eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از وقتی ازدواج کردم متوجه شدم همسرم ادم لجباز و بدپیله ایه،از طرفی هم خیلی به حرف پدرو مادرش بود،هر چی اونها میگفتند نه نمیگفت حتی اگه به ضرر منو بچه هام میشد،مثلا یبار که کلی وام گرفته بودیم و خونه ی نقلی مون رو فروختیم تا خونه ی بزرگتر و مناسبتری که به زحمت پیدا کرده بودیم رو بخریم برادرشوهر بزرگم دچار ورشکستگی شد، پدرشوهرم از همسرم خواست فعلا پولمون رو بدیم به برادرش تا بدهی هاش رو صاف کنه در صورتی که خودش کلی زمین داشت و به همین راحتی ما هم خونمون رو از دست دادیم و هم باید کلی قسط میدادیم. همسرم پول فروش خونه و همه ی مبلغ وام رو داد به برادرش ،موعد خونه ای که فروخته بودیم سر رسیده بود و ما مونده بودیم بدون پول که لااقل یه خونه اجاره کنیم.،، باز هم پدرشوهرم گفت فعلا بیاین زیرزمین خونه ی ما بمونید تا سرفرصت یکی از زمینهام رو بفروشم براتون خونه بگیرم. ❌کپی حرام ⛔️
من هم گول قول و قرارهاشون رو خوردم و سه چهار ماهی که پدرشوهرم قولش رو داده بود شد دوسه سال،هربار به شوهرم میگفتم پس خونه چی شد میگفت مگه اون خونه رو بابات بهمون داده بود که حالا پولش رو دادم به داداشم هی خونه خونه میکنی فعلا که یه سقف بالای سرت هست چه مرگته؟ یبار گفتم ببین کمی انصاف داشته باش ما خونه مون رو فروختیم و کلی هم وام گرفتیم تا بتونیم خونه ی بزرگتر بخریم ،مجبور شدی بدی به داداشت،داداشت هنوز خونه ی خودش رو داره مغازه ش رو داره،نه پول مارو پس میده نه مثل ما به سختی افتاده،بابات چند تا تیکه زمین داره مگه قول نداد یکیش رو میفروشه بخاطر ما، ولی هنوز خبری نیست، اصلا چرا همونموقع خود بابات کمک داداشت نکرد و از زندگی ما مایه گذاشت،چرا ما باید تاوان زیاده خواهی داداشت رو بدیم؟چرا ما بجای اونها باید سختی بکشیم؟ چرا پولمون رو نمیدن؟ ❌کپی حرام ⛔️
به اینجای حرفم که رسیدم شروع کرد به فحش دادنم.میگفت تو ادم زندگی کردن نیستی بخاطر یه خونه توقع داری من با خونواده م بجنگم؟ نمیدونم واقعا حرفامو نمیفهمید یا خودش رو به اون راه میزد. به ناچار سکوت میکردم،دخترم شونزده سالش بود که یه خاستگار نسبتا خوبی داشت ولی من اصلا راضی نبودم به ازدواجش اما همسرم ظاهرا راضی بود دخترمم دوست داشت درس بخونه به من میگفت بابا رو راضی کن من رو شوهر نده، مونده بودم چه کنم،از طرفی خواسته و اینده ی دخترم از طرفی همسر لجبازم که هر چی بهش میگفتم ممکن بود دقیقا برعکس اون عمل کنه. به چه کنم چه کنم افتاده بودم،هیچگونه امادگی برای انجام خاستگاری و ازدواج دخترم نداشتیم از طرفی خودش راضی نبود،دختر خالم مدتی بود به حوزه ی علمیه میرفت و طلبه بود گاهی که باهم صحبت میکردیم حرفهای جالبی میزد ❌کپی حرام ⛔️
از وقتی حوزه میرفت سطح اطلاعات مفیدش خیلی بالا رفته بود، گفته بود هروقت نیاز به مشاوره و کمک داشتم میتونه از اساتیدش برام کمک بگیره. من هم مشکل جدیدم رو که بهش گفتم برام وقت مشاوره از استاد حوزه ش گرفت،یروز رفتیم دفترشون. با ایشون که ملاقات کردم راه حلهای جالب و راحت و در عین حال کمی سخت میگفت،مثلا گفت اگه دوست داری شوهرت خوب به حرفهات گوش بده و توجه کنه به خواسته هات بجز چشم هیچ جواب دیگه ای بهش نده،وقتی تو چشم بگی اعتمادش رو جلب میکنی با همین یه کلمه اقتدارش رو بالا میبری،اونوقته که بعد از مدتی ایشون برای رضایت شما هرکاری لازم باشه میکنه.در مورد ازدواج دخترمم بهم گفت همسرت ولی دخترش هست اجازه ی ایشون اولی بر اجازه ی شماست ،درسته نظر شماهم مهمه، اما در چنین شرایط و هر موقعیت مشابهی که نظر شما مهمه و دلتون میخواد انچه که شما دوست دارید پیش بیاد ❌کپی حرام ⛔️
به خاطر رضای خدا همسرت رو ولی خودت و بچه هات بدون ،اگر با چنین نیتی تصمیم رو بگذاری به عهده ی همسرت خدا به دل همسرت میندازه که نظر شما رو هم مد نظر قرار بده،اگه چنین کاری هم نکنه مطمین باش خدا طوری روند کارها رو پیش میبره که خواست شما در اون تصمیم براورده بشه. برام سخت بود اما صحبتهای استاد خیلی ارامش بخش بود،من با خدا معامله کردم بخاطر جلب رضایت خدا همسرم رو ولی و سرپرست خودم و دخترم درنظر گرفتم و تصمیم رو به عهده ی خودش گذاشتم. دخترم راضی نبود و خیلی نگران بود یبار اون‌رو هم بردم مشاوره، الحمدلله او هم علیرغم ترسی که داشت توکل کرد.هردوی ما به همسرم گفتیم هرطور خودت صلاح میدونی همون کار رو بکن. من خودم منتظر بودم بخاطر این نوع اقتدار بخشی ما او هم مروت بخرج بده و نظر مارو هم بخواد یا لااقل نظر دخترم رو بپرسه اما با بیرحمی رفت و با پدر و برادرش مشورت کرد. ❌کپی حرام ⛔️
داماد از خانواده ای شرور و اهل دعوا بود اما چون میدونستم اعتراضم راه به جایی نمیبره و همسرم بدتر سرلجبازی میفته به دخترم گفتم به خدا امید داشته باش ما سفارش خدا رو انجام میدیم خدا دستور داده به شوهرو به پدر به چشم ولی نگاه کنیم ان شاالله خود خدا خیری برات در نظر میگیره بخاطر عمل به دستورش. الحمدلله دامادم زمین تا اسمون با خانواده ش فرق داره،اصلا انگار مال این دیار نیست بسکه ادمی متین و سربه زیر و مهربونیه. دخترم غرق در خوشبختیه و همسرمم بخاطر رفتارهای جدیدم بعد از گذشت یکسال حسابی همه ی بی توجهی های گذشته ش رو از دلم دراورد. خدا رو شکر میکنم که من رو به بهترین ادمی که میتونستم مشورت کنم وصل کرد و شرایط عمل به توصیه های ایشون رو برام فراهم کرد. ❌کپی حرام ⛔️