eitaa logo
کاروان زیارتی آفاق گشت رباط کریم استان تهران
2.2هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3هزار ویدیو
15 فایل
هدف از ایجاد کانال اطلاع رسانی از تورهای زیارتی ،سیاحتی ،نشر معارف اسلامی، مسابقات کتابخوانی با اهدا جوایز ارتباط با ادمین @yazahra_14125
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹العبد محمدتقی : 🔻«خیلی دیده شده و گفته‌اند که حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) را در مجالس توسل یا حدیث کساء حاضر دیده‌اند». 🔻ایشان هر روز بر خواندن حدیث کسا مداومت داشتند و برای برطرف شدن گرفتاری‌ها و شفای بیماران، قرائت مکرر این حدیث را توصیه می‌کردند. گاهی نیز افراد خانواده را دور هم جمع می‌کردند و به همراهشان حدیث کسا می‌خواندند. @afaggasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سلسله جلسات 12 👈رجعت و شیرینی یاری حضرت 🎤 استاد معاونت فرهنگ و آموزش و پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) کشور
🔴 در روز پدر چه هدیه ای به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پدر معنوی خودمان بدهیم ؟ 🔵 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : 🌕 تَهادَوا تَحابُّوا، تَهادُوا فإنَّها تَذهَبُ بِالضَّغائنِ؛ 🔺 به یکدیگر هدیه دهید تا نسبت به همدیگر با محبت شوید. به یکدیگر هدیه دهید؛ زیرا هدیه کینه‌ها را می‌برد. 📚 کافی، ج ۵، ص ۱۴۴، ح ۱۴ 🔹ما هم می توانیم با هدیه کلیه اعمال مستحبی مان به امام عصر ارواحنا فداه ثواب آن را به امام زمانمان هدیه کنیم و پیوند محبت و دوستی با پدر معنوی مان را محکم تر کنیم. 🔺 الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ .... 🔺امام ، همدم و رفيق است و پدر مهربان @afaggasht
کاروان زیارتی آفاق گشت رباط کریم استان تهران
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۱۹ فقط تماشایم میکرد... با دستی که از درد و ضعف میلرزید به گردنم ک
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۰ نمیدید در همین اولین قدم نزدیک بود عشقش قربانی شود.. و به هر قیمتی تنها را میخواست که دیگر از چشمانش . درد از شانه تا ستون فقراتم میدوید، بدنم از گرسنگی ضعف میرفت..و دلم میخواست فقط به خانه برگردم.. که دوباره صورت روشن آن جوان از میان پرده پیدا شد. مشخص بود تمام راه را دویده که پیشانی سفیدش از قطرات عرق پر شده و نبض نفسهایش به تندی میزد... با یک دست پرده را کنار گرفت تا زنی جوان وارد شود.. و خودش همچنان اطراف را میپائید مبادا کسی سر برسد... زن پیراهنی سرمه‌ای پوشیده و شالی سفید به سرش بود،کیفش را کنارم روی زمین نشاند و با مهربانی شروع کرد _من سمیه هستم، زنداداش مصطفی. اومدم شما رو ببرم خونه مون. سپس زیپ کیفش را باز کرد و با شیطنتی شیرین به رویم خندید _یه دست لباس شبیه لباس خودم براتون اوردم که مثل من بشید! من و سعد هنوز گیج موقعیت بودیم، جوان پرده را تا من باشم و او میدید توان تکان خوردن ندارم که خودش شالم را از سرم باز کرد و با _✨بسم الله.. شال سفیدی به سرم پیچید. دستم را گرفت تا بلندم کند..و هنوز روی پایم نایستاده، چشمم سیاهی رفت و سعد از پشت کمرم را گرفت تا زمین نخورم... از درد و حالت تهوع لحظه ای نمیتوانستم سر پا بمانم و زن بیچاره هر لحظه با صلوات و ذکر یاالله پیراهن سرمه‌ای رنگی مثل پیراهن خودش تنم کرد تا هر دو هم شویم. از پرده که بیرون رفتیم، مصطفی جلو افتاد... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۳۰۵۱۰_۱۹۴۳۳۴۸۳۶_۱۰۰۵۲۰۲۳.mp3
14.17M
👳‍♂👳 ༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد:شناخت شخصیت امیرالمومنین علیه السلام قسمت دوازدهم ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین‌جان... عالم،به عشقِ روے تو بیدار مے شود هر روز،عا‌شقـانِ تو  بسیـارمے شود وقتی،سـلام مے دَهَمت،در نگاهِ من تصویرِ ڪربلای  تو، تڪرار مے شود سلام عشق عالم❤️ ✨اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ @afaggasht
جبرئیل فرمانده سپاه امام مهدی 💎 امام مهدی (عج) پس از ظهور و شکست سفیانی ، با غربیان وارد نبرد و جنگ می‌شود. اندکی که از آغاز نبرد می‌گذرد، با وساطت (ع)، صلحی چند ساله با مسیحیان و غربیان بسته می‌شود. آنان تنها مدت کوتاهی به این پیمان، متعهد می‌مانند و مدتی بعد آن را نقض می‌کنند. همین امر سبب جنگ دوم امام مهدی (عج) می‌شود که به آرامی زمینه‌های نبرد با ابلیس و بلیسیان فراهم می‌گردد. در میانه نبرد به ناگاه، یکی از صلیبیون فریاد می‌زند که صلیب غلبه یافت. در مقابل او نیز یکی از مسلمانان فریاد برمی آورد که یاران و یاوران خدا غلبه یافتند. در پس این مشاجره لفظی، خداوند به جبرئیل می‌فرماید: . او با صدهزار ملک به یاری سپاه حق می‌شتابد. همین مطلب درباره میکاییل و اسرافیل نیز اتفاق می‌افتد که آنان نیز به ترتیب با دویست و سیصد هزار ملک به یاری جبهه حق می‌شتابند واین سپاهیان تازه نفس، امر را برای سپاهیان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سهل و پیروزی را برای ایشان، روان و آسان می‌سازند. [1] پس از آنکه دجال به جمع آوری نیرو و پیرو می‌پردازد، با خیل عظیمی به سوی مکه و مدینه حرکت می‌کند که با ممانعت میکائیل در مکه و جبرئیل در مدینه مواجه می‌شود. [2] 📚[1]. همان، ج 2، ص 92. [2]. بحار الأنوار، ج54، ص 105. @afaggasht═╝
✍ قرائت سوره مومنون در روزهای جمعه باعث عاقبت بخیری میشود. 🟢 امام صادق (علیه السلام) : اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم می کند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره «مؤمنون» مداومت داشته باشد جایگاه او در منزل فردوس خواهد بود.(۱) 🟢 پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر کس سوره مؤمنون را در روز جمعه بخواند و به این امر مداومت نماید منزل او در فردوس اعلاء با پیامبران مرسل باشد و نیز فرمودند: اول و آخر این سوره از گنجهای بهشت است.(۲) 📚 (۱)ثواب الاعمال، ص ۱۰۸ 📚 (۲) درمان با قرآن، ص ۶۴ 🌸سوره 💽@afaggasht💽
﷽ کاروان دو سرزمینی کربلا درجه الف تاریخ اعزام بعدی پنجم اسفند ماه 🌱 ثبت نام زیارت شعبانیه 🌱 ویژه ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام باقر (علیه السلام ) : آنکه خدا خیرش را بخواهد محبت حسین(علیه السلام) و شوق زیارتش را در دل او می اندازد. ❗️تـــور کربلا ۸ روزه ✅اتوبوس اسکانیا ✅هتل ها با کیفیت نزدیک به حرمین ✅غذای و آشپز ایرانی ✅زیارت دوره بصورت کامل ✅بیمه مسافری ✅همراه خادمین باتجربه 🔻۳ شب کربلٰا (شب جمعه کربلا) 🔻۲ شب نجف 🔻۱ شب سامرا و زیارت عبوری کاظمین 🍽️🍱 هر روز پذیرایی سه وعده غذا ایرانی به همراه دو نوع میوه و دورچین و نوشیدنی بعهده کاروان است... 💠بصورت نقد و اقساط💠 ┄┅══════┅┄┄┅══════┅┄ 📌رزرو و اطلاعات بیشتر: 09172556445 09383034903
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۲۱ مصطفی جلو افتاد تا در پناه قامت بلند و چهارشانه اش به ما نیفتد.. و من در آغوش سعد پاهایم را روی زمین میکشیدم... و تازه میدیدم گوشه و کنار مسجد انبار اسلحه شده است... یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی.. و گوشه ای دیگر جعبه های گلوله.. نمیدانستم اینهمه ساز و برگ جنگی از کجا جمع شده و مصطفی میخواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند.. که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد _سریعتر بیاید! تا رسیدن به خانه، در کوچه های سرد و ساکت شهری که آشوب از در و دیوارش میپاشید،.. هزار بار جان کندم و درهر قدم میدیدم مصطفی به پشت سر میچرخد تا کسی دنبالم نباشد... به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده.. و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه،... از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک میدید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمیرفت.. و همین حال خرابم خون مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد _شما اینجا چیکار میکنید؟ شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به به این شهر آمده ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید _چرا نرفتید بیمارستان؟ صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه میخواست مهمانداری کند که برای اعتراض برادر شوهرش بهانه تراشید _اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه! و سعد از اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد _دکتر تو مسجد بود... و مصطفی... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۳۰۵۱۰_۱۹۴۳۳۴۸۳۶_۱۰۰۵۲۰۲۳.mp3
14.17M
👳‍♂👳 ༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد:شناخت شخصیت امیرالمومنین علیه السلام قسمت دوازدهم ‌‌ :معین‌الدینی ༺◍⃟📚჻ᭂ࿐❁❥༅•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا