بهناماو
مدرسه صالحات
نوشتن برایم نفس کشیدن است، روزی که نمینویسم، تنگی نفس دارم، قطعا حال خوبی هم ندارم، قطعا انرژی هم ندارم. اما امان از روزی که مینویسم...
◽◽◽
دعوت شدم برای یک جلسه یک ساعته درباره یادداشت نویسی علمی در مدرسه علمیه صالحات. مخاطب را نمیشناختم، رفتم و بعد متوجه شدم که بله، مخاطب من شدهاند دخترانی دهه هشتادی با تاکید بر نیمه دوم دهه هشتاد. دخترانی که از سیکل آمدهبودند حوزه. شور نوجوانی و متانت در هم پیچیدهشده بود با شیطنتی ظریف که با آن ناآشنا نبودم.
جلسه یک ساعت تمام ادامه داشت.
بچهها پایه یک و دو و سه بودند. پایه سه، عقب نشسته بودند و بزرگتری میکردند. بعضی از دخترها اصل را بر شیطنت گذاشته بودند ولی گاهی یک جمله، عجیب حواسشان را سمت جلسه برمیگرداند.
برخی بیحوصله بودند و این را از نوع نشستن میفهمیدم. اما گوش اکثریت سمت صدا بود. جلسه پرسش و پاسخی شروع شد و کمی صحبت و در آخر هم بچهها دورم را گرفتند.
یکی از دخترها سوال میپرسید و دوستش از پشت موهایش را میبافت. یکی موبهمو مینوشت. یکی مینوشت و سوال میکرد.
یکی از دخترها خوب گوش میکرد ولی خجالت مانع میشد به چشمان من نگاه کند، چشمانش را میدزدید و مثلا مینوشت.
دختری هم نگران سفر خانوادهاش به استرالیا بود که چگونه درسش را ادامه دهد؟ این همت و غصه برایم ستودنی بود.
اراده تلاش برای نگارش را در دخترها دیدم. از سوالها میشد حدس زد که برخی هم انگیزه پیدا کردند. هرچند که باید میگفتم:
در ره منزل لیلی که خطرهاست ولی
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
تمام سعی خودم را کردم بگویم منتشر کننده خوبیها باشید. از خوبی شرایط تحصیل خود بگویید. از زیباییها بنویسید.
نباید خوبیها را در صندوقچه دل، نگه داشت. باید منتشر کرد تا دیگران هم از او بچشند، تا عطر خوبی فضایمان را معطر کند.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«میلاد ماه کامل»
وقتی شعبان معظم به نیمه خود میرسد. قلوب مسلمین دو نیم میشود نیمی لبریز از شور و شعف و نیم دیگر، بغضی که از انتظار و دوری فشرده میشود. امشب تولد ماه شیعیان مهدی موعود عج است، آخرین وارث آسمانها و زمین، برپا کننده عدل و عدالت، همان که پس از قدومش سرزمینها سرسبز و پاکیزه میگردد.
ای مولود سادات، امشب ملائک عرش را آذین بسته و درهای رحمت پروردگار گشوده میشود تا جشن میلاد آخرین منجی عالم بشریت نور و سرور بر دلهای آزادگان،محبان، مستضعفین و شیعیان نازل کند.
خوشابحال عاشقان و دلدادگان تو، خوشابحال خادمان جمکران و ارادتمندان تو در جای جای جهان آنانی که برای ظهورت جان میدهند و آبروها گرو میگذارند. ای غائب از نظرها روزی خواهی آمد، اما ایکاش تا جوانم بدی رخ نشانم...
اللهم عجل لولیک فرج
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
صرفه جویی آب به همین راحتی
سادات حمیدی
شیراز ۳ روز است که بارانی است
حدود ۱۲ ساعت با یک پلاستیک ۶ متری توانستیم ۳۰۰لیتر #آب جمع کنیم اگر با همین سطح کوچک از اول آب باران جمع کرده بودیم حدودا ۲۰۰۰لیتر شده بود.
پشت باممان حدود۱۸۰م است.به همین راحتی ۶۰۰۰۰ل آب هدر دادیم
آب مصرف ۶_۷ ماه یک فرد ایرانی
نتیجه :
خوب است یک طرحی اجرا شود در خانه ها مخزنی تعبیه شود و آب باران جمع شود و صافی نیز گذاشته شود که اگر گل آلودگی و ...هست تصفیه شود سپس برای مصرف غیر خوراکی مثل شستشو و آب دادن باغچه و ...مصرف شود.
حساب کنید اگر این اتفاق فقط در شهر شیراز بیفتد که بسیار کم باران است در یک بارندگی مثل بارندگی اخیر با احتساب به عنوان مثال ۱۰۰ هزار خانه میانگین متراژ سطح پشت بام ۱۲۰ متر ۴ میلیارد لیتر آب صرفه جویی می شود که البته هم خانه بیشتر است و هم سطح پشت بام ها
لذا با احتساب حد اقل ۴ باران این شکلی در شیراز حدود ۱۶ میلیارد لیتر آب صرفه جویی می شد.
تقریبا میانگین مصرف یک ماه مردم شیراز با احتساب جمعیت حدود ۲ میلیون نفر.
حال اگر برای زمین های کشاورزی و باغ های اطراف هم فکری می شد که با درست کردن یک سطح و یا یک سقف پلاستیکی و یا راهی دیگر و یک مخزن اینگونه آب جمع کنند مشکل کمبود آب تا حدودی حل می شد.
البته این یک ایده است که می تواند توسط کارشناسان اصلاح و به یک طرح خوب تبدیل شود.
#جهاد_تبیین
#میلاد_صاحب_الزمان
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
#خبر_خوب برای نویسنده های حوزوی
💐 به همت کانون فرهنگی تبلیغی مدادالفضلاء، 4 هزار و 800 نفر از حوزویان کنشگر در شبکه اجتماعی ویراستی شناسایی شدند.
⭐️ هم اکنون این صفحه با 5 هزار مخاطب، اقدام به بازنشر محتوای نویسندگان حوزوی می کند.
🖌 مشاهده صفحه ویراستی مدادالفضلاء:
https://virasty.com/HOWZAVIAN
#پویش_نوشتن
#تبلیغ_مکتوب
#جهاد_روایت
💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
هنر انتظار
✍🏻فاطمه تقیزاده
در دل شبهای تاریک که ستارهها در آسمان میدرخشند، انتظار مانند نوری در دل تاریکی میتابد. این انتظار، یک حس عادی نیست، بلکه پشتوانهای از مکتب و عقیده و استقامت دارد. امیدی عمیق و پرمعنا که در دل هر انسان مؤمنی میدرخشد. امیدی که شیعه را زنده نگه داشته، مانند خون در رگهایش جاری است.
چشمان منتظر، به افقهای روشن دوخته شدهاند و دل، با هر تپش، نوید آمدن امامش را میدهد. در ساعات انتظار، منتظر، گاهی، آنقدر خود را نزدیک ظهور میبیند که میخواهد هر آینه از شوق قالب تهی کند و گاهی آناتی بر او میرود که جانش را میکاهد، اما همیشه با خود امیدی به همراه دارد که او خواهد آمد...
انتظاری که برایش همراه با رویش و پیشرفت است و نمیگذارد او در یکجا بماند و مدام در تقلای رسیدن به وصال محبوب است. در هر کجا که باشد به عشق مهدی علیه السلام، همان نقطه را میکند کانون عالم هستی، چون میداند، امامش نظارهگر اوست.
انسان منتظر، هر لحظه خانه دلش را آب و جارو زده، آماده کرده است.
این انتظار، نه تنها یک حس، بلکه یک هنر است. هنری که میآموزد چگونه در دل ناامیدی، امید را زنده نگه داشته و با هر روزی که میگذرد، به آیندهای روشنتر اندیشید.
انتظار، ما را به هم پیوند میدهد و در دل ما شعلهای از عشق و ایمان روشن میکند و به ما یادآور میشود که هر لحظهای که میگذرد، به ظهور نزدیکتر شدهایم.
انتظاری که در راهش قربانیان زیادی فدا شدند تا همیشه مسیر ورود عزیزشان تازه باشد و نگذارند، لحظهای چراغ کوچهی آمدنش خاموش شود.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🌱«بخت بلند»
✍️به قلم طیبه فرید
🌱الان که این کلمات را می نویسم با دخترها و نوه هام راحیل و حنیفا توی صفِ نمازِ جماعت مسجد الاقصی در انتظار نشستیم.بوی عطری فضا را پر کرده که ایمان آدم را زیاد می کند.آن قدر جمعیت آمده که مجبور شدیم از عصر بیاییم توی صحن بیتوته کنیم.باورش سخت است اما خدا از بین نسل انسان از آدم تا خاتم تجربه این روزها را قسمت ما کرده.حسین خیرالدین مداح لبنانی محور مقاومت پشت تریبون دارد نحن جنودک بقیة الله را می خواند.
تا چند دقیقه دیگر امام برای اقامه نماز می رسد.ویدیو پروژکتور بزرگ مسجد ردیف های اول صف جماعت را نشان می دهد.
هر بار با نمایش تصویرِ یکی از آدم های ردیف اول همهمه می افتد میان مردم.مردم آخرالزمان وارث شگفتی های کل تاریخند.آدم هائی توی صف اول جماعت منتظر حضور امامند که یک روز برای شهید شدنشان خون گریه کردیم.چقدر رجعت پدیده عجیبی ست.قبلترها خدا زنده شدن رفته ها را با داستان عُزیر نشان می داد. ولی حالا ما دوباره صدای حاج قاسم را می شنویم.خنده های سید حسن را می بینیم.زن لبنانی کنار دستم می گوید«وكان السيد حسن قد وعدنا بالصلاة معه في المسجد الأقصى»به او می گویم«لقد کان سید علی الحق أن أمنيتنا تحققت» و با هم می خندیم.یک لحظه روی ویدیو پروژکشن بزرگ مسجد، سر و کله سنوار پیدا می شود.می خندد و انگشتش را به نشانه پیروزی بالا می آورد.خیلی از شهدا مسئولیت اداره مسجد را به عهده گرفتند.مسجدی که یک روز جولانگاه صهیونیست ها بود.ما هیچ وقت نمی توانستیم دنیای بی اسرائیل را تصور کنیم.مشغول مرور همین عجایبم که دوباره همهمه میان جمع بالا می گیرد.اما این بار شدیدتر.آدم ها از جایشان بلند می شوند.حسین خیرالدین از پشت بلندگو با صدای بم مردانه اش می گوید «جاء الإمام وحضرت عيسى بن مريم وأصحابهم»
صدای صلوات مسجد را پر کرده .روی انگشت های پام می ایستم تا صورت امام را ببینم....
یکپارچه نورست.شهدا او را دوره کرده اند.تک تکشان را به اسم می شناسم.
آدم خستگی از جانش در می رود....
صدای اذان امامِ زمان که توی مسجد می پیچد سکوت عمیقی حاکم می شود...
این صدای کسیست که انسان ها در طول تاریخ از هر قوم و نژادی تمنای بودنش را داشتند....
و ما چه بخت بلندی داریم...
#ظهور
#مقاومت
https://eitaa.com/tayebefarid
@tayebefarid
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
با سلام و تبریک و احترام
خدمت شما دوست محترم
از چندی پیش، گرد هم آمدیم تا تدبیری بیندیشیم
برای ارتباط و همدلی بیشتر
و چه هدفی والاتر از اینکه دور هم باشیم تا آنچه را از میراث علم و فرهنگ و حکمت بر جای مانده را بازگوییم تا قدمی برداریم برای ساختن تمدن موعود.
بانوی خانه، نماینده خالق مهربان در خانه است.
و تمدنهای بزرگ به سرانگشتان زنان فرهیخته ساخته شده اند .
لطفا به ما بپیوندید .
www.khonamone.com
https://eitaa.com/khoonamone
@khoonamone
انجمن خانه داری حکمت بنیان
.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، نجمه صالحی در نشست علمی که با موضوع «بررسی ویژگیهای منتظران در آینده انقلاب و ظهور با نگاهی به کتاب بر "دین حسین علیهالسلام" » برگزار شد؛ با اشاره به روایت رسول خدا (ص) که فرمودند: «هر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است»، عنوان کرد: معرفت امام زمان در هر عصری بر همه واجب بوده و هر انسانی موظف است برای شناخت امام زمان خویش تلاش کند، به طوریکه عذر هیچ کسی در این زمینه پذیرفته نیست.
لینک کامل گزارش نشست 👇
https://hawzahnews.com/xdt8W
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖وظیفه جامعه انقلاب اسلامی در دوره انتظار
مسئلهی «انتظار امیدوارانه» جزء لاینفک مسئلهی مهدویت و از کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است. از این منظر انتظار چنین تعریف میشود: «انتظار یعنی ترقب، یعنی مترصد یک حقیقتی که قطعی است.» ۱۳۹۰/۰۴/۱۸
خطی که نظام اسلامی دنبال میکند، خط رسیدن به تمدن نوین اسلامی است و تشکیل تمدن اسلامی نیز مقدمهساز ظهور حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و با پیروزی انقلاب «اولین قدم برای حاکمیت اسلام و برای نزدیک شدن ملتهای مسلمان به عهد ظهور مهدی موعود (ارواحنافداه و عجلاللهفرجه)، بهوسیلهی ملت ایران برداشته شده است؛ و آن، ایجاد حاکمیت قرآن است.» ۱۳۷۰/۱۱/۳
اینک وظیفهی جامعهی انقلاب اسلامی به عنوان منتظِر موعود این است که با خودسازی، دیگرسازی و جامعه سازی، در حد توان جامعهی پیرامون خود را به جامعهی مهدوی نزدیک گرداند: «ما که انتظار فرج داریم، انتظار ظهور حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) را داریم…باید تلاش کنیم در راه ایجاد جامعهی مهدوی؛ هم خودسازی کنیم، هم به قدر توانمان، به قدر امکانمان، دگرسازی کنیم و بتوانیم محیط پیرامونی خود را به هر اندازهای که در وسع و قدرت ما است، به جامعهی مهدوی نزدیک کنیم که جامعهی مهدوی، جامعهی قسط است، جامعهی معنویّت است، جامعهی معرفت است، جامعهی برادری واخوّت است، جامعهی علم است، جامعهی عزّت است.» ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
🖋آمنه عسکری منفرد
#نیمه_شعبان
#انتظار_امیدوارانه
@ghalamnegaremonfared
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
پرچم به دست
پروانه نبی زاده
باد خروشان انقلاب، شمعهای امید را در دل مردم روشن کرد؛
امیدی که سالها به دست سایههای ظلمت به خاموشی گراییده بود.
با هر قدم مردم به خیابانها، صدای فریاد آزادی به گوش میرسید.
و این آوا به گونهای بود که ساختمانهای کهنه و فرتوت هم، استوارتر و مصممتر از قبل، برای زندگی و آزادی ایستاده بودند.
همانطور که مردم در کنار هم جمع میشدند، نسیم تغییر در هوا میپیچید و رنگ و بویی تازه به شهر میبخشید. امید در دلها کاشته شده بود و دلها به مانند پرچمی افراشته در برابر طوفان سرکوب به اهتزاز درآمده بودند.
و این امید، سبب اتحاد دوبارهی تمامی آن افرادی بود که تا چندی پیش، پردهی تاریک استکبار سایهای از ترس بر شجاعتشان افکنده بود؛ و اما حال این پرده را کنار زده و به سوی نوید آزادی گام برمیداشتند.
گامهایی که به سمت آیندهای روشنتر و سرشار از آرزوها برداشته میشد، نشان از عزم راسخ و ارادهای داشت که در دلها جوانه زده بود. صدای موزیک زندگی از هر گوشهای به گوش میرسید و به مانند سرود پیروزی، دلها را نورانیتر میکرد.
محمد کوچک نیز در یک دست، دستِ زمخت و سالخوردهی پدربزرگ و در دست دیگر، پرچم میهن را گرفته بود.
محمد کوچک با چشمانی پر از کنجکاوی و هیجان، به اطراف خود، دود ناشی از آتش، صدای شعارها و همهمهی مردم سرزمینش نگاه میکرد. دستان گرم پدربزرگ، که قصههای فراوانی از رنج و امید در خود داشت، تکیهگاهی امن برای او بود. پرچم میهن در دست دیگرش، نمادی از آرزوهای بزرگ و آیندهای روشن بود که در دل خود میپروراند. او با گامهای کوچک خود، همگام با مردم، به سوی فردایی بهتر قدم برمیداشت.
او باور داشت که اگر مانند یک رزمآور شجاع، همچون پدربزرگش، برای حفظ و استقلال میهن و مردمش تلاش کند و هر جا که نیاز باشد حاضر شود - همانند میدان جنگ یا حتی کمکهای همدلانه برای هموطن - این بار اوست که مایهی دلگرمی برای دیگران خواهد بود.
محمد کوچک میدانست که حفظ میهن تنها با شمشیر میسر نمیشود، بلکه همدلی و مهربانی نیز سهم بزرگی دارند. او در دل آرزو داشت روزی فرا برسد که در کنار مردمش، در هر شرایطی، با قدرت و امید ایستادگی کند و به همگان یادآوری کند که با اتحاد و همبستگی، میتوان بر هر مشکلی غلبه کرد. این امید، چراغ راه او در مسیر آینده بود.
و بی تردید این گامها آغازی بود بر فصلی نو در زندگی محمد کوچک و میهنش.
#دهه_هشتادی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI