#داستان‌زندگی‌پیامبر ༺◍⃟☀️჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد: شناخــت‌ شـخـصـیـت پیـامـبـرصلی‌الله‌علیه‌وآله #داستان_شب ‌‌#گروه‌سنی‌‌_۶_۱۲ #قصه #زندگانی_پیامبر_صلی‌الله‌علیه‌وآله_قسمت_۶۵ #گوینده‌:معین‌الدینی ༺◍⃟🌴჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄

🌼✨بر چهره ی همچو ماه مهدی صلوات 🌼✨بر رحمت یک نگاه مهدی صلوات 🌼✨تا ماه رخش شود هویدا بفرست 🌼✨بر شان و مقام و جاه مهدی صلوات 🌼اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌼مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌼 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم #صبحتون_مهدوی @afaggasht

#کلیپ | 📽 ✘ یه فرمول برای این تشخیص: ما قلب‌مون واقعاً درگیرِ امام مون هست، یا اداشُ در میاریم❗️ 🎙 #استاد_شجاعی @afaggasht

🔅هیچ یک از اتفاقات زندگیت بی حکمت نیست... 🎙حجت الاسلام والمسلمین #استاد_عالی ┄┅═✾•▪️•✾═┅┄┈  از کربلا جا نمونی @afaggasht

🤔 چگونه بنده خاص خدا شویم؟ وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا... بندگان خاص خداوند رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه میروند... فرقان آیه ۶۳ 🌺 آری! اولین ویژگی بندگان خاص تواضع است آری! اولین ویژگی بندگان خاص تواضع است از کربلا جا نمونی @afaggasht

💬روایت احکام 🎖پارت اول ...کفش هایش را از پایش درآورد و با عجله وارد نمازخانه شد. می خواست سریع نمازش را بخواند تا بتواند نماز دوم را با حاجاقا بخواند. سریع قامت بست و "الّاّکبَ" گفت. خدا را شکر نماز ظهر می خواند و استرس این را نداشت که اگر بلند بخواند بچه ها می شنوند و مسخره بازی و ... . . . رکوعش که تمام شد، حاجاقا سخنرانی اش تمام شده بود و آماده نماز شد. هول شد. ذکر رکوع را که گفت، مستقیم به سجده رفت! و به سرعت نمازش را تمام کرد و به نماز جماعت متصل شد... . . . سلام نمازش را که داد، مجید زد روی شانه اش: عجب نمازی خوندی محسن! رفتی بودی تو ملکوت! محسن درحالی که تند و تند تسبیح را می چرخاند و صدای " سُبانَ الّا " اش به گوش می رسید گفت: چطور؟! مجید گفت: سلطان بعد از رکوع رکعت اولت بلند نشدی که! نمازت باطله! محسن که باورش نشده بود گفت: برو بابا! الکی حرف نزن! مجید گفت: به جون تو! بیا بریم از حاجاقا بپرسیم...

🎖پارت دوم از جا بلند شدند و به سمت حاجاقا دویدند. سر راه، صداهای پیف پیفی را می شنیدند که می گفت: جوراب هاتو سه ماهه نشستی لااقل اینجا ندو! بی توجه رفتند تا به حاجاقا رسیدند. نفس نفس زنان پیش حاجاقا نشستند و بریده بریده گفتند: حاج...ح...سوا... حاجاقا که با تعجب سرش را از کتابش بیرون آورده بود، گفت: آروم! یکی یکی! . . . محسن که توانسته بود بر نفس نفس زدنش غلبه کند، پرسید: اگه یکی بعد از رکوع مستقیم بره سجده و نایسته، مگه نمازش باطل نيست؟! حاجاقا کتاب را بست و گفت: عمدی بوده یا حواسش نبوده؟! مجید گفت: به خدا یادم رفت! از قصد نبود! حاجاقا لبخندی زد و گفت: پس برو خیالت راحت که نمازت درسته! ولی اگه عمدی بود، نمازت باطل می شه... ناگهان محسن پرید و به سمت درب نمازخانه دوید. مجید هم به دنبال محسن دوید و گفت: اگه نگیرمت... . . . 📋 طبق نظر آیات عظام خامنه ای، سیستانی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی، و شبیری زنجانی: اگر نمازگزار عمدا قیام بعد از رکوع را ترک کند، نمازش باطل است ولی اگر سهوا آن را ترک کند، نمازش صحیح است🌱 #اختصاصی #روایت_احکام #نماز #احکام_گرافیک 💯احکام ساده و روان

🍀 دوست داری بری کربلا 🍀 🍀دوست داری سال آینده اولین سفرت کربلا باشه🍀 🍀بیا اینجا ثبت نام کن شرایط قسطی هم گذاشتیم که بتونی لذت این سفر معنوی را بچشی 😍 🍀 خدمات عالی با بهترین کیفیت و قیمت مسافر مرز به مرز از تمام ایران پذیرفته میشود تاریخ حرکت ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳ با ما تماس بگیرید 09383034903 از کربلا جا نمونی @afaggasht

🎬محبت و مهربانی خدا 🎙️حجت الاسلام #دارستانی 💽@afaggasht💽

🎬عظمت ماه رمضان 🎙حجت الاسلام #حسینی_قمی 💽@afaggasht💽

🔴 تزلزل حکومت‌ها در آخرالزمان 🌕 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: در آن زمان سالها دگرگون می‌شود، اول صبح حکومتی به قدرت می‌رسد و تا آخر همان روز کشت و کشتار می‌شود و سقوط می‌کند. 🌕 نیز در روایتی دیگر فرمودند: و از خصوصيات آن زمان اين است كه سلطنت‌هاى چندساله از بين مى‌رود(يعنى هيچ‌كس سلطنتش به سال نمى‌رسد)؛ بلكه زمامداری چندماهه و چند روزه معمول می‌گردد. عرض شد: آن وضعيت طول مى‌كشد؟حضرت فرمودند: هرگز! 📗بحار، ج ۵۲، ص۱۱۲ 📗غیبت طوسی، ص۴۴۷ علامه مجلسی می‌گوید: «منظور از اختلاف سنین، قحطی و خشکسالی است؛ یا اینکه کنایه از حوادثی است که در هر سالی پدید می‌آید». به هرحال دگرگونی سالها یا به معنای اختلاف فاحش سالها از نظر قحطی و فراوانی است و یا در اثر تحولات عجیبی است که در جهان به وقوع می‌پیوندد و چهرۀ جهان را دگرگون می‌سازد، مانند شورشها، کودتاها، جنگها و دیگر تحولات مؤثر در اوضاع جهانی. @afaggasht

🔖منبر کوتاه 🔖 🎥#تصویری 🔅قاعده فرج #امام_زمان ارواحنافداه 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🔰#استاد_امینی_خواه @afaggasht

🎬 از خطای دیگران چشم بپوش! 🎙️حاج آقا #نقویان 💽@afaggasht💽

🍀 دوست داری بری کربلا 🍀 🍀دوست داری سال آینده اولین سفرت کربلا باشه🍀 🍀بیا اینجا ثبت نام کن شرایط قسطی هم گذاشتیم که بتونی لذت این سفر معنوی را بچشی 😍 🍀 خدمات عالی با بهترین کیفیت و قیمت مسافر مرز به مرز از تمام ایران پذیرفته میشود تاریخ حرکت ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳ با ما تماس بگیرید 09383034903 از کربلا جا نمونی @afaggasht

📣📣📣📣

#اطلاعیه مسابقه به مناسبت وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها ،تولد امام حسن مجتبی علیه السلام و شهادت امیرالمومنین علیه السلام 🍀 همراهان گرامی کانال برای سه مناسبت در پیش رو ماه مبارک رمضان قصد داریم طبق نظر و پیشنهاد شما مسابقه برگزار کنیم ✅ 🧊 پیشنهادات خود را برای ما ارسال فرمایید به بهترین پیشنهاد که مورد تایید قرار بگیرید هدیه ای داده خواهد شد😍 🗣تا ۲۶ اسفند ماه ( پنجم ماه مبارک رمضان) فرصت شرکت در این مسابقه پیشنهادات می‌باشد✅ 🎁خیلی راحت میتونید جایزه برنده شوید فقط با ارائه پیشنهاد👌 نظرات و پیشنهادات خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید با تشکر @yazahra_14125

🔴 توسل به امام زمان (عج) در سختی ها 🔵 روايت شده است اگر مؤمني که امري از امور دنيوي يا اخروي بر او سخت شده، به صحرا رود و اين دعا را هفتاد مرتبه بخواند، امداد و کمکي از جانب حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه به او مي‏رسد. يا فارِسَ الْحِجازِ أَدْرِکْني، يا أَبا صالِحِ الْمَهْدِيَّ أَدْرِکْني، يا أَبَا الْقاسِمِ أَدْرِکْني أَدْرِکْني وَلاتَدَعْني، فَإِنّي عاجِزٌ ذَليلٌ 📚 منتخب الختوم ص ۱۹۶ 🌕 البته مرحوم رازی توصیه کردند این توسل در سحر شب جمعه انجام شود و دعا را هم به طریق زیر با اندکی اختلاف نقل کردند: يا فارس الحجاز ادركني يا اباصالح المهدي ادركني يا اباالقاسم المهدي ادركني يا صاحب‌الزمان ادركني ادركني ادركني و لا تَدع عَنِّی فاِنِّی عاجِزٌ ذَلِیلٌ. #امام_زمان #توسلات_مهدوی

🔴 بهترین راه برای موفقیت و هدایت #امام_زمان #توسلات_مهدوی #علامه_مصباح_یزدی

🎬 کلیپ " اصــــحـــــــاب المــهــــــدی " ویژگی های محقق شده و محقق نشده یاران امام زمان... @afaggasht

🎙#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی «لزوم رابطه مستمر با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف» ۷۹/۴/٢۴

🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۵۴ بلافاصله ماشین را متوقف کرد،.. از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید _من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم! دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد... حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم.. که ساکت در خودم فرو رفتم... از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم.. و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا ناله ام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود _خواهرم! چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است،.. #چشمانش همچنان #سربه_زیر و نگاهش به نرمی میلرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانه ام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از این همه درماندگی ام خجالت کشیدم. خون پیشانی ام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونه ام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم _خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم! در برابر محبت بی ریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بی کسی ام را حس میکرد که بی پرده پرسید _امشب جایی رو دارید برید؟ و من امشب از جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم.. و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.چانه ام از شدت گریه به لرزه افتاده.. و اواز دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد... دور خودش میچرخید و #آتش_غیرتش درخنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈