#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و سی و سوم
❇️ دعوت معاویه به جنگ تن به تن
🔻[ یکی از جنگاوران لشکر شام به نام کُریب به میدان آمد و مبارز طلبید. سه تن از یارانم در جنگ با او کشته شدند و او که سرمست پیروزی بود، فریاد میزد: آیا مبارزی باقی نمانده است؟ خودم به میدان آمدم و به وی گفتم: ]
🔻وای بر تو ای کُریب! من تو را از خدا و سختگیری و انتقامش برحذر میدارم و به سنت خدا و سنت رسولش دعوتت میکنم. وای بر تو! مبادا "فرزند جگر خوار" تو را جهنمی کند!
🔻[ او با غرور و تکبر گفت: چه بسیار از این گفتهها که از تو شنیدهایم. ما را بدین سخنان نیازی نباشد. اگر خواهی، تو خود پای به میدان بگذار. کیست که شمشیر برّان به جان بخرد؟
من با ذکر "لا حول ولا قوّة الا بالله" به مصاف او رفتم و با یک ضربه او را بر زمین افکندم؛ چنانکه در خون خویش غلتان شد. پس از او، دو تن دیگر از پهلوانان لشکر شام نیز به میدان آمدند که آن دو را نیز بر زمین افکندم. کسی بعد از آنها به میدان نیامد. معاویه را خطاب کرده و به مبارزه دعوتش کردم: ]
🔻وای بر تو معاویه! خود به میدان بیا و با من نبرد کن، تا در این میان کسانی دیگری کشته نشوند.
🔸کشف عورت عمروبنعاص!
🔻[ عمروبنعاص در یکی از روزهای صفین قصد غافلگیر کردن مرا داشت. به سراغ وی رفتم؛ ولی او خود را از اسب پایین انداخت و برای نجات جان خویش لباسش را کنار زد و عورتش را آشکار کرد. من صورت خویش را برگرداندم و او را به حال خودش رها کردم. یارانم که او را نشناخته بودند گفتند: ای امیرالمومنین، آن مرد را رها کردی؟ گفتم: ]
دانستید که او کیست؟
[ آنها گفتند: او را نشناختیم. گفتم: ]
او عمروبنعاص بود که با کشف عورتش با من روبهرو شد و من نیز صورت خویش از او برگرداندم و رهایش ساختم.
🔸فرزندم در میدان
[ گروهی از لشکر شام در زیر پرچمی گرد آمده بودند و با تمام توان از موضع خویش دفاع میکردند. ایستادگی و مقاومت آنها در برابر مومنان تعجببرانگیز بود. به یاران گفتم: ]
🔻این جماعت از موقعیت خویش عقبنشینی نمیکنند، مگر آنکه با ضربات نیزه روحشان از تن خارج و با ضربات شمشیر سرهایشان شکافته و استخوانهایشان متلاشی و بندبند دستهایشان قطع شود و پیشانیهایشان شکافته شود و ابروانشان بر سینههایشان بریزد!
کجایند دلاورمردان پایدار و طالبان خیر؟
کجایند مردانی که جان خویش را به خدای بزرگ بفروشند؟
[ گروهی از مسلمانان اعلام آمادگی کردند. فرزندم، محمّد، را صدا زدم و به وی دستور دادم: ]
🔻با آرامش و وقار به سوی آن پرچم حرکت کن و نیزهات را در مقابل سینههای آنان نشانه برو و در همین حال، دست نگاه دار تا نظر و فرمان من به تو برسد.
🔻[ محمّد دستور را اجرا کرد و من مالک اشتر را به همراه گروهی از لشکریان به کمک وی فرستادم. با رسیدن مالک به نزدیک دشمن، دستور حمله را صادر کردم. محمّد با سوارانش حمله کرد و دشمن را از جایگاهش به عقب راند و بسیاری از آنان را از پای درآورد. این جنگ تا پس از مغرب نیز با شدت تمام ادامه یافت و بسیاری از آنان نماز را فقط با اشاره خواندند. ]
📚منابع:
۱. الامامةوالسیاسة، ج۱، ص۱۲۶
وقعة صفین، ص۴۰۷
الفصول المهمة، ص ۸۹ و ۹۰
شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۹۴
کشف الغمة، ج۱، ص۲۴۷
الإرشاد، ج۱، ص۲۶۷
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹کودکان نهج البلاغه ای🌹
💬 امام علی فرمودند : چیزهایی که خدا بهمون واجب کرده را باید خوب انجام بدیم تا به بهشت بریم.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۱۶۷
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۷۵ بخش دوم.m4a
2.64M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت175
⭕️ راه درمان ترس 2⃣
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت175
🔷 راه درمان ترس (2)
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هنگامی كه از چيزی می ترسی، خود را در آن بيفكن، زيرا گاهی ترسيدن از چيزی، از خود آن سخت تر است.
🔻مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۱۷۵ اینگونه می فرمایند: هنگامی که از چیزی ترسیدی، خودت را در آن بیفکن زیرا ترسیدن از چیزی از خود آن چیز بزرگتر است.
یعنی توهّم میکنی ترسناک است. همه بچّه ها دارند در این استخر به راحتی می پرند، بازی می کنند، شادی می کنند، لذّت می برند، اما تو چرا می ترسی بیایی توی آب؟ چون فکر می کنی می روی خفه می شوی؟ در حالیکه اصلاً اینجوری نیست. مگر ندیدی آن طرف کسانی که حرفه ایِ شنا کردن هستند برای اینکه بتوانند بروند زیر آب ، مجبور هستند بروند از دور دورخیز کنند، با شدت شیرجه بزنند تا تازه بتوانند زیر آب. مگر به این راحتی انسان می تواند برود زیر آب بماند؟ این ترس، ترسهای توهّمی است.
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این نگاه فوق العاده دقیق روانشناختی، می فرمایند: آنجایی که باید اقدام کرد، اگر ترسیدی اشتباه کردی.خودت را بینداز در آن موقعیت، آن موقع خواهی دید که اصلاً اینجور هم نبود که فکر می کردی. اینقدرها هم نگران کننده و خطرناک نبود. بنابراین این نوع ترس یک نقصان است، یک کمبود است، یک عیب است.
🔻لذا مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۱۰۸ نهج البلاغه معتقد هستند کسی که بیش از حد از چیزی بترسد، دچار محافظه کاری افراطی می شود.
در حکمت ۱۰۸ که درباره حالات قلب فرمایش کردند، اینگونه می فرمایند: «وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ»؛ یعنی اگر ترس آن را فرا بگیرد پرهیز کردن و دوری کردن از موقعیت ها آن را مشغول می کند.
🔻بنابراین در این نوع از ترس که پایه عقلانی ندارد، انسان باید یک آن دل را به دریا بزند، آن موقع خودش قشنگ احساس می کند که این ترسی که قبل از اقدام داشته، یک ترس پوشالی و توهّمی بوده است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
⚜ «سیمای کارگزار علوی» 6⃣
💎 آثار سوء ادا نشدن حقوق متقابل مسئولین و مردم
1⃣ وحدت کلمه از بین می رود.
2⃣ ستمگری و هواپرستی افزایش می یابد.
3⃣ نیرنگ بازی در دین فراوان می گردد.
4⃣ احکام دین و سنت پیامبر تعطیل می شود.
5⃣ مردم از اینکه حق بزرگی فراموش شود، یا باطل خطرناکی رواج می یابد، احساس نگرانی و وحشت نمی کنند.
6⃣ پس نیکان خوار و بَدان قدرتمند می شوند.
7⃣ و کیفر الهی بر بندگان، بزرگ و دردناک خواهد بود.
📚 #نهج_البلاغه #خطبه216 ، بند ۲
#انتخاب_اصلح
#نقش_مردم_در_حکومت
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌸🍃 #روز_صد_وپنجاهم🌸🍃
شروع پستهایی که امروز شما ادمین های محترم باید در کانال هایتان ارسال بفرمایید👇👇
ختم روزانه نهج البلاغه ...mp3
2.09M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وچهل_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه120 : یادآوری ویژگیهای اهل بیت (علیهم السلام) و اندرز یاران
♦️به خدا سوگند، تبليغ رسالت ها وفای به پيمان ها و تفسير اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده، درهای دانش و روشنايی امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر است. آگاه باشيد که قوانين دين يکی و راههای آن آسان و راست است، کسی که از آن برود به قافله و سر منزل رسد و غنيمت برد و هر کس که از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد. مردم! برای آن روز که زاد و توشه ذخيره می کنند و اسرار آدميان فاش می گردد عمل کنيد. کسی که از خرد خويش بهره مند نگردد، برای پند گرفتن از عقل و فکر ديگران عاجزتر است، چرا که آن غايب برای کمک کردن، از عقل حاضر او ناتوان تر است. از آتشی بپرهيزيد که حرارتش شديد و عمق آن ناپيدا و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنی آن زردآب و چرک جوشان است. آگاه باشيد، نام نيکی که خدا برای کسی ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است که برای ديگران باقی می گذارد که او را ستايش نمی کنند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه119: (پس از جنگ صفین و نهروان در سال ۳۸ هجری مردم را برای سرکوبی معاویه فراخواند سکوت کردند. فرمود شما را چه شده آیا لال هستید؟ گروهی گفتند: ای امیرالمومنین! اگر تو حرکت کنی با تو حرکت می کنیم.)
1⃣ علل نكوهش كوفيان
♦️شما را چه می شود؟ هرگز راه رستگاری نپوييد و به راه عدل هدايت نگرديد! آيا در چنين شرايطی سزاوار است از شهر خارج شوم؟ هم اکنون بايد مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به او اطمينان داشته باشم به سوی دشمن کوچ کند.
2⃣ مسؤوليتهای رهبری
♦️ و برای من سزاوار نيست که لشکر و شهر و بيت المال و جمع آوری خراج و قضاوت بين مسلمانان و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم، آنگاه با دسته ای بيرون روم و به دنبال دسته ای به راه افتم و چونان تير نتراشيده در جعبه ای خالی به اين سو و آن سو سرگردان شوم! من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جای خود استوار بمانم تا همه امور کشور پيرامون من و به وسيله من به گردش در آيد. اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد به حقّ خدا سوگند که اين پيشنهاد بدی است. به خدا سوگند اگر اميدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم، پای در رکاب کرده از ميان شما می رفتم و شما را نمی طلبيدم، چندان که بادِ شمال و جنوب می وزد؛ زيرا شما بسيار طعنه زن، عيب جو، رويگردان از حق و پر مکر و حيله ايد. مادام که افکار شما پراکنده است فراوانی تعداد شما سودی ندارد. من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاک خواهان هلاک نگردند؛ آن کس که استقامت کرد به سوی بهشت شتافت و آن کس که لغزيد در آتش سرنگون شد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه118 : ( در آغاز جنگ جمل در سال ۳۶ هجری در ستایش ياران خود فرمود.)
🔹ستودن ياران نيكوكار
♦️شما ياران حق و برادران دينی من می باشيد در روز جنگ چون سپرِ محافظ، دورکننده ضربت ها و در خلوت ها محرم اسرار من هستيد. با کمک شما پشت کنندگان به حق را می کوبم و به راه می آورم و فرمانبرداری استقبال کنندگان را اميدوارم. پس مرا با خيرخواهی خالصانه و سالم از هر گونه شکّ و ترديد
ياری کنيد. به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه117 : سرزنش انسانهای خودپرست
♦️ نه اموال خود را در راه خدايی که آن مالها را روزی شما کرد می بخشيد، نه جان ها را در راه خدایِ جان آفرين به خطر می افکنيد. دوست داريد مردم برای خدا شما را گرامی دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی داريد. از فرود آمدن در خانه های گذشتگان عبرت گيريد و از جدايی با نزديک ترين برادران و دوستان پند پذيريد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷.mp3
1.8M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و سی و چهارم
❇️ قدردانی و تشکر از یاران
🔸بشارت
🔻[ مُنذِربنحمیصه همدانی در جمع سپاهیان برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین، قبیله "عکّ" و "اشعر" از معاویه ثروت و هدایا خواستند و امتیازات فراوان از بهرههای دنیوی طلب کردند و بهراستی که دین خود را به دنیا فروختند و در مقابل هدایت، راه گمراهی برگزیدند. ولی ما آخرت را بر دنیا و عراق را بر شام ترجیح دادیم و تو را در مقابل معاویه برگزیدیم. به خدا سوگند، مطمئن هستیم که آخرت ما بسیار نیکوتر از دنیای آنان است و عراق ما بهتر از شام آنان و امام ما هدایتیافتهتر از امام آنان است؛ پس در این نبرد ایستادگی کن و ما را به کام مرگ بفرست که ما همگی در رکاب تو آمادهی جانفشانی هستیم.
او را نزد خویش را فراخواندم و بین دو چشمش را بوسیدم و گفتم: ]
🔻بر شما بشارت باد! امیدوارم که شما از جمله کسانی باشید که فردای قیامت در بهشت برین از همسایگان نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله باشید.
🔸شما سپر و نیزه من هستید
🔻[ نماز صبح را در میان قبیله ربیعه خواندم و خطاب به آنان گفتم: ]
چه افتخار بزرگی برای توست ای ربیعه!
شما سپر و نیزه من هستید!
🔻[ و هنگامی که پرچمهای قبیله ربیعه را دیدم و به من گفتند که آنها پرچمهای ربیعه است، گفتم: ]
در حقیقت آنها پرچمهای خداست. خداوند اهل آن پرچمها را محافظت فرماید و مقاومتشان را بیشتر و گامهایشان را ثابت کند.
🔸شما به یاری خدا شتافتید
🔻[ در جمع قبیله "همدان"حاضر شدم و خطاب به آنان گفتم: ]
ای جماعت همدان، به راستی که شما یپر و نیزهی من هستید. ای همدانیان، شما جز خدا را یاری نکردید و غیر از خدا را پاسخ نگفتید!
🔻[ سعیدبنقیس در پاسخ من عرض کرد: ما به دعوت خدا و نیز به دعوت تو پاسخ گفتیم و رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاری کردیم و در رکاب تو با آنکس که همانند تو نیست جنگیدیم؛ پس ما را به هر میدان که دوست داری، گسیل دار. در این جمع بود که گفتم: ]
اگر من دربان دروازه بهشت باشم، بیگمان به قبیله همدان گویم: با سلام و سلامتی وارد شوید.
🔸اندوهم تسکین یافت
[ در یکی از روزهای جنگ، جناح راست لشکر بر اثر حمله دشمن عقبنشینی کرد. مالک اشتر را به سراغ آنها فرستادم و گفتم به آنها بگو: ]
🔻آیا از کام مرد فرار میکنید. که هیچگاه توان عاجزکردن آن را ندارید و به دنبال زندگانی کوتاهی هستید که هیچگاه برای شما باقی نخواهد ماند؟!
[ حضور مالک اشتر در جمع آنان مؤثر واقع شد و آنها با حمله به لشکر شام، توانستند به موضع قبلی خویش بازگردند و لشکر شام را به عقبنشینی وادار کنند. در جمع آنها حاضر شدم و خطاب به آنان گفتم: ]
🔻فرار و عقبنشینی شما از صفهایتان را مشاهده کردم و دیدم که جفاکاران ستمگر و فرومایگان حقیر و اعراب بیابانگرد شام، شما را عقب میرانند. شما از بزرگان و سرشناسان شریف عرب و شبزندهداران به تلاوت قرآنید و آنگاه که خطاکاران گمراه شوند، شما دعوت کننده به حقید.
🔻 پس از آن فرار و عقبنشینی، اگر حمله و پیشروی نمیکردید، گناه فرار از جنگ و گریز از میدان نبرد بر شما نوشته میشد و به نظر من همگی هلاک میشدید. اما از سوز دلم کاسته شد و داغ اندوهم تسکین یافت آنگاه که دیدم شما دشمن را عقب راندید و صفهایشان را درهم شکستید و همانگونه که شما را کنار زده بودند، شما نیز آنان را از لشکرگاهشان بیرون راندید و با شمشیرها کشتههای دشمن را بر روی هم انباشته کردید و فراریان دشمن را همچون شتران تشنه افسارگسیخته، از آبشخورشان راندید و به هر سو گریزان کردید.
🔻اکنون پایداری کنید که آرامش و سکینه بر شما نازل شد و خداوند در پرتو یقین، گامهایتان را استوار کرد. باشد تا هر گریزنده از جنگ بداند که خداوند را به خشم میآورد و خویشتن را به هلاکت میاندازد. آری، فرار از میدان جنگ موجب خشم و غضب الهی، ذلّت و خواری همیشگی، ننگ جاودانه، از کف دادن غنیمت و تباهی زندگی است و بهراستی که فرارکننده، بر عمر خویش نمیافزاید و پروردگارش را راضی نمیکند و در حقیقت، مرگ بهتر است از اینکه مردی گرفتار چنین رسواییهایی شود و به فرار اعتراف کند.
📚منابع:
۱. الفتوح، ج۱، ص۳۶۴
۲. الکامل، ج۳، ص۲۹۹
۳. الفتوح، ج۱، ص۲۵۴
۴. شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۶
۵. وقعة صفّین، ص ۲۸۸
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🔵 تلاش برای حفظ نعمتها
💠 از فرار نعمت ها بترسيد، كه هر گريخته اى را بازگشت نيست.
📒 #نهج_البلاغه، حکمت۲۴۶
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی