eitaa logo
کاروان زیارتی آفاق گشت رباط کریم استان تهران
2.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
3.4هزار ویدیو
16 فایل
هدف از ایجاد کانال اطلاع رسانی از تورهای زیارتی ،سیاحتی ،نشر معارف اسلامی، مسابقات کتابخوانی با اهدا جوایز ارتباط با ادمین @yazahra_14125
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان شناسی ۱۶۶.mp3
11.46M
۱۶۶ یک راه میانبر، هست برای اینکه : ۱ـ از مدت عمرمان، حداکثری‌ترین استفاده را در کسب قدرت باطنی، ببریم! ۲ـ اتلاف زحمت، زمان و انرژی در مسیر تشبّه به الله، نداشته باشیم! ۳ـ شیرینی این مسیر، بر تمام مصائبش غلبه کند، و ما هم "ما رأیت الّا جمیلا" را در جان خود ببینیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
89.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 انکار مصائب وارده به ذوات مقدسه معصومین علیهم السلام اشد از هزار سال شراب‌خواری 📌پ.ن: پاسخ به شبهات مطروحه توسط برخی افراد معلوم الحال، در مورد هتک حرمت حضرت صدیقه سلام الله علیها با مختصر اشاره‌‌ای به چند منبع از کتب اهل خلاف. #⃣ 🎤 استاد حاج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تربیت رسانه ای نسل منتظر ۳۸ 💠 حریم خصوصی فرزندان 🔹 برشی از درسهای سواد رسانه ┅══❉♦️❉══┅
داستان اول_کوثر.mp3
3.6M
کتاب صوتی مقتل فاطمی نوجوان🖤 ✔️ داستان اول ــــ کوثر ❤️ زندگینامه و حوادث منجر به شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ویژه نوجوانان ▪️نویسنده: علی شعیبی ▪️کاری از مجموعه فرهنگی علقمه ▫️ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ مسجد و مجموعه فرهنگی حضرت اباالفضل (علیه السلام) شهر کوشک اصفهان ──• · · · ⌞🖤⌝ · · · •──
🔹 خداوند به پیامبرش فرموده اگر امیرالمؤمنین علی علیه السلام را بعنوان جانشین اعلام نکنی رسالتت را انجام ندادی 🔸 يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ....﴿۶۷﴾مائده 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوخته: پوستر اتاق پر بود از پوستر فوتبالیست ها و ماشین ... منم برای خودم از جنوب ... چند تا پوستر خریده بودم ... اما دیگه دیوار جا نداشت ... چسب رو برداشتم ...چشم هام رو بستم و از بین پوسترها ... یکی شون رو کشیدم بیرون ... دلم نمی خواست حس فوق العاده این سفر ... و تمام چیزهایی رو که دیدم بودم ... و یاد گرفته بودم رو فراموش کنم ... اون روزها ... هنوز "حشمت الله امینی" رو درست نمی شناختم ... فقط یه پوستر یا یه عکس بود ... ایستادم و محو تصویر شدم ... یعنی میشه یه روزی ... منم مثل شماها ... انسان بزرگی بشم؟ ... فردا شب ... با خستگی و خوشحالی تمام از سر کار برگشتم ... این کار و حرفه رو کامل یاد گرفته بودم ... و وقتش بود بعد از امتحانات ترم آخر ... به فکر یاد گرفتن یه حرفه جدید باشم ... با انرژی تمام ... از در اومدم داخل ... و رفتم سمت کمد ... که ... باورم نمی شد ... گریه ام گرفت ... پوسترم پاره شده بود ... با ناراحتی و عصبانیت از در اتاق اومدم بیرون ... کی پوستر من رو پاره کرده؟ ... مامان با تعجب از آشپزخونه اومد بیرون ... کدوم پوستر؟ ... چرخیدم سمت الهام ... من پام رو نگذاشتم اونجا ... بیام اون تو ... سعید، من رو می زنه ... و نگاهم چرخید روی سعید ... که با خنده خاصی بهم نگاه می کرد ... چیه اونطوری نگاه می کنی؟ ... رفتم سر کمدت چیزی بردارم ... دستم گرفت اشتباهی پاره شد ... خون خونم رو می خورد ... داشتم از شدت ناراحتی می سوختم ... .ادامه دارد... 🌟نويسنده:سيدطاها ايماني🌟 رمان های عاشقانه مذهبی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙:قصه شب ✨✨✨ 🖤آشنایی باامامان وپیامبران 🌷حضرت یونس (ع)