eitaa logo
آدم و حوا 🍎
43.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 😂 شب یلدای دوسال پیش بود فکر کنم که تهران زلزله اومد البته چند شب قبل شب یلدا بود ما با داییم اینا همگی دور هم جمع شدیم و چند شب زودتر شب یلدا گرفتیم 🤩 همگی دور هم نشسته بودیم که یهو زمین لرزید ما همگی به سمت کوچه دویدیم من آخرین نفر بودم که میدویدم یهو دیدم داییم وایساده داره تند تند پسته و بادوم و میریزه تو جیبش 😅 منکه دویدم تو کوچه بعد دیدیم چند تا موز دستشه و میاد بعد که آروم شد و رفتیم خونه آنقدر خندیدیم که نگو زنداییم میگفت مدارک ماشین و کلید رو میز بود بر نداشته وایساده پسته و موز بر میداره 😐 داییمم الکی میگفت گفتم یه وقت ادامه پیدا کرد از گرسنگی نمیریم 😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام 🌺 همه از گندکاری آرایشگرها گفتن، منم یه خاطره براتون بگم، من اصولا برای هیچ مراسمی آرایشگاه نمی رم و هر وقت مراسم و عروسی باشه خودم در حد ملایم خودم را آرایش می کنم و حجاب معمولی دارم،یعنی بعد از عروسی خودم که بیست سال پیش بود آرایشگاه نرفتم تاااااااااا چهار سال پیش که عروسی پسر دایی شوهرم دعوت بودیم ، که دیدم کرم پودرم تموم شده یه آرایشگاه نزدیک خونمون بود،گفتم حالا برم پیش این آرایشگره خودم را خوشگل کنم🥰 من خودم چشمام و لبهام درشته، آرایشگر شروع کرد آرایش کردن من، بهش گفتم ملایم آرایشم کن گفت باشه بعد از اینکه کارش تموم شد تو آینه خودم را دیدم چشام گرد شد😳😳 چشمام خیلی درشت لبها خیلی درشت تر ،خیللللی زمخت شده بودم ،با همون وضعم رفتم عروسی😁😁 الان هم عکسهام را نگاه می کنم دلم می ریزه😐😐 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
پسر عموی من پنج سالش بود اومده بودن خونه ما یه جعبه شکلات اورده بودن ,تو جمع با صدای بلند به مامانم گفت زن عمو این شکلاتارو دوست بابام اورده بود مامانم گذاشته بود تو کمد بعد برای شما اوردیم:-)بیچاره زن عموم و عموم از خجالت اب شدن😂😂😂😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 😂 تو مشهد بعضی ها به کوکوی سیب زمینی که با سیب زمینی آب پز درست میشه میگن کباب سیب زمینی 🥔 یکی از فامیلامون مستاجرش میگفت کباب سیب زمینی این هی بنده خدا رو مسخره میکرد نمیدونست بعضی مشهدی ها اینجوری میگن بابامم یه دوستی داشت به دوپیازه میگفتن مخمل پلو 🤩 الان یه چیز دیگم یادم اومد مادر بزرگ خدابیامرزم میگفت زمانای قدیم یه نفر میره خونه یه خانمی برای کار ظهر که میشه خانمه بهش میگه ناهار کشک میخوری یا بره مول مول اینم نمیدونسته بره مول مول چیه با خودش گفته حتما با گوشت بره درست میشه 😃 میگه برام بره مول مول درست کن خانمه نون خشک میاره با آب هی روی نونا آب میپاشه میچینه روی هم بعد میذاره جلوی آقاهه میگه بفرمایین بخورین 😂 🌼•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لقمه مرغ پنیری🤤 مواد خمیر : آرد ۵۰۰ گرم شکر ۱.۵ ق غ آب ولرم ۱۸۰ گرم خمیر مایه ۵ گرم شیر خشک ۲ ق غ بیکینگ پودر ۵ گرم روغن مایع ۳۰ گرم ماست ½ لیوان نمک ۱ ق م مواد داخل نون : فلفل دلمه ۱ عدد سینه مرغ ½ ۱ عدد پیاز متوسط ۲ عدد قارچ ۲۰۰ گرم ادویه ها : آویشن ۱ ق چ پودر سیر ۱ ق چ تخم گشنیز ۱ ق چ فلفل قرمز ½ ق چ فلفل سیاه ۱ ق چ زردچوبه ۱ ق چ پاپریکا ۱ ق چ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز اکبر جوجه که تا حالا نشنیدی! حتماً برنج رو از قبل با نمک خیس کنید بعد داخل ظرفی بریزید که ۲.۵ برابر میزان برنج خیس کرده باشه (ری زیادی داره) و روی اون آب بریزید جوری که یک بند انگشت آب روی برنج باشه؛ شعله متوسط باشه و وقتی کمی آبش تبخیر شد کره رو اضافه کنید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 😂 تازه 1 ماهی میشد عقد کرده بودیم که شوهر جان به هر بهونه ای میومد منو میبرد خونشون یه روزم بدون هماهنگب با خانوادش اومد منو برد خونشون حالا سر ناهار وقتی سلام احوالپرسیمون تموم شد رفتم اشپز خونه واسه کمک که دیدم سیخ کباب اماده کردن 😋 به دلم صابون زدم که اینا واسم تدارک دیدن بعد دیدم مادر شوهرم گفت گوجه هارو به سیخ بکشید دیگه منم رفتم نشستم گفتم تمامه دیگه فقط یه گوجه مونده وقتی سفره رو انداختیم 😃 مادر شوهرم برنجا رو کشید تو بشقاب دیگه دیس نذاشت یکی دو تا گوجه کبابیم روش و میداد دستمون منم هاج و واج پس کبابا کجاست 🧐 دیدم بقیه شروع کردن به خوردن و من اینجوری 😳 که شوهرم گفت پس چرا نمیخوری؟ که همونجا فهمیدم غذا همینه و با لبایه اویزون خوردم ☹️ بعد از ناهار از شوهرم پرسیم این چی بود ؟ که فرمودن گوجه کباب دیگه و بعد از ازدواج داغ این غذا رو برا همیشه به دلش گذاشتم 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و درس عبرت در زندگی 🥀 سلام و خسته نباشید دوستای عزیزم من مجردم و ۲۰سالمه یه صحبت و تجربه ای داشتم ک دوس داشتم با شما و مخصوصا پدرمادرا در میون بزارم... من از اون دسته دخترا بودم ک پدر هیچ حمایتی ازش نمیکرد و چون عقایدم با پدرم ک عقایدش مال عصرحجر بود نمیگرفت و ب اصطلاح ازم متنفر بود😔 خیلی سختی کشیدم مادرمم همراه با من و خواهرام سوخت و ساخت اما تا یجایی تونستم تحمل کنم و دگ امونم برید چون پدرم از لحاظ مالی هم ساپورتم نمیکرد نذاشت برم دانشگاه و خیلی اصرار داشت ک من ازدواج کنم و دم ب دیقه خاستگار میومد واسم و با دعوا و مصیبت میگف باید شوهر کنی میخای بری دانشگاه که چی؟ آخرش دیدم نمیشه و حتی اجازه تحصیلم بهم نمیده... دوسال پیش دلمو زدم ب دریا و فرار کردم و با کمک یه خانوم اومدم کشور ارمنستان نمیخوام دروغ بگم اولش خیلی سختی کشیدم اما خیلی مقاومت کردم که ب بیراهه کشیده نشم و زندگی موفقی داشته باشم و خداروشکر راضیم مطمئنا هر دختر دیگه ای بود الان به راههای بد رفته بود چون مجبور بود اما من تونستم یه جای آبرومند مشغول به کار شم خلاصه حرفم با پدرمادراس خواهش میکنم بچهاتونو مخصوصا دخترارو محدود نکنین مگه یه انسان چندبار قراره زندگی کنه ک کلش رو صرف اینکه حرف مردم چی میشه و چی میگن کنه ! نزارین بچه هاتون عقده ای بشن بخدا دلم برای مامانم یه ذره شده درد غربت میکشم و نمیتونم برگردم خواهرام مامانم هرروز که باهم حرف میزنیم میگن برگرد اما نمیتونم واقعا نمیتونم شما خودتون ببینید یه رفتار غیرانسانی پدرم با من از بچکی تا الان چیکار کرد ک مجبور شدم بیام تو غربت و درد دوری از عزیزانم رو بکشم خواهش میکنم بزارین تو کانال تا پدرمادرا ببینن و آگاه باشن ممنون از کانال خوبتون من از طریق یکی از دوستای متاهلم توی ایران با کانالتون آشنا شدم برای منم دعا کنین یا علی🖐❤ ✍ دوره نوجوانی تو یه کتاب حدیث خوندم که امام علی(ع) فرموده بود " در حفظ ناموس زیاده روی نکنید که باعث فساد میشود " •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سالاد محبوب خودمه که ۹۰ درصد مهمونیام با این سالاد خوشمزه سپری میشه حالا شمام اسم سالاد مورد علاقتونو بگید مواد لازم : هویج ۳ عدد آب لیمو ۱ ق غ کلم سفید نصف عدد سس مایونز ۳ ق غ نمک، فلفل سیاه شکر ۱ ق چ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔴آموزش زبانشناسی مقدماتی😍🤩 ✅زیر نظر وزارت صنعت معدن و تجارت و  بازرگانی کشور در زمینه گیاهان داروئی https://formafzar.com/form/sdsfw 📌توی منزل در کنار همسر و بچه هات راحت کار میکنی با درآمد ماهیانه ۱۰ تا۱۵ میلیون 🤩🤩🤩 🟣جهت ثبت نام👇👇👇👇 https://formafzar.com/form/sdsfw https://formafzar.com/form/sdsfw
گلاب به روتون حالم خيلي بد بود اصلا ناي راه رفتن نداشتم! با خودم گفتم زنگ بزنم ۱۱۵ بپرسم چمه!.. چي بخورم حالم بهتر بشه..؟! گوشي رو برداشتم زنگ زدم بعد يه خانومه برداشت گفت راهنماي۵۴۷۹۵۴۶۵۴۶۵۴ بفرماييد!! منم گفتم حالم خيلي بده گلاب به روت اينجوريم اونجوريم چي بخورم خوبه چي نخورم خوبه..؟! يه ريز حرف ميزدم بعد یه دقيقه خانومه ساکت شد..! بعد گقت ميدوني کجا رو گرفتي؟! منمبا اعتماد به نفس گفتم ۱۱۵ !! اونم گفت نخير ۱۱۸ رو گرفتي!! منم گفتم ببخشيد! شرمنده شماره ۱۱۵ رو بدين..! خانومه هم گفت مردم آزار شمارتو ميدم کنترلت کننا !!😂😂😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
رفته بودیم خونه عموم اینا ، ‌دختر عمو کوچیکم ۸ سالشه , جو گیر شده بود هر چی خوراکی داشتن تو یخچال و کابینت هی تند تند میرفت می اورد من دیدم اینطوری نمیشه که داره جارو میزنه خونه رو میاره برا ما !‌ گفتم بهش : ‌عسل خانوم , عزیزم هر چی خونه دارین رو که نباید برداری بیاری! بچه با صداقت تمام رو کرد به من گفت :‌ "نه همه چی رو که نیاوردم! ‌بادوم زمینی ها رو مامانم گفته نیارم! واسه خودمون باشه"!!! (زن عموم در جا سه تا سکته پشت سر هم زد!!)😂😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آب کردن شکم مشکل خیلی هاست ونمیدونن چطور میشه این کار رو انجام داد؟🧐 می‌دونی چطور میشه بدنت رو به ماشین چربی سوزی تبدیل کنی وبه سلامتی کامل برسی؟ تا پاک نشده بیا اینجا وبهم پیام بده تا راهنمایت کنم👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3338731967C2f13b87b8b
زنی به روحانی مسجد گفت: من نمی‌خوام در مسجد حضور داشته باشم! روحانی گفت: می‌تونم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده را می‌بینم که دارند با گوشی صحبت می‌کنند، عده‌ای در حال پیامک فرستادن در حین دعا خواندن هستند، بعضی‌ها غیبت می‌کنند و شایعه پراکنی می‌کنند، بعضی فقط جسمشان این‌جاست، بعضی‌ها خوابند، بعضی‌ها به من خیره شده‌اند... روحانی ساکت بود..بعد گفت: می‌توانم از شما بخواهم کاری برای من انجام دهید قبل از اینکه تصمیم آخر خود را بگیرید؟ زن گفت: حتما چه کاری هست؟ روحانی دستش را سمت زن برد و ناگهان با شدت ...👇👇😐 https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 این چه کاری بود کرد👆😳
شوهر خواهرم علی رفته بود خونه یکی از دوستاش .. دیده بود عکس یکی از دوستای قدیمیش که اصلا با این یکی دوستش هیچ ربطی نداشتن اونجا تو قابه.. خیلی تعجب کرده بود بعد از دوستش پرسیده بود اینو میشناسی که عکسشو گذاشتی اینجا؟ دوستشم گفته بود آره دیگه این تویی.... بعد علی گفته بود من نیستم دوست قدیمی منه اینو از کجا اوردی؟ اونم گفته بود یه روز رفته بودم خونه مامانتینا. اونوقت که تو سرباز بودی گفتم دلم برا علی تنگ شده یکی از عکساشو بدید به من.. اونا همه‌ش میگفتن نداریم! انقدر من اصرار کردم که این عکسو دادن!!! گفتن بیا اینم عکس علی رو وردار برو ...!!!😒😂😂😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 😂 مادر بزرگ ما رفته بودند سفر مکه قبل از آمدنشون دختر خالم رو برای یک آقا پسری عقد کردند و مادربزرگ داماد جدید رو ندیده بود مراسم استقبالشون خیلی شلوغ از دوست و آشنا و همسایه ها همه آمده بودند و یک آقایی هم چاووشی میخوند یک دفعه دیدیم مادر بزرگم چسبیده به یک پسرجوون که برادر شوهر مستاجرشون بود 😝 و داره بوسش میکنه 😂 هرچی ما هم خواستیم بهشون بگیم بوسش نکنه نامحرمه از بس شلوغ بود متوجه نشد 😢 بنده خدا مادربزرگم فکر کرده بود این پسره همون داماد جدیده ست 😅 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من تازه رفته بودم سرکار به واسطه شغلم که خبرنگار حوزه زنان بودم خیلی کنفرانسو سمینارو اینا میرفتم ولی هیچ وقت من صحبت نمیکردم تا یه بار از طرف معاونت امور زنان ریاست جمهوری ازم به عنوان فعال حوزه زنان در عرصه رسانه دعوت کردن منم اصلا باورم نمیشد کلی ذوق زده بودم   به یکی از همکارام گفته بودم یه متن مناسب با موضوع برام آماده کنه منه احمق نکردم یه بار از رو متن بخونم رفتم اون بالا نصف کلمات رو غلط خوندم جمله بندی متنو نمیتونستم در بیارم  5 دقیقه شد دیدم همه دارن چپ چپ نگام میکنن یا میخندن منم یهو خودمو انداختم و زدم به غش همه فکر کردن چون حالم خوب نبود اون مدلی میخوندم😂😂😂😂😂😂خلاصه هرجا دیدید اوضاع خوب پیش نمیره غش کنید غش کردن همیشه جواب میده🤣🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام عزیزم از دست این آرایشگرا😒😂 یبار من با خواهرم رفتیم موهامونو نوک گیری کنیم بخاطر موخوره😉موهامونم تا وسط کمرمون بود😍بعد زن دیوونه همینطور نوک گیری کرد یهو دیدم چقدر سرم سبک شده😱😂نگو موهامو تا گردنم کوتاه کرده. خدا شاهده حتی رو شونمم نمیومد 😂😂😂مال خواهرمم دختر خنگ تر از خودش تا همینجاها کوتاه کرد. حالا من ناراحت بشم لال میشم😐😒نتونستم هیچی بهش بگم و پولشو دادیم حالا اومدیم خونه از غصه گریه میکردیم🤣🤣بعد من برای دلداری میگفتم اشکال نداره خواهری، شبیه زنای خارجی شدیم. شبیه آمریکایی ها شدیم😆😆😆😂😂بعد یهو بابام گفت آره شبیه گداهای آمریکایی... اینقدر خندیدیم که ناراحتیمون در اومد. آخه بابای من خیلی مبادی آداب و جنتلمه و این حرف ازش بعید بود😂 امیدوارم یه لبخند ولو کوچیک زده باشید😍😚 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
داستان زندگی❤️🍀 _نه به خدا رویا ..چه لجبازی... پشت دستم رو داغ کردم ..تا وقتی مجرد بودم فکر میکردم ازدواج کنم خوشبخت ترین میشم ..والا دوبار شوهر کردم غیر از عذاب هیچی نصیبم نشد .. رویا آهی کشید و گفت بمیرم برات...بالاخره که چی نمیتونی که همیشه مجرد بمونی.. موهام رو پشت گوشم گذاشتم و گفتم میشه ..خوبم میشه .. اینجوری خیلی خیلی راحتم ... رویا شونه اش رو بالا انداخت و گفت چی بگم .. چند روز گذشت و دیگه آقای کریمی رو ندیدم ..چند بار هم وقتی از سالن خارج میشدم با دیدنم وارد مغازه میشد .. خوشحال بودم که از طرف اون هم این مسئله تموم شده.. ولی اون شب همین که به خونه رسیدم رویا زنگ زد ..از صداش معلوم بود که هیجان داره .. با خنده گفت زهره بگو چی شد؟ پفی کشیدم و با لحن خودش گفتم چی شده؟؟ _غروب از سالن که در اومدم رفتم هندزفری بخرم .. تا اینو گفت صدام رو پایین آوردم و گفتم لابد از مغازه ی کریمی؟؟ رویا قهقهه ی بلندی زد و گفت خوشم میاد که باهوشی ...آره دیگه ..من مشتری ثابتشم ... کلافه گفتم خب؟ _خب به جمالت ..کلی زمینه چینی کرد و گفت میشه با همکارتون صحبت کنید و شماره اش رو بدید به من؟ من قصدم ازدواجه ..ولی میخوام یه مدتی با هم آشنا بشیم.. مضطرب گفتم رویا شماره مو که ندادی ؟ _معلومه که ندادم دیوونه... نفس راحتی کشیدم و گفتم دلم خوش بود که تمومش کرده .. _زهره ..تو رو خدا بزار شمارتو بدم نهایتش این که باهاش حرف میزنی و میگی نه .. میون حرفش پریدم و گفتم اصلا ..مبادا این کارو بکنی .. رویا گفت باشه ..ولی معلومه بدجور خاطر خواهت شده ..از تو حرف میزد صداش میلرزید .. +رویا نمیخواد واسه من فیلم بازی کنی دو دقیقه بگذره میگی گریه هم کرده از غم دوری من .. رویا دلخور گفت وااا مگه من دروغگو ام ..دست شما درد نکنه.. اصلا به من چه ..خداحافظ برو تو لاک تنهاییهات خوش باش .. تماس رو قطع کردم ولی تمام فکرم درگیر حرفهای رویا شده بود .... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به همه ی اعضای محترم کانال 🥰 صحبتم با اون دختر خانم افغان هست که گفته بودن پسر برای ازدواج با دختر باید پول بده و این حرفا....😐 خواستم بگم من هم یک دختر افغان هستم و دو سال میشه ازدواج کردم.... ما اصلا همچین رسمی نداریم.... جهیزیه رو همسرم گرفت و وظیفه اش هم بود؛ 😊 خانواده من هم لطف کردن یه سری وسایل کوچیک آشپزخونه رو دادن هیچ پولی هم از همسرم نخواستن مهریه برام تعیین کردن... اینکه میگن افغانی ها دختر میفروشن کاملا اشتباهه 😡 قدیما و الانم بعضی جاها رسم بوده که مهریه رو تعیین میکردن اگر دختر خواست قبل از عروسی مهریه رو پسر میداد اگر نه بعد از عروسی یا هروقت دیگه ای که دختر بخواد پسر مهریه اش رو میداد... پس این رو بفهمید که این پول که پسر به خانواده عروس می‌داده پولِ خرید فرزندشون ( دخترشون) نبوده و مهریه اش بوده....😐😄 من کاملا از رسم و رسوم هایی که داریم راضی هستم و همسرمم همینطور😍 مخصوصا اینکه جهیزیه رو داماد میاره ضمنا از لحاظ شرعی جهیزیه ای که داماد میگیره مالِ زن هست و اختیارش رو زن داره‌... حالا چه از خونه پدرش بیاره چه شوهرش بگیره در هر صورت مالِ زن هست .... دوست تون دارم مرسی از کانال قشنگتون ۰ خواهش میکنم پیامم رو داخل کانال بزارید من خیلی وقته باهاتونم ولی تا الان خواننده خاموش بودم 😉🥰 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
يه بار بچه بودم مهمون سرزده برامون اومد نزديك شام .مامانم اينا ازشون رودربايستي داشتن ديگه مامانم گفت هر چي درست كردم همونو ميارم بعد سر شام هي ميگفت تو روخدا تعارف نكنيد كلي غذا تو قابلمه هست، بعد يهو خواهر كوچيكم كه اون موقع ٧سالش بود رفت قابلمه ي خالي رو اورد سر سفره جلوي مهمونا ،گفت مامان نگاه كن بخدا هيچي توش نيست تموم شده😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
بچه بودم پسر داییم اومد خونمون تازه نامزد کرده بودن اومدن دو دقیقه بشینن برن.من گیر دادم نه اگه برین من گریه میکنم و اه و ناله خلاصه شب موندن منم ورشون داشتم بردم پارک دم خونه حالا سو استفاده نکن کی استفاده کن.تا میدیدم اینا میخان بشینن رو ی نیمکت میگفتم من اینو میخام بخر.من اونو میخام هر چی بابام نخریده بود رو تلافی کردم تا بدمینتون گیر دادم میخام اون موقع از این کیک بستنی ها تازه مد شده بود  از اونم برداشتم بنده خدا دوماد که پسر داییم بود میخاس ی تو دهنی بزنه روش نمیشد از اونورم میخاس کلاس کار رو حفظ کنه جلو نامزده😋😋😋😋الان ۱۵ سال گذشته هر وقت منو میبینن میگن یادش بخیر چ پارکی رفتیم😢😢😢😢😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 ســلــامـ ـ🙌 مــنــم مــیــخــواســتــم تــجــربــم تــوے زنــدگــے مــشــتــرڪــمــو بــهتــون بــگــمــ.. مــن ۲۴ســالــمــه ۱۰ســالــه ازدواج ڪــردمــ. زنــدگــیــم فــرازونــشــیــب هاے زیــادے داشــتــه... چــون تــو ســن ڪــم ازدواج ڪــرده بــودم اوایــل ڪــه ڪــنــار مــادرشــوهر ایــنــا زنــدگــے مــیــڪــردیــم زیــاد نــمــیــ‌تــونــســتــم آشــپــزے ایــنــا بــڪــنــم ... خــب اونــام هرچــے بــاشــه از عــروســشــون تــوقــعــاتــے دارن و مــثــلــا دوســداشــتــن دســپــتــخــت عــروشــون رو بــخــورن ... اوایــل غــذا درســت مــیــڪــردم بــراشــون ولــے بــا اســتــرس ڪــه خــب خــوب ازاب درنــمــیــومــد مــثــلــا ڪــبــاب ڪ مــیــپــخــتــم ڪــامــل مــیــچــســبــیــد بــه تــه مــاهیــتــابــه 😅 ولــے اونــا اصــلــا نــاراحــت نــمــیــشــدن و ب روم نــمــیــاوردن و فــقــط مــیــخــنــدیــدن تــا مــن خــجــالــت نــڪــشــمــ.. مــادرشــوهرم خــیــلــے زن خــوبــیــه و خــیــلــے آمــوزش ها ازش یــاد گــرفــتــم ازشــون مــمــنــونــم ڪ بــاصــبــورے مــســایــل زنــدگــے رو بــهم یــاددادنــ.❤️ ✍ بیش باد از این مادرشوهرهای مهربون 😃 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام چند روز قبل یه مشتری امد خرید کرد من داشتم جنساشو جعبه میذاشتم پشتم بهش بود گوشیش زنگ زد گفت سلام مامان منم گفتم سلام بفرمایید 😑 فک کردم مشتری در مغازس🤦‍♂🤦‍♂ خواهر مشتری ک یه لبخند ریزی زد و خودشو نگه داشت منم خودمو زدم کوچه علی چپ😜😂 یه پیر مرد تو مغازم بود گفت تو مگه مامانش هستی ک جواب میدی 😑 با خاک یکسانم کرد یبارم رفتم مغازه پسر عمم تو پاساژ یکی گفت حامد منم سرم بالا کردم پسر عمم نگام کرد گفت تو توقع اینجا کسی تورو بشناسه تو خودتو چی فرض کردی چرا این فکرو کردی 😑 خدا هیچ کسیو اینجوری ضایع نکنه امین🤲 حامد شونم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
هدایت شده از آدم و حوا 🍎
⛔️ هشدار جدی مهم برای کل ایران ⛔️ خداحافظی با دیابت در ۹۰ روز ✅ زیر نظر حکیم سیفی♻️ با مجوز:غذا و دارو-سیب سلامت-GMP✅ جهت دریافت سریع از طریق لینک زیر فرم مشاوره رو پر کنین 👇 https://survey.porsline.ir/s/KJIfXXU2 https://survey.porsline.ir/s/KJIfXXU2