eitaa logo
آدم و حوا 🍎
43.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 خانمايي كه از تفاوت سني با شوهرتون ناراحتین: ما 10 سال اختلاف سني داريم. من ٢٣ و آقاييم ٣٣سالشه. سه ساله عروسي كرديم. بابت اين اختلاف سني كاملا راضيم چون شوهرم پخته و با تجربه هست. حتي گاهي تو زندگي من ايشون رو راهنمايي ميكنم و هم رو درك ميكنيم. با اينكه من هنوز مثل يه دختر مجرد شاد و سرحالم. وقتي مشكلي پيش بياد ميشينيم مثل دو تا ادم پخته صحبت و مشكل رو حل ميكنيم. خانوما! نزارين اختلاف سني ناراحتتون كنه. چه بسا ممكن بود با يكي هم سن و سال خودمون ازدواج کنيم و هردو بي تجربه و خام و كله پر باد! اونوقت زندگي سخت ميشد. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به همگی یادمه وقتیکه کلاس اول دبستان بودم. زنگ تفریح خورد فکر کردم زنگ خونه ست. همینطوری کیفم دست گرفتم رفتم خونمون. مامانم منو دید گفت چرا اومدی گفتم زنگ خورد.🙄نمدونم چرا باخودم فکر نکردم پس چرا خودم تنها دارم میام خونه...بقیه دانش آموزا نیستن😟 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من خوشبخت ترینم! چون تـــو رو دارم تـویی که حتی فکر کردن بهت قلبمـو گرم می کنه! تو رو با همه دنیا هم عوض نمیکنم! هیچ وقت اینقدر آرامش نداشتم محبوب ِ قلبــم... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
ازتبریزبرمیگشتیم،درجایی بِین راه توقف کردیم برای خوردن نهاروکمی استراحت.پسرم ساندویج بندری خواست ومنوهمسرم سفارش اکبرجوجه دادیم. تاحالااصلاًاکبرجوجه ندیده ونخورده بودیم.نشستیم ومنتظر شدیم که یه آقایی هم اجازه گرفت وسَرِمیزمانشست.ایشون جوجه کباب خواستن.گارسُن یک دیس جوجه کباب بزرگ باکلی دورچین،آورد،وگذاشتم جلوی منوهمسرم،وماباخیال اینکه حتماًاین اکبرجوجه هست کامل خوردیم،چون ازجوجه کبابی که معمولاًرستورانها میزنن پهن تروبزرگتربودمافکرکردیم غذای ماست.دیدم اون بنده خدانگهدار به غذاویه نگاه هم بمامیکردوسُرخ شده بوداماچیزی نمی‌گفت.تااینکه مجدداًگارسن بادیس حاوی اکبرجوجه ویه دیس پلوآمدوگفت سفارش کدامتان اکبرجوجه بودوماتازه اونجافهمیدیم که چه سوتییِ بزرگی دادیم،اون بنده خدابدون اینکه غذابخوره باعصبانیت زیادازرستوران رفت،وگارسون بماگفت مگه تاحالااکبرجوجه نخورده بودید ماهم حقیقت وگفتیم،ودرجوابش گفتیم ندیده ونه خورده بودیم،تازه می‌خواستیم اینجاتِست کنیم😅🙇‍♀ 😁🖐 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من میخوام به اون دو خانومی که یکیشون 19 سالشونه و یه دختر 5 ساله دارن و دیگری که 20 سالشونه و یک پسر 5ساله دارن، بگم: عزیزانم! دلتون رو بدید به دل من. اگه شما با سن کم یک بچه دارید من با 22سال سن، 3 بچه قد و نیم قد دارم که از صبح تاشب باهاشونم. اگه شما در روز یک ساعت میرید بیرون و یکم هوا میخورید من اصلا از خونه بیرون نمیرم. تا وقتی شوهرم از سرکار بیاد من با بچه هام تو خونم. تازه من تو شهر غریبم که هیچ کس رو ندارم که حتی بچه هام رو یک ساعت بهشون بدم که برام نگه دارن. برای من خیلی دشواره که تو یه شهر غریب با 3 بچه کوچیک باشم البته وقتی شوهرم از سرکار میاد کمکم میکنه. تو کار خونه، بچه داری و... منم چون تو سن پایین 3 بچه آوردم گاهی گریه میکردم اما یه روز با خودم گفتم اینجوری که نمیشه! بچه هامم بخاطر حال بد من، حالشون بد میشه. غصه میخورن. واسه خاطر بچه هام خودم حالم رو عوض کردم. ☘ الان چند وقته بیشتر برای بچه هام وقت میزارم و میرم تو اتاقشون. خودم عین بچه ها باهاشون بازی میکنم و کلی کیف میکنیم. ☘ شما هم بجای غصه خوردن یک بار خودت رو اندازه بچت کن و باهاش بازی کن ببین که چقد حالت خوب میشه. از دیدن خنده های بچت جون تازه میگیری. امتحان کنید. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 میخوام در جواب خانمی که گفتند نارسایی کلیه و تالاسمی مینور دارند بگم: خانم عزیز و گل! خواهر من هم تالاسمی ماژور داره و از ۵ سالگی تحت درمان بسیاااار سخت از نظر جسمی و روحی بوده، ولی هیچوقت امیدش رو از دست نداده. به قول خودش همیشه روی سلامتیش تمرکز کرده تا بیماریش. همین قضیه کمک کرد به بهبود بیماری. ۴ سال پیش هم ازدواج کرد با یه همسر بسیااااااار خوب و مهربون که از همون اول در جریان بیماری خواهرم بود. ✨ هم خودش و هم خانوادش خییییلی زیاد میکنن به خواهرم. از هر نظر که بگین هواش رو دارن و حتی بعضی از دارو و یا مکمل ها رو خانواده شوهرش از آمریکا براش میارن و کلی حواسشون به خواهرم هست. ☘ دوست گلم! اینا رو گفتم که هیچ ووووووقت از رحمت خدا نا امید نشی. بدونی که انسانهای باشعور و با محبت خیلی زیادن و فکر نکنی که اگه بیماری داری به این معنیه که دیگه باید قید آرزوهات رو بزنی. از خدای مهربون میخوام که یه همسر خووووب مثل همسر خواهر من نصیبت کنه ان شالله. فقط و فقط از ته قلبت خدا رو باور کن و بدون هیچوقت هیچ چیز غیر ممکن نیست. یه روزی خواهر من هم مثل شما فکر میکرد اما با ایمان محکم، خدا یه خانواده ی گل بهش داد که از گل نازکتر نمیگن بهش. 🙏 ✍ به هر چیزی کنی اونو بدست میاری •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسر دسری که بچه ها عاشقش میشن از بستنی خوشمزه تره شیر🥛 شکر🍚 نشاسته ذرت وانیل خامه صبحانه شکلات🍫 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من ۲۴ و همسرم ۲۸ سالشونه. ما باهم هیچ مشکلی نداشتیم و نداریم اما وقتی عقد بودیم یه مشکل نسبتا بزرگ پیش اومد که همسرم فک میکرد با در میون گذاشتن خانوادش، مشکل حل میشه. مقصر جفتمون بودیم 😓 به مادرشوهرم همه چی رو گفت و مادرشوهرمم تا چند ماه تحویلم نمیگرفت و باهام مثل قبل نبود. مشکلمون حل که نشد هیچ، بیشترم ‌شد. همسرم متوجه اشتباهش شد و حسابی معذرت خواهی کرد و‌ ما با هم خوب شدیم ولی اون حرفا تا آخر عمر تو ذهن خوانوادش میمونه. دوستان! گفتن مشکلات به خونواده ها چیزی رو حل نمیکنه چون اونا منطقی عمل نمیکنن و میخوان طرف بچه خودشون رو بگیرن. تا میتونین مشکلاتتونو دونفری حل کنین. اگرم نشد به مراجعه کنید. 😘🌹دوستون دارم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
👌🏻😍دیگه برطرف شدن لک صورت برای برای خانمها و اقایان آرزو نیست چون کرم درمانی تخصصی ضد لک لونا برای رفع لک تهیه شده😍 🤩کرم تخصصی چند منظوره ضد لک بر لونا ✨ضد لک فوق العاده پر قدرت ✨ از بین برنده لک بارداری ✨ازبین برنده کک و مک . آفتاب سوختگی ✨سفید کننده قوی ✨از بین برنده جوش های ریز زیرپوستی ✨کلاژن ساز ‌☘️یک کرم پر خاصیت و کامل برای زیباسازی پوست های شما 🥰 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/4033478985Cce016d6415 تماس ۰۹۹۲۸۳۷۸۸۰۹
قهر کردن های مامان من تو فامیل معروفه. یادمه یه بار مامانم ماست درست کرده بود گذاشته بودتش در یخچال خنک شه. و اینکه نباید ماست که گرمه ازش بخوری چون سفت نمیشه همش میشه آب. حالا مامانم ماست رو میذاره تو یخچال سفت شه. همون موقع هم سر عمم (طبق معمول)😒😒 با بابام‌ جنگش میفته قهر می‌کنه میره خونه داییم پیش زنداییم. ما بچه ها رو هم طبق معمول نمی‌بره😂 یه چند ساعت می‌گذره بابام حوصلش سر میره. هیچ کس هم نیست بهش غذا بده. زنگ میزنه به مامانم بهش میگه اگه اومدی که هیچی و گرنه قاشق میزنم به ماستت همشو خراب می‌کنم😂😂😂 مامان من هم می‌ترسه جمع میکنه میاد خونه. و اموات پدر رو مورد عنایت قرار میده.😂😂 ولی خیلی بده که خانوم ها رو فقط برای شکم میخوان 😒😏 😁🖐 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• رفته بودیم خونه ی عمه ام برای پاگشای پسر عموم خلاصه پسر عموم اومد وسط و چند دقیقه بعد یکی از فامیل های شوهر عمه ام اومد وسط ، آقا تا این بنده خدا یکم رقصید دختر عموم گفت ( یک گونی عدس آوردیم . خرسو به رقص آوردیم)🤣🤣🤣 تا اینو گفت اون بنده خدا هم سریع دور زد رفت نشست سرجاش ، حالا دختر عموم هم فهمید چه گندی زده داشت آب میشد از خجالت ، گفت چی کار کنم به نظرت ؟ گفتم خواست بره ازش معذرت خواهی کن اونم گفت باشه ، موقع خداحافظی معذرت خواهی کرد اون هم بهش گفت فاطمه ( دختر عموم) میدونی تو شبیه کی هستی ؟ گفت نه نمیدونم گفت تو شبیه لیونا هستی زن شرک😐🤣🤣🤣💔 خلاصه که حسابشون صاف شد 🤣 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام دوستان ❤ پسر من وقتی کوچیک بود خیلی خجالتی بود و جیغ میزد ،یه نفر به من یه روانپزشک معرفی کرد که ببرم و مشاوره بگیرم . با همسرم و پسرم که چهارسالش بود رفتیم دکتر،،،، نوبت ما که شد تا رفتیم تو اتاق و پسرم دکتر رو که مرد مسن و عینکی بود رو دید با جیغ و داد برگشت پشت من ایستاد وهی میگفت بریم بیرون 😩😩 من هم حسابی خجالت زده و شرمنده از رفتار پسرم با هول و خنده گفتم ، ببخشید آقای دکتر،، این بچه ،هر احمقی رو میبینه اینجوری میکنه 😬🤪😄 دکتر هم هیچی نمیگفت و ذل زده بود به من 🙁😬 شوهرم هم با تعجب و عصبی به من نگاه میکرد 😊 تازه من فهمیدم چی گفتم 😄 میخواستم بگم این بچه احمق ،،،،اون جمله رو اشتباهی گفتم 🙃 آخرش هم چند راهکار داد برای رفتار درمانی و یه نسخه هم داد دست من وگفت : خانم دوتا قرص برای شما نوشتم هر ۸ ساعت یدونه بخور 🥴 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من وقتی با همسرم میکنم اگه همان روز کسی به منزل ما بیاد یا مجبور شدیم جایی بریم. جلوی جمع اصلا قهر بودن خودمو نشون نمیدم. با همسرم میخندم. صحبت میکنم و کنارش میشینم تا کسی حتی ذره ای شک نکنه. چون من بالاخره دیر یا زود با همسرم آشتی میکنم اما تصور بدی که یه عده از قهر بودن ما دارم تا همیشه در ذهنشان میمونه. علاوه بر اون با این کارم همسرم خوشحال میشه و قدر منو بیشتر میدونه و وقتی هم خونه بیایم از دلم در میاره و عذر خواهی میکنه. اینجوری با یه تیر سه تا نشون میزنم. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
داستان زندگی دیدیم وا مصیبتا حتی باباش به خودش زحمت نداده یه خونه پیدا کنه!! ماشین اساس و یک روز نگه داشتیم و کرایه رو دوبل کردیم تا یه خونه پیدا کردن و ۶ ماهه قرار داد نوشتن تا سر سال بشه و خونه خودشون تخلیه بشه اساس ها جابجا شد و ما راهی تهران شدیم . دوباره بازی های جدید مادرش شروع شد و هردقیقه یه جوری بهونه میکرد یه چیزی میخواست حالا دیگه سر سال شده بود و خونشون میشد تخلیه کرد با محمد رفتیم شهرستان و سراغ خونه که چشمتون روز بد نبینه چون موقع اومدن باعجله اومده بودن خونه رو به یه خانواده افغانی اجاره داده بودن که گفته بودن ۵ نفرن ولی انگار ۱۵ نفر و دو خانواده بودن اصلا چیزی به اسم خونه نمیشد رو اون خرابه بزاری..! من که وقتی وارد شدم از بوی بدی که میداد خونه حالت تهوع گرفتم حالم خراب شد بعد از تخلیه دوباره اول کار ما بود بازسازی وتعمیرات خونه و دوباره هرچی پس انداز داشتیم بر باد رفت ما مونده بودیم و یه جیب خالی که راهی تهران شدیم دیگه ۴ سال گذشته بود و حتی غریبه ها هم صداشون دراومده بود که پس کی میخواید عروسی کنید خبر از دل پر درد ما نداشتن و دائم متلک و زخم زبون میزدن چند ماهی گذشت و یکم مصالح خریدیم و کم کم میخواستیم دست به کار بشیم که محمد گفت بریم یک سر به خانوادم بزنیم راهی شدیم و ساعت ۴ صبح رسیدیم شهرستان بعد از سلام و احوال پرسی داستان جدید شروع شد یه برادر شوهر داشتم که پسر سوم بود و زمانی هم که مادرشوهرم اینا اومدن تهران باهاشون نیومد و خونه مادربزرگشون موند گفت من خودمو آواره این شهر اون شهر نمیکنم این بار داستان برای اون بود انگار تو مدت ۶ ماهی که نبودن یکم به راه های خلاف کشیده شده بود و مواد مصرف میکرد که مادرشوهرم همون ۴ صبح گیر داد به محمد که باید براش زن بگیری که جمعش کنه تا کنار جوی نمرده اینقدر گفت و گفت و گفت تا محمد و مجبور کرد نمیدونم این زن چه نفوذی رو محمد داشت که هرچی میخواست باید انجام میشد فردای اون روز دوست زمان بچگی محمد مارو نهار دعوت کرد خونشون و خانمش رفت آلبوم آورد یاد گذشته بکنن که یهو محمد چشمش خورد به عکس خواهر دوستش و گفت مجرده؟ و شد سبب ازدواج داداشش! ظرف کمتر از ۲۴ ساعت برادرشوهرم عقد شد با جیب خالی و بیکار و طبق معمول تمام هزینه ها با محمد...! اینقدر دیگه این چرخه ادامه پیدا کرده بود که داشتم کم کم به این وضع آلرژی میگرفتم یادمه فردای اونروز صبح رفتیم خرید برای عروس محمد از هرچیز بهترین شو برای زنداداشش میخرید، ازچادر رنگی و مجلسی و مشکی و چادر سفید عروس بگیر تا انگشتر و آینه شعمدون نقره تو بازار به قدری حالم خراب شده بود که نمیتونستم روی پام وایستم.. ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه داری یه ترفند عالی اینکه دیگه سیر خراب نشه و خشک پوکم نمیشه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 منم با خانومی که گفتن زود ازدواج کردن و خیلی هم خوشبختن، موافقم 😊 من الان 15 و آقایی همیشه مهربونم 24 سالشه. 😍 ما دو سال ازدواج کردیم و خیلییییییی خوشبختیم. 😚 مهمه اما نه بیشتر از بلوغ عقلی. آدم که به بلوغ عقلی برسه میتونه زندگیشو اداره کنه. ❌ من خیلی هارو میشناسم که سنشون بالای بیست ساله اما طرز فکر و رفتارشون دقیقا مثل بچه های 7،8ساله است. 😞 ✅ و خیلی هارم میشناسم که مثل خود من زود ازدواج کردن و جوری زندگیشون رو اداره میکنن که انگار یه خانوم 30 سالن و کلی تجربه دارن. من بیشتر و رفتارام رو از کانال شما یاد گرفتم چون سنم کم بود مامانم هیچی رو برام توضیح نداد و فقط خونه داری و آشپزی و رو یادم داد. همین. ولی من با کمک کانال شما خیلی چیزا یاد گرفتم و واقعا ازتون ممنونم. 🙈😊 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من خوشبخت ترین زن این دنیام🤗 چرا؟؟؟؟ 🤔 چون توو زندگیم کسی را دارم که: دلیل بیدارشدنِ هر صبحمه 😍 دلیل خنده هایِ رو لبمه 😘 دلیل نفس کشیدنمه ❤️ دلیل آرامشمه یک کلام:دلیل زنده موندنمه😍 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
به دخترم که ۴سالش بود گفتم بری مدرسه باید درس بخونی دکتر بشی گفت نخیرم من می‌خوام شوهر کنم.. گفتم اول دکتر شو بعدا شوهر میکنی تو چشمام زل زد و گفت اگه دکتر خوب بود تو خودت دکتر می‌شدی، خودت شوهر کردی میخوای من دکتر بشم؟من فقط شوهر میکنم اگه شوهرم دوست داشت بعدش دکتر میشم ://// فهمیدم بچه های الان گودزیلان و نمیشه باهاشون کل کل کرد😟 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام بچه ها خواهر من وقتی کوچولو بود خیییلی آتیش پاره و سرتق بود. این دمپایی پاشنه بلند دخترای همسایه رو دیده بود. بهونه گرفته بود منم از این دمپایی های تق تقی میخام. مامانمم می‌گفت تو که دمپایی داری نو هم هست براش نمی خرید. خواهر کوچولو ما هم نمیدونم چیکار کرد با هر بدبختی که بود برداشته بود دمپایی رو پاره کرده بود تا مامانم رو مجبور کنه براش دمپایه رو بخره. مامان منم برداشت دمپایی رو خودش براش دوخت، خلاصه بچه ضجه زد و مامانم نخرید😌😄😄😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام 🙏من از بچگی چون هیکلم درشت بود نسبت به سنم بزرگتر میزدم البته الان دیگه لاغرمااا🤪بعد بچه بودم اولين نفري كه خاستگاريم كرد ١٠ سالم بود منم فكر مي‌كردم خوب چيزيه تو محلمون مي دوييدمو جيغ مي زدم يكي مي خوااد منوووبگيرههه به شاه چراااغ خاستگاررررر دارمممممم مي‌رفتم دره همسايه هايي كه مي شناختمو مي زدم میگفتم ننه ابراهيممممم بيا به امام قران(امام قران ميگفتم😂)يكي اومده مي خاد منو بگيرههه و دااااددد😂😂😂حالا فهمیدین جوگیری یعنی چی؟🤪🤪🤪 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحانه رستورانی یه صبحانه ی خیلی خوشمزه و آسون که میتونید دو سوته درستش کنید 📍مواد لازم نان تست ۶ تا ۷ عدد🍞 تخم مرغ دو عدد🥚 نشاسته ذرت دو قاشق غ خ بیکینگ پودر یک قاشق مربا خ وانیل نوک قاشق چ خ شیر یک لیوان🥛 شکر سه قاشق غ خ🍚 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ابتدا نان تست ها🍞رو لبه گیری کنید سپس آب اسپری کنید بزارید کنار تا کمی نرم بشه داخل یک ظرف تخم مرغ🥚 شیر 🥛و آرد نشاسته و شکر 🍚و بیکینگ پودر و وانیل رو خوب هم بزنید داخل ظرفی که میخواین درست کنید بهتره کمی با کره🧈 چرب کنید سپس نان تست هارو مطابق ویدیو داخل ظرف بچینید سپس از مایعی که درست کردید روش بریزید داخل فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه به مدت ۳۰ دقیقه قرار بدید و با پودر قند و میوه دلخواهتون میل کنید خیلی خیلی خوشمزس حتما امتحانش کن. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 ممنون از کانال😍 و همه ی دوستانی که با ایده هاشون سعی میکنن همه خوشبخت باشن. 🙏 راستش در مورد اون خانوم که نظر دادن مطالب سیاسی کانال حذف شن چون بعضی ها به این دلیل لفت میدن☹️ بنظرم بزرگترین اشتباه ما خانوم ها همین جاست که فکر میکنیم فقط یه عروسکیم که برقصیم، کنیم و توی تخت خواب خوب باشیم. 😉 صد البته که همه اینها مهم هستند. ❤️ اما یادمون میره اقایون زن مطلع و به روز براشون جذاب تره. همه ی اینها در کنار این خوبن که ما دانا باشیم و بتونیم مسائل رو تحلیل کنیم. 💪 تجربه ی زندگی شخصیمه. من پنج ساله ازدواج کردم. با شوهرم ساعت 4 صبح پامیشیم والیبال پخش زنده ایران رو ببینیم. من چهار صبح یادم نمیاد ارایشم دلبرانه باشه اما یادم میاد شوهرم همه ش بغلم میکنه و میگه فوق العاده ای! یا وقتی یکی از پیش بینی های سیاسی یا اجتماعیم درست از آب درمیاد با افتخار جلو همه میگه و کاملا باهام رفیقه.😇 در عین حال که تو هر مهمونی توی ارایش و نحوه ی لباس پوشیدنم دقت میکنم و از اون لحاظم تعریف میکنه. بنظرم اکثر مهربانوهای ایران کدبانوین ولی چون در زمینه اجتماعی با شوهراشون دوست نیستن، اون کارها به چشم نمیاد و عادی میشه. برای خوشبختی همه صلوات 🙏 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 حکایتی تلخ اما واقعی دو سال پیش دخترم موقع زایمانش بود که دامادم به گوشی موبایلم زنگ زد، که هر چه زودتر برم پیش دخترم و با هزار ذوق و شوق آماده شدم و رفتم وقتی رسیدم به سلامتی بچه اش (نوه ام) بدنیا آمد بود. نوه ام یک دختر خوشگل و زیبا بود، من هم طلا و لباس و پوشاک و کیک تولد براش هدیه بردم و در مدتی که خانه ی دخترم بودم تمام کار های خونه اش انجام می دادم و غذا درست می کردم ، دخترم و بچه اش که تازه به دنیا آورده بود حمام می کردم، خانه و حیاط رو جارو می کردم و لباسهای آنها را می شستم. تا 15روز کاراشو انجام می دادم خلاصه خودم وقتی خواستم لباس هایم را که از حمام آورده بودم بیرون بشویم، دخترم گفت مامان اینجا نشور، گفتم لابد در لباسشویی باید بشورم، گفت نه گفتم تو حمام گفت نه خلاصه خسته شدم توی حیاط هم بارون بود چند تا لباس بیشتر نبرده بودم، خدا خدا کردم تا بارون بند آومد و رفتم توی حیاط که تو لگن بشورم دخترم گفت مامان توی لگن نشور لگن مخصوص خودمون هست خجالت کشیدم و لگن رو بهش دادم و روی زمین شستم و از خودم خجالت کشیدم که واقعا باید دختر آدم نسبت به مادری که او را بزرگ کرده اینطور باشد و رفتار کند.😭😭 من هنوز گله نکردم و این اتفاق رو توی دلم گذاشتم و برای شما نوشتم اینها روزی خودشان مادر بزرگ میشن احترام بزرگترها را نگهدارند بله دوستان تو هر سنی که هستید و هستیم احترام بزرگترها لازم هست، بیایید دل بزرگترها رو نشکنیم. یک خدا داریم و یک مادر و یک پدر بچه میشود چند تا داشت اما پدر و مادر نه برای سلامتی همه پدر و مادرها ی صلوات بفرستید اگر نزدیک پدر و مادرتون هستید دستشون رو ببوسید، خجالت نکشید، غرور تان را بشکنید و زیر پا بگذارید اگر بزرگ شده اید باز هم بچه پدر و مادرتون هستید و پاره تن آنها. ✍ اگر میخواهید دعاهایتان مستجاب شود به پدر و مادرتان احترام بگذارید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترفندآشپزی نکات مهم سرخ کردن بادمجون بادمجونهای بزرگ روغن بیشتری جذب میکنن چون بافت اسفنجی وسطش باعث میشه روغن بیشتری وبه سمت خودش بگیره. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی🌹 من تو اوج نوجوانی به اجبار پدر و مادرم مجبور به ازدواج شدم. 17 سال از زندگی مشترکم میگذره و دارم ذره ذره آب میشم. هر روز گریه میکنم که چرا پدر و مادرم با من چنین کردن؟ خیر از زندگیم ندیدم. چقدر دلم میخواست همسر م رو دوست داشته باشم. 😔 وقتی ایده هاتون رو میبینم، فکر میکنم که اگر منم همسرم رو دوست داشتم این کار ها رو میکردم ولی حیف که چنین نیست. خانم ها چند تا توصیه دارم: 1⃣ هیچ وقت نذاریم دختری به اجبار خانواده ازدواج کنه. هر چند که موقعیتش خوب باشه. 2⃣ اگه همسرتون رو دوست دارین هر کاری برای خوشبختی تون بکنید. 3⃣ حیف این زندگی پر عشقتون نیست که دعوا یا ناراحتی بینتون پیش میاد؟ کلا دعوا و بحث الکی رو کنار بزارین و عاشقانه زندگیتان رو بکنید. هیچ چیز تو زندگی مشترک بهتر از دوست داشتن نیست. 4⃣ دختر خانم های گل! تا مطمئن نشدین که خواستگارتون رو دوست دارین، باهاش ازدواج نکنید. من شوهرم رو دوست ندارم حتی وقتی باهام داره حس میکنم یه غریبه بهم تجاوز میکنه. ✍ در همین کانال تجربه های متعددی از زنانی بود که با مثبت اندیشی دوستی را در رابطه شان با همسر ایجاد کردند. بجنبید و عشق را بسازید. عشق یافتنی نیست. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام  من پسر عموم دکتره  منو این خیلی باهم اوکی ایم  از جیک پیک هم دیگه خبر داریم  ولی  وقت نمیکنیم هم دیگرو زیاد ببینیم  حتی چند سالی هم میشه تو خونمون زندگی میکنه،   یا اون هست من نیستم یا من هستم اون نیست  بخاطر این هرموقه میخام ببینمش میرم یه نوبت میگیرم  دوساعت میشینیم داخل بیمارستان تعریف میکنیم:/ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•