eitaa logo
اللهم عجل لولیک الفرج
1.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
113 فایل
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله🌱 • در این زمان به دنیا آمده‌ایم که موثر در تحقق وعده ظهور باشیم.✨ *شهیدمحمودرضابیضایی ✍🏻 شنوای کلام شما : https://eitaa.com/Ahvalat/6 • هرگونه کپی برداری از کانال رزق حلالتون✓ هدف، تعجیل درظهور آقاست رفیق :) 🇵🇸.☫.🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🖤 ، هنر مردان خداست. ▪️شهادت سید حسن نصر الله رهبر مقاومت اسلامی لبنان و چهره مفخر جهان اسلام بر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای مدظله العالی و تمامی رهروان حقیقت و آزادگان عالم تسلیت باد. " اللهم عجل لولیک الفرج بحق زينب"
داغ روی داغ میگذاریم. زخم روی زخم. خون روی خون. ما امتـی زخم‌خورده‌ایم. ما هدف دائمی عملیات‌های تروریستی‌ایم. سیبـل کور عملیات‌های انتحاری. مظلومیت ما از میان غبارهای تاریخ تا میان دود انفجارهای امروز دنباله دارد. مظلوم و خشمگین‌ایم دندان روی دندان می‌فشاریم. و قلب‌های جرح‌دیده ما جز به انتقام ظهورت آرام نخواهد گرفت. پس عـجّل فی ظهورک بدم المظلوم ایها العزیز!
🌱 و سلام بر شهید مصطفی چمران که می‌گفت [ امام زمان ظهور است، او می‌خواهد که هرچه زودتر ظهور کند و ریشه ظلم و فساد را از این عالم براندازد و عدل و داد را به جای آن برقرار سازد. ] ❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج قاسم مهمان داری چه مهمانی چه سیدی چه عزیزی قطعاً هم اربا اربا هست مثل خودت مثل علی اکبر  ـــــــــــــــــــــــ 😭😭😭😭😭😭😭
❌ خون های بی جواب....
جمله ماندگار شهید سید حسن نصرالله در مراسم‌ تشییع شهید عماد مغنیه : "ما همگی فرزندان مکتبی هستیم که پیامبران آن شهیدند، امامان آن شهیدند و رهبران آن نیز شهید هستند."🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه‌های مردم در خیابان‌های بیروت😭 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دست بازتر شهیدان.. گریه می‌کرد یعنی هر دویمان گریه می‌کردیم. گفت: دیگر تمام شد؛ به فنا رفتیم. این از سردار سلیمانی این هم از سید حسن نصرالله. اشک‌هایم را پاک کردم و گفتم یادت هست بعد از شهادت سردار سلیمانی حضرت آقا چی فرمود؟ منتظر جوابش نماندم با آن حالی که داشت. ادامه دادم. حضرت آقا فرمود: شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناک‌تر از سردار سلیمانی است. همان‌طور که به زحمت می‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد. گفت: آقا فرموده درست؛ ولی من نمی‌فهمم آخر چطوری؟ گفتم: توی همین جنگ هشت‌ساله‌ی خودمان می‌دیدیم که بعضی‌ها اهل جبهه و این حرف‌ها نبودند یا می‌ترسیدند؛ ولی وقتی برادرشان یا دوستشان یا همسایه‌شان شهید می‌شد به غیرتشان برخورد و از این رو به آن رو می‌شدند و می‌رفتند جبهه. یک چیز دیگر هم هست؛ اهل معرفت می‌گویند وقتی اولیاء الهی از دنیا می‌روند دستشان بازتر می‌شود. گفت: یعنی چی؟ گفتم: یعنی قدرت تصرف و اثرگذاری‌شان بر این دنیا بیشتر می‌شود؛ یک مورد ساده‌اش اینکه ببین چقدر افراد با توسل به شهدا دعاهایشان مستجاب شده. البته تعجبی هم نداره مگر قرآن نمی‌گوید شهیدان زنده‌اند... 🖤
اللهم عجل لولیک الفرج
تقدیم به شهدای مسجد گوهر شاد و تقدیم به خانم های با حجاب کشورم 💔🌷 #قسمت_اول #سادات_بانو🧕🏻
🧕🏻 نور خورشید☀️ بر فراز آسمان درخشید ،صدای اذان از گلدسته های مسجد به گوش می رسید ،هوای شهر سرد و خشک بود ، به حیاط رفتم تا از شیر آب کنار حوض وضو بگیریم ؛آب را که به صورتم زدم لرزه ای بر اندام من افتاد ، وضو را تمام کردم و به سمت اتاق رفتم، تا نماز را اول وقت بخوانم چند دقیقه بعد از پایان نماز صدای در آمد به سمت در رفتم مادر در حالی که چادرش را مرتب می کرد ، به سمت در آمد هر دو به استقبال خانواده عمویم رفتیم . همگی در در پذیرایی گرد هم آمدیم ، مادر از جای خود بلند شد ، تا به سمت مطبخ برود که با صدا ی عمو ایستاد زن داداش زحمت نکش خبری مهمی باید برای شما بگویم بیاید بنشینید . نگاه مان به دهان عمو دوخته شده بود منتظر شنیدن کلامی از او بودیم . رضا خان دستور کشف حجاب را علنی کرده از فردا مصادف با ۱۷ دی دیگر خانمی نمی تواند با حجاب بیرون برود ، مردم باید لباس های متحد الشکل بپوشند ( مردان با کلاه های پهلوی و زنان با بلوز دامن ، بلوز شلوار همراه با کلاه ).. تار های ذهنم در هم پیچیده شد ، احساس گیجی در سرم داشتم با صدای گرفته رو به عمو دیگر نمی توان به مدرسه رفت ! عمو آهی از سر تاسف کشید بله اما هر چیزی چاره ای دارد . یک ساعت بعد هم دور سفره گرد آمدیم سفره ی قلمکاری که دور آن آن مملو از زیتون تازه و سبزی که مادر در باغچه کاشته بود ، مادر غذای سنتی مشهد را پخته بود (شله مشهدی ) نگرانی در چهره ی همه نمایان بود ، دستور کشف حجاب مسئله ای نبود که بتوان به راحتی با آن آن کنار آمد غیر ممکن بود. بعد از جمع کردن سفره تصمیم بر این شد چند روزی از خانه بیرون نرویم اما مبارزه را به صورت پنهان انجام بدیم . (رضاخان با هر چیزی که رنگ دین می داد مخالف بود. برگزاری روضه های خانگی ، اعیاد مذهبی ..) خورشید طلایی رنگ در حال غروب بود، مادر همه را دعوت را به خوردن عصرانه کرد ، پدر فرش بزرگی پهن کرد، همه روی آن نشستیم . طولی نکشید مادر با کاسه های ملامین که درون آن پر بود از نخودچی و کشمش به سمت ما آمد کاسه ها را مقابل عمو و بچه قرار داد در حالی که با لبخند تصنعی سعی می کرد روحیه اش را حفظ کند، مشغول خوردن شد . نویسنده :تمنا 🥰🌹