eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
718 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
222 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
از سنگی ترین واقعه روزگار هم که حرف میزند آرامش، معصومیت و نجابت در صدایش موج برمیدارد. از جنگ، فقر، ظلم، و عمیق ترین دردهای دنیا طوری میگوید که دلت میخواهد گوش بدهی. و حتی فراتر از آن، انگار تمام آن حرفها جایی در سینه ات بوده، از گذشته، از زمانی که نمیدانی کِی است و حالا دارد درونت تکرار می شود. در لحنش نه شکایت هست و نه ضعف. جمله ها عطر آگاهی دارد و اعتقاد. معلوم است از ساعت ها اندیشه، و روزها نشستن با همه جور آدم در این دنیا حاصل شده. سیّد مرتضی ، هم از دورترین نقاط بشاگرد و سیستان چنان حقیقی و شفاف می گفت که انگار میکردی خودت آنجایی؛ و هم در باب عرفان و فلسفه چنان می نوشت که بزرگترین نظریه پردازان دنیا هم شوکه می شدند. او فلسفه و عرفان را به هر چه که لازم می دانست گره می زد. آنوقت بود که از مرگِ شیرین سخن میگفت، و از ظلم معبری برای قیام می ساخت. حقیقتِ بزرگ این است که او دانست در چه زمانه ای زندگی میکند. در تحولات آفاقی ایران و جهان، درِقلبش را به روی حق باز گذاشت، آنگاه نَفْسش تغییر کرد. و سپس وقتش شد که زمانه را با هنرش غنی کند. و در این کار ذره ای کوتاهی نکرد. آوینی اندیشه دینی را بدون ذره ای تغییر در محفظه هنر غرب نشاند و از آن،محصولِ باور برداشت. باوری که میتوانست در دلها ریشه کند و جوانه ایمان برویاند. جایش چقدر خالی است در این روزگار هزار روایت. دوست دارم پا جای گام هایش بگذارم. اما فکر میکنم به این سادگی ها نیست. به تنهایی نمی شود چون او شد. باید پشتت به کسی گرم باشد که دستش در تمام هستی باز است. باید طوری بشوی که خدا بگوید :وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی(تو را برای خودم ساختم). آنوقت است که میشود. و تو نیز زمانه را پُر خواهی کرد از نمایش حق. ۲۰فروردین، سالروز عروج شهید سیّد مرتضی آوینی. ✍فهیمه فرشتیان https://eitaa.com/havalighalam @AFKAREHOWZAVI
. نابغه قرن ✍صدیقه طهماسبی نژاد سالروز شهادت شهید بزرگوار سید محمدباقر صدر(ره)بود. دلم می‌خواست برای یاد بود این دانشمند سترگ مطلبی بنویسم، کتاب آقای "رضا اسلامی" را باز کردم، زندگی‌نامه شهید را ابتدای کتاب "قواعد کلی استنباط" نوشته است. نکته‌ای که توجهم را به خودش جلب کرد اهتمام شهید عزیز به تربیت فرزندانشان بود. ایشان در سخنانشان گفته بودند :" جدیت و سختگیری درجای خود و نرمی و عطوفت درجای خود لازم است و معمولا نقش اول را پدر و نقش دوم را مادر به عهده دارد ولی من با مادر بچه‌ها قرار گذاشتیم به عکس عمل کنیم." و دربیان دیگرشان اشاره داشتند :" من در دل بچه ام از کودکی کینه و دشمنی با صهیونیست‌ها را ایجاد کرده ام." نکته برجسته دیگری که زندگی ایشان به چشم می‌خورد توجه فوق العاده ایشان در زمان تحصیل به درس خواندن بود به طوری که از ایشان نقل شده که می‌فرمودند: " در ایامی که مشغول تحصیل بودم هر روز به قدر پنج طلبه پرکار درس می‌خواندم." چقدر زیبا و دلنشین است که انسان به چشم امام نازنینش بیاید آنچنان که سید محمد باقر صدر(ره)به چشم امیرالمومنین (ع) آمدنددرخاطراتشان آمده :" در ایام تحصیل ساعتی را اختصاص داده بودم که به حرم شریف حضرت امیر(ع) بروم و در مسائل علمی فکر کنم و از برکات محضر امام استفاده ببرم و الهام بگیرم. بعد از مدتی این برنامه تعطیل شد؛ در حالی که هیچ کس از آن اطلاع نداشت. سرانجام یکی از اهل منزل، حضرت را به خواب دید که فرمودند به باقر بگو چرا درسی را که نزد ما می‌خواندی ترک کردی؟" * پس از خواندن این مطالب به ذهنم رسید که جست و جویی کنم و کتاب‌های دیگری درباره شخصیت و زندگی این مرد بزرگ پیدا کنم. شروع به گشتن کردم‌.اسم کتاب "نابغه قرن" آمد. کتاب را باز کردم. گزیده‌ای از بیانات امام خمینی(ره)و امام خامنه‌ای درباره شخصیت علامه سید محمدباقر صدر(ره) بود. امام خمینی(ره) در وصف آیت الله صدر(ره)فرموده‌اند:"سید محمد باقر صدر مغز متفکر اسلامی بود و امید بود که اسلام از او بهره‌برداری‌های زیادتری بکند و من امیدوارم که کتاب‌های این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد." امام خامنه‌ای به نیکی از آن فقیه و فیلسوف شریف یاد کرده اند: " او یکی از شخصیت‌های کم نظیری بود که فقاهت اسلامی را با اندیشه جدید و نوآوری در مسائل و با شجاعت و با دیانت و تقوا همراه داشت بنده آن شهید بزرگوار را در سال ۱۳۳۶ [شمسی] در نجف دیدم آن وقت جوانی بود بیست وچهار،پنج ساله و در همان سن این مرد به فضل و تسلط بر مبانی اسلامی و فقاهت معروف بود." " باید این شهید را زنده نگه داشت اگر احیا شهید وجود نداشته باشد و به عنوان یک مسئولیت پذیرفته نشود، تاثیرات او ضعیف خواهد شد." * دو کتاب دیگر در شرح احوالات و زندگی ایشان دیدم به نام‌های ۱."شرح صدر" به قلم آقای محمد رضا نعمانی ۲."شهیدصدر" نوشته علامه شیخ عفیف نابلسی زندگی شهید صدر (ره) در راه اسلام هزینه شد. امید آن داریم که روح پاکش یاری‌گر ما باشد تا در مسیر اسلام عمرمان را سپری کنیم و جانمان را فدا نماییم. * رضا اسلامی،قواعد کلی استنباط،ج۱،ص۲۳_۲۵. *نابغه قرن، ص ۲۸،۲۱و۴۱. به مناسبت سال‌روز شهادت شهید صدر(ره) و خواهرشان مجتهده بنت الهدی صدر(ره) هدیه کنیم به ارواح طیبشان فاتحه به همراه صلوات https://eitaa.com/loh_ghalam @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزه، سرزمین لاله‌ها چند روزی‌ست که نوشته‌های دوستان اهل قلم را می‌خوانم. گاهی خشمگین می‌شوم، گاهی بغض گلویم را می‌فشارد و گاهی اشک‌هایم بی‌اختیار جاری می‌شود. هر روز به خودم می‌گویم: «بنویس...» اما از زبان چه کسی؟ از حال چه چیزی؟ از خاک غزه که تا ابرهای آسمانش پر از درد است، چه بنویسم که مرهمی شود؟ در این یک سال و چند ماه، چه دردهایی که نکشیدند. بی‌پناه‌اند و پناهشان تنها خداست. از درد مادران بنویسم یا فریاد پدران؟ از پاهای خسته و پر از تاول؟ یا از دست‌هایی که از میان آوار خانه‌ها بیرون زده‌اند؟ از چه بنویسم که حق همه را ادا کند؟ که حال همه را وصف کند؟ غزه، خاکی که هر وجب آن بوی خون می‌دهد و آسمانی که در آن، اشک‌ها هم صدای ظلم را نمی‌شکنند. جایی که زندگی از دل درد و رنج می‌روید و هر روز هزاران قصه از فراق و زخم‌های بی‌پایان نوشته می‌شود. غزه، صحرای محشر شده؛ حتی پرندگان دیگر توان پرواز ندارند. کودکان یا سر بریده‌اند، یا از تشنگی و گرسنگی جان داده‌اند. مگر پیامبر ما "رحمت للعالمین" نبود؟ پس چرا کشورهای اسلامی که ادعای دین محمد (ص) دارند، نه رحم دارند و نه مروت؟ ای قلم! اگر ناتوانی از نوشتن تمام دردها هستی. حداقل از جهل و نادانی مردمی بنویس که با تمام بی‌رحمی و سکوت از آنچه دیدند، اما کاری نکردند... از اینکه صدای منادی کمک را شنیدند و باز هم کاری نکردند. بنویس که تو هم روز قیامت لب به سخن باز خواهی کرد، و از تو پرسیده خواهد شد: چه نوشتی یا چرا نوشتی؟! اللَّهُمَّ كُنْ لِأَهْلِ غَزَّةَ نَاصِرًا وَحَافِظًا، وَأَرِنا فِي الظَّالِمِينَ يَوْمًا تَشْفِي بِهِ صُدُورَ الْمُؤْمِنِينَ، اللَّهُمَّ زَلْزِلْ أَقْدَامَهُمْ، وَخُذْهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِر. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔰مصاحبه انتشار گفت‌وگوی خانم هاجر رضایت عضو شورای انجمن تاریخ معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها مدرس حوزه و دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه با بیان اینکه در اقتصاد و تولید ملی همواره به‌عنوان یکی از مهم‌ترین موضوعات پیشرفت کشورها مطرح بوده است، عنوان کرد: قرآن کریم به‌عنوان یک کتاب هدایت، اصول مهمی برای سرمایه‌گذاری و مدیریت اقتصادی بیان کرده است. این اصول نه‌تنها بر توسعه و رفاه تأکید دارند، بلکه عدالت، اخلاق و آبادانی جامعه را نیز تضمین می‌کنند. قرآن، سرمایه‌گذاری سازنده و عادلانه را پایه پیشرفت و ارتقای جامعه می‌داند. 🔗لینک کامل خبر https://hawzahnews.com/xdC3g @AFKAREHOWZAVI
روایت فتح در عصر خاموشی به یاد سید شهیدان اهل قلم، همدل با مردم غزه ✍🏻 زهرا کبیری پور اگر سید مرتضی آوینی امروز زنده بود، کجای این جهان می‌ایستاد؟! شاید نه در قاب مستندی تازه، که در دل آوارهای غزه، پشت دوربینی که جز درد ثبت نمی‌کند. او، سال‌ها پیش، به‌دنبال راویانی می‌گشت که بتوانند نور را از دل خاکروبه‌های جنگ بیرون بکشند. شاید امروز، غزه همان فکه باشد یا همان طلائیه، با پیکرهایی پنهان زیر خاک و نگاهی به آسمان که هنوز امید را فریاد می‌زند. آوینی، نه فقط شهید تصویر بود، که شهید معنا بود. می‌گفت: «جنگ ما، جنگ روایت‌هاست»؛ و امروز، این جنگ نابرابر، بیش از همیشه، روایت می‌خواهد. نه از ناتوانی و اشک، که از ایستادگی و ایمان. او اگر بود، دوربینش را رو به کودکی می‌گرفت که با پایی قطع‌شده، هنوز لبخند می‌زند، و می‌نوشت از مادری که زیر آتش، وضو می‌گیرد برای نمازِ عشق. غزه، روایت‌گری آوینی را کم دارد؛ اما ما هنوز مانده‌ایم، با قلم‌هایی که اگرچه به عظمت او نمی‌رسند، اما وظیفه‌ای سنگین دارند؛ که نگذارند حقیقت در محاصره‌ی دروغ بمیرد. سید شهیدان اهل قلم، غزه‌ی امروز را پیش‌تر دیده بود، در عمق نگاه رزمنده‌ای که از دنیا دل کنده بود و به آسمان فکر می‌کرد. و حالا، از آن سوی زمان، نگران ماست؛ نکند فراموش کنیم که روایت فتح، هنوز ناتمام است... ‌‌‌‌ @AFKAREHOWZAVI
«سید قلم» قلمم جان می‌گیرد، وقتی صدای تو را می‌شنود. قلمم قوت می‌گیرد، وقتی پای روایت‌های تو می‌نشینم. کلمه‌کلمه‌ات جان است؛ هدیه‌ای به روح خاموش. رمز، فقط اخلاص بود. رمز، فقط جورِ دیگر نگاه کردن است. لقب "سید قلم"، برازنده‌ی تو و قلمت است. جان خسته‌ی من، بارها و بارها با صدای تو و کلماتت جان گرفت، و دوباره دست به قلم شد. من، در سرگردانیِ کلمات بودم… اما وقتی شنیدم: «چه می‌جویی؟ عشق اینجاست...» خودم را یافتم؛ دلیل نوشتن را، هدف نوشتن را. از تو یاد گرفتم که انس با خاک، یعنی قرب الی‌الله. روایت‌نویس دهه‌ی شصت، گرچه هستی، اما هنوز هم روایت می‌کنی؛ حالِ مردمان بی‌پناه و مردان دلیریِ میدان‌ها. ای قلم… نوشتن فقط کنار هم چیدنِ کلمات نیست. تا در اخلاص غرق نشوی، کلمات از جنس نور نمی‌شوند. شهید آوینی، نوشت؛ فقط برای بیان و دفاع از حق. رمز همین است. بنویس… تا به خدا برسی. قلم، گاه تفنگ است؛ دفاع از حق. و گاه، حامل جوهری برای نوشتن از حق. @AFKAREHOWZAVI
. ♦️اگر قلم نبود... ❤️پیامبر اکرم(ص): ✍️«قلم نعمت بزرگ پروردگار است؛ اگر قلم نبود، سیاست و دیانتی استوار نمی شد و زیستن خوشی در روزگار نبود.» (12) 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 ندای غزه ✍️ صُمُُّ بُکمُُ عُمیُُ فَهُم لَا یَرجِعُونَ [منافقان] کر، لال، کورند و به سوی حق برنمی‌گردند.(بقره_آیه۱۸) تکلیفمان را روشن کنیم ! جزء کدام دسته‌ایم ؟! نکند، مصداق این آیه قرار گیریم! نکند، کر باشیم و نشنویم صدای استغاثه‌‌های مادران کودک از دست داده را! نکند، زبان در کام کشیم و از ذکر ظلم و ستمهایی که طواغیت زمان بر مردم بی دفاع و مظلوم روا داشته و می‌دارند لال باشیم! نکند، چشمهایمان به روی جنایات ددمنشانه‌ی دشمنان اسلام و مسلمین کور باشد! 《دراین لحظه‌ی خطیر، مسلمین جهان باید احساس تکلیف کنند؛ باید وظیفه‌یی را که مسلمانی بر دوش آنها نهاده‌ درک کنند. از سویی تکلیف حفاظت از سرزمینهای اسلامی است که، ازضروریات فقه مسلمین است و از سوی دیگر، پاسخ به استغاثه‌ی ملتی مظلوم ...که پیامبر (ص) فرموده‌ست :هر کس ندای استغاثه‌ی مسلمی را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست و امروز نه یک فرد، که یک ملت، صدا به استغاثه برداشته است.》 (بیانات امام خامنه‌ای___پیام در پی برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه____۲۵/مهر/۱۳۷۰) @AFKAREHOWZAVI
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مگر می شود؟ سمت ضریح شش گوشه ی سید الشهدا علیه السلام میرفتم و با دیدن انبوه جمعیت در اطراف ضریح خوشحال و مسرور بودم که الحمدلله آقا جان، اگر زمانی غریب بودید، حالا ساعتی هم اطراف ضریحتان خلوت نمی شود. در همین افکار گوشه ای پیدا کردم که هم ضریح را ببینم و هم نشسته و مناجاتی بخوانم. به محض نشستن، یک خانم بسیار محجبه شروع کرد به صحبت کردن که چرا به جای رسیدن به خودمان، کمک به سنی های غزه می کنند؟ به جای این ها یک روز خرج امام زمان عجل الله کنند، تا ظهور کند... من هم گفتم این امام حسینی که الان به زیارتش آمدی مقابل ظلم زمانش ایستاد، شمر زمانت را بشناس. شمر سال ۶۱که مرده است. با این تفکرات شما، اگر امام زمان عجل الله تعالی بیاید، باز هم مثل امام حسین علیه السلام می شود و کربلایی دیگر... با این حرفِ من همه به سخن در آمدند که غزه به ما چه؟ آن ها سنی هستند. تو با کسی که مادرت را کشته باشد دوست می شوی؟🥺 من هر چه گفتم فایده ای نداشت! و همانجا بود که به غربت اهل بیت علیهم السلام حتی در همین زمان هم پی بردم! و مدام از آن روز این سوال در ذهنم مرور می شود، که مگر می شود برای امام حسین علیه السلام گریه کرد ولی کشتار دسته جمعی مردمان مظلوم دنیا را ندید؟ به راستی پیرو کدام امام حسین هستیم؟ مگر می توان از غمت گریه کرد ولی بی تفاوت ز دنیا گذشت؟ مگر می توان داغدار تو بود، ولی ساده از داغِ دل ها گذشت؟ مگر می شود روضه خوان تو بود، ولی خطی از رنج انسان نبرد؟ مگر می شود شمر را لعن کرد، ولی هیچ از شمر دوران نگفت؟ ✍🏻مریم زارعی @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا