eitaa logo
🌹افین زیبا‌🌹
546 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
73 فایل
کانال، خبری، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی افین زیبا متعلق به دهستان گردشگری افین، استان خراسان جنوبی، شهرستان زیرکوه می باشد. ارتباط با ما به صورت ناشناس: https://eitaayar.ir/anonymous/u313.bJ5xK
مشاهده در ایتا
دانلود
طوفان الاربعین.mp3
4.97M
حی علی کربلا قد قامت الاربعین تحرکوا بسم الله مقصدنا فلسطین 🎤 #️⃣ #️⃣ #️⃣ ❇️ 🕌 🔸 پیشنهاد دانلود https://eitaa.com/afineziba https://rubika.ir/afineziba راه ارتباط با ما: @beikiafin
🕯هوالباقی🕯 به اطلاع میرساند؛ مجلس یادبودی به مناسبت درگذشت مرحوم مغفور 《حاج علی آذروند》 روز پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۵/۲۵ بعد نماز مغرب و عشاء در محل مهدیه شهرک افین برگزار میگردد ▪️حضور شما سروران گرامی باعث شادی روح آن مرحوم و تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد . ☑️شادی روح آن مرحوم صلوات خانواده های آذروند ، خدائی ، شاکرنژاد ، کوهی ، حسینی  و فامیل وابسته https://eitaa.com/afineziba https://rubika.ir/afineziba راه ارتباط با ما: @beikiafin
دستوک: نوعی ابزار قالی بافی در فارسی اصیل به آن دفه قالی بافی می گویند. https://eitaa.com/afineziba https://rubika.ir/afineziba راه ارتباط با ما: @beikiafin
لوله کشی گاز خانه های شما را پذیراییم شماره تماس 09194796641 09373028343 علیرضا جانی
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 روزی که امام خندید. | فیلم شور حاج بخشی پیر دلاور در جبهه ها، گردان عمار قبل از عملیات والفجر ۸ آزادی شهر فاو| 🔹 پسر حاجی بخشی تعریف می‌کرد، توی یکی از دیدارها که رزمنده ها خدمت امام رفته بودند، من هم همراه پدرم بودم. ◇ توی حسینیه جماران مملو از جمعیت بود، امام وارد حسینیه شد و همه ایستاده شعار می‌دادند و امام هم دستش رو برای رزمنده ها تکون می‌داد. ◇ امام روی صندلی نشست و قبل از اینکه صحبت هاش رو شروع کنه حاجی بخشی از جا بلند شد و شروع کرد شعار دادن. ◇ ماشاالله ...حزب الله ◇ بسیجیها ...حزب الله ◇ سپاهیا ...حزب الله ◇ ارتشی ها ...حزب الله ◇ و همه حسینیه به وجد اومد و امام عزیز هم از اون بالا به جمعیت نگاه میکرد. ◇ حاجی گفت: کجا میرید ... همه گفتند:حاجی گفت: با کی میرید ... همه گفتند:حاجی گفت: مارم ببریدهمه یکصدا گفتند ... جا نداریم..😂 ◇ اینجا بود امام بزرگوار شروع کردن خندیدن و حاجی بخشی هم رو به امام در حالیکه دست به محاسن سفیدش میکشید. گفت آقاجان: ببین این جوونها من پیرمرد رو اذیت میکنند. 🔹 در این روزهای باقی مانده اربعین یاد همه‌ی راهیان کربلا...یاد مرحوم حاجی بخشی گرامی باد. نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا⤵️ http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 پزشکی و جراح مشهور روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت . 🔸بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم . 🔹دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ 🔸یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است ، دکتر با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود . 🔹ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد . 🔸کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی ، در باز است … دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . 🔹 خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری . 🔸دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد ، درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود . که ناگهان متوجه شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد . 🔹پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت : بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. 🔸پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است . ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا گفت : ؟ 🔹پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند . به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم . 🔸میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از خدا خواسته ام که کارم را آسان کند . دکتر در حالی که میکرد گفت : به والله که دعای تو ، هواپیماها را ازکار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت. تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من بخدا هرگز باور نداشتم که خدای عزوجل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا میکند. و بسوی آنها روانه میکند. 🔹وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند . به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و گفت : تمام اشعارحافظ را خوانده و فهمیده‌ام اما معنای این بیت را نفهمیده‌ام که درغزلی گفته است : 🍃بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت 🥀و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت اگر این بلبل خوش بوده، پس چرا ناله‌های زار داشته؟! شعرا و ادبای فراوانی آمدند و هرکس از ظن خود توضیحاتی داد، اما پاسخ هیچیک شاه را راضی نکرد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، وصال شیرازی نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی بدست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلماتست میکند وغزلی برهمان وزن و قافیه میسراید و در میابد که عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد، چرا که بلبلی به ابجد میشود 74، برگ 222، گلی 60، جمع اینها: 356 همچنین: علی هم به ابجد110، حسن117، حسین128، جمع 356 به عبارتی حافظ خواسته به استعاره در آن زمانیکه شیعه درخفا بوده این حقیقت را بیان کند. لذا وصال شیرازی که عزادار فرزند خود نیز بوده است پاسخ پادشاه را بزبان شعر به اینصورت بیان میکند : 🍃صاحبا درحالتی کین بنده را غم یار داشت. 🥀یادم آمد کز سؤالی آن جناب اظهار داشت 🍃درخصوص شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن 🥀بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت 🍃فکرها بسیارکردم هیچ مفهومم نشد 🥀چونکه شعرش درمیان، راز نهان بسیار داشت 🍃نیمه شب غواص گشتم درحروف ابجدی 🥀تا ببینم این صدف چندين گهر در بار داشت 🍃بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش 🥀باعلی و باحسین و باحسن معیار داشت 🍃بلبلی باشد علی کزحسرت زین برگ و گل 🥀دائما آه و فغان و ناله بسیار داشت 🍃برگ گل سبز است دارد آن نشانی ازحسن 🥀چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت 🍃رنگ گل سرخ است دارد او نشانی از حسین 🥀چونکه هنگام شهادت عارضی گلنار داشت 🍃روز عاشورا حسین بن علی در کربلا 🥀اصغر زار و ضعیف خویش در منقار داشت 🍃🥀السلام علیک یا اباعبدالله الحسین یا قتیل العبرات
خیلی قشنگ است حتمامطالعه کنید👌👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمایندگان محترم مجلس! جهنم رفتنتان قطعی است! این را من نمی گویم! آیت الله جاودان می گویند! منتهی اگر خودتان را بتوانید از جهنم بیرون بیاورید، به اعلی علیین می‌رسید! هر رای ای که در مجلس می دهید و هر وزیری را که تایید صلاحیت می کنید، اگر پیش خدا، حجت نداشته باشید، آن هم حجت واقعی و نه حجت های خودساخته، در قعر جهنم بیشتر فرو خواهید رفت! اعاذنا الله من‌ شرور انفسنا https://eitaa.com/joinchat/256049900C1eb4ccb5e8 https://eitaa.com/afineziba https://rubika.ir/afineziba راه ارتباط با ما: @beikiafin