eitaa logo
ادبیات قم
1.3هزار دنبال‌کننده
921 عکس
109 ویدیو
4 فایل
رویدادهای ادبی استان قم مسیر ارتباطی: @adabqomadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چند که اندوه فراوان داریم‌ یک‌سینه پر از داغ شهیدان داریم از گردنه حادثه ها میگذریم وقتی که به تدبیر تو ایمان داریم ۲ هرچند که افتاده و بی بال و پری هر چند نمانده از تن تو اثری با حنجره سوخته از آتش عشق برخیز و بخوان ترانه تازه تری @adabqom
از اعماق مِهی سنگین، غمی جانکاه می‌آید به گوش شب، صدای گریه‌های ماه می‌آید تمام زاگرس در بهت چشمانم فرو رفته چرا از کوه، پژواک صدای آه می‌آید؟! سفر کردی من اما منتظر بودم که برگردی ولی جای تو باران، ناگهان از راه می‌آید! سپردم ابر دنبالت بگردد کوه و جنگل را چرا با ناامیدی ناگهان کوتاه می‌آید؟! بیا ای مرد، این مردم به دنبال تو می‌گردند بیا، دارد صدای خنده‌‌ی بدخواه می‌آید... **** «سر جانان ندارد آنکه او را خوف جان باشد» و ابراهیم کم کم سوی قربانگاه می‌آید @adabqom
غروب سرزده،ساعت سه،غربتی خونبار دل کدام ستاره گرفته است این بار چه خواب صادقه ای بود و زود شدتعبیر خلیل خانه خودش می شود فدایی یار شهید، آمده تا ما به خویش بازآییم نهان شده ست که پیدا شدن شودتکرار به کوه سربگذاری و عاقلان دانند چه خواب ها که شدند از سکوتتان بیدار فدای خلق خدایی و بی دلیل نبود که قلب عاشق وفارق شد از غمت سرشار از آه سینه وآتش گرفتنت دیدم که داد سوختگان را ستانده ای بسیار سعادت است صعودت ز فرش دشت و درخت مبارک است زیارت به عرش یار و دیار قرار شد که امامش سه بار سر بزند خوشا به وقت رسیدن به لحظه ی دیدار به فکر خویش نبودست و من یقین دارم سلام جمعی ما را رسانده وقت قرار مهین صفاری @adabqom
تا سرودن نمی‌رسد شعرم بغضم از صد قلم جلو زده است دفتر از اشک چشم‌هایم خیس این غمِ محترم جلو زده است با که باید بگویم از دردم کوه و جنگل که سر پناهم نیست سردم است و عجیب می‌لرزم آه، آتش دگر پناهم نیست می‌گریزم به خویشتن اما از نبودت به خویش می‌پیچم من تو را بر فراز می‌دیدم از فرودت به خویش می‌پیچم پشت در سوختی کبوتر من پر و بالت شبیه مادر شد ارباً اربا شدی عبایت کو روضه‌ات هم شبیه اکبر شد برْکتی دارد این شهادت تو مثل آیینه‌ای شکسته شدی نور حق را چه جلوه‌ای دادی از من و ما اگرچه خسته شدی با تو ایران حرم حرم شده است خادم صحن با صفایی تو تا کجا پای خدمتت رفتی تا ابد خادم‌الرضایی تو خوش به حالت کبوتر حرمی او خودش جلد آستانت کرد کنج دارالسلام جایت داد او برای خودش نشانت کرد @adabqom
جنگل به خاک افتاده و جانی ندارد اردیبهشتی که بهارانی ندارد زخم عمیق و کهنه ای سر باز کرده درد نفس گیری که درمانی ندارد تاوان سر مستی برای ما همین بود شعله پریشان و گلستانی ندارد آتش شهادت داد و ابراهیم می گفت: شوری به سر دارد که سامانی ندارد این روزهای سرد در تاریخ ثبت است آغاز اندوهی که پایانی ندارد محمد علی خاکساردوست @adabqom
باید قبول کرد که پایانِ جست و جوست دیگر دوباره دیدنت ای مرد آرزوست شرق است مَطلعِ تو و غَرب است مَغربَت خورشید اگر نگفت منم تو دروغ گوست در عصرِ پُشتِ میز نشینی نمان برو اینجا به کامِ آدمَکانِ هزار روست کوه و کَمر که جای رییس و وکیل نیست جای رییس لای پَرِ مهربانِ قوست! باید فقط نشَست و سخنرانِ خوب بود باید نماز خواند… نمازی که بی وضوست! نُطقِ تو را تمسخُرِ اغیار خسته کرد حالا چقَدْر دورِ تو خالی ز عیب جوست خدمت به خَلق کردی و رفتی به فَرشِ عرش جان را قَباله کردی و دادی به دَستِ دوست پاینده باد دولتِ داغی که بر دل است پاینده باد دولتِ بُغضی که در گَلوست قَدرِ تورا چگونه ندانسته ایم ما این بُغضِ آینه ست که با آه روبروست نقاره زن شده دلمان ، زعفرانی است خونِ دل است آنچه که حالا سبو‌ سبوست پس خادم الرضا شدنَت افتخارِ توست آسوده باش کشورمان در پناهِ اوست چشم انتظار تو به خدا حاج قاسم است امشب چقدْر تشنه ی دیدار و گفت و گوست از این سقوط من که ندیدم صعودتر پروازی از میانه ی پروازَم آرزوست… محسن کاویانی @adabqom
استان به استان با غَمِ مَردم هم در سفر هم در خطر بودی آخر “بهشتی” بودنَت رو شد مثلِ “رجایی” “باهنر” بودی . اهل عمل بودی نه حَرّافی بودند دنبالِ پَشیمانیت حرّاف های بی عمل بودند ایرادگیرِ هر سخنرانیت . آخر خودت را هم فدا کردی تا سهمِ مَردم همدلی باشد خاکی ترین بودی و باید هم کفش و عبای تو گِلی باشد . تخریب گرها مغزِ مردم را با هر دروغی بود پُر کردند آری تورا ای مَرد مدت هاست با تیرِ تهمت ها ترور کردند . حالا رقیبانت پشیمانند از آن همه حرفِ نسنجیده بدگویِ دیروزِ تو قَدرَت را تازه خودش هم شنبه فهمیده . آن شب که میگشتَند دنبالَت در کوه و جَنگل نَه ! حرم بودی شاید میانِ صحنِ آزادی با حاج قاسم همقدَم بودی . ما را نمی بینند مسئولین غرقند گاهی غرقِ خودبینی باید خودت در پُشتِ فرمانِ خدمت به خلقُ الله بنشینی . انگار حالا هم پیِ مردم آشفته در کوه و کمرهایی حس میکنم حتی از آن بالا فکرِ ناهارِ کارگرهایی . سید خداحافظ برو امّا امشب نگاهی هم به حالَم کن من گاه گاهی نقدتان کردم سید حلالم کن حلالم کن… محسن کاویانی @adabqom
به تن کردی عبای مشکی و شال سیادت را ردای خدمت و تن پوش اخلاص و عبادت را تمام عمر خود را وقف دین و مردمت کردی کجا دیده است دنیا این همه عشق و ارادت را ؟ تو با خونت، خط تحریف حق را برملا کردی و از نو زنده کردی معنی صبر و رشادت را مراد از «من قضی نحبه و منهم »بودی و آخر گرفتی از علی موسی الرضا (ع)یک شب مرادت را چه توفیقی از این بهتر که مثل جد مظلومت نصیب و روزی ات کرده خدا رزق شهادت را؟ا پس از این هر نسیمی می وزد از سمت کوهستان تبرک می برد دامن به دامن عطر یادت را شهادت, رزق خوبان جهان است و خدا هرگز به آسانی نمی بخشد به هر کس این سعادت را شهیدانه گذشتی از تمام لذت دنیا خدا هم اینچنین بخشیده پاداش جهادت را چنان خورشید تابیدی...که دنیا دیده از هر سو کران تا بی کران...دریا به دریا امتدادت را علیرغم تمام طعنه ها و ناسپاسی ها خدا انداخت بر روی زبانها نام و یادت را مریم سقلاطونی @adabqom
تورا باد و بوران و مه‌ می‌شناسند تو را مردم‌ کوره ده می‌شناسند تو از جنس میز ریاست نبودی تو اهل هوای سیاست نبودی تو را باید آن سوی این‌ماجرا دید تو را باید از بند دنیا رها دید کتاب خدا روی دستت، کجایی! تو در کفر مطلق،صدای خدایی چه تصویر خوبی است از قدرت دین‌ نماز تو در گوشه ای از "کرملین" تو رنگ دیانت زدی بر سیاست سکوتت شده پاسخ هر اهانت تو گفتی که یک‌ سینه اسرار داری بمیرم‌...دلی مثل "سردار"داری امید همه شاخه های شکسته! صدای بلند گلو های خسته! چراغ فروزان شبهای میهن ! از امروز در فکر فردای میهن! اگرچه دلت زخمی از ناسزا بود پناه‌تو آغوش گرم‌"رضا"بود چه‌گفتی تو‌در لحظه های عبادت چه خواندی مگر، جز دعای شهادت؟! ببین دسته های عزادار خود را ببین‌باز هم رای بسیار خود را کجا دیده دنیا چنین‌ ازدحامی چنان افتخاری،چنین احترامی! غمت ابتدای حضوری دوباره ست سرآغاز زیبای شوری دوباره ست برو خاطرت جمع باشد شهیدم! دوباره تویی انتخاب جدیدم... @adabqom
از عمق چشم‌های زلالت به ما بگو از آن دو رود تا به ابد بی ریا بگو ای ماه با تبسم باران وضو بگیر هم ناله با نسیم بخوان ربنا بگو حالا که مقتدای هزاران ستاره‌ای در گوش آسمان و زمین از خدا بگو پرواز کن نفس به نفس با فرشته‌ها لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو در سینه‌های ما نفسی تازه‌تر بکش ای نبض ما دوباره بزن یا رضا بگو ای حس با شکوه غریبانه پر زده پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو با بند بند پیکر آتش گرفته‌ات از خیمه‌های سوخته‌ی کربلا بگو گودال را ورق بزن و روضه‌ای بخوان حالا برای فاطمه از بوریا بگو @adabqom
💠 انجمن شعر گوهرشاد با همکاری حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برگزار میکند... 🏴 محفل شعرخوانی شهدای خدمت به مناسبت هفتمین روز شهادت شهید سید ابراهیم رئیسی و همراهان عزیز ایشان ▪️مکان: حرم مطهر، رواق حضرت خدیجه(س) ▪️زمان: یکشنبه ۰۳/۰۶ ساعت ۱۷ ⭕️حضور برای عموم بانوان امکان پذیر می‌باشد
. خبر دروغ نشد اتفاق افتاده که ماه در شب مه در محاق افتاده خبر دروغ نشد اتفاق روشن بود تو زنده تر شده‌ای اشتباه از من بود شبی گذشت که چشمم گمان نداشت سحر... شبی گذشت که گوشم به انتظار خبر... شبی که هق هق ما در گلو معطل بود و هر چه حرف زدیم از سکوت جنگل بود تو صبح می شوی آخر شب سترون را که دست رد زده ای خواهش نرفتن را خبر دروغ نشد این روایت از آه است که صبح "دولت خدمت" همیشه کوتاه است کدام کوه صدای تو را تداوم داد عبای سوخته ات را  به دوش مردم داد نشان خادمی ات باز رو سپیدت کرد و آتشی که گلستان شد و شهیدت کرد شهید منتخب خادم الرضایی من ببین چقدر بهشتی شدی رجایی من و جز برای تو این صبح، صبح عید نبود چرا که زائر خورشید جز شهید نبود @adabqom