروم هم می گن چون یک شهر باستانی مربوط به دوره کنعانیان هست. به مردمان باستان فلسطین (کنعانیان) می گفتند. 📚 @adabpardis
▪️فرا رسیدن سالروز شهادت پنجمین ستاره فروزان منظومه امامت و ولایت حضرت امام محمد باقر (ع) بر رهروان ایمان و معنویت تسلیت باد @adabpardis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️| اینکه ما از چه آفریده شدیم علتش هست خاک پای علی (ع)! 🌯 اطعام عید غدیر خم قال مولانا رضا (ع): "هرکس در روز غدیر به مومنی غذا بدهد مانند کسی است که به تمام انبیأ و صدیقین غذا داده باشد." مشارکت در تهیه و توزیع اطعام ۱۱۰ عدد غذا 🔶 سهم هریک از شما در اطعام سفره‌ی امیرالمومنین ۴۰.۰۰۰ تومان پرداخت از طریق: 💳 6104337489292035 به نام همتا جهت همکاری در فرایند طبخ و تولید طعام با شماره‌ی زیر تماس حاصل فرمایید: 📞 ۰۹۹۶۲۶۶۲۱۱۹ @bdf_semnan
◀️ آیا خواندن رمان و کتاب‌های داستانی فایده‌ای هم دارد؟ ❔️این سوالی‌ست که مارک منسن می‌پرسد و جوابش آن‌قدر تكان‌دهنده است که، ادعای وجود اروپای آزاد امروز به همین پاسخ مربوط هست. منسن می‌گوید؛ وقتی جوان‌تر بودم فکر می‌کردم خواندن داستان، وقت تلف کردن هست اما معلم دبیرستانم یک جمله‌ی درخشانی گفت، که اون موقع معنیش رو نمی‌فهمیدم. 🗣معلم‌ام می‌گفت: «ما داستان‌ها را می‌خوانیم چون هیچ‌وقت فرصتْ به اندازه‌ی کافی نداریم تا مردم را بشناسیم!» ...
این جمله یک حقیقت پرمغز دارد. منسن می‌گوید؛ ما آدم‌های زندگی‌مان را خودمان انتخاب می‌کنیم، یعنی دوست داریم با افرادی دوست بشویم که علایق، دیدگاه‌ها و تجارب مشترکی با ما دارند. چرا؟ چون با تفاوت، در سلیقه و تفکر، میانه‌ی خوبی نداریم. داستان‌ها دقیقاً این‌جا به دادمان می‌رسند. داستان‌سرایی در هر شکلی، چه فیلم، چه کتاب، یا هم‌صحبتی با دیگران، محک خوبیه که آدم‌ها را وادار می‌کند تا فراتر از چارچوب تجربه‌های محدودشان فکر کنند و ببیند بقیه‌ی آدم‌ها با افکار و سلایق مختلف، چه نظراتی ممکنه داشته باشند و در این باب، مثال خوبی می‌زند. مارک منسن می‌گوید؛ من خودم هرگز درد سیاه‌پوستان آمریکایی را نفهمیدم تا این‌که کتاب «مرد نامرئی» را خواندم و هیچ ذهنیتی نسبت به وقایع غیر احساسی جنگ نداشتم تا وقتی که کتاب «در جبهه‌ی غرب خبری نیست» رو خواندم. این یعنی تقویت همدلی، اما چرا مهم است؟ 🤔 منسن پاسخ جالبی دارد...👀 او می‌گوید؛ تا قبل از قرن هجده، اروپا به طرز عجیبی وحشی بود. اما وقتی دستگاه چاپ اختراع شد و کتاب‌ها در دسترس مردم قرار گرفتند، این شرایط آرام آرام شروع به تغییر کرد. چرا؟ چون مردم شروع به خواندن کردند، و مطالعهْ نیروی همدلی و دغدغه‌مندی را در آن‌ها بیدار کرد و...📖 حالا اروپایی‌ها فهمیده بودند چرا آزادی‌های فردی مهم است؟ چرا احترام به حقوق دیگری که شاید عقیده‌ای متفاوت با من داشته باشد در نهایت به نفع خودمان است؟ چطور باید دولت‌مردها را پاسخ‌گو کرد و... در واقع اروپا با مطالعه کردن، خواندن و اندیشیدن، آزاد شد. @adabpardis 📚
کیارستمی فردای تولدش اینو تو سررسیدش نوشته: "درست است که زندگی بسیار غم‌انگیز و بیهوده است، اما تنها چیزی‌ست که ما داریم..." مراقب تنها دارایی‌تون باشید💰 💬 @adabpardis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاک خندید بوتراب رسید قفل لبخند زد کلید آمد درک حق مشکل و "مفصّل" بود تا خلاصه علی پدید آمد فتح خیبر فقط علی میخواست از فلانی که بر نمی‌آید هر که گوید خداست حق دارد آدم از کعبه در نمی‌آید با خدا حرف زد نبی در عرش دید گویا صدا صدای علیست دید حبل المتین که میگویند بند نعلین کفشهای علیست دید دروازه ایست جنت را نام دروازه را علی زده اند دید فوج ملائکی هستند همه سر بندِ یا علی زده‌اند یک نفر گفت: یا نبی، جنّت سالیانیست جا به جا شده است طبق در خواست ها، بجای بهشت آن طرف‌تر، نجف بنا شده است حمیدرضا محسنات 💚 @adabpardis
🎨آثار غدیری استاد روح‌الامین (روی عکس ضربه بزنید و تمام آثار را ببینید) نام اثر اول: در مسیر غدیر نام اثر دوم: بَلِّغ (بعثت در غدیر) نام اثر سوم: فهذا علی نام اثرچهارم: تاج عرش نام اثر پنجم: بیعت (مردان) نام اثر ششم: بیعت (زنان) اُنس با کتاب ما را به سمت دوست داشتن هُنر فاخر سوق می‌دهد. 🎉 @adabpardis ✨️✨️✨️✨️✨️✨️
🤓در یکی از شهرهای کشور رومانی اگر شما داخل اتوبوس کتاب بخوانید نیازی نیست کرایه بدهید! شهروندانی که در وسایل حمل‌و‌نقل عمومی مطالعه می‌کنند می‌توانند سفر درون‌شهری خود را مجانی انجام دهند، این جایزه‌ای است که شهرداری شهر کلوج ناپوکا، در شمال غربی رومانی، برای شهروندان کتابخوان در نظر گرفته است. 💭 @adabpardis
👺 اکثر کشورهای اروپایی لولوخورخوره مخصوص به خود را دارند و همه آنها از نظر ظاهری منحصر به فرد اما از نظر ماهیت مشابه هستند.  کوکو (Coco) پرتغالی یک هیولای افسانه ای شبح مانند است که به خانه کودکان بازیگوش می آید تا آنها را با خود ببرد. کوکو ظاهر یک هیولای مودار بدون صورت را دارد. @adabpardis
ویژه کودکان ۸ تا ۱۲ سال🤩 📚جهت‌دهی به تخیلات به صورت مثبت 🌀 نام: غول بزرگ مهربان 🌀 نویسنده: رولد دال این کتاب ماجراهای غول بزرگ و مهربانی است به نام بی. اف. جی که دخترک یتیمی به نام «سوفیا» را می‌رباید. او بر خلاف غول‌های دیگر، صفات و شخصیت خوبی دارد. به همین سبب این غول مهربان تصمیم می‌گیرد با غول‌های آدم‌خوار مبارزه کند. از طرفی «سوفیا» پس از ورود به سرزمین غول‌ها، متوجه می‌شود که غول‌های گوشت‌خوار هر شب به انگلستان می‌تازند تا چند بچه زیبا را ببلعند. غول مهربان و سوفیا برای جلوگیری از این کار، وارد عمل می‌شوند و... ✏️ @adabpardis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همچو کتابیست جهان، جامع احکام نهان جان تو سردفتر آن فهم کن این مسئله را 👤 @adabpardis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔🤔🤔🤔 🔶️ داستان 🔺️ این نیز بگذرد. بزرگی در عالم خواب دید که کسی به او می‌گوید: فردا به فلان حمام در فلان جا برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن. دو شب این خواب را دید و توجه نکرد. ولی فردای شب سوم که باز خواب دید به آن حمام مراجعه کرد. دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می‌آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است. به نزدیک حمامی رفت و گفت: کار بسیار سختی داری، در هوای گرم هیزم‌ها را از مسافت دوری می‌آوری و... حمامی گفت: این نیز بگذرد. یک سال گذشت. برای بار دیگر همان خواب را دید و دوباره به همان حمام مراجعه کرد. دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتری‌ها پول می‌گیرد. مرد وارد حمام شد و گفت: یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون کار راحت‌تری داری. حمامی گفت: دو سال بعد هم خواب دید، این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید! وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست، در بازار تیمچه‌ای (پاساژی) دارد و یکی از معتمدین بزرگ شهر است. به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می‌بینم معتمد بازار و صاحب تیمچه‌ای شده‌ای. حمامی گفت: این نیز بگذرد. مرد تعجب کرد گفت: دوست من، کار و موقعیت خوبی داری چرا بگذرد؟  چندی که گذشت این بار بزرگ مرد داستان ما، خود به دیدن بازاری در آن شهر رفت ولی او آن جا نبود. مردم گفتند: پادشاه فرد مورد اعتمادی را برای خزانه داری خود می‌خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین می‌دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند. کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او پادشاه است. مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی آن شهر شد. جلو رفت خود را معرفی کرد و گفت: خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی می‌بینم. پادشاه فعلی و حمامی قبلی گفت: این نیز بگذرد. مرد شگفت زده شد و گفت: از مقام پادشاهی بالاتر چه می‌خواهی که باید بگذرد؟ ولی مرد داستان ما در سفر بعدی که به دربار پادشاه مراجعه کرد، گفتند: پادشاه مرده است! ناراحت شد به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد؛ مشاهده کرد بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده نموده، حک کرده و نوشته است: این نیز بگذرد هم موسم بهار طرب خیز بگذرد هم فصل ناملایم پاییز بگذرد گر ناملایمی به تو کرد از قضا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد 📚 @adabpardis
📚 ✍خاطره یک دختر دانش آموز خانم معلم همیشه پالتواش را شبیه زنهای درباری روی شانه اش می انداخت. آنروز مادرِ دخترک را خواست. خانم معلم به مادر گفت: متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام بخش داره. چون دخترتون بیش فعاله و مشکل حاد تمرکز داره. اصلا چیزی یاد نمیگیره. ترس به قلب مادر زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می زد به گلوی خودش،  اما حرف خانم معلم را قبول کرد. وقتی همه چیز همانطور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می کشم جلوی بچه ها دارو بخورم. خانم معلم پیشنهاد داد، وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوهء خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد. دختر خوشحال قبول کرد. مدتها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد. خانم معلم دوباره مادرش را خواست. اینبار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد. در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می کرد. لبخندزنان به دخترش گفت: چقدر خوبه که نمره هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟! دختر خندید: مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم. چطور؟ هرروز که براش قهوه می آوردم، قرص رو تو فنجون قهوه اش مینداختم. اینجوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده. خیلی وقتها، تقصیر را گردن دیگران نیندازیم... این ماهستیم که نیاز به تغییر داریم....!!! 📚 @adabpardis
📜حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه‌ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟  جواب داد: خودم را می‌بینم.  دیگر دیگران را نمی‌بینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده‌ی اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شی‌ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری. 📚 @adabpardis
🔺فراخوان دریافت و انتشار آثار ادبی برتر 📢 💠کانون قرآن و عترت دانشگاه حضرت معصومه (س)، با همراهی جمعی از کانون‌های فرهنگی سراسر کشور در نظر دارد به‌منظور کشف و شناسایی استعدادهای ادبی دانشجویان در زمینه‌های ▪️شعر ▪️نثر ▪️دل‌نوشته ▪️داستان‌نویسی (کوتاه/ بلند) ▪️خاطره‌نویسی ▪️و ... (سایر نگاشته‌های ادبی مرتبط) آثار دانشجویان را گردآوری و پس از ارزیابی و احراز عدم هرگونه تخلف، رونوشت، سرقت ادبی و ...، در کتابچه‌ای تحت عنوان "نبض قلم" چاپ و منتشر نماید. 🎁 همچنین به آثار برتر، جوایز نفیسی نیز اهداء خواهد شد. 🔹 محتوای این دوره از فراخوان، تحت عنوان "سرّ نی" و با محوریت ایام عزای سیدالشهداء، امام حسین (ع)، ماه محرم و اربعین حسینی خواهد بود. محتوای دوره‌های بعد، با توجه به مناسبت‌های آیینی و غیره انتخاب خواهد شد. 🔸علاقمندان جهت ارسال اثر و کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به آیدی @ در پیامرسان ایتا مراجعه نمایند. ⏰مهلت ارسال آثار: تا پایان ماه صفر 📌آیدی ارسال آثار : @A_Jalalipour ❗️این فراخوان مختص دانشجویان دانشگاه‌ حضرت معصومه (س) و سایر دانشگاه‌های همکار می‌باشد.❗️ @adabpardis