eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
710 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
191 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
به تو از دور سلام اربعین برای همه بوی رفتن و رسیدن می دهد عطشی سوزان که چون موج تو را می کشاند تا به ساحل برساند کشتی نجاتی که دیدنی می شود و ملموس برای برداشتن توشه و همسفر شدن برای جاری شدن در مغناطیس جهان برای پناه گرفتن و یافتن قرار برای عروج از جاده نجف تا کربلا لیالی که بوی بهشت می دهند و تو عاجزانه یک سال ساک می بندی یک سال به راه و موکب‌ و هدف می اندیشی قلک ات را هزار تومان هزار تومان پر می کنی و وقتی نزدیک اربعین می رسد از یک جا که نه سه جا برای رفتن تو را می خوانند و تو با اشتیاقی لایدرک و لا یوصف از قرآن إذن می گیری و راهی می شوی اما همین که به جاده ی حسین می رسی باید برگردی تصور کن دلت چقدر می گیرد می شکند و حتی می سوزد حتی فرصت چند قدم برداشتن در جاده عشق نمیابی روبروی ایوان نجف می ایستی و به تل و قتلگاه به فراق و وصال به عطش و ....و به حسین سلام می دهی او می شنود هر جا که سلام بدهی او می شنود اینجا که ایوان نجف است حالا می فهمی که سرگردانی یعنی چه ؟بی منزلی یعنی چه ؟ به چشم خودت می بینی که تمام عراق راه شده اند برای رسیدن به حسین از حله می گذری موکب‌ها طریق الحسین را نشان می دهد از کوت از رمادی از دیوانیه از طفلان تمام عراق که نه تمام جهان به پاسداشت حسین قیام کرده اند و تو در راه مانده ای ستونها را با دلت بشمار عمودها را هم موکب‌ها را هم عاشق ها را هم حتی دستان آن پیرزن در راه بوی حسین می دهد و بر سر کودک جاده که تو را زائر الحسین می خواند و دستت را می بوسد دست می کشی همه تو را شادباش می گویند و تو غم ات بیشتر می شود که نرفته و ندیده چشمهایت را می بوسند و تو فقط گریه می کنی جا ماندن بد دردی است خدا کسی را گرفتار نکند نمی دانم شاید در پی آب بودم مرا خواندند تا بگویند آب را کم بجویم تشنگی به دست آورم اما باور کن جا ماندن بد دردی است به تو از دور سلام https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
✅ انسان ۳ حیطه دارد : 📍ذهن 📍قلب 📍جسم 🔺باید برای هر ۳ برنامه داشت و تغذیه سالم هر یک را فراهم کرد. 🔅مثلا تغذیه ذهن، علم آموزی است. 🔅تغذیه قلب، قرآن و مناجات و ... است. 🔅تغذیه جسم، غذای متناسب با مزاج است. ✅حال باید دنبال تحقق حداکثری و فعال کردن هر کدام رفت 🔸مثلا ظرفیت ذهن و بهره برداری حداکثری از آن 🔸ظرفیت قلب و بهره برداری حداکثری از آن 🔸ظرفیت جسم و بهره برداری حداکثری از آن ❇️غایت: کسب کمال و سیر الی الله 🔅برآیند این سه، راه ما رو نشون میده لذا از هیچکدام نباید غفلت بشه 🔹مثلا در روایات میفرماید به تفریح بپردازید خوب ناظر به جسمه یا سوارکاری و شنا و تیر اندازی و ... 🔹در مورد ذهن و قلب هم بسیار مطلب داریم 💠ولی در این سه مورد، قلب اصله ما بقی مقدمه برای قلبند ✅برای پیشرفت، داشتن ذهن تیز و قلب صاف و جسم و مرکب سالم خیلی مهمه 📍برنامه هر کدام میتونه در دیگری تاثیر بذاره مثلا نماز شب در تیزی ذهن و قوت بدن و ... حمید فخیمی https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
. 🖌 این مدرسه ادامه دارد 📌یادداشتی از مرتضی جوادی آملی علامه حسن‌زاده درعین حال که در بستره و گسترده متون و منابع ما حرکت می‌کردند، اما ذوقیاتی در کار خود داشتند که ایشان را متمایز و ممتاز می‌کرد. ارتباطی که ایشان بین نوع معارف می‌دید و اکتشافات و استخراجاتی که در کنار کار خود داشت، بیشتر با معارف ذوقی ایشان، کار را متفاوت می‌کرد. متن کامل یادداشت👇
. 🖌 این مدرسه ادامه دارد مرتضی جوادی‌آملی، استاد حوزه و دانشگاه یکی از جلوه‌های بارز و اصلی علامه حسن‌زاده مساله تحقیق و تالیف و تصنیف و تدریس در کرسی درس بود. همان‌طور که خودشان سال‌ها در نزد اساتید خود به بهترین وجه تلمذ می‌کردند و عشق و ارادت‌شان را به درس‌آموزی و حضور در محضر استاد اظهار می‌کردند، بعد از اینکه درس‌ها به نصاب علمی قطعی رسید، اینها را با همان عشق ارائه می‌کردند. چون در محضر اساتید از کتبی استفاده می‌کردند که معمولا متون اصلی بودند، طبعا آنچه را که بازگو می‌کردند همین آثار با رویکرد حکمی و عرفانی و معارفی بود. ذوق معارفی در ایشان بالا بود و چون حس حقیقت‌یابی در ایشان برجسته بود، بسیاری از مسائل را با ذوق خودشان و همچنین مبتنی‌بر معارفی که اندوخته بودند، به‌دست می‌آوردند. آنچه بیشتر در زندگی ایشان نمودار بود مساله تدریس و تصنیف بود. ایشان در هر مرحله از زندگی خود آثاری را عرضه کردند و این باعث شد که بسیاری از متون و منابع ما در دسترس قرار بگیرد و از ابهام و ناشناختگی بیرون بیاید. لذا احیا و تصحیح این منابع هم یکی از کارهای ارزشمند ایشان بود. ایشان همواره در تدریس نسخه‌های مختلف را کنار هم می‌گذاشتند و کنار هم گذاشتن نسخه‌ها یکی از شیوه‌های تدریس و تحقیق ایشان بود. نوع و شیوه‌ای که ایشان در تدریس داشت ذوق‌آفرین بود و بسیاری از فضلا و علمایی که در درس ایشان شرکت می‌کردند ضمن درس آموزی از محضر ایشان با ذوق و شوق و علاقه ایشان و رویکرد معارفی که در آثار ایشان می‌دیدند، کشش حضور در درس در آنها افزون‌تر می‌شد. ایشان ذوق تحقیق و تالیف و تدریس را به جامعه علمی تزریق می‌کردند و این باعث می‌شد که شاگران با یک ذوق و علاقه خاصی بحث‌ها را دنبال کنند. این امر موجب می‌شد کسانی که در محضر ایشان برای تلمذ شرف‌یاب می‌شدند، سال‌ها زانو بزنند و احساس خستگی نکنند. این بسیار ویژگی بازری بود. نکاتی که ذکر شد مجموعه‌ای را ایجاد کرد که باعث شد نسل فکری و جریان فکری آیت‌الله حسن‌زاده، ماندگار شود و در صحنه علمی به‌عنوان یک روش و مدرسه درسی در اذهان جامعه علمی ما باقی بماند. ایشان آثار فراوانی را در خلوت خود خلق کردند و رساله‌های فراوانی را نگاشتند و نگارش ویژه‌ای داشتند. ایشان به خط بسیار علاقه‌مند بودند. به شعر و ادبیات بسیار با محبت می‌نگریستند و تصحیح کتاب‌هایی مثل نصاب‌الصبیان تا گلستان تا کلیله و دمنه و نظایر آن در مسیر کار علمی ایشان وجود داشت. ادبیات یکی از عمده‌ترین مسائلی بود که حضرت علامه حسن‌زاده، با یک نگاه حساسی به آن می‌نگریستند. مجموعه کارهایی که علامه در این رابطه انجام دادند یک نسل فکری و یک مدرسه علمی را به‌همراه داشت و امروز شاگردان این مسیر را ادامه می‌دهند و آثار خلق‌شده در این رابطه هم نشان از نوع نگرشی است که ایشان به کار تحقیق خود داشتند. علامه حسن‌زاده درعین حال که در بستره و گسترده متون و منابع ما حرکت می‌کردند، اما ذوقیاتی در کار خود داشتند که ایشان را متمایز و ممتاز می‌کرد. ارتباطی که ایشان بین نوع معارف می‌دید و اکتشافات و استخراجاتی که در کنار کار خود داشت، بیشتر با معارف ذوقی ایشان، کار را متفاوت می‌کرد. اگر دیگران منابعی مانند اسفار، تمهید، نصوص و... تدریس می‌کردند، درحقیقت سطحی از مسائل را می‌دیدند، اما ایشان با باوری که نسبت به جمع قرآن و عرفان و برهان داشتند، متمایز از دیگران بودند و این امر کمتر در گفت‌وگو‌ها و تدریس و تحقیقات سایر اساتید وجود داشت. ایشان باور داشتند -کتابی هم در این زمینه دارند- که عرفان و قرآن و برهان با هم اختلافی ندارند و بلکه اینها با هم هماهنگ هستند. لذا این شیوه‌ها ایشان را متمایز کرده است. یکی از امتیازات علامه این بود که از باب «خویش را تاویل کن نی ذکر را» سعی می‌کردند که آن ذکر یا اندیشه‌ای که در گستره علم یا کتاب خاصی وجود داشت آنگونه‌ای که می‌فهمیدند ارائه کنند. شجاعت تاویل‌گرایی -که مخالفت با ظاهر نداشته باشد- در ایشان بیشتر بود. نوع نگرش به باطن در سایه حفظ ظاهر ایشان را ممتاز می‌کرد. خیلی‌ها به همین ظاهر می‌اندیشند، اما ایشان باطن را در کنار ظاهر برجسته می‌کرد و سعی می‌کرد جریان تاویل‌گرایی -نه آن نگاه منفی و ناصواب را- تاجایی که تحقیق و برهان اجازه می‌دهد جلو ببرند. اظهارات ذوقی عرفانی ایشان را کمتر کسی شناحته است. لذا برخی چون این شخصیت را نشناخته‌اند و مبانی‌ای که ایشان به کار می‌گیرند را فهم نکردند، حرف‌های ناصواب و نادرستی را مطرح می‌کنند. 👇ادامه
مثلا بر اساس انتخاب گزینشی ناجور و نادرست، نسبت به ایشان قدری ادب و حرمت عالِم را نگاه نداشتند. اینها اقتباسات ناصوابی بود که بدون توجه به محکمات و اصولی، که ایشان بر آنها پامی‌فشردند و اصرار می‌کردند، نسبت به ایشان روا داشته شد. یک عالم و فرزانه را نمی‌توان صرفا بر اساس بعضی جملات که در اثنای گفتار یا تالیف وجود دارد شناخت. محکمات و اصول و قواعد اصلند. گاهی اوقات هم روی این شجره طیبه علمی، میوه‌هایی پیدا می‌شود که تاکنون دیده نشده است ولی چون روی شجره طیبه است و استواری اصول و محکمات است که کار می‌کند، [سایر جملات هم] باید در آن رابطه [با اصول] دیده شوند. عده‌ای هستند که نوع نگاه‌شان سخیف و ضعیف است و قدرت علمی چندانی هم در این رابطه ندارند و یک حرف را بدون ملاحظه اصول و مبنا و اساسش در این آثار مشاهده می‌کنند و بدون آنکه آن را به قلم و بیان استاد شناخته باشند، بعضا حرف‌هایی می‌زنند که البته این برخورد نسبت به این دسته از عالمان در طول تاریخ فراوان بوده است. کسانی که جرات می‌کنند به مباحث معارفی و توحیدی نزدیک شوند و توحید را در قالب‌های دیگری بشناسند و ببینند و از سطح مسائل عرفی که در نوع نگرش دیگران بوده است گذر کنند و به عمق مباحث بنگرند و مسائل را به گونه دیگری ارائه کنند، [نسبت به این بزرگان] چون شناخت کافی نیست، اظهارنظر ناصواب هم معمولا وجود دارد. این شخصیت‌های [ممتاز علمی] وقتی عمیق و نسبت به منابع دقیق می‌شوند، روحیات انزوایی‌شان بیشتر می‌شود، زیرا جامعه علمی و یا حتی جامعه عمومی تحمل ندارد و نمی‌تواند [این مباحث را تاب آورد] و بعضا همین اظهاراتی که این طرف و آن طرف می‌شود، منوط به همین مساله [عدم‌تحمل] است. دشمنی‌ها و قضاوت‌های ناصواب هم که ایشان را بسیار اذیت کرد و انصافا اهانت‌هایی که در موقع تدریس بود و امثال ذلک همیشه وجود داشت، اما تحمل می‌کردند و بالاخره وظیفه علم‌آموزیشان را هرگز رها نکردند، اما بعضی از مواقع بوده حرف‌هایی و برخوردها و اهانت و توهین‌هایی می‌شد که علامه مجبور می‌شدند درس‌شان را تعطیل کنند و مباحث‌شان را ادامه ندهند. یک جهت، جهت خود یک عالم عارف است که وقتی به جایی واصل شد، از باب آنکه دهان را مهر کردند، خود آنها سعی می‌کنند این مسائل ارائه نشود. جنبه دیگر آن است که جامعه تحمل علمی مباحث عمقی را ندارد. زدگی‌هایی از این ناحیه پیش می‌آید. کسانی که با این سبک از معرفت آشنا نیستند هم گاهی اوقات حرف‌هایی می‌زنند و چه‌بسا که فقیه یا متکلم باشند و امثال ذلک اما نگرش‌های عرفانی را بعضا برنمی‌تابند و اظهارنظرهایی می‌کنند که چون قدری هم دست‌شان برای حرف‌زدن و اظهارنظر باز است، با اظهارنظرهای آنچنانی باعث رنجش خاطر می‌شوند. 👇ادامه
اگر ما بتوانیم از چنین فضایی استفاده کنیم و اجازه بدهیم در حوزه‌های علمیه آزاداندیشی باشد و فکر نکنند که مثلا توحید یا رسالت ولایت باید صرفا با نگاه همان‌ها ارائه شود [آنگاه شاید بتوانیم از این بزرگان منتفع شویم]. الان خیلی‌ها با زیارت جامعه هم همراه نیستند و نمی‌توانند آنچه را که در این‌جور منابع آمده است را باور داشته باشند و با آن برخورد می‌کنند، به جهت اینکه نوع تفسیرهایی که برای آن ارائه می‌شود برای آنها قابل تحمل نیست همان‌طور که برخی از ادعیه و مناجات‌ها هم برای آنها قابل هضم نیست. ذیل دعای عرفه سالار شهیدان را بعضی برنمی‌تابند و سعی می‌کنند که بگویند اینها مربوط به صوفیه است و منسوب به عالمان یا اهل‌بیت نیست پس تمام تلاش‌شان این است که اینها را از صحنه روایات و ادعیه خارج کنند و بگویند این جملات سابقه نداشته است و در سنت اهل‌بیت ما یا در ادعیه و قرآن نبوده و بر اساس تحلیل دیگران از جمله عرفا و صوفیه است. این [مساله] در تاریخ ما وجود داشت و ما فکر می‌کنیم که این مقداری که از امامت و ولایت می‌فهمیم همین‌قدر است ولاغیر، درحالی‌که دسترسی ایشان به منابع عمیق‌تر بود و حشرشان به مسائل ولایی و توحید و معارف بیشتر بود و بر اساس این حشر بهتر توانستند مسائل را ببینند اما اینها چون نمی‌توانستند مسائل را ببینند، سطح معرفت‌شان متفاوت بود. [لذا] آنها هم تیغ جراحی فقاهتی در دست داشتند و تا توانستند مسیر را برای خودشان باز می‌کردند و برای دیگران می‌بستند. اگر جامعه بخواهد رشد کند و نگاه عمیق‌تری به مباحث [پیدا کند] بایستی اجازه بدهد که این حرف‌ها به میدان بیاید و نگران نباشد؛ چراکه خود این عالمان محکماتی را به صحنه آوردند که هرگز آن محکمات اجازه نمی‌دهد که انحراف معرفتی اتفاق بیفتد، بلکه چون در ذهن آن [اهل جرح] این معرفت‌ها تاکنون نبوده است، فکر می‌کنند توحید یا ولایت صرفا همین میزان است. در منابع ما، در منابع وحیانی ما هم هست که توحید بر سه قسم است، توحید عوام، توحید خواص و توحید اخص؛ یا حتی در مقام عمل هم گفته‌اند روزه [بر سه قسم است] روزه عوام، روزه خواص و اخص. اگر روزه اخص اتفاق افتاد، برخی از عموم می‌توانند و می‌گویند که [اخص] این را از خودشان درآورده‌اند [یا بگویند این] سبک و سلیقه صوفی‌هاست و امثال ذلک. به‌هرحال اینها مسائلی است که متاسفانه در حوزه‌ها وجود دارد و بستن راه‌ها و محدود کردن مسائل معرفتی است. آقای حسن‌زاده رضوان‌الله علیه اندیشه آزادی داشتند و خیلی به این حرف‌ها نگاه نمی‌کردند و همین باعث می‌شد [ناملایمات و] مسائلی را چه در آمل و چه در قم شاهد باشند. آثاری که ایشان تالیف کردند آثار خاصی است و با شیوه‌های ایشان فقط شاگردان خاص‌شان آشنا بودند و می‌توان یک مدرسه را به‌عنوان یکی از مدارس علمی ما از نصاب‌الصبیان تا فصوص‌الحکم و امثال ذلک دید. شاگردان خاص این مسیر را دارند و همچنان این ادامه می‌یابد. ما باید این عالمان را همیشه محترم و مکرم بداریم و از اندیشه آنها استفاده کنیم و اگر تاکنون با زخم‌زبان و بعضا اهانت و نوشته‌های ناصواب حرف‌هایی می‌زدیم که به‌هرحال الان روشن شد که مسیری که ایشان داشتند با چه انگیزه‌ای بوده، دیگر دست از این حرکت‌ها برداشته شود تا مسیر معرفت در جامعه ما رشد بیشتری پیدا کند.
▪️در رثای عالم ربّانی و سالک توحیدی، فقیه ولایی و انقلابی، علامۀ ذوفنون حضرت آیت‌الله حسن‌زادۀ آملی رضوان‌الله‌علیه 🍃 طایر قدسی علامۀ اندیشمند و ذوفنون رفت محبوب نیکومنظر مهتاب‌گون رفت در عشق، پیری از تبار پاک‌بازان در علم، مردی از شمار راسخون رفت از معدن صدق و صفا یاقوت احمر از خیمۀ اندیشه و دانش ستون رفت آهی جگرسوز از زمین تا آسمان‌ها با نالۀ "إنّا إلیهِ راجعون" رفت دیدم گریبان چاک کرد از هجر او عقل پیوسته از چشمش به‌جای اشک خون رفت رفت از "اُولُوالألباب" نستوهی خردورز مصداق "قومٌ یَعقِلون"، "هُمْ مُهتَدون" رفت سرمستی از صهبای "لا خَوْفٌ عَلَيْهِم" آبادی از جام "وَ لا هُمْ يَحْزَنُون" رفت هم عارفی، هم شاعری، هم فیلسوفی هم کاردانی در روایات و متون رفت مصباح علم و نجم دین، شمس هدایت در عقل و نقل و در ریاضی ذوشُجون رفت آن عالم ربّانی اهل ولایت آن سالک توحیدی آیینه‌گون رفت با رفتنش از خیل سربازان رهبر تنها نه یک سردار، گویی صد قشون رفت آن طایر قدسی که رضوان بود جایش از تنگنای تیرۀ دنیای دون رفت سوی نیستان رفت آن نای الهی صد ناله از داغش ز نای ارغنون رفت از داغ آن شیرین‌دهان نغزگفتار فریاد فرهاد از نهاد بیستون رفت تنها نه در این دوره نادر بود و فاخر فخر زمان فخر زمین فخر قرون رفت لَختی ز عمرش در پی الفاظ قرآن باقی همه در فهم معنا و بطون رفت آن مهر روزافروز تابانی که می‌شد ما را به‌سوی علم و تقوا رهنُمون رفت خون شد دل ایرا و ایران از فراقش آن زندۀ جاوید با "رَیب‌ُالمَنون" رفت ✍️ ، ۱۴۰۰/۰۷/۰۶ 🔅برخی از تعابیری که در شعر آمده، از پیام تسلیت حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه، و نوشتۀ حضرت علامه شَعرانی رضوان‌الله‌علیه خطاب به حضرت علامه حسن‌زادۀ آملی رضوان‌الله‌علیه وام گرفته شده است. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
✅💠 "دلتنگی" از روزمرگی‌ها که خسته‌می‌شد، هوسِ کنج ايوانِ مقصوره‌ی مسجد گوهر شاد می‌کرد. راهی مشهد شد، اذن دخول را از تابلوی ورودی باب‌الجواد خواند، رفت صحن گوهرشاد و به منبر بلند بالای امام زمان چشم دوخت، سرش را بر گرداند تا گنبد طلائی، دست‌هایش را نیز بالا آورد و ظهور مولا را طلب‌کرد. با دیدن کبوترهای روی گنبد دلش پرکشید سمت جاده‌ی نجف تا کربلا، به یکباره چشمهایش به عشق مولا نمناک شد. کبوتر دلش مابین نجف تا کربلا نشست بر بام موکب علی‌بن‌موسی‌الرضا، دلش سرگردان بین ایران و عراق بود، صدای مؤذن کبوتر دلش را به ايوان گوهرشاد برگرداند. وقتی مؤذن به شهادتین رسید کبوتر سرگردان دلش رفت مدینه بین روضه‌ی نبوی، سلامی بر پیامبر داد و پرکشید سمت گلستان بقیع تا کنج آن مأوا بگیرد آنگاه بی‌اختیار چشمهایش بدون اینکه روضه‌خوانی روضه بخواند گریست. ✍️به قلم: مرضیه‌ رمضان‌قاسم @taaghcheh https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
بزرگترین جاذبه ی مغناطیسی ایران حرم امام رضا علیه السلام است که اکنون مرا معلق کرده بود سبک بال شده بودم برای حضور و البته امیدوار کارها را ردیف می کنم می خواهم این بار اول وقت به کلاس برسم شور و هیاهوی بچه ها حیاط مجتمع را پر کرده نمی دانم با این شعارهای شیرین مجال آموزش توحید را پیدا می کنم یا نه مثلا پنجره هایمان دو جداره است اما با همه تکنیک ها و خودنمایی هایش حریف اشتیاق بچه ها نمی شود اشکال ندارد مثلا ما عقاید داریم و کلاس روبرو ورزش حالا که همه چیز مجازی شده چرا من بهره مند از زیارت مجازی نشوم سریع با اپیلیکشن رضوان وارد روضه ی منوره می شوم به تو از دور سلام امام مهربانی ها و دلم دوباره پر می کشد این بار از ایوان طلا پنجره فولاد را هم می بینم و سقاخانه را ، باز کثرت ها مرا می کشند و از جاذبه ی زمین منحرف می شوم کاش استاد زودتر کلاس بیاید وگر نه سر از لابلای تاریخ در می آورم ساخت سقاخانه اسماعیل طلا به دوران قاجار برمی گردد اسماعیل خان سنگسری اهل سنگسر (مهدیشهر کنونی) وزیر فتحعلی شاه قاجار بود که بخاطر نجات جان شاه جایزه ای هم وزن خودش طلا گرفت و آن را صرف ساخت این سقاخانه کرد که قبلا در دوران نادر شاه حوض مرمری در صحن عتیق سابق و انقلاب امروز بوده و بعد از آن سقاخانه معروف به سقاخانه ی اسمال طلا(اصطلاح عامیانه) می شود سابق آب اش از چشمه ی گیلاس می آمد ولی بخاطر مشکلات قطع فصلی و ... چاهی برای تامین آبش کنده شد. انگار باید این جلسه را می نوشتم جلسه ی دوم من و پرواز ، حیاط حرم حسابی برق می زند انعکاس نور روی سنگفرشها چشم هایم را می آزرد و بالاخره من از در ایوان طلا وارد می شوم صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام و تو چه می دانی که عشق چیست ؟ سفر چیست و رسیدن چه می تواند باشد ؟ وصال نقطه ی گم شده ی جهان خلقت است یا همان رسیدن باید غرق در لطافت شویم و لطیف رنگها، بودن ها و هست ها را بنگارم دو قدم مانده به صبح دو قدم مانده به دیدار طلوع خورشید استاد وارد کلاس می شود و من باید برگردم بالای دفترم بسم الله الرحمن الرحیم می نویسم و جواب سلام استاد را می گویم چه عالمی دارد این فضای مجازی #م.حیدریان_منش https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
معرفی دو کتاب «کشکول میرزا جواد آقا»؛ روایتی از زندگی شهید مدافع حرم جواد کوهساری و «پاتک علیه پیتوک»؛ روایت مردانگی‌های شهید مدافع حرم سیدهادی سلطان‌زاده
💠 فرزندآوری و پیشرفت والدین پرسش: آیا فرزندان، مانع پیشرفت والدین می‌شوند؟ پاسخ: برخی بانوان گمان می‌کنند فرزندآوری، مانع بزرگی برای ادامه تحصیل آن‌ها و برخی نیز بر این باورند که ادامه تحصیل، مهم‌تر از بچه‌داری است. شعارهای عوام‌فریبانه‌ای مانند برابری جنسیتی و رفع تبعیض جنسیتی در تحصیلات دانشگاهی، در ترویج این باورهای غیر اسلامی و غیر بومی بسیار مؤثر بوده است. این در حالی است که فرزند می‌تواند بهترین نشاط و سرگرمی پدر و مادر باشد؛ زیرا محبتی وصف‌ناشدنی میان والدین و فرزندان به وجود می‌آید. اکنون بسیاری از همسران جوان، ادامه تحصیل را تنها راه پیشرفت می‌دانند؛ از این رو تحصیل و اشتغال را به عنوان بخش جدانشدنی زندگی‌شان قرار می‌دهند؛ در حالی که تجربه ثابت کرده است که با یک برنامه‌ریزی منسجم می‌توان همراه با نشاط نگهداری فرزند، به تحصیل نیز ادامه داد. اگر قرار باشد میان تربیت فرزند و تحصیل یک گزینه انتخاب شود، باید تربیت فرزندان را انتخاب نمود؛ زیرا مهر مادری و پدری و نیازمندی محبت فرزندان، هیچ جایگزینی نداشته و از تحصیل مهم‌تر است و فرزندآوری سبب ایجاد انگیزه‌های جدید و مختلف در والدین و به‌ویژه مادر می‌شود. امروزه روش‌های مختلفی برای ادامه تحصیل وجود دارد که با فرزندداری نیز منافاتی ندارد. اگر تحصیلات رسمی ضرورتی موجه دارد، همسران می‌توانند تحصیل رسمی را کمی به تأخیر بیندازند https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
🔦تجارت مشکوک یار غار عبدالناصر همتی با انگلیسی‌ها یار غار عبدالناصر همتی که با تلاش وی به ریاست یک بانک خصوصی در دولت روحانی گمارده شد، اکنون با حامیان اسرائیل روابط اقتصادی برقرار کرده است. یکی از تخلفات کمتر مطرح شده رئیس سابق بانک مرکزی که با حمایت مسئولان ارشد دولت سابق انجام شد، انتصاب افرادی با رفت و آمد مکرر به لندن در سیستم بانکی بود که از جمله آنها "محمد فطانت" دوست و یار نزدیک همتی است که با اصرار و واسطه‌گری این مقام ارشد دولت روحانی، توانست مدیریت یکی از بانک‌های خصوصی را با دخالت بانک مرکزی بر عهده بگیرد. جالب اینجاست که همتی در مناظرات انتخاباتی نهایت تلاش خود را می کرد تا بر دوران بی تدبیری دولت سرپوش بگذارد و از خرابکاری‌های اطرافیان کاری‌اش چیزی به مردم نگفته است. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
اعتراف فعال اصلاح طلب: اینترنشنال همان العربیه است اخیرا روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب در داخل و خارج از کشور، در نشستی مجازی در کلاب‌هاوس به بررسی وضعیت روزنامه‌نگاری سیاسی در ایران پرداختند. در این جلسه طولانی ماشاءالله شمس‌الواعظین، سردبیر مطرح روزنامه‌های زنجیره‌ای در دوره دولت اصلاحات به‌نقد رسانه‌های فارسی‌زبان در خارج از کشور پرداخت. شمس‌الواعظین با اشاره به تاریخ رسانه‌های عربی گفت: پس از تولد الجزیره این تلویزیون توانست به‌سرعت جهان عرب را فرابگیرد، الجزیره به دلیل استفاده از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای محبوب شد، پس‌ از آن سران سعودی تصمیم گرفتند در برابر یکه‌تازی الجزیره، رسانه العربیه را تأسیس کنند. سعودی‌ها در جریان تأسیس این تلویزیون به سراغ خبرنگاران الجزیره رفته و با دادن وعده پول بیشتر آن‌ها را به استخدام خود درآوردند. در آن زمان الجزیره به کارمندانش حدود ۵۷۰۰ دلار می‌داد؛ العربیه رقم را بالابرده و تا ۹ هزار دلار حقوق تعیین کرد. العربیه به دنبال آن بود تا مخاطب الجزیره را سرقت کند. تلویزیون اینترنشنال نیز با همین شیوه عمل کرد. این تلویزیون تازه تأسیس با وعده پول کارمندان تلویزیون انگلیس را دزدید تا بتواند وارد محوطه مخاطبان بی‌بی‌سی شود. تلویزیون ملکه نیز برای آن‌که از رقابت عقب نماند تا توانست شبیه تلویزیون عربستان شد، در حال حاضر دعوا بین بی‌بی‌سی و اینترنشنال بر سر پوند و تولید اخبار جعلی و سیاه است. شمس‌الواعظین در واکنش به فحاشی یکی از مدیران تلویزیون سعودی گفت: شما توهم تأثیرگذاری بر مردم را دارید؛ در خیابان و دانشگاه بسیاری از من می‌پرسند که چرا برخی از شاگردان شما برای دشمن مردم ایران کار می‌کنند. چرا آن‌ها با نوکران آمریکایی‌ها قرارداد بسته و همکاری می‌کنند. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
رونمایی از کتاب برگرفته از نامه رهبر انقلاب به جوانان در غرب حوزه/ در مراسمی از کتاب رادنی شکسپیر نویسنده انگلیسی با عنوان " پاسخ الگویی نوین " که با الهام از نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان عدالت طلب اروپایی نگاشته شده بود، رونمایی شد. به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، همزمان با سالگرد انتشار نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان در غرب، آئین رونمایی از کتاب رادنی شکسپیر (Rodney $hakespeare)، نویسنده انگلیسی با عنوان " پاسخ الگویی نوین " (A New Paradigm Response) که با الهام از نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی و خطاب به جوانان عدالت طلب اروپایی نگاشته شده بود برگزار شد. در آیین رونمایی از این کتاب که حجت الاسلام و المسلمین سید هاشم موسوی رئیس مرکز اسلامی انگلیس و نماینده، ولی فقیه و حجت الاسلام والمسلمین سید محمد رضوی از مجمع آموزش اسلامی شیعه در لندن حضور داشتند رادنی شکسپیر در معرفی کتاب خود گفت: این کتاب، روش نوینی برای درک حقیقت ارائه می‌کند، این کتاب در پی دو نامه رهبر معظم ایران، خطاب به جوانان غربی در سال ۲۰۱۵ نوشته شده است. وی افزود: به نظرم ایران اکنون در مرحله‌ای است که می‌تواند انقلابش را به جهانیان عرضه کند، انقلابی که در پی استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که همان خواست امام خمینی (ره) بود؛ اکنون افرادی همچون من، با الهام از آن انقلاب، اقتصادی مبتنی بر عدالت را برای جهانیان تشریح می‌کنیم. روح حاکم بر این کتاب، دریافت من از آن دو نامه درباره عدالت است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، پس از حادثه شارلی ابدو در فرانسه در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۵ میلادی در نامه‌ای از جوانان اروپایی و آمریکای شمالی خواستند تا درباره اسلام، درست داوری کنند و این دین را بری از تروریسم بدانند. ایشان همچنین یادآور شدند که اسلام، برای همه مشکلات بشر در جهان، برنامه دارد که در این کتاب به زبانی اشنا برای مخاطب غربی تشریح شده است. حجت الاسلام سید هاشم موسوی، نماینده مقام رهبری در انگلیس و رئیس مرکز اسلامی انگلیس نیز در این باره گفت: ما بخشی از پیاممان را می‌توانیم از زبان خودمان بیان کنیم، اما بخشی از پیام را باید با زبان استادان و متفکران جوامع غربی به جوانان غربی منتقل کرد، زیرا همگرایی که میان انان وجود دارد موجب می‌شود آسان‌تر سخن آنان را درک کنند، به همین علت در برنامه‌های تولید محتوا تلاش می‌کنیم از استادان و متفکران غربی برای رساندن پیام دینی خود به جوامع غربی استفاده می‌کنیم. نویسنده در این کتاب توضیح داده است که اسلام، برای مشکلات بشر، راه حل دارد و چشم انداز نوینی که اسلام ترسیم می‌کند، همه مشکلات بشری را در یک چارچوب فکری جامع، رفع می‌کند. به نظر نویسنده، این کتاب را در ابتدا می‌توان پاسخی به نامه رهبر ایران دانست و آن گاه آن را چشم اندازی نوین فرا راه بشر معرفی کرد که اسلام فراهم می‌آورد و در پایان، این کتاب می‌تواند راه و روش غربی را در رویارویی با بحران‌های جهانی، به چالش بکشد، زیرا عدالت، گمشده جهان شناسی غربی است. خانم مگان شکسپیر، نوه آقای رادنی شکسپیر که در مراسم رونمایی از این کتاب حضور داشت در مراسم رونمایی از کتاب گفت: " پدر بزرگ، بحرانی در جامعه امروز ما می‌بیند و معتقد است باید الگوی جدیدی برای اداره جهان عرضه تا عدالت در کره زمین، اجرا شود، به نظر ایشان که نویسنده این کتاب است، اکنون نابرابری بر جهان حاکم، ثروت در دست عده‌ای قلیل انباشته و فاصله میان فقیر و غنی، عمیق‌تر شده است و برای همین باید طرحی نو در انداخته شود. وی افزود: آقای شکسپیر، وجود نیرویی قوی و خارجی را در بروز اندیشه‌های نوین، لازم می‌داند و با تاکید، بر نقش پیامبر اسلام در پیدایی چشم اندازی نوین تاکید می‌کند با ناکامی اندیشه‌های مبتنی بر کمونیسم، سوسیالیسم و یا کاپیتالیسم، "راه سوم" را باید به مردم جهان نشان داد که همانا اسلام به عنوان راهبر جدید جهان، است. " مگان شکسپیر رادنی شکسپیر در کتاب خود، راه و روش غربی را در رویارویی با بحران‌های جهانی، به چالش کشیده، زیرا معتقد است عدالت، عنصر گمشده در جامعه غربی است. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
💎 خاموشی را برگزین امام صادق علیه السلام: علیک بالصمت، تعد حلیما، جاهلا کنت او عالما، فان الصمت زین لک عندالعلماء و سترلک عندالجهال. عالم باشى یا جاهل، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى. زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است. (مستدرک،ج ۹، ص۱۷) https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
قرآن کریم چه جایگاهی برای انسان قائل است؟ قرآن کریم، انسان را تکریم کرده و گرامی داشته و بر دیگر موجودات برتری داده است. انسان آزاد و مختار است که راه خوب و بد را خود برگزیند و قرآن که کتاب ذکر است با بشارت و انذار او را راهنمایی کرده است. طبق گفته قرآن تمام زمین و آسمان و مخلوقات برای انسان آفریده شده است و انسان نقش محوری و اصلی در میان مخلوقات دارد. مخاطبِ قرآن انسان است و این کتاب از اول تا پایان راهنمایی است برای او. آیه ۳۱ سوره بقره که یکی از آیات مهم قرآن است تصریح دارد که خداوند به انسان علم اسماء را آموخته است که به حقایق هستی، و کیفیت موجودات و... تفسیر شده است. طبق آیه ۳۰ سوره بقره خداوند انسان را خلیفه خود بر زمین قرار داده است. یکی از آیات مهم قرآن درباره تکریم انسان آیه ۷۰ سوره اسراء است:‌ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛ و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم‏.» (اسراء:۷۰) در تفسیر این آیه گفته‌اند: «روح انسان علاوه بر امتیازات جسمی مجموعه‌ای است از استعدادهای عالی و توانایی بسیار برای پیمودن مسیر تکامل بطور نامحدود.» بعضی دلیل این تکریم را اعطای قوه عقل و نطق و استعدادهای مختلف و آزادی اراده می‌دانند. در مورد فضیلت انسان بر سایر موجودات در آیه ﴿وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَیٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا؛ و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم.﴾(اسراء:۷۰) مباحث مختلفی گفته شده است. علامه طباطبایی می‌فرماید: «انسان در میان سایر موجودات عالم خصوصیتی دارد که در دیگران نیست، و آن داشتن نعمت عقل است. و معنای تفضیل انسان بر سایر موجودات این است که در غیر عقل از سایر خصوصیات و صفات هم انسان بر دیگران برتری داشته و هر کمالی که در سایر موجودات هست حد اعلای آن در انسان وجود دارد.» (ویکی پاسخ) https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
و اما تأسّف‌بارتر از همه، موضع گیری عدّه ای اندک از افراد صاحب فکر و اندیشه است که هنوز به ضرورت سر و سامان دادن به این فضای مشوّش و آشفته واقف نشده‌اند وبه اشتباه، خیال می‌کنند چنانچه پرچم عدالت و رفاه و به گمان گروهی دیگر، خویشتن‌داری برافراشته باشد دیگر نیازی به تنظیم و مدیریت فضای مجازی نیست. علت خطای محاسباتی آنها این است که هنوز به عمق فاجعه پی نبرده‌اند و ندانسته اند خسارت‌هایی که مردم و نظام از رهاشدگی فضای مجازی متحمّل می‌شوند، بسیار فراتر از آن چیزی است که تصور می کنند. ایشان می پندارند هدف از اجرای این طرح، ایجاد محدودیت در آزادی های اجتماعی و جلوگیری از اعتراض های مدنی است و یا فکر می کنند می توان با کسب مهارت های حفظ پاکدامنی و خویشتن داری فردی، همگان را بی هیچ دغدغه ای در میدان هولناک بازیِ دشمن رها کرد. این دوستان، باید بدانند اولاً در هیچ کجای دنیا حتی در کشورهای مدّعی آزادی و دموکراسی، فضای مجازی بدون مدیریت رها نمی شود. شاهد این مدّعا وجود قوانینی همچون CDA، COPA و بخشهایی از قانون PATRIOT در ایالات متحده، قانون LSQ در فرانسه، فیلترینگ مسائل پورنوگرافی کودکان، نژادپرستی و موضوعات تروریستی در انگلیس و ایتالیا و قوانین مشابه در استرالیا، سنگاپور، ترکیه، ویتنام، چین و بسیاری کشورهای دیگر است. به تعبیر آیت‌ الله‌ العظمی خامنه‌ای، «همه‌ی کشورهای دنیا، روی فضای مجازی خود اِعمال مدیریت می‌کنند؛ در حالی که ما افتخار می‌کنیم به اینکه فضای مجازی را ول کرده ایم؛ این افتخار ندارد. فضای مجازی را بایستی مدیریت کرد.» (سخنرانی نوروزی خطاب به مردم، 1/1/1400) ، ثانیاً از مهمترین وظایفی که اسلام بر دوش حکومت اسلامی گذارده، پاسداشت امنیت اخلاقی و اعتقادی مردم است. چگونه می‌توان فرد را از سویی به حفظ تقوا و پاکدامنی دعوت کرد و از سویی دیگر، او را برلبه‌ی «لغزشگاه» و در معرکه‌ی «قتلگاه»، بی‌پناه به حال خود واگذاشت؟! [2]. اکنون کارزاری سخت و پرهزینه، برای باز پس گرفتن کلید پادشاهیِ اقلیم مجازی از دشمن، در حال شکل گرفتن است. در چنین میدان نبردی است که عیار «انقلابی» و «انقلابی‌گریِ» مسئولان و صاحبان فکر و قلم سنجیده می شود. ایشان باید تصمیمی سرنوشت‌ساز اتخاذ کنند؛ یا در جبهه ای قرار بگیرند که دشمن و ایادی آنها، سرسختانه و بی وقفه، می کوشند مانع ساماندهی فضای «ولنگار» و «بی در و پیکر» مجازی شوند تا بتوانند همچون گذشته به تاخت و تاز خویش در این جولانگاه، ادامه دهند یا با حمایت از نهادهای قانون گذار و مجری و نیز کمک به اقناع افکار عمومی و صد البته نقدهای دلسوزانه و منصفانه، به هرچه بهتر شدن ساختار این طرح و ساماندهی و تنظیم واقعی فضای مجازی به نفع مردم و نظام یاری رسانند. روزهای پیش رو، صحنه‌ی نمایش عمل پراهمیتی برای همگان خواهد بود. وَالسلامُ عَلی منِ اتّبعِ الهُدی https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
فضای مجازی؛ میدان کشاکشِ دو پادشاه طاهره سیدی [1]. با گسترش فضای مجازی و کارکردهای گوناگونِ آن، اکنون این عرصه به بخش غیر قابل انکار در زندگیِ حقیقی مردم تبدیل شده است. بی گمان، فضای مجازی به خودیِ خود، نه «تهدیدِ محض» است و نه «فرصتِ محض»؛ اما به دلیل عدم مدیریتِ این عرصه و رها شدن آن، به معضلی تهدیدآمیز برای امنیت اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم بدل گشته است.در این میان، دشمنان قسم خورده‌ی انقلاب نیز نهایت استفاده از «فضای ولنگار مجازیِ» کشور را برده اند و آن را تحت اختیار و زیرِ کلید خویش قرار داده‌اند طوری که تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی را به واسطه¬ی آن در جهت دلخواه خویش، رقم می‌زنند. در چنین اوضاع نابهنجاری که به هیچ عنوان با عزّت، حکمت و مصلحت ملت و نظام توجیه‌پذیر نیست، کلیات طرح «حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی و سامان دهی پیام رسان های اجتماعی»، پس از کش و قوس های فراوان، طبق اختیاری که نمایندگان مجلس، بنا بر اصل 85 قانون اساسی، در تاریخ 6/5/1400 به «کمیسیون مشترک حمایت از کاربران در فضای مجازی» داده بودند، در این کمیسیون تصویب شد اما بلافاصله آماج حملات و هجمه های بی امان از سوی جبهه های مختلف قرار گرفت. مخالفانِ عمده¬ی این طرح را می توان به چند دسته تقسیم کرد: دسته ی اول، دشمنان و بدخواهان خارجیِ نظام جمهوری اسلامی و عوامل داخلی آنها که بابتِ از دست دادن فضای بازِ توطئه چینیِ خود، نگران و خشمناک هستند. به قول سعدیِ شیرین سخن: «دَه درویش در گلیمی بخُسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگُنجند». حالا حکایت ما و «فضای مجازی رها»ی کشورمان چنین شده! حاکمیت می‌خواهد فضای مجازیِ سرزمینش را مطابق با منفعت مردم و نظام، تنظیم و ساماندهی کند اما دشمنانش که تاکنون در این فضای «بی مهار»، پادشاهی می¬کرده‌اند، حکومت و قلمروی عملِ خویش را در خطر از‌ دست‌رفتن می‌بینند و تمام تلاش خود را برای حفظ حاکمیت بی‌چون و چرای خویش به کار می گیرند. دسته ی دوم، سیاسیونِ بریده از انقلاب و غربگراهایی هستند که در فضای «بی مهارِ» مجازی، به اعتقادات و باورهای دینی و انقلابی می تاختند و افکار عمومی را به سمت و سوی دلخواه خویش، هدایت می کردند؛ به ویژه افراد «کم مایه و پرمدّعایی» که مبانی و اصول انقلاب را به واسطه ی شبکه های اجتماعیِ بیگانه، به آسانی و بدون مزاحمت زیر سؤال می بردند و از این طریق، محبوبیت و شهرت کسب نموده بودند. دسته ی سوم، صاحبان قدرت و پادوهای وابسته به ایشان که برخی از آن‌ها در پشت نقابِ اصولگرایی و عناوین دهن پر کنِ ارزشی، از این فضای رها، در جهت هدایت جریان های اجتماعی و تأثیرگذاری بر فضای فکری مردم، در جهت کسب قدرت و حفظ آن سود می بردند. دسته ی چهارم، شرکت ها و برخی اپراتورهای داخلی که تاکنون بازار فروش پهنای باند اینترنت و خدمات‌رسانی فضای مجازی را بدون هیچ بازخواست، حسابرسی و مسؤلیت پذیری، در اختیار داشتند و سودهای کلانی را از این طریق کسب نموده‌اند. دسته ی پنجم، باندهای فساد و افراد تبهکاری که در سایه‌ی بی‌پناهیِ کاربران در فضای مجازی و بسته بودن دست قانون در رسیدگی به پرونده‌های فساد و فحشا و نیز تخلّف و کلاهبرداری به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعیِ بیگانه، سودهای هنگفتی به جیب می‌زدند. دسته ی ششم، عدّه ی معدودی از کارشناسانِ معتقد به مبانی دینی و انقلابی که انتقاداتی را نسبت به جزئیات طرح وارد نموده‌اند و به عدم اقناع کافیِ مردم پیش از تصویب آن، ایراد گرفته‌اند؛ که البته برخی از این ایرادها به دلیل عملکرد ناقص و نامناسب طراحان و تصویب‌کنندگان، در پاسخگویی به ابهامات و رفع نگرانی‌های بحق مردم، به‌جا و پذیرفته است؛ اما چنان‌چه سود و زیان حاصل از اجرای این طرح را در دو کفه‌ی ترازو قرار دهیم، به تصریح کارشناسان، کفه‌ی منافع مردم، بسیار وزین‌تر از کفه‌ی ضرر و زیان ناشی از اجرای کنونی طرح خواهد بود؛ به بیان دیگر، ضرورت و فوریت ساماندهی فضای مجازی از آن چنان اهمیت شایانی برخوردار است که ایرادات این چنینی، در نظر عقل سلیم، نمی‌تواند مانع از تحقّق این امر مهم گردد. https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
بیانیه جمعیت فعالانِ فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی در محکومیت اعدام ها در عربستان جمعیت فعالانِ فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی، جنایت آل سعود در به شهادت رساندن جمعی از شیعیان و مسلمانان در این کشور را محکوم کرد. https://eitaa.com/farhang_honar_rasaneh «بسم الله الرحمن الرحیم «وَ لَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ» (ابراهیم، ۴۲) «و خدا را از آنچه ستمکاران انجام می دهند، بی خبر مپندار؛ مسلماً [کیفر] آنان را برای روزی که چشم ها در آن خیره می شود، به تأخیر می اندازد.» در روزهای منتهی به میلادِ منجی موعود و صلح گسترِ جهانی که با ظهورش، عدالت، برکت، صلح و آرامش را در جهان بر پا خواهد نمود، متاسفانه خبر دردناکِ اعدام بیش از ۸۰ نفر از مردم مسلمان عربستان، قلب مؤمنان و مردم آزادی خواه جهان را به درد آورد. جمعیت فعالان فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی، علاوه بر محکومیت این اقدام وحشیانه، جامعه جهانی را به چند نکته مهم در این باره توجه می­دهد: اولین و مهمترین مسئله مرتبط با این واقعه دردناک، سکوت تأمل برانگیز دُوَل غربی و سازمانها و رسانه­های وابسته به آنهاست که بر خلاف ادعاهای به ظاهر زیبای خود مبنی بر رعایت حقوق بشر و احترام به اندیشه و تفکر آزاد، در این اتفاق ناپاکِ ضد بشری، سکوت محض اختیار کرده­اند. اگرچه سنگینی این حرکت ضد بشری به حدی بود که سکوت رسانه های نظام امپریالیستی غرب نیز نتوانست مانع نشر آن گردد؛ ولی جهان اسلام، سکوت دولت­ها، سازمانها و رسانه­های فریبکار غربی را چه در این حادثه و چه در حوادث و جنایات دلخراش دیگری همچون جنایات رژیم صهیونیستی و عمّال منطقه ای آنان، علیه مردم مسلمان فلسطین، یمن، بحرین، میانمار و … را فراموش نخواهد کرد. همچنین به ما یادآوری می­کند که باید با خود باوری و بیداری اسلامی، قوای سیاسی و رسانه­ای خویش را جمع نموده و در کنار همه رسانه ها و فعالان رسانه ای جهان اسلام، با همتی مجاهدانه و عالمانه، سپهر رسانه ای جهان را به زیر بال و پر کشیده و افکار عمومی جهانیان را به دست بگیریم تا ابرهای سیاه فریب و خدعه سردمداران رسانه­ای غرب را کنار زده و نور حقیقت را بر دیده­ها و اندیشه­ها بتابانیم. دومین مسئله مهم، تصویر دهشتناکی است که از این واقعه به نام اسلام و مسلمانی منتشر می­شود. داستان غم انگیزی که همچون خروج داعش و دیگر جریانهای تکفیری، بر اساس طراحی و سناریوهای غربی و با هدف تخریب چهره نورانی اسلام صورت گرفته و امتداد آن نیز با تحرک هژمونی رسانه­ای کفر و الحاد علیه اسلام کامل می­شود. جمعیت فعالانِ فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی، بر خود لازم می داند به نمایندگی از جمع کثیرِ هنرمندان مسلمان و اهالی رسانه های انقلاب اسلامی اعلام کند اسلام دین عدالت، عقلانیت، صلح و نوع دوستی است. از این رو خشونت، توحش و اعتقادات تکفیری که در مکاتب تمام انبیاء الهی، هیچ جایی ندارد یا ریشه در کج فهمی های دینی داشته و یا برآمده از نقشه های شوم مستکبران و کافران برای تخیب چهره زیبای اسلام دارد. و همچنین اظهار می داریم که اسلام آن چیزی نیست که توسط غرب با رسانه هایش و حکومت صعودی و امثال ذلک با این دست اقداماتشان به دنیا معرفی می گردد؛ چراکه ما مسلمانان معتقدیم پیامبر ما، نبی رحمت و مهربانی است و برای احیای اخلاق و انسانیت مبعوث شده است. بدون شک، این مسئله نیز، مسئولیت اهالی فرهنگ و رسانه جهان اسلام را دو چندان می کند تا همچنان با بهره گیری از تمام ظرفیتهای هنری و رسانه ای، چهره حقیقی اسلام را که سیمایی سراسر زیبایی و روشنی است به ملتهای جهان نشان دهند. و اما مسئله سوم، اتمام حجتی با حاکمان مرتجعی است که غاصبانه و اغلب با حمایت بیگانگان و مستکبرین بر مسند خلافت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نشسته و تکیه دو روزه خویش بر اریکه قدرت را ابزاری برای تحمیل ستم و استبداد بر ملتهای مسلمان قرار داده اند. ادامه👇
جامعه هنری و رسانه ای جهان اسلام، هیچ ستمی را علیه نفس مسلمان روا نمی داند و در برابر این قبیل قبیله گرایی ها و وحشی گری ها، روشنگری و اقدام عاجل رسانه ای را بر خود واجب میداند. چرا که نگاه ما به اعتراضات و در خواست های به حق مردم مسلمانی که مع الاسف هیچ سهمی نیز در تعیین سرنوشت خود ندارند، برگرفته از سنّتِ حسنهِ رسول گرامی اسلام و برخواسته از تعالیم پیامبری است که مکارم اخلاقش، در بین انبیاء اسوه بوده و نمی توان پذیرفت که پیروانِ دین این پیامبر عظیم الشأن، با موحدین و مؤمنین، این چنین برخوردی داشته باشند که در صدر اسلام نیز بی سابقه بوده است. ما بر این باوریم روزی خواهد رسید ما به پیامبر گرامی اسلام پاسخگو باشیم که با امتش چه کردیم و آن روز برای ستمگرانِ به دین خدا و پیروان آن، دیر نخواهد بود: «وَ سَیَعْلَمُ الّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مَنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ». و اما مسئله پایانی اشاره به جهانی است که ظلم و ستم سرتاسر آن را فرا گرفته و مدعیان حقوق بشرش، سکوت کرده و با ظالمان همکاری میکنند. اعدام بیش از ۸۰ نفر انسان مسلمان در یک روز و سکوت جامعه جهانی در برخورد با این عملِ وحشیانه، گویای آن است که دنیای امروز، با تمام امکانات و رسانه ها، نه تنها به سوی فطرت خدا جویانه و کمال انسانی خویش حرکت نمی کند، بلکه مسیر اضمحلال و حرکت به سوی قعر تاریکی ها و جهالت را در پیش گرفته است. گویا تنها راه پیش روی بشر امید فعالانه، زمینه ساز و تمدن ساز به ظهور منجی بشریت، تبلور انسان کامل و مظهر همه صفات نیک انسانی، حضرت بقیه الله الاعظم روحی لتراب مقدمه الفداست. جمعیت فعالان فرهنگ، هنر و رسانه انقلاب اسلامی ضمن همدردی با بازماندگان تمام جنایات بشری و همه دردمندان تحت سلطه ستمگران، در این شب مبارک میلاد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشّریف، وظیفه خود و همه هنرمندان، اهالی فرهنگ و رسانه را اقدام مؤثر برای شناخت هرچه بیشتر و بهتر آن وجود نورانی و زمینه سازی مبتنی بر تمدن نوین اسلامی برای ظهور آن حضرت میداند. باشد که جهانیان در سایه حکومت مهدوی، عطر امنیت، عدالت، صلح، آزادی و آرامش مبتنی بر ایمان و معنویت را در سرتاسر جهان استشمام نمایند. «وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا» ». https://eitaa.com/farhang_honar_rasaneh
📌دشمنی دشمن به سبک جنگ شناختی 🖋زینب نجیب یک: جنگ‌ها همیشه به یک شیوه و سبک و سیاق باقی نمی‌مانند. آن‌ها دائماً در شرف تغییرند. تغییر در شکل، استراتژی، رویکرد و هدف. این خود دلیلی کافی است برای هوشیاری در مقابل دشمن. البته هوشیاری برای کشوری همچون ایران با پیدایش انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ضرورتی‌تر به نظر می‌رسد؛ زیرا جمهوری اسلامی نظامی است که بیشترین دشمنی‌ها را نه‌فقط از خارج بلکه از نفاق داخلی نیز به خود دیده است. رهبر انقلاب می‌فرمایند: «آمریکا از دشمنی با اسلام دست برنمی‌دارد باید بیدارباشیم باید هوشیار باشیم باید آمادگی‌های خودمان را حفظ کنیم نبایستی غافلگیر شویم.» (بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس محبان اهل‌بیت و مسئله تکفیری‌ها 2/9/96) این ویژگی، ریشه در ماهیت نظام اسلامی دارد، درست مانند انواع دشمنی‌ها با بنای نظام اسلامی در مدینه توسط پیامبر اسلام (ص). ماهیتِ استکبارستیز اسلام، باور هر ملتی شود به‌طورقطع رنگ‌های مختلفی از جنگ و دشمنی‌ها را به خود خواهد دید چراکه استکبار هویتی جز کبر ورزیدن و جنگ‌افروزی و اختلاف‌افکنی ندارد، او حقیقتی جز حق ناپذیری و خیانت در حق آحاد بشر و رفتار منافقانه ندارد و اسلام نیز حقیقت و هویتی غیر از وحدت امت اسلامی برای اجرای قانون خدا در سراسر جهان تا احقاق شعار توحید دارا نیست و این مهم فقط با مبارزه با استکبار تحقق‌پذیر است. درواقع اگر مبارزه‌ی مستکبران باکسانی که از حق دفاع می‌کنند تحلیل شود؛ کامل روشن می‌شود که این جنگ، جنگ بین دو مدعی نیست بلکه متوجه خود آن حق و حقیقت است که دشمن از شناخت و پذیرش آن رنج می‌برد. خداوند در آیه 45 سوره زمر می‌فرماید: «وَ إِذا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ»(هنگامى‌كه خداوند به يگانگى ياد مى‌شود، دل‌هاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند مشمئز [و متنفّر] مى‌گردد؛ امّا هنگامى‌كه از معبودهايى غير از او ياد مى‌شود، آنان خوشحال مى‌شوند). لذا باید متوجه بود؛ جمهوری اسلامی که با برافراشتن پرچم توحید، نه‌تنها به پیروزی رسید، بلکه چلِه پرافتخاری را پشت سر گذاشته؛ همواره با خیز بلند ملت ایران همراه بوده است.و این همان است که دشمن برنمی‌تابد. چنان‌که رهبر انقلاب می‌فرمایند: «این انقلاب یک خیز بلندی بود که ملّت ایران برداشت برای اینکه خود را از ذلّت وابستگی و ذلّت عقب‌ماندگی نجات بدهد...درست توجّه کنید، وقتی‌که یک حرکتی برای این مقصود به وجود آمده است که وابستگی را و عقب‌‌ماندگی را از این ملّت بزداید -و موفّق هم شده است، پیشرفت هم کرده است- آن‌کسانی که عقب‌ماندگی و وابستگی به نفع آن‌ها بود، در مقابل این حرکت، این انقلاب و این نظام می‌ایستند؛ این طبیعی است... آن‌کسانی که از عقب‌ماندگی ملّت ایران منتفع می‌شدند، امروز با ما دشمن‌اند؛ دشمن خونی، دشمن آشتی‌‌ناپذیر.»(بیانات در دیدار مردم قم، 19/10/1395) بنابراین این جنگ تا نابودی کامل استکبار ادامه دارد حتی اگر هرروز رنگ و لعاب تازه‌ای به خود بگیرد. 👇
دو: امروز ما شاهد جنگ‌های ترکیبی به‌جای جنگ‌های کلاسیک هستیم. جنگ ترکیبی دارای شاخه‌های مختلفی ازجمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک، امنیتی، شناختی و رسانه‌ای است. بدین ترتیب یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های جنگ ترکیبی جنگ شناختی است. عرصه کارزار در این جنگ، تفکر مردم است. درواقع شناخت انسان‌ها مورد هدف قرار می‌گیرد. شناخت یک فرد، ادراک، توجه و شکل‌گیری دانش اوست. لذا دشمن درصدد است تا هر یک از آحاد جامعه همان‌طور بیندیشند که او می‌خواهد همان‌طور درک کنند که او در نظر دارد و توجه آن‌ها معطوف به مواردی باشد که مطلوب اوست. درست برعکس بحث آموزش که مدافعان آن اهل حق‌اند. حق‌پرستان همیشه زمینه‌ساز معرفت و علم و تفکرند. آن‌ها همیشه به انسان‌ها یاد می‌دهند که فکر کنند و درست بیندیشند درحالی‌که در جنگ شناختی اهل باطل درصدد هستند که به مردم القا کنند که چگونه فکر کنند، به چه چیزی فکر کنند و به چه نتیجه‌ای برسند. به عبارتی آموزش دنبال تعلیم روش‌های درست فکر کردن و فعالیت‌های استدلالی است تا تفکر اصیل آزادانه شکل بگیرد اما در جنگ شناختی، دشمن به دنبال شبه تفکر به‌جای تفکر است. او برای وصول به چنین آرمانی صفحه‌ای مبهم اما آراسته، مرکب از واقعیت و واقعیت نماهای فریبنده را به سهولت در دسترس جوامع قرار می‌دهد تا محتوای ذهن بشر امروز را تأمین کند. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید: «باطل را باکمال وضوح و صراحت در بطلان به مردم تحویل نمی‌دهند بلکه مقداری از حق را با باطل مخلوط می‌نمایند و باطل را با نمایش حق به مغز و روان انسان‌ها وارد می‌کند.» در طول تاریخ دستگاه‌های ظالم و به‌ظاهر قدرتمند همچون نمرود و فرعون نیز از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی همچون حضرت ابراهیم و موسی استفاده می‌کردند آن‌ها با سرمایه‌گذاری بر افکار و اندیشه‌ها آسان‌تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می‌یافتند. از دیگر نمونه‌های تاریخی این جنگ حوادثی است که برای پیامبر اسلام در هنگام تبلیغ واقع شد؛ ازجمله استهزا و تحقیر ایشان و بعدها تفرقه‌افکنی بین اطرافیان ایشان و ترویج شایعات به‌جای واقعیات. مسلم است که این روش هزینه‌های جنگ سخت را ندارد و بیشتر در قالب‌های دوستی و خیرخواهی جلوه می‌کند اما در حقیقت هزینه‌های آن بسیار خانمان‌سوزتر از جنگ سخت است. چراکه در جنگ سخت بدن‌ها از بین می‌رود و در جنگ شناختی روح‌ها. در چنین شرایطی دشمن برای القای محتوای موردنظر خود به دنبال باورپذیر بودن خود نیز هست. اقناع‌گری و همراه‌سازی با استفاده از ترفندهای روانشناسی از ابزار کار آن‌هاست. در دنیای اکنون، دشمن در این مدل از جنگ، سلاحی باقدرت رسانه دارد که با تولید انبوه اطلاعات، در هر زمان و مکان بر مخاطبان خود قادر است اثر گذارد. پرداختن به یک موضوع از جوانب مختلف و تحریف و روایت معکوس از آن با جلوه‌های ویژه و استفاده از هنر و...از ترفندهای او در این زمینه است؛ اما او در این راستا به دنبال سلاح قوی‌تری است سلاحی که او در نظر دارد خود مردم هستند؛ یعنی هر انسان یک سلاح. به عبارتی به این مرحله که به تولید محتوا بپردازد تا سوخت اذهان را تأمین کند، اکتفا نخواهد کرد بلکه نحوه‌ی نگاه، طرز فکر انسان‌ها، نظام باورها، ارزش‌ها، نگرش‌ها و سبک تفکر مردم یعنی دستگاه شناخت آن‌ها را که بسیار قدرتمند است تغییر خواهد داد. او با معماری جدید علوم شناختی، اطلاعات افراد را کنترل کرده و به طور غیر مستقیم و نامحسوس چرخه تصمیم گیری انسان را دچار مشکل می کند. بدین ترتیب می توان گفت جنگ شناختی با جنگ روانی مرز پیدا کرده و علی رغم اشتراکات، مسیرهای متفاوتی را می‌پیمایند.به‌طور خلاصه او اراده انسان‌ها را هدف گرفته است. درنتیجه هر انسانی که در این جنگ مغلوب او گردد، تبدیل به نیروی انسانی دشمن خواهد شد. لذا اگر در جنگ سخت افراد با شلیک دشمن از بین می‌روند اما در چنین جنگی فقط از لشگری به لشگر مقابل منتقل می‌شوند. 👇
سه: بی‌شک می‌توان گفت؛ جنگ شناختی زمینه‌ساز سایر جنگ‌هاست و در طول تاریخ، سردمداران جنگ، همیشه ابتدا ذهن‌ها را آماده کرده و سپس جنگ را آغاز می‌کردند و بعدازآن نیز به توجیه کار خود می‌پرداختند. بالطبع امروز نیز این امر پررنگ‌تر شده است. چراکه هم نیاز است، (هرچند فرمالیته)، ذهن بین‌الملل را با خود همراه سازند و هم دریافته‌اند که دیگر نیازی به جنگ سخت در بسیاری از موارد نیست و با جنگ‌های ترکیبی به آن مقاصد خواهند رسید. لذا ما نیز از همین نقطه به مقابله با آن‌ها باید بپردازیم. برای غلبه بر دشمن در جنگ شناختی باید جهادی همه‌جانبه ترسیم کرد یعنی همان‌طور که در جنگ سخت ما مراحلی را برای غلبه بر دشمن می‌پیماییم در چنین کارزاری، باید چنین کنیم. دشمن‌شناسی، شناسایی هدف حمله‌ی دشمن، شناسایی زمینه‌های فعالیت او، برآورد نیرو و تجهیزات لازم و کافی برای مقابله، هوشیاری و بصیرت در لحظه‌لحظه عملیات و توسل، توکل، افزایش معنویات، الگو گیری از قهرمانان و شهدای تاریخ اسلام از صدر تا به الان از ملزومات چنین جهادی است. رهبر انقلاب می فرمایند: «آن درسی که ما باید بگیریم که بهنگام عمل بکنیم، آن مبنی بر این است که دشمن را بشناسیم، سمت‌وسوی کار دشمن را بدانیم، آن‌قدر بصیرت پیدا کنیم که هر حرکتی که دشمن انجام می‌دهد، بفهمیم که هدفش چیست. اگر متوجّه ما و متعرض به ما است، علاج کنیم آن را، بِایستیم، مقاومت کنیم؛ این وظیفه‌ی ما است.»(بیانات در دیدار مردم قم،19/10/1395) چهار: در نگاه رهبری حرکت تبیین خنثی‌کننده‌ی این توطئه دشمن است یعنی یکی از حرکات راهبردی برای مقابله با دشمن جهاد تبیین است که بستر مناسبی دارد برای ارتباط با حوزه شناخت انسان‌ها و ایجاد تحول در آن. لذا ضرورت دارد برای به‌کارگیری چنین سلاحی از ابعاد مختلف برنامه‌ریزی شود؛ 1. تبیینِ تبیین: ابتدا برای مشارکت افراد جامعه در چنین جبهه‌ای، باید به‌ضرورت و اهمیت آن پرداخت. اما در این نقطه نماند و با سرعت و پرشتاب عمل کرده و فرصت عملیات را فدای آن عملیات نظری نکرد. چنانچه امروز برخی رسانه‌ها بجای طراحی عملیات هنوز مشغول ادبیات تبیین هستند. متخصصان این حوزه تقسیم‌کار را راه علاج این فرصت سوزی دانسته و معتقدند راهکار آن قرارگاهی کردن فعالیت‌های رسانه‌ای و فرماندهی همه آن‌ها زیر سایه‌ی یک مرکز است. 2. تولید تئوری و پرداختن به ادبیات مناسب آن توسط مراکز آموزشی و پژوهشی برای بدل شدن به گفتمان ملی. 3. تولید محتوا و تربیت مجاهدان در مسیر روایت آن‌ها: در این بخش باید به سه نکته توجه داشت؛ الف)تولید محتوا تنها بحث‌های دفاعی در برابر شبهات و پاسخ دادن به پاتک‌های دشمن نباشد بلکه به‌گونه‌ای در جهت روایت اول و حتی پیش روایت فعالیت کنند. ب) در تولید محتوا، موازی با عملیات دفاعی،باید قالب تهاجمی به خود گرفت و بسیاری از مشکلات و معضلات و فقدان‌های غرب را معرفی کرده و به شکست تمدن غرب پرداخته شود و سپس جهان غرب را موظف به پاسخ‌گویی کرده و آنها را به چالش کشید.سپس به روایت تمدن نوین اسلام از منظررهبر معظم انقلاب پرداخت. و انقلاب اسلامی را نقطه شروع تمدن نوین اسلامی معرفی کرد. ج) تربیت راویان، به صورت فراگیر در سراسر کشور و هم‌زمان با تولید محتوا باشد و ذوق هنری تمام‌قد در خدمت این روایت به کار گرفته شود. 4. جلوگیری از غفلت و اشتباه که زمینه‌های موج‌سواری دشمن را فراهم می‌کند از مهم‌ترین نکات این جنگ همه‌جانبه است. مطالبه‌ی درست و به هنگام و به‌دوراز تنش در سطح جامعه از سوی مردم و شفاف‌سازی و آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی و روشنگری مسئولین می‌تواند قدم‌های مؤثری برای رفع غفلت‌ها و اشتباهات باشد و زمین‌بازی دشمن را از دسترس او خارج کرد. 5. تقویت و پیشرفت در عرصه علوم شناختی از دیگر لوازم مقابله جدی در این جنگ خواهد بود. تبیین مفهوم علوم شناختی و پرداختن به همه زوایای آن و پاسخ به ابهامات آن از منظر فقه و الهیات و فلسفه اسلامی نیز از اهم امور چنین جنگی است. 6. بی شک فضای مجازی مهم ترین و وسیع ترین جولانگاه جنگ شناختی است، لذا شناخت و پژوهش درباره‌ی آن و بکارگیری همه فرصت‌های آن و تبدیل تهدیدهایش به فرصت می تواند قدم های جدی در این کارزار باشد. ضمن آنکه کنترل چنین فضایی در هر جامعه از حقوق کاربران آن بر عهده حکومت خواهد بود. پایان یادداشت / زینب نجیب https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
دوگانگیِ فاحش در صلح‌طلبی 🖋مریم عفتی مطلق [1]. در کشاکش جنگ روسیه با اوکراین کشمکش عجیب و دلواپسی‌های غریبی در میان مدعیان روشنفکریِ غربگرا و دایه‌های نامهربانِ عملگرا به راه افتاده است و چنان از جنگ‌های ظالمانه‌ی روس علیه ایران روایتگری می‌کنند که گویی کسانی در داخل منکر تاریخ این جنگ¬ها شده‌اند و به دنبال عقد اخوّت با روس‌ها و اعتماد بی‌چون و چرا به آن‌ها هستند. البته بماند که روسیه با قبله‌ی آن‌ها آمریکا، دو تفاوت عمده دارد؛ اول آنکه؛ مشکل ما با آمریکا خوی استکباری و عداوت ذاتی او با فرهنگ اسلام و دوم شراکت منطقه‌ای روس با ایران است که این خود موجبات گره خوردن برخی از منافع ملی ما در تعامل سازنده با شرکای منطقه‌ای از جمله روسیه خواهد شد. البته جای تقدیر است که این آقایان رجوع به تاریخ و عبرت گرفتن از آن را به یاد مخاطبین خود آورده و به طور تلویحی بازگشت به اصل رعایت استقلال در همه¬ی ابعاد سیاست‌های کلان کشور را اصلی مهم و راهبردی قلمداد می‌نمایند اما لازم و نیکوست که این مبنای مهم و اصیل را در ارتباط با غرب و آمریکای مستکبر نیز سرلوحه‌ی تحلیل‌های خود قرار دهند تا متّهم به دوگانگی، تزویر و تناقض در فعل و گفتار نگردند. زیرا نه تنها ایران، بلکه کل کشورهای استعمارزده و استثمارشده‌ی جهان، بزرگترین ضربه‌ها و حمله‌های شیطانی را از سوی آمریکا و ایادی او در غرب و شرق و با محوریت شرورانه‌ی او، متحمّل شده‌اند. [2]. به نظر می‌رسد سرسپردگی عده‌ای به آمریکا آن‌ها را وادار به حمایت از متحدان او در منطقه از جمله اوکراین نموده است. دلیل این مدعا سکوت مرگبار آن‌ها در مقابل جنایت وحشیانه‌ی آمریکا وایادی‌اش در حق مردم مظلوم یمن است همان‌گونه که در جنایات لبنان و فلسطین و سوریه و عراق و افغانستان و... مهر باطل بر دهان داشتند. البته صلح و آرامش، دلخواه همه‌ی بشریت است اما قدر مسلّم؛ صلح‌طلبیِ گزینشی، نوعی جنگ‌طلبی‌ست و در واقع همان پیمودن مسیر باطل در نتیجه‌ی پشت کردن به حق است. پس طریقِ صواب این است که در کنار پرداختن به تاریخچه¬ی جنگ‌های ایران و روس که در صورت مطابقت درست با تاریخ در جای خود نیکو و عبرت‌آموز است، به علل و اسباب واقعی وقوع جنگ اخیر، توجه نموده و به روایت واقعی از مستندات صحنه‌ی جنگ پرداخته و از دروغ و سیاست‌های دوگانه پرهیز نمود تا پرده از دست‌های پشت پرده‌ی آن برداشته شود. همان‌گونه که در موضع رهبر معظم انقلاب، مشاهده شد؛ ایشان ضمن طرفداری از توقف جنگ در آن منطقه و توجه به شناخت ریشه‌های هر بحرانی، سیاست¬های آمریکا و غرب را «ریشه‌ی ایجاد بحران در اوکراین» اعلام نموده و همه‌ی قضاوت‌ها و اقدام‌ها در علاج آن را معطوف به شناخت ریشه‌های وقوع آن دانست. (در سخنرانی عید مبعث، 10اسفند1400). بنابراین؛ آن چه در تحلیل مواضع سیاسی خواصّ جامعه باید مورد توجه قرار گیرد این است که اولاً؛ سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران برخاسته از سیاست¬های اسلام ناب و فقه شریف آن بوده و بر این اساس، همه‌ی مواضع آن می‌بایست در انطباق با اصولِ مطرح شده در آن باشد. در غیر این‌صورت حاکمیت اسلام زیر سؤال خواهد رفت. ثانیاً؛ سیاست‌های ارزشی و فقهی نظام نیز توسط ولی‌فقیه، مشخص و ابلاغ می‌شود. در غیر این صورت حکومت اسلامی از فلسفه¬ی خود تهی شده و نمی‌توان نام اسلام را بر این حکومت قرار داد. [3]. همان‌گونه که برای برقراری هر تعادلی، مرکز ثقلی لازم است. برای ولایت امر و امامت امت در جمهوری اسلامی نیز، این محوریت لازم است تا اجزای جامعه را به یکدیگر پیوند داده و حفظ نماید. از این رو؛ «مرکز ثقل» حکومت و رهبری در جامعه‌ی اسلامی «ولی‌فقیه» است، یعنی کسی که اسلام¬شناس، مطّلع، ورزیده، متخصّص، باتقوا، همیشه بیدار و آگاه به زمان و مقتضیات آن می‌باشد. زیرا؛ چنین فردی با توجه به ویژگی‌هایی که دارد، چنان‌چه به حفظ و تحکیم جایگاه او به وسیله‌ی اطاعت و همراهی ملت، همت گمارده شود؛ همه‌ی جهات جامعه را به تعادل رسانده و حفظ خواهد نمود. در واقع رهبری یک مدیریت کلان ارزشی است. از جمله این‌که، اگر در مدیریت‌های گوناگون کشور بر اثر«فشارها»، «مضیقه‌ها» و «ضرورت‌ها»، انعطاف‌های غیرلازم و غیرجایزی به وجود آید، رهبر انقلاب مراقبت نموده و جلوی آن را خواهد گرفت که البته به هیچ عنوان به معنای انجام مسئولیت اجرایی یا دخالت در کارها نیست، مگر جلوگیری از اتّخاذ تصمیمی که به انحراف راه انقلاب منتهی گردد. و در حقیقت در تصمیم و عمل رهبری «عقلانیت در خدمت اصول» و «واقع-بینی در خدمت آرمان‌گرایی‌ها» قرار دارد. (دیدار آیت‌الله خامنه‌ای با دانشجویان کرمانشاه،24مهر1390). 👇👇 ادامه