eitaa logo
کاروان زیارتی آفاق گشت رباط کریم استان تهران
2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
هدف از ایجاد کانال اطلاع رسانی از تورهای زیارتی ،سیاحتی ،نشر معارف اسلامی، مسابقات کتابخوانی با اهدا جوایز ارتباط با ادمین @yazahra_14125
مشاهده در ایتا
دانلود
💚دولت‌ کریمه‌ی‌ امام‌ عصر عجل الله۱۲ 💠گسترش عدالت پس از ظهور در خصوصيات حکومت امام زمان ارواحنافداه هيچ ويژگی به اندازه عدالت روشنی ندارد. آن قدر که در روايات بر ويژگی عدالت گستری ايشان تاکيد شده، بر ساير مسائل اين چنين نبوده است:  امام صادق علیه‌السلام فرمودند: حتما و قطعا عدالت آن حضرت در ميان خانه های آنان (مردم) وارد ميشود، همانگونه که گرما و سرما وارد ميشود.  پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر از عمر دنيا فقط يک روز باقی بماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانی می کند تا اينکه مردی از اهل بيت من قيام کرده و زمين را پر از عدالت کند، همانطور که از ظلم پر شده باشد. 📚الغيبه نعمانی۲۹۷ - الغيبه طوسی ح۱۳۹
📌به دست آوردن فتواى مجتهد ✍🏻 پرسش: حاجاقا! چجوری فتوا و حکم مرجعم رو پیدا کنم؟! 💬 پاسخ : چهار راه دارد: (اوّل) شنيدن از خود مجتهد. (دوم) شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل كنند. (سوم) شنيدن از شخصى كه مورد وثوق است و ظنّ بر خلاف گفته او نيست ، يا به گفته او اطمينان دارد. (چهارم) ديدن در رساله مجتهد در صورتى كه انسان به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد. 💯احکام ساده و روان
﷽ حضرت بقية الله الاعظم عجل الله: شیعیان ما، به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند.... و نیز حاج محمد علی فشندی فرمود: « در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند. گفتم: « این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است ». ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم: « آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد». فرمود: « شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ». این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است ». منبع: شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و برکات حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه الشریف ( حکایات کتاب عبقری الحسان ) ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۴۱ با دست دیگرش دستم روی روبنده قرار داد و نجوا کرد _اینو روش محکم نگه دار! و باز به راه افتاد.. و این جنازه را دوباره دنبال خودش میکشید.. تا به در فلزی قهوه ای رنگی رسیدیم... او در زد.. و قلب من در قفسه سینه میلرزید.. که مرد مُسنی در خانه را باز کرد... با چشمان ریزش به صورت خیس و خونی ام ماند.. و سعد میخواست پای فرارم را پنهان کند که با لحنی توضیح داد _تو کوچه خورد زمین سرش شکست! صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت.. و به گریه هایم کرده بود که با تندی حساب کشید _چرا گریه میکنی؟.. ترسیدی؟ خوابیده در صدا و صورت این زندان بان جدید جانم را به لبم رسانده بود... و حتی نگاهم از ترس میتپید.. که 🔥سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید _نه🔥 ابوجعده! چون من میخوام برم، نگرانه! بدنم به قدری میلرزید.. که از زیر چادر هم پیدا بود و 🔥دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بی روح ارشادم کرد _شوهرت داره عازم میشه، تو باید افتخار کنی! سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم.. و این خانه برایم میداد.. که به سمت سعد چرخیدم و با لب هایی که از ترس میلرزید، کردم _توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته میکنم! دستم سُست شده و دیگر نمیتوانستم روی زخمم را بگیرم.. که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد... نفس هایش به تپش افتاده.. و در سکوتی ساده نگاهم میکرد، دلش به رحم آمده که هر دو دستش را... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:: ی خبر خوش برای بچه های عزیزم 🔆از امشب داستان زندگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه نذر ظهور مولای مهربونمون😍 ::
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا