eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
732 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
268 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. مبانی سبک زندگی صادق ✍حوریه طبیبیان در جریان زندگی، بخش قابل توجهی از افراد گرفتار تصمیم گیری های هیجانی، پیروی بی چون و چرا از نفس و دلبستگی مفرط به امور مادی می شوند که این وضعیت سبب نارضایتی های عمیق، آشفتگی های روانی و بروز چالش ها و ناکامی های فردی و اجتماعی می گردد. چنین رفتارهای ناپایدار و ناهنجار گواه ضرورت بازنگری جدی و اصلاح نگرش نسبت به چهار حوزه اصلی زندگی است: مدیریت عواطف، بهره گیری هوشمندانه از دانش، مقابله ی مستمر با تمایلات نفسانی و اتخاذ نگرشی حکیمانه نسبت به مال و دارایی. این چهار عنصر در کنار هم، نقش بنیادی در شکل دهی به سبک زندگی صحیح، متعادل و معنادار دارند. در روایتی گرانقدر از امام صادق علیه السلام آمده است: «اِجعَلْ قَلبَكَ قَرِيناً بَرَّاً، أَوْ وَلَداً وَاصِلاً، وَ اجعَلْ عِلْمَكَ وَالِداً تَتَّبِعُهُ، وَ اجعَلْ نَفْسَكَ عَدُوّاً تُجاهِدُهَا، وَ اجعَلْ مالَكَ عَارِيَةً تَرُدُّهَا.» قلبت را همچون همنشینی نیکوکار یا فرزندی سپاسگزار قرار بده؛ علمت را همانند پدر دانایی که از او تبعیت می کنی قرار ده؛ نفس خویش را دشمنی بدان که با او مجاهده می کنی؛ و مالت را امانتی فرض کن که روزی باید آن را بازگردانی. ۱- قلب؛ همنشین نیکوکار یا فرزند سپاسگزار امام صادق (ع) قلب را مرکز احساسات و عواطف انسان معرفی می کند و توصیه می فرماید که این مرکز عاطفی باید یا همچون همنشینی نیکوکار باشد یا همچون فرزندی شکرگزار. این معنا بر ضرورت داشتن بینشی انتقادی و مدیریتی نسبت به احساسات و تمایلات قلبی دلالت دارد، به گونه ای که اجازه ندهیم هیجانات آنی و بی پروای لحظه‌ای، مسیر تصمیم گیری ما را مخدوش و منحرف نماید. پژوهش های روانشناسی، به خصوص حوزه درمان شناختی-رفتاری، اهمیت مدیریت هیجانات را در سلامت روان و سنجیده کردن فرآیند تصمیم گیری به اثبات رسانده اند؛ چرا که کسانی که صرفاً بر اساس هیجانات گذرا عمل می کنند، به مراتب بیشتر در معرض تردید، پشیمانی و آسیب‌های روانی قرار می‌گیرند. ۲- علم؛ پدر راهنما علم و دانش در این روایت به مثابه پدری دانا معرفی شده که اطاعت و پیروی از او لازم است. این توصیه، اهمیت تبعیت خردمندانه از عقل و دانش را در رفتارهای انسان گوشزد می کند. متأسفانه بسیاری از افراد علیرغم برخورداری از دانش کافی، در اعمال و رفتار خود تابع احساسات زودگذر و هوس های نفسانی می شوند و عمل به دانش را نادیده می گیرند. تحقیقات روانشناسی رفتاری، همچون نظریه نیت های اجرایی، تأکید می کنند که دانستن به تنهایی کافی نیست و تبدیل آن به عمل و رفتار، اساس تغییر پایدار و ارتقای سبک زندگی است. ۳- نفس؛ دشمنی که باید با او جنگید نفس اماره، نمایان‌گر تمایلات غریزی و خودمحور انسان به شمار می آید که امام صادق (ع) آن را دشمن معرفی کرده و بر ضرورت مجاهدت مداوم با آن تأکید دارد. در روانشناسی نیز، مفهوم «خودکنترلی» به عنوان عامل کلیدی موفقیت‌های فردی مطرح شده است. آزمایش مشهور «مارشمالو» نشان داد کودکانی که توانایی مقاومت در برابر خواسته های آنی خود را داشتند، در آینده به افرادی موفق، متعادل و مستحکم‌تر تبدیل شدند. تسلیم نفس شدن و پیروی از آن ، نه تنها سلامت فردی بلکه سلامت و ثبات اجتماعی را نیز به مخاطره می اندازد. ۴- مال؛ نگاه امانت و عاریتی نگرش امام صادق (ع) نسبت به مال، نگاهی امانی است؛ یعنی مال را امانتی بدانیم که بازپس دادن آن اجتناب‌ناپذیر است و برخورد مالکانه و دلبستگی افراطی به آن، ناپسند و زیان آور است. یافته های روانشناسی مثبت نگر نیز گواه آن هستند که هرچند پول تا حدی می تواند منجر به رضایت‌مندی روانی شود، اما وابستگی مفرط و تمرکز بر آن به عنوان هدف زندگی، عامل کاهش چشمگیر خوشبختی و افزایش استرس و اضطراب در انسان است. متأسفانه امروزه بسیاری از افراد، مال و کسب آن را هدف زندگی می دانند که این نگرش، زمینه‌ساز دغدغه‌های فراوان و انواع آشفتگی‌های روانی است. چهار مبنای اصلی استخراج شده از روایت امام صادق (ع) چارچوبی منسجم و عمیق برای سبک زندگی فراهم می‌آورد که به ابعاد روانی، عقلانی و اخلاقی انسان توجه خاص دارد. این اصول، مسیر رشد و کمال فردی را ترسیم کرده و همزمان بر اهمیت تعادل در برخورد با احساسات، دانش، نفس و مادیات تأکید می کنند.این روایت ارزشمند، راهنمایی جامع برای دست یابی به زندگی‌ای متعادل، معنادار و خردمندانه است که می تواند منشأ بینش و الهام در زندگی افراد شود. @AFKAREHOWZAVI
┄┅═༅﷽༅═┅┄ 🔖 داغ و انتظار... روز شانزدهم مردادماه سال ۱۴۰۴ و باز هم یک بزم عاشقی در آستان مقدس امامزاده ابوعبدالله(علیه‌السلام) شهرری برپا شد. روز دوم جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بود که دست نحس و نجس اسرائیل خونخوار، در میدان تجریش تهران گل‌های زیادی را پرپر کرد. یکی از این شاخه گل‌های رعنا، بنیامین رضوانی بود، جوان رشید بیست ‌‌و هشت ساله‌ی کارمند وزارت دفاع که دفاع می‌کرد از کیان مملکت و آبرو می‌خرید برای پدر و مادر و یگانه خواهر کوچکترش. این گل آن‌چنان پرپر شد که بعد از چهل و چند روز، در پی انتظار سخت خانواده و اشک‌های سوزان مادر و خواهر تنها قطعه‌ی کوچکی از بدن او پیدا گشت و به خاک سپرده شد. ششمین شهید جنگ ۱۲ روزه‌ی مهمان امامزاده ابوعبدالله(علیه‌السلام)، در یک روز گرم تابستانی و در آغوش گرم و سوزان مردم، در کنار دیگر شهدا آرمید اما آرامش ابدی او از حرارت خشم مردم از دشمن صهیون نکاهید و آن را شعله‌ور ساخت. هنوز صدای یاحسین گفتن سوزان مادرش در گوشم طنین‌انداز است و چهره‌ی تکیده‌ی خواهر و شانه‌های لرزان پدرش در قاب چشمانم هویداست اما می‌دانی بند دلم کجا پاره شد؟ آنجایی که قطعه‌ای از پیکر ارباً اربایش در میان حجمی از پنبه کفن شده روی دست مردم رفت و روضه‌خوان به قبر کوچک حضرت عباس(علیه‌السلام) اشاره کرد. یک جای دیگر هم دلم بدجوری لرزید و به حال شهید غبطه خوردم، آنگاه که مداح گفت به خواسته‌ی پدر شهید روضه‌ی حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) می‌خوانم چرا که شهید بنیامین عزیز عاشق روضه‌ی مادر بوده‌است. آری چنین است عاقبت بچه‌های اهل روضه... ✍مهدوی @AFKAREHOWZAVI
. 1⃣ قلب تپنده‌ی حقیقتنجمه صالحی قدم‌هایمان را بر خاکی می‌گذاریم که قرن‌هاست بوی خون و اشک می‌دهد. هر نسیم که می‌وزد، انگار نجواهای کاروانی را با خود می‌آورد؛ کاروانی که با لب‌های تشنه، اما با دلی سرشار از یقین، تا آخرین لحظه ایستاد. آفتاب تیز است و زمین داغ، اما گرمای عشق به حسین علیه‌السلام، از هر هرم خورشیدی تندتر است. هر قدم، یادآور گامی‌ست که زینب سلام‌الله‌علیها در شامِ بی‌رحمی‌ها برداشت؛ محکم و استوار، بی‌آنکه حتی سایه‌اش بلرزد. راه باریک می‌شود، جمعیت موج می‌زند، و صداها به هم می‌پیچد؛ ذکر لبیک یا حسین، مثل رودخانه‌ای از ایمان، از میان این همه دل عاشق عبور می‌کند. تشنگی در جانم می‌پیچد، ولی یاد لبان خشکیده کودکانی که هنوز در تاریخ عطشان مانده‌اند، شرمنده‌ام می‌کند. نزدیکی حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام بوی عود و گلاب با اشک‌هایم گره می‌خورد. دست‌هایم را به سوی گنبد می‌برم؛ گویی تمام خستگی‌ها، گرماها و عطش‌ها، همین‌جا جا می‌ماند. کربلا فقط یک شهر نیست؛ قلب تپنده‌ی حقیقت است. هر که پا به این خاک می‌گذارد، در خود صدایی می‌شنود که می‌گوید: «ایستادن، حتی اگر تنها بمانی، زیباترین شکل زندگی‌ست.» @AFKAREHOWZAVI
. 2⃣ اربعین و خانواده‌هانجمه صالحی در موج جمعیت، نگاهم بیشتر از همه روی چهره‌های کوچک و خندان بچه‌ها می‌مانْد. دخترکی ایرانی، با چادر مشکی کوتاه و یک سنجاق‌سینه «یا حسین» روی سینه‌اش، محکم دست مادر را گرفته بود و با هر سلامی که به امام می‌داد، چشمانش برق می‌زد. اینجا، اربعین فقط جاده‌ای برای پاها نیست؛ راهی است برای ریشه گرفتن عشق در دل نسل بعد. عراقی‌ها هم بچه‌هایشان را کنار خود دارند. پسرکی شش‌ساله، با پیش‌بند موکب، سینی آبمیوه‌های رنگی را به زائران تعارف می‌کرد. نگاهش پر از غرور بود، انگار می‌دانست که خدمت به مهمانان حسین علیه‌السلام، افتخاری است که باید از همین کودکی یاد بگیرد. اینجا، «هویت» با کتاب درسی ساخته نمی‌شود؛ با تجربه‌ای زنده و مشترک در دل یک ملت ساخته می‌شود. در این مسیر، مادرانی را دیدم که کودکانشان را روی دوش یا در آغوش گرفته بودند، و پدرانی که با هر قدم، دست فرزندشان را محکم‌تر می‌گرفتند، گویی می‌خواستند این حس را به قلب او بدوزند: «تو ادامه این راهی». اربعین، در ظاهر راهی طولانی بین شهرهاست، اما در حقیقت پلی است میان نسل‌ها؛ پلی که از قلب ما به قلب فرزندان‌مان کشیده شده و روی آن، پرچم سرخ عشق اهل بیت علیهم‌السلام همیشه برافراشته است. @AFKAREHOWZAVI
⭐️اربعین تجلی‌گاه انتظار و مؤید انقلاب اسلامی اربعین، تجلی عشق و وفاداری است. اربعین، با تمام عظمتش، در دل خود پیام انتظار را نیز حمل می‌کند؛ انتظار برای ظهور منجی عالم بشریت، حضرت مهدی (عج). این انتظار، صرفاً یک آرزوی منفعلانه نیست، بلکه یک حرکت فعالانه است که با پیمودن راه اولیای الهی و تلاش برای برقراری عدالت در جامعه، تجلی می‌یابد. 🔹فتح باب زیارت با شفاعت و زیارت امام سجاد (ع) در روز اربعین، نقطه عطفی در تاریخ محسوب می‌شود. این تحول در حالات معصومین (ع) و مؤمنین، زمینه‌ساز تحولات بزرگتر است. حرکت تکاملی اربعین، در راستای تحقق هدف اصلی عاشورا یعنی رفع حجاب سقیفه از خورشید ولایت است. 🔹 زیارت اربعین با فراهم آوردن بستری برای تجمع جهانی مؤمنین حول محور امام، به تحقق ظهور امام زمان (عج) کمک شایانی می‌کند. 🔹انقلاب اسلامی ایران، نیز در همین بستر انتظار و با الهام از فرهنگ عاشورا شکل گرفت. این انقلاب، تجدید پیمانی بود با آرمان‌های الهی و اسلامی، و حرکتی بود برای برپایی حکومت عدل و داد در عصر غیبت. رهبری امام خمینی (ره)، با تکیه بر همین مفاهیم عمیق، توانست مردم را برای حرکتی عظیم بسیج کند؛ حرکتی که هدفش، نه تنها تغییر یک نظام سیاسی، بلکه تحول در عمق جان‌ها و بازگشت به فطرت پاک انسانی بود. 🔹پیوند این سه مفهوم، در عمل است. اربعین، با یادآوری فداکاری، ما را به انتظار مهدی موعود (عج) فرا می‌خواند و این انتظار، ما را به تلاش برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی، که همان برپایی حکومت عدل و معنویت است، رهنمون می‌سازد. در واقع، اربعین، مدرسه عشق و ایثار است، انتظار، افق روشن آینده است و انقلاب اسلامی، تجلی عملی این انتظار در بستر تاریخ. 🔹با پیوستن این سه، به یک منظومه معنایی دست می‌یابیم که در آن، هر گام، قدمی در راه ظهور است و هر تلاش، تلاشی برای جهانی شدن عدالت و مهربانی. 🔹 این تلفیق، به ما می‌آموزد که انتظار، نه تنها در دل، بلکه در عمل نیز باید متجلی شود و اربعین، یادآور این مسئولیت تاریخی و معنوی ماست. انقلاب اسلامی، نیز گامی بلند در این مسیر بوده است که راه را برای تحقق کامل این انتظار هموارتر می‌سازد. ✍طاهره‌موحدی‌پور @AFKAREHOWZAVI
🔖 رویشهای معجزه آفرین انقلاب امروز ایران اسلامی در یک پیچ تاریخی مهم قرار گرفته است و تنها با رجوع به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی و عمل به فرامین امامین انقلاب که وظیفه راهبری در عصر غیبت معصوم را به عهده دارند، می‌تواند به تبیین حقایق نائل آید. در این میان، انسانهای مومن انقلابی کنشگر نقش مهمی را به عهده دارند و باید انقلابی‌گری را جزء هویت خود بدانند؛ چرا که اهمیت و لزوم تربیت انقلابی‌گری امری ضروری و حیاتی به شمار می‌رود. حال اگر اقلیت مومن انقلابی روز‌به‌روز افزون شوند، می‌توانند پیشران تاریخ شوند تا جایی که صدای قدم‌هایشان در گوش تاریخ شنیده شود، درست شبیه سربازان جان برکف مدافع حرم که با انتخاب و کنش به‌هنگام در مقابل داعش جنایتکار ، خود را به صف کاروانیان عاشورا رساندند و تاریخ‌ساز شدند. نکته قابل توجه این است که براساس «قانون سینرژی»/ «هم افزایی»، حضور تعداد کم همین افراد می‌تواند زمینه‌ساز تحقق ظهور باشد، افرادی چون «شهید محسن حججی» که در طول زمان حرکت کردند، صدای«هل من ناصر» حسین زمان را شنیدند، جوف‌ها و گسلها را درنوردیدند و راه صدساله را یک شبه پیمودند و چون ستاره های درخشان، روشنگر مسیر تمدن سازی انقلاب شدند. این همان رویشهایی است که باید آن را «معجزه‌ی انقلاب» دانست؛ چرا که می‌تواند همان روحیه‌ی پرتلاش و قوی اول انقلاب را «بازآفرینی» کند و همچون «شهید بهشتی» که به فرموده‌ی امام خمینی «رحمة‌الله علیه» خود یک امت بود، دلها را مجذوب کرده و پرونده‌ی تاریخی خود را جاودانه سازد. نکته اینجاست که با وجود چنین بارقه‌هایی در شکل گیری بیداری اسلامی، هنوز جامعه‌ی اسلامی به تمدن اسلامی دست پیدا نکرده است. آیا این اراده های راسخ، نتوانستند در شکل‌گیری بیداری اسلامی موثر شوند؟ آنجا که «اراده‌ی خداوند  به بیداری ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسیده و در آینده سرنوشت کل بشریت را تحت تاثیر قرار خواهد داد.» (بیانات رهبر انقلاب،۱۴ دی ۹۰). نگارنده معتقد است برای رسیدن به مقصود، باید این اراده‌های موثر در تاریخ را از حیث عمق، جهت و قوت اثرگذاری مورد بررسی قرار داد. همانطور که انسانهای تاریخ سازی چون شهدای مدافع حرم از جمله «شهید محسن حججی» که نائب الامام، او را «حجت خدا و سخنگوی شهدای مظلوم و سرجدا» نامید و «شهید سلیمانی» که با حرکت تمدن‌ساز خود، دلهای تمام آزادگان جهان را از هر مسلک و مرامی، زیر یک بیرق قرارداد و پایه‌گذار «مکتب سلیمانی» شد. امروز «تمدن اسلامی می‌تواند با شاخصه‌های ایمان، علم، اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه‌ی پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همه‌ی بشریت هدیه دهد و نقطه‌ی‌رهایی از جهان‌بینی مادی و ظالمانه اخلاق به لجن کشیده‌ای که از ارکان تمدن امروزی غربند، باشد.»( بیانات رهبری،۹ اردیبهشت ۹۲). زیرا تحقق کامل وعده‌ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است  و آینده، متعلق به ملت بیدار و بصیری است که بزنگاههای تاریخ خود را بشناسد و با سلاح تبیین مجاهدانه وارد میدان شود و زمینه‌ساز تمدن اسلامی شود. 🖋آمنه عسکری منفرد @AFKAREHOWZAVI
🔖بیا مسافر باران ✍️زینب گودرزی هزار قلب پریشان، هزار واله و شیدا، به وسعت فراخنای اندوه، برای آمدنت، به استغاثه لب گشودند و به شوق دیدارت، هزار خُدا خُدا کردند. در این صَفَر، مسافر باران، در کدام سَفَری؟ تمام شهر برای آمدنت، دُعا دُعا کردند. به دروازه‌ی ساعت، به شام رسیده‌ای! به دربار پر از غرور و عِناد یزید، به خطبه‌ی علی‌وار زینب(سلام‌الله‌علیها)، به (مَا رَاَیتُ اِلَّا جَمیل)، که لرزه انداخت به جان طاغوتش، به وقت شام رسیده‌ای! خرابه‌ی شام، برازنده‌ی (آل‌الله) نیست، برای مرهم زخم دل اُسَراء، رسیده‌ای! برای رقیه(سلام‌الله علیها) تسکین درد آوردی، به لحظه‌ی گفتگو با تشت طلا، رسیده‌ای! اگر به پشت خیمه‌ها برسد رباب، برای دل زخمی، شفا آورده‌ای! برای آرامش قلب هزارپاره زینب(سلام‌الله علیها ) به وقت اضطرار، برای دیدار برادر، کدام ذکر اجابت، کدام اکسیر درد آورده‌ای؟ برای تسکین، برای همدردی، تویی منتقم خون حسین(علیه‌السلام) برنمی‌گردی؟! بیا مسافر باران، غبار غم و اندوه، گرفته جانهای مشتاقان، ظهور کن، اجابتی فرما، تمام قلبها پر از درد است. @AFKAREHOWZAVI
. نگارگری عاشقنجمه صالحی هنرمندی اصفهانی که هر رنگ و هر خطش از عمق دل و عشق به اهل بیت علیهم‌السلام می‌جوشید، همیشه در دنیای هنر و معنویت مثل نسیمی آرام و کوهی استوار حضور داشت. با هر ضربه قلم مویش، جان و ایمان را بر بوم زندگی می‌نشاند. همیشه حسرتم به آن نگاه خاص و ویژه امام رضا علیه‌السلام بود که به ایشان داشتند. روزی که در هتلی آمریکایی «ضامن آهو» را خلق کرد، نه فقط یک اثر هنری بلکه یک معجزه کوچک به دنیا هدیه داد؛ تابلوی ضامنی که امروز در دورترین چایخانه‌های ایران روی دیوارها جا خوش کرده است. طرح ضریح مطهر امام رضا علیه‌السلام را با دقت و ظرافتی کم‌نظیر طراحی کرد. طرح گل آفتابگردان هشت‌پر، که نشانه پیوند عمیق او با شمس‌الشموس بود. هر کس که پارچه سبزی به ضریح می‌بندد، انگار محبت تازه‌ای به امام علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام می‌سپارد و استاد فرشچیان، بی‌هیچ چشمداشتی، نقشی در این پیوند داشت. هنر ایشان فقط نقاشی نبود؛ جلوه‌ای از ایمان و عشق به اهل بیت علیهم السلام بود. یادشان همیشه در دل‌ها زنده و روحشان پرنور باد. @AFKAREHOWZAVI
«مای بارد» «عطش» سفرنامه اربعین۴ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : إذا كَثُرَت ذُنوبُكَ فاسْقِ الماءَ عَلَى الماءِ . هرگاه گناهانت زياد شد، پشت سر هم آب [به تشنگان] بنوشان . «از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می مکند خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا.» خوش بر سعادتت محتشم، در بزرگداشت عزای حسین ازهمه جلوتری. هوا داغ و تب‌دار، کودکان ساقی چنان ملائکه، چنان نوزادان سقط شده که روز حشر آبرسان والدین داغدار خود هستند. اینجا کربلا، عطش، گرما، عرق، تن‌‌خسته و پای پر تاول اما نه در اسارت، در آزادی و اکرام کامل، نه در میان مجلس شراب و رقص یزید، در مظیف و مشایه. کودکان عبای سیاه برتن سربند و حجاب بر سر هوار می‌کشند:«مای بارد، مای بارد.» همه صاحب عزمی راسخ، برای تشنه نماندن حتی یک زائر، بذل جان می‌کنند در این گرمای جان‌ستان. راستی! ایلیا برادر فاطیما! ریز نقش است اما مهربان، با بردن و اهدا چند بادبزن کوچک, دست سازه با کمک پدربزرگش، به زوار، حالا هم در تخس مای بارد همکاری کرده و فیلمش را برایم فرستادند. با هشتک _کوچولو. دلم هوای خادمی حریمتان را کرد، در نجف و کربلا معلی. امام صادق عليه السلام : أفضَلُ الصَّدقَةِ إبرادُ الكَبِدِ الحَرّى ، و مَن سَقى كَبِدا حَرّى مِن بَهيمَةٍ أو غَيرِها أظَلَّهُ اللّه ُ عزّ و جلّ يَومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ . بهترين صدقه، خنك كردن جگر تفته است . هركه جگر تفته حيوانى يا جز آن را سيراب كند خداوند عزّ و جلّ او را ، در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست ، به سايه درآورد .» اما امان از مای‌‌بارد دل رباب کباب می‌شود از شنیدن: آب. امام زین العابدین علیه السلام تا سالها با دیدن آب گریه می‌کردند... و حالا در اربعین ۱۴۴۷ تاریخ تکرار می‌شود، علی اصغرها تشنه‌اند و بی‌تاب. نام آب خنک داغم می‌کند، می‌برد مرا میان روضه غزه. دستم را می‌کشاند، پای سوگ مادر غزه که کودک عطشان نیم جان را چه کند! صحنه دیگر، تانکر آب افشانی، شبیه باران، و آبرسانی در مسیر مشایه. مرا می‌برد، بالای‌سر کودک عطشان غزه، کودک تشنه با درب بطری،صبورانه، چکه‌های آب را از شیلنگ و بست خراب شیر تانکر برمی‌دارد و سر می‌کشد. و من در میان جمع و دلم جای دیگریست، لیوان آب را برلب می‌گذارم :« السلام علیک شهید العطشان العریان.» در ادامه مسیر آرام آرام قدم بر می‌دارم مبادا چادرم خاکی شود، زیر دست و پا برود یا با آبی که از ظرف یخ محتوی انگور درشت، و بسته‌های کوچک مای‌بارد، جاریست، پر چادرم خیس شود. «امان از اسارت و امان از دل زینب و رقیه سکینه و رباب... امان از دل مادر غزه....»اما حواسم به لب‌های ترک خورده غزه در انتظار آب، نیست. حواسم پرت است از علی اصغرهای فلسطین. از حرمله های صهیونی. حواسم پرت است از لباسهای پاره و آلوده از بی‌آبی و شسته نشدن مردم غزه. از ناچاری مادری در عطش کودکش. از بلاتکلیفی پدری در خنک کردن جگر طفلش حتی شده به رو زدن بر شمر، عمر، سپاه دشمن، بر نتانیاهو و حکام شکم گنده عرب؛ تف بر غیرت بر مردانی سازشکار با دشمن! از کشورم. که ترامپ قمارباز(به زعم هموطنان و هم پیاله‌هایی خودش) را، «عزیز» می‌خوانند آنهم در قائله زنگزور. آنهم بعد کشتن دانشمندان و سرداران و مردمان بی دفاع کشور عزیزمان. یاد سپهبد عزیز حاج قاسم،سردار دلها، بخیر! که قاتل و دستور دهنده اصلی در شهادت ایشان ترامپ بود. حالا شده عزیزدلِ مسئول تشریفات رییس جمهور. چطور می‌شود دشمن را عزیز خواند. آنهم نه هر دشمنی، دشمنی که در کشتن کودکان غزه، کودکان یمن، لبنان و ایران دستش با اسرائیل در یک کاسه است. به یاد رایان قسمیان، زهرا برزگر، ریحانه سادات ساداتی و تمامی شهداء جنگ‌تحمیلی ۱۲روزه. ✍س.رضایی @AFKAREHOWZAVI
اربعین یعنی… هنوز همه چیز تمام نشده است. ✍نرگس سادات آبسالان چهلم است… اما انگار تازه آغازِ داغ است… نه اشک‌ها بند آمده‌اند، نه دل‌ها سبک شده‌اند، نه بغض‌ها خوابیده‌اند. اربعین، تکرارِ عاشورا نیست… اربعین، تداومِ فهمیدنِ حقیقتی‌ست که خیلی‌ها از کنارش گذشتند، بی‌آن‌که بفهمند چه خورشیدی در کربلا غروب کرد. اینجا کلمات کم می‌آورند… کربلا فقط با پا رفتن نیست… گاهی دلی هست، که سال‌هاست در راه مانده، با حسرتی که هر اربعین، تازه‌تر می‌شود. می‌گویند زائران با پا می‌آیند… اما من ایمان دارم که عاشقان با زخمِ دل می‌رسند. و من… از همین دور، با هر تپش قلبم، به سمت حرم می‌دوم. با اشکی که بی‌اجازه می‌ریزد… با سکوتی که پر از نام توست یا حسین… چهلم است… اما مگر می‌شود داغِ تو را شمرد؟ مگر می‌شود برای فاجعه‌ای که هنوز هر شب در خواب‌مان تکرار می‌شود، فقط یک عدد گذاشت؟ مگر می‌شود فریاد زینب را شنید و ایستاد؟ مگر می‌شود لب‌های خشکیده‌ی علی‌اصغر را دید و نگفت: «آقا جان، کاش من بودم…» نه… اربعین یعنی هنوز هم دیر نشده برای پیوستن… یعنی هنوز هم می‌شود دل را برداشت و راهی شد… یعنی هنوز هم می‌شود آدم شد، اگر حسین را بفهمی… و من… در این اربعین، اگرچه نیامده‌ام، اما دلم را، اشک‌هایم را، و تمام دلتنگی‌ام را، فرستاده‌ام بین الحرمین، تا شاید گوشه‌ای از غبار کفش‌های عاشقان‌ات باشم. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الأرواح التی حلّت بفنائک… @AFKAREHOWZAVI
. از نخلستان نجف تا آواره‌های غزه ✍نجمه صالحی 📎لینک متن کامل خبر در روزنامه شاخه سبز https://B2n.ir/bn2523 @AFKAREHOWZAVI
. زیارت و واقعیت نجمه صالحی زیارت لغتی به زبان عربی متشکل از حروف زاء و واو و راء، است که بر میل و عدول دلالت دارد؛ میل یعنی رو آوردن به سوی محبوب، و عدول یعنی بریدن و پشت کردن به هر چه جز اوست. زیارت، هم همین است؛ یعنی هجرتی از دل، از همه‌ی عالم به سوی یک نگاه. زائر، آن‌گاه که گام در راه می‌گذارد، پیش از قدم‌ها، دلش را روانه می‌کند. وقتی به دیدار تو می‌آید، از دیگران چشم می‌پوشد و جانش را تنها به تو می‌بخشد. از همین روست که اگر دل به سوی حسین علیه‌السلام متمایل شد، حتی اگر دست به ضریح نرسد، به حقیقت زائر است. حضور در حرم، نعمتی بزرگ است؛ اما روح زیارت، در حرکت دل و عدول جان از غیر اوست. و امّا آنان که با اشک و بغض گفتند: التماس دعا… ما جامانده‌ایم، ای کاش بدانند… جامانده آن نیست که پایش به کربلا نرسیده، جامانده آن است که دلش حرکت نکرده باشد. چه بسیار کسانی که در بین‌الحرمین می‌گذرند ولی دلشان جای دیگری است، و چه بسیار دل‌هایی که از هزاران فرسنگ دورتر، در هوای حرم می‌تپند و به گنبد طلا سلام می‌دهند. اگر دل تو به سمت کربلا پر کشید، اگر نام حسین علیه‌السلام را شنیدی و بی‌اختیار اشک در چشمانت نشست، تو هم زائری. شاید گام‌هایت خاک بین‌الحرمین را لمس نکرده باشد، اما اگر هوای حرم را در سینه نفس کشیدی، فاصله‌ای میان تو و ضریح نیست. زیارت، پیش از آن‌که سفر خاکی باشد، پرواز روح است؛ پروازی که دل‌های عاشق بلدند… دل‌هایی که از همه بریده‌اند و تنها به سوی حسین علیه‌السلام میل یافته‌اند. پ.ن:*الزاء و الواو و الراء، أصل واحد يدلّ على الميل والعدول... و من الباب الزائر لأنّه إذا زارك فقد عدل عن غيرك. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص ۳۶. @AFKAREHOWZAVI