eitaa logo
آدم و حوا 🍎
43.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام خانما. تجربه ی من خیلی تلخ وناراحت کنندست اما میگم تا شما کارایی که من کردم رو انجام ندید😔 من ونامزدم هم بودیم اما من همه چیز رو خراب کردم. با کردنای طولانیم!😔 گوشیمو روش میکردم و جوابشو نمیدادم. حتی وقتایی که بودم!😕 قرار گذاشته بودیم من باشم تا کارش درست شه ولی من مدام زدم و با دیگران ش کردم. تو دعواها صدامو بالا می بردم ونامزدم سعی میکرد ارومم کنه. ❌خانومای عزیز ازتون خواهش میکنم قهرطولانی نکنید. سرکوفت نزنید. ❌مقایسه نکنید. شما از زندگی بقیه خبر ندارید، اونا هم مشکل دارن شما نمیدونید. به شوهراتون کنید. بگید که بهشون دارید. به نفسشونو بالاببرید. من همه چیزم رو از دست دادم. نامزدم قبل تعیین مراسم عقد کنار کشید و گفت: خستم کردی. همه چی تموم شد💔 و من مردصبورم رو از دست دادم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به شکل ماهتون میگما بعضیا از بچگیهاشون میگند درست الان خانم وآقاهای مودب وخوبی شدند یک جا یک موقع یک حرف یا چیزی میبینند خندشون میگیره یا مثلا میگن وا این چرا اینطوریه من دقیقا از اون دسته های برعکس این افرادم نمیدونم چرا هنوزم بزرگ نشدم بعضی وقتا کارای خیلی خنده دار میکنم حالا خاطره ای بگم بااین توصیف منا بهتر بشناسید ما خونمون بزرگ و،ویلایی هستش بایک باغچه بزرگ وانواع درخت ویک قسمتی هم سبزی و اینجورچیزا میکاریم برا خودمون پدربنده کنار باعچه یک تخت داره وسماورو قوری وخلاصه وسایل تفریح سرتاسرتابستون بساط پهن اصلا اطاق نمیاد همش اونجا حتی شبا هم میخابه روتخت توهوای آزاد بگذریم یک روز بابای بنده نشسته بود به چایی خوردن و حواسشونم نبود یک گربه هم سردیوار خابیده بودا دیوار هم بگم کوتاه است دم این گربه آویزون ازدیوار پایین بود منم اومدم دم گربه راکشیدم گربه بیدارشدا همچین فیشی کردا پرید رو اسباب چایی باباجان حالا گربه وحشت زده بابای منم جیغ میزدو گربه راپیشتش میکرد منم مرده بودم ازخنده هیچیدیگه دختر مگه مریضی حیوونا میترسونی برو دکتر خودتا نشون بده واین دوتا از همدیگه ترسیده بودن 😜😜😜😂😂😂نمیدونم چرا من بزرگ نمیشم وسنگین ورنگین بشم همچنان تخس وشیطونم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام امیدوارم حال دلتون همیشه خوب باشه من یه دختر ۱۸ سالم ک پنج ماهی میشه ازدواج کردم کاملا ستنی و فقط ب صدای عقلم گوش دادم صدای قلبمو نادید گرفتم ن تنها اون موقع از این رفتارم ناراحت نبودم بلکه احساس قدرت میکردم ک میتونم ب احساساتم پشت کنم و انتخابام با استفاده از عقلم باشه ک در اینده ارامش بیشتر داشته باشم خداروشکر با همسرم مشکل جدی ندارم ولی بنظرتون درسته ک قلبو احساساتمونو ناداید بگیریم؟ فقط باید ب صدای عقلمون گوش بدیم؟ اگ نباید احساساتی عمل کنیم اصلا چرا باید احساسات داشته باشیم؟ قبل از ازدواجم یک سال بود ک با یه اقای دوست بودم دوسشم داشتم کاملا از یک خانواده و فرهنگ جدا بنظرم یه مرد همه چی تموم بود خودکفا باغرور و جذب کلا خیلی خاص بود اما خب ازبس ک تو جامعه مدرسه خانواده و خیلی از اجتماعات دیگ شنیده بودم 👇 ۱-انتها این رابطه ها همه پوچی و تباهی ۲-نباید ب جنس مجالف اعتماد کرد ۳-جنس مجالف میخواد ازت سو استفاد کنه ۴- چون هیچ تعهدی بهت نداره اخرش ترکت میکنه ۵-تو سن کمی هستی و الان از عشق دوست داشتن چیزی نمیفهمی بزرگ تر ک بشی همه چی فرق میکنه ۶-اخرش جفتتون ب گناه الوده میشین من از همه این حرفا ک از گوشه کنار میشنیدم ترسیدم و ترسیدم باعث شد گوشامو بگیرم و نشنوم حرفای قلبمو چون اینجور ک من از حرفای بقیه فهمیدم اگ احساسی عمل میکردم اخرش بد تموم میشد شاید بیشتر از مواقع صدق کنه و نباید احساسی عمل کرد ولی خب همه ادما شبیه هم نیستن من چرا باید از مردی میترسیدم ک دوسم داشت برام احترام قائل بود شنوده خوبی برا حرفام بود مواظبم بود هیچ انتظاری ازم نداشت هیچ وقت بهم دست درازی نکرده بود حتی وقتی ناخواسته‌ دستم بهش میخورد دستشو پس میکشیدن ... اخه این ادم چ جوری میتونست ازم سو استفاده کنه ؟ اشتباه من این بود ک قلبمو راضی نکردم احساس قدرت میکردم وقتی تونستم فقط با استفاد از عقلم تصمیم بگیرم فک میکردم دیگ حالا ایندم روشنه ولی هیچ کدوم از اینا پیش نیومد جسمم کنار همسرمه ولی دلم پیش اون همش در حال مقایسه کردنم ، از خودم متنفرم ک ارزوم شده دوبار کنار اون اقا بودن هیچ وقت تک بعدی تصمیم نگیرین چون خدا هیچ احساسی رو (چه قلبی و چه عقلی) بیهوده نیافریده ب نظرم انسان عاقل کسیه ک اول با عقلش تصمیم میگیره ن حرف مردم بعد از دیدگاه عاطفی ب موضع نگاه میکنه ✍ خداروشکر همسرتون انسان خوبیه و کنارش راحت هستین ، ولی مشکل اینه که فرق بین عقل و احساس رو درک نکردین این که به حرف مردم تصمیم بگیری عاقلانه است ؟ اتفاقا تحت تاثیر حرف مردم تصمیم گرفتن انتخاب احساسی است نه منطقی ✍ و اما خبر خوب اینکه همسرتون انسان شریفی است حتما با مشاور صحبت کنید قبل از اینکه یه تصمیم احساسی دیگه بگیرید 💚 عاقلانه انتخاب کن و عاشقانه زندگی •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام میخوام سوتی دروغ گفتنمو بگم که لو رفت اما من کم نیاوردم😎😂 مامانم یه چیز برا خونه گرفته بود بهم گفت اگه داشتم برا بابات میگفتم از کجا خریدم تو بگو عه مامان همون که پولشو از همسایه گرفتی( تا بابام پولشو بده به خانم خانما) القصه من منتظر موقیعت یه شب حرفش شد بعد مامانم در حال توضیح بود من گفتم عه مامان همون که پولشو از همسایه گرفتی مامانم رو به بابام گفت دروغ میگه پولشو خودم دادم ولی باید بهم پس بدی😳😂😂😂 بعد منم کم نیاوردم گفتم خودت گفتی دروغ بگو شاید بابات پولمو زودتر بده😏😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیک آجیلی خوشمزه ترین شیک همینه😍🤌🏻 هم غلیظ و خوشمزه هم مقوی و ی پا معجونه واسه خودش😍🤩 🟡مواد لازم : آجیل مخلوط(نصف پیمانه)🥜🌰 بستنی شکلاتی(۱/۵ پیمانه)🍨 خامه صبحانه (۲ق غ) شیر(۱/۳ پیمانه)🥛 موز (۱عدد)🍌 عسل(۱ق م)🍯 🟡طرزتهیه : آجیل هارو با آب گرم حدود ۱۵ دقیقه خیس کنید موز🍌 حلقه حلقه داخل فریزر به مدت نیم ساعت قرار بدین تا تقریبا یخ ببنده ، بعد همه مواد ( اجیل 🥜🌰، موز 🍌، بستنی🍨 ، شیر🥛 ، خامه ، عسل🍯 ) داخل مخلوط کن بریزین و کاملا میکس کنین. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍‍ عاشق پسری شده بودم که به تمام بچه های دانشگاه می ارزید...مذهبی بود...اما در عین حال متواضع و خنده رو... ولی من کجا و اون کجا... من یک دختر بد حجابی بودم که از امل بازی و سر به زیر بودن متنفر بودم... پسرهای فامیل مثل داداشم بودن... اما دلم بد جایی گیر کرده بود... هرگز نمی‌توانستم ببینم یکی غیز از من دستهاشو بگیره و تو قلبش بشینه... به خودم گفتم اگه به قلبت و خواسته ات بها میدی بسم الله... بلاخره دست به کار شدم...اما کار به این راحتی نبود...‌اون در شرف داماد شدن بود..‌.اما من ول کن نبودم...تا اینکه تصمیم گرفتم تو دانشگاه جلوی همه بچه ها خودمو بندازم به پاش ... ادامه..👇 https://eitaa.com/joinchat/1714880543Ccd2c2bcbda
هدایت شده از آدم و حوا 🍎
سلام عزیزان دلم :) دوستان درخواست کردید لینک یه کانال معتبر‌ مشکی، عبا یاچادر عروس که جنس های با کیفیت داره و قیمت هاش مناسبه رو به ها ومزون داران معرفی کنم . من از اینجا خرید می کنم و خیلی راضی هستم حراجی های فوق العاده ای هم میذاره جنس تضمینی و باقابلیت برگشت این هم لینکش 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1714880543Ccd2c2bcbda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتلت شیرازی این مقدار برای چهارنفره سیب‌زمینی ۵۰۰ گرم🥔،آرد سوخاری یا نان ۱ لیوان ادویه‌ها نمک 🧂فلفل پودرسیر پودرپیاز پودر پاپریکا از هرکدام یک قاشق مرباخوری روغن به میزان لازم نوش جونتون🥹 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام از کانال خوبتون ممنونم که منو همسرم رو در آستانه جدایی به هم وصل کرد و ۳ساله که باهم ازدواج کردیم .ازدواجمونم سنتی بود و ۱ساله هست که منزل خودمونیم من ۲۶ و همسرم و بهتره بگم بهترین مرد دنیا هم ۲۶ سالشه میخوام در جواب اون خانومی که گفتن با عقلشون تصمیم گرفتن مطلبی رو بگم خواهر عزیزم من هم همانند شما بودم اما غافل از همسرم که چه خانواده و ویژگی ها و اخلاقیاتی داره 😔 باورکنید خدا به روی من نگاه کرد خواست خدا بود با اینکه ایشون از لحاظ خانواده و تحصیلات و مالی و... از من سرتر بودن باز هم پای من ایستادند من اویل نامزدیم میگفتم نمیخوامت بی دلیل اما ایشون اینقدر حوصله به خرج داد و دم در اتاق من موند و کلی کادو و گل و مشاوره رفتیم تا فهمیدم این همون مردیه که میشه بهش تکیه کرد و من ازش غافل بودم .😔 خدا ببخشه منو خیلی بهش بد دهنی میکردم .تمام زورمو زدم از خودم دورش کنم من هم مثل شما مقایسه میکردم اما یک چیزیو میخواستم بگم که خیلی مهم بود برام الان بهش رسیدم شمااگر با اون آقا زندگی میکردی هم پشیمان بودید که چرا با عقل تصمیم نگرفتید . راستش این جمله منو به زندگیم برگردوند . یک مشاوره رفتم یک سخنرانی بود . اتفاقی اون آقا گفت تک تک آدمای حاضر در این جمع از ازدواجشون پشیمونن و قطعا اگر هم ازدواج دیگه ای هم داشتند پشیمون بودند .این ذات آدمیه . آدم باید تغییر رو از خودش شروع بکنه. ما از دور یک آدمی رو میبینیم و فکر میکنیم در تمام چالش های زندگی هم اینگونه اس اما خیر اون آدم بی حوصلگی داره ، بد اخلاقی داره ، اما فقط ما با اون چالش ها مواجه نشدیم همین . ببخشید طولانی شد اما خواستم زندگی قشنگ همه دوستان حفظ بشه الهی آمین 🤲 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💕 دعـاۍ بخــت گشایۍ و ازدواج سریـع 💕 ❤️❣ برای ازدواج سریع دختر خانمها، به اذن خداوند تبارک و تعالی دعای ذیل را بر روی کاغذ بدون خط ترجیحا با گلاب و زعفران بنویسد و در جیب خود به همراه داشته باشد. ان شاء الله پس از چهل روز در صورتی که مانعی مثل سحر یا بستگی وجود نداشته باشد ازدواج خواهد نمود. متن دعا👇👇👇❤️ https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 خیلیا ازش حاجت گرفتن👆💯⭕️
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که اگر فرزندتان سرکش شده اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد با اعتقاد تام و باور کامل ، این سوره مبارکه را(107) مرتبه با نیت خالص و توجه به خدا بخواند فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 کمک به نوزاد مبتلا به نارسایی قلبی 🏮نوزاد بد سرپرست از بدو تولد داره و حالا هم به علت عفونت خون بستری شده؛ و مادر ناتوان از تامین هزینه ها! 🍃برای تامین هزینه درمانی این کودک معصوم، با هر مبلغی که دارید سهیم باشید؛شماره کارت‌ به‌ نام مجموعه جهادی و شبا خادم گروه ●
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۱۹۲۷۱۱۸
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۲۰۹۱۹۸۹
۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۶۶۸۸۵۴
IR870700001000113923804003
🌐 به بپيونديد🔽 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/joinchat/1141702867C96cbd042ef ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.
دوستان این مجموعه جهادی مورد تایید و اعتماد کامل ماست ✅✅👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1141702867C96cbd042ef در این کار خیر و رفع مشکلات این خانواده هرچه در توان دارید دریغ نکنید.🙏
‍💚🌸امروز صلواتی هدیه بر تربت تابناک 💕🌸ائمه معصومین علیهم سلام الله و تعجیل 💚🌸در فرج قطب و محور عوالم امکان 💕🌸ولی الله الاعظم عجل الله تعالى 💚🌸فرجه الشریف تقديم میکنیم 💚🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 💕🌸مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 💚🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🕊🕊🌾🌸🌾🕊
ســلــامــ..مــرسی از ڪــانــال خــوب و بــا مــزه تــونــ😂 ســوتــے مــن بــرمــیــگــرده ب ۱۰روز بــعــد از عــروســیــمــ(آذرمــاه۹۴) منــ اول ازدواجــم یــه دخــتــر آروم و خــیــلــے مــعــذبــے بــودمــ(ولی الــان خــوب شــدمــ🤣)چــون تــا اونــمــوقــع چــنــدتــا از بــرادرشــوهرا و خــواهرشــوهرامــو نــدیــده بــودمــ.چــون مــاشــاءالــلــه خــانــواده خــیــلــے پــرجــمــعــیــتــے هســتــنــ.۱۴تابــچــه انــ.باپــدر مــادرشــون مــیــشــنــ۱۶تــا. ازقــضــا مــن مــهمــون بــرادرشــوهربــزرگــم بــودمــ.بــراپــاگــشــایــیــ. جــاریم رفــتــه بــود تــو اشــپــزخــونــه بــرا پــذیــرایــیــ🍌🍑 مــنــم مــثــلــا اومــدم تــعــارف ڪــنــم ڪــه مــریــم جــان اگــه ڪــمــڪ مــیــخــواے بــیــامــ!!یــهوبــرگــشــتــم گــفــتــم مــریــم جــان اگــه ڪــتــڪ مــیــخــواے بــیــامــ😂😂 آقــا همــمــون زدیــم زیــر خــنــده.خــودمم از همــه بــدتــر😂😂😂 الــان بــعــده ۳ســال و نــیــم هنــوز ڪــه هنــوزه بــرادرشــوهرم بــهم مــیــگــه خــوب جــمــلــه اے بــش گــفــتــیــ.مــنم ازشــوخــے مــیــگــم خــواســتــم ازهمــون روز اول حــســاب ڪــار دســتــش بــیــاد.خــخــخــخــ😂😂😂 مــرسی ڪــه پــیــامــمــو خــونــدیــنــ وبــبــخــشــیــد ڪــه طــولــانــے شــد بــرا آرامــش دل همــگــے یــه صــلــوات •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه سوتی دیگه !! چند وقت پیش به یه آقایی معرفی شده بودم برای آشنائی بیشتر و نهایتا ازدواج ... ایشون رو در مهمانی دیده بودم ، فوق متشخص و با دیسپلین ... بار اولی بود که میخواستیم بریم بیرون و به اصرار ایشون قراار شد من محل رو انتخاب کنم ! منم نامردی نکردم و یه رستوران فوق لوکس رو از سایت انتخاب کردم ، میخواستم با یه تیر چند تا نشون بزنم 😉😉😉😉 تو مسیر رفتن به اونجا ازم پرسیدن که این رستوران رو از کجا میشناسم و منم گفتم در دوران دانشجوئی چندین بار اونجا رفتم !!!!! 😊😊😊😊😊 حالا من 3 ساله فارغ التحصیل شدم هااااا !!! بعد از مستقر شدن در رستوران آقای گارسون برامون نوشیدنی آوردند و گفتند به مناسبت اولین سالگرد افتتاح رستوران (!!!!!) امشب اینجا موزیک زنده داریم !!!! در اون لحظه دلم میخواست زمین دهن باز کنه برم توش !!!! پایان تلخ قصه : هیچ تماسی از طرف اون آقا با من گرفته نشد !!!!! 😂😂😂😂😂😂 یکی نیست بهم بگو ببرش دربند باقالی و لبو بخور هم صفاش بیشتره هم اینجوری با مغز نمیری تو دیواررر !!! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
داستان زندگی ماموری که باهامون بود از رها چندتا سوال پرسید بعد گفت باید باهاشون بره پاسگاه، رها بدون اینکه بترسه یا اصراری برای نرفتن بکنه لباس تنش کردو باهاشون رفت، ماهم پشتشون رفتیم تو پاسگاه. فقط گریه کردم هرچی میتونستم نذر کردم پسرم پیدا بشه، حال بهرامم از من بهتر نبود اما سعی میکرد منو دلداری بده یه ساعت اونجا موندیم که داداشم اومد، تا مارو دید اومد جلو گفت چی شده؟ چرا رها رو آوردن پاسگاه؟ گفتم آوردن ببینن پسر منو چرا دزدیده یهو داداشم جاخورد گفت این چه حرفیه که میزنی؟ زن من با بچه تو چیکار داره؟ گفتم من خودم لباس پسرمو تو کمدتون دیدم تازه بهرامم دید دیگه بمن دروغ نگید یا بگید بچم کجاس یا روزگارتونو سیاه میکنم داداشم یهو داد زد بیاید این خانمو بگیرید من ازش شکایت دارم داره منو زنمو تهدید میکنه اختیارمو از دست دادم عقلم درست کار نمیکرد داد زدم آره تهدید میکنم شما پسرمو دزدیدید روزگارتونو سياه میکنم خونتونو آتیش میزنم بعد پریدم رو سرش کتکش زدم، اون فقط وایساده بود داد میزد بیاید من از این زن شکایت دارم دوتا سرباز دویدن سمتمون تا جدامون کنن، وقتی جدامون کردن منو گرفتن بردن تو اتاق پیش جناب سروان نیم ساعتی که نشستم اومدن ازم تعهد گرفتنو ولم کردن. وقتی اومدم بیرون دیدم رها هم داره میره خواستم بدوم نزارم بره بهرام جلومو گرفت گفت ولش کن آذین من به داداشت گفتم واسه تو رضایت بده منم برای اون رضایت دادم. شروع کردم به خودزنی کردن گفتم بهرام تو چطور تونستی رضایت بدی؟ میگم این زنه بچمو دزدیده گفت چیکار میکردم؟ تو داداشتو تهدید کرده بودی اگر رضایت نمیدادم اونم رضایت نمیداد بازداشتت میکردن اما چون از رها مدرکی نداشتن نگهش نميداشتن ولش میکردن از عصبانیت نزدیک بود منفجر بشم اما حق با بهرام بود، با غمی بیشتر از قبل برگشتم خونه. همون موقع زنگ زدم به مامانم جریانو گفتم خیلی از دست داداشم عصبانی شد ، بعد رفتم کنار بهرام نشستم، خیلی تو فکر بود تا نشستم گفت آذین اگر من اون لباسو تو خونه داداشت نمیدیدم شاید حرفتو باور نمیکردم اما الان میدونم کاسه ای زیر نیم کاسه س، ما باید هرجور شده بفهمیم چرا لباس بهروز تو کمد رها بوده به گریه افتادم گفتم بهرام من خیلی بی تاب بهروزم، شد دوماه که ازش خبر ندارم نکنه بلایی سر بچم اومده باشه؟ نکنه دیگه هیچوقت پیشم برنگرده؟ خودم اینارو میگفتم خودمم از ترس پشتم میلرزید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام ممنونم از کانال خوبتون میخوام یکی از تجربه هامو براتون بگم.. یکسال و دوماهه عقد کردیم😍😘 زندایی من همیشه همراه اسم دایی ام اقا یا جان میگه... مامان منم گفت یاد بگیر شوهرت بیشتر میشه😁 منم یه دفعه گفتم بزار امتحان کنم... یه روز که خونه مادرشوهرم اینا بودم از شوهرم یه چیزی میخاستم و اسمشو همراه اقا گفتم 🙈 هم خودش خیلی خوشش اومد و خوشحال شد و هم مادر شوهرم کلی ذوق کرد😃 و از اون به بعد با من مهربونتر شده..البته مادرشوهرم قبلا هم خیلی مهربون بودن.. اگه ما خانما هرجور با همسرامون جلو جمع رفتار کنیم بقیه هم همونجور رفتار میکنن...اگه احترام بزاریم به همسرامون بقیه هم احترام میزارن ولی اگه بهش بی احترامی کنیم بقیه هم یاد میگیرن و بهشون بی احترامی میکنن❤️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبدیل جارو به رگال لباس 😳👌 ➣ | ترفند ™ ‌‌ 💝ترفند و ایده💝 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام ممنون از کانال خوبتون ک خنده میاره به لبامون خودم سوتی نمیدم و خیلی سوتی میگیرم 😂😂 شوهر طلفی منم از دستم امون نداره . خاطره من مال اوایل ازدواجمونه من 16 سالم بود که یه شب مادرم و مادربزرگم 👩‍🦰👵 اومده بودن خونمون و شب برا خابیدن موندن😴 منم جا انداختم همه تو حال خابیدیم 😁 چشمتون روز بد نبینه صبح ک بیدارشدیم دیدم شوهرم پانمیشه هرچی صداش میکنم از جاش جم نمیخوره از ترس من ک رسواش کنم 🙈 صداشم در نمیاد منم ک خیلی شوخ رفتم پتو از سرش زدم کنار دیدم کلا تشکش خیسسسسس😱😱گفتم عه چرا تشکت خیس طفلی برگشت گفت خاستم اب بخورم پارچ اب ریخت رو تشک 🤔من اولش تعجب کردم بعدش گفتم نکنه جیش کردی دیدم طفلکی سرخ شد حالا مامانم و مادر بزرگمم نشستن تو اتاق 😅من و میگی غش کردم از خنده 😂😂😂😂شوهرمم از خجالت سرررررخ شد و پاشد رفت تو حموم و سریع دوش گرفت و رفت بیرون مامانمم خیلی دعوام کرد😢 و خیلی زودم رفتن 😅😅چیکار میکردم خب بچه بودم و شوهر جیشوووو ندیده بودم تا بحال 😂😂😂😂😂😂😂😂😂نگو طفلکی خاب دیده بود هنوزم بعد 17 سال تعریف میکنم و کلی میخندم 🙈🙈🙈🙈 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 ما میخواسیم با پسرخالمو زنش بریم تفریح و عجله هم داشتیم بعدش سریع جلو یه مغازه نگه داشتن که من برم لیوان واسه نوشابه بگیرم منم با عجله پیاده شدم رفتم تو مغازه (صاحبشم یه پسره ) 😉 گفتم سلام بی زحمت ۵ تا لیوان مصنوعی بدید میفمیییییی لیوان مصنوعی 😆 هیچ وقت قیافه پسره را یادم نمیره منظورمم لیوان مصنوعی لیوان یه بار مصرف بوده 🤦‍♀ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام خدمت همه من الان ۴۰ سالمه بیست سال زندگی کردم باهمسرم و الان چن سالی هست که فوت کرده منم مثل شما همسرم رو دوست نداشتم بااین تفاوت که قبل از ازدواجم کس دیگه ای هم در زندگیم نبود من همییییشه پشیمون بودم هیییچ وقت خوبیها ش رو نمیدیدم بیسسست ساااال کارم غم و اندوه بود جوونیم رو هدردادم با فکروخیال بیهوده بعد از فوتش حالا هرروزوشب با خودم میگم چرا تلاش نکردم دوستش داشته باشم اون که سرکار میرفت من رو هم دوست داشت جوون هم بود با هیچ زنی هم رابطه ای نداشت چرا قدرش رو نداشتم چرا دل به زندگیم ندادم الان تنها شدم و به یاد اون همسر و خاطراتش اشک می‌ریزم خانم عزیز تو دیگه بااین فکرای بیهوده عمرت رو هدرنده من به سن مادر تو هستم حرفم رو گوش کن با یه مشاور هم اگه بتونی صحبت کن مطمئن باش اون که دوسش داشتی اگه باهاش ازدواج میکردی بدون عیب نبود تو چون ازش دوری فکر میکنی باهاش خوشبخت میشدی آدما از دور قشنگن باهاشون که رفت و آمد کنی نظرت عوض میشه این بنده ی خدا همسرت، به خاطر تو سختی های کارش رو تحمل میکنه زحمت می‌کشه با هزارتا امیدوآرزو برای آیندش تورو انتخاب کرده دلش رو نشکن، تقصیر اون چیه ان شاالله خدا محبت همسرت رو در قلبت بزاره و عاشقش بشی •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام. منو خواهرم وقتی کوچیک بودیم خیلی شیطون بودیم و مامانم فقط کتک میزد یه روز ساعت 3بعداز ظهر بود مامانو بابامم خواب بودن ما داشتیم بازی میکردیم حالا بازیمون چی بود!؟ مامانم ک خواب بود زیر پاشو قلقلک میدادیم چندبار هشدار داد 😂ولی ما بازم کار خودمونو میکردیم تا اینکه یه دفعه بلند شد ماهم رفتیم توی دسشویی داخل حیاط ک مامانم درو از پشت بست یه لحظه من بشدت دسشویی گرفتم دیدم حالا حالا مامانم درو باز نمیکنه و اینجام خب دسشویی بود دیگه منم نشستم لامصب 2 بود و بو گندو🙈ک خواهرم فقط داشت منو میزدو بالا میورد همش مامانمو التماس میکرد ک بیا درو باز کن منو بزن تروخدا بیا منو بزننن ولی منو پیش این رینو تنها نزار 😂😂😂میگفت مامان من دارم خفه میشم😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دیروز تو مترو بودم چند تا مرد عرب پشت سرم بودن بعد من کارتمو زدم از گیت رد شدم یهو دیدم داد زدن و با لحجه گفتن شریعتی؟؟ گفتم نهه اشتباه گرفتین دوباره پرسید شریعتی؟ گفتم نههه میگم رحیمی ام اشتباه گرفتین یکی از اون طرف گفت اره اره بیا همین خطه بعد تابلو ایستگاه ها را بهش نشون داد 🤦‍♀🤦‍♀😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•