«نفوذ» مرگبارتر از اسلحه
راضیه شعبان
[1]. نهال باریک انقلاب اسلامی از همان ابتدای نشاء در معرض حوادث، گزندها، طوفانها و تندیهایی قرار گرفت. آنچه را که از پس حوادث طبیعی و طوفانها بر او رفت، میشد به انباشت کمبودها و کمی امکانات مرتبط دانست و چاره کرد؛ اما گاه این تندیها و گزندها از سوی دوستان ما و از روی نادانی، یا از سوی منافقان و منحرفان و از روی عقده، یا از سوی مخالفان اسلام و دشمنان و از روی عمد و کینه وارد میشود که در این صورت چون هجمه غیرطبیعی، عامدانه و کینمدارانه است باید چارهای بینقص، عاقلانه و کارگشا اندیشید. در اینجا ضروری مینماید برای احقاق و اثبات حقّ جمهوری اسلامی ایران، نقاب از چهره دشمنان او برداشت و آنها را شناخت و شناساند.
[2]. انقلاب اسلامی همواره در کنار همه دوستیهای ناب و همراهان یکرو، دوستانی را در کنار خود دیده است که گاه به دلیل نادانی، گاه به دلیل «ضعف در مبانی فکری و معرفتی» و گاه به دلیل «گرایش و علاقه یافتن به تجملات و تشریفات»، هر از گاهی با زبان یا عمل خود نیشها و ضربههایی بر پیکر انقلاب میزنند که شاید بتوان تصریح کرد که از نیش و کین دشمن دردآورتر است. این «دوستان نادان» را باید مانند سایه دنبالهگیری کرد، چراکه هر لحظه ممکن است سنگی در چاه آب ملّت بیندازند که حتی دشمن در خواب چنین نتواند کرد.
[3]. پیش از انقلاب مبارزینی بودند که در کنار دیگر انقلابیون، سرنگونی رژیم شاه را خواهان و در پیروزی انقلاب نیز مؤثر بودند اما بعدها در صف نخستین دشمنان انقلاب قرار گرفتند، چراکه میپنداشتند حکومت متعلّق به آنها خواهد شد. آنان از همان ابتدا در مقابل امام و حکومت اسلامی قد عَلَم کردند، به صدام پناهنده شدند و در کنار او با هموطنان خود جنگیدند و بعد زیر پرچم آمریکا درآمدند. اینان همان «منافقین» هستند. منافقین به دلیل «ضعف در مبانی معرفتی و اعتقادی»، «غرور ناشی از نادانی به یافتههای ذهنی خود» و «تمسّک به ظواهر دین» در مسیر انحراف افتادند. آنان اینک چشم به کارهای دشمن دارند و مترصد فرصتی تا به نظام ضربه بزنند، میان مسئولان و مردم و میان مسئولان با هم اختلاف ایجاد کنند و جوانان را از دین دور و رابطهشان را با نظام قطع کنند.
[4]. از طرف دیگر، در داخل کشور «منافقانی» هستند که با «اظهارات/موضعگیری/تبلیغات»ِ خود دشمن خارجی را امیدوار میکنند. آنان «ترسو»، «کنارهگزین» و «عافیتطلب» هستند؛ وقتی ملت در شدائد و سختیها قرار میگیرند، از آنان هیچ خبری نیست اما آنگاه که میدان خطری ندارد، زبانشان بر مومنان دراز است»(در دیدار مردم آمل؛ 21 خرداد 1377). از آن سو، افرادی را داریم که مخالف نظام هستند اما در عمل، تحرّکی علیه نظام و انقلاب ندارند. بنابراین، «از آنجایی که تحمل شنیدن حرف مخالف در جمهوری اسلامی بالاست»(در دیدار مدیران مطبوعات کشور؛ 3 فروردین 1375)، میان افراد معتقد و مخالف نظام، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست(در دیدار اعضای مجلس خبرگان؛ 15شهریور1380).
[5]. سرسختتر از همه، آمریکا به سرکردگی استکبار همواره دشمنی آشکاری با ایران داشته است که این دشمنی حتی به پیش از انقلاب نیز برمیگردد. آمریکا در سال 1332، با کودتای 28 مرداد، دولت ملّی ایران را ساقط و دولت فاسد و وابسته خود را جایگزین کرد. به این ترتیب، تا انقلاب 1357، بر نیروهای مسلح، نفت، سیاست و فرهنگ کشور تسلّط کامل داشت. پس از انقلاب نیز این دشمنی را با «تهدید/تحریم/بدگویی/مشکلتراشی/نفوذ» ادامه داد. در حال حاضر، مهمترین سلاح آمریکا در این دشمنی «نفوذ» است. او تلاش میکند تا با نفوذ به مراکز حسّاس و تصمیمگیر و نیز تغییر فرهنگ، در عزم ملّی تزلزل و در میان ملّت و دولت تفرقه ایجاد کند. محاسبات تصمیمگیران را دستکاری و حضور و ارتباط با آمریکا را حلّال مشکلات قلمداد کند. این از سلاحهای نظامی، خطرناکتر است.
6. دین و دین داری، «نخ تسبیح» و «عامل وحدت» میان مردم و حیرانی دشمن زبون است. به فرمودهی رهبر انقلاب: «دین عامل وحدت، پیشرفت، فداکاری، و از خودگذشتگی است.....دین یک چنین تاثیری دارد».( رهبرانقلاب در دیدار کنگره شهدای عشایر ۲۲خرداد ۱۴۰۱). شعائر اسلام انقلابی که در باطن جامعه وجود دارد مانند، ضد نظام سلطه بودن، دفاع از مظلوم، آزادی و عدالت.... در حال گسترش به جهان اسلام و مستضعفان عالم است و هرجا که ملت با اطمینان به اسلام و رهبری قدم برداشته، دشمن را در راه رسیدن به مقاصد خود ناکام گذاشته است. استکبار این خوف وخطر را از اسلام انقلابی احساس کرده است لذا میخواهد این عامل وحدت که هویت دینی و ملی ملت ایران است را به نابودی بکشاند اما در این رویارویی بارها به دلیل محاسبات غلط این شکستها را به چشم خود دیده است. رهبر انقلاب نیز با اتکال به خداوند متعال و با عزم و ارادهی راسخ و به تبعیت از خمینی عظیم، با پشتیبانی مردم و با شناخت دشمنِ عنود، همچنان درصدد است تا درخت تناور و ریشهدار اسلام و شاخههای طوبایِ آن را با مجاهدتهای چشمگیر خود در دسترس بشریت قرار داده و دشمن حیران، حقیر و خبیث را به ضعف بکشاند و امت اسلام را با سرعت به سمت تمدن نوین اسلامی پیش برده تا در مسیر ظهور قرار بگیرد.
https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
دشمن حیران و جذابیتهای حکومت اسلامی
کبرا خالقی
1. از زمانی که خداوند متعال، دین اسلام را که نقشهی راه و برنامه سعادت بشر است، به دست باکفایت پیامبر اکرم(ص) سپرد و او را مامور کرد که این برنامه را عمل کند، به مردم برساند و از پیروان خود مطالبه کند، مخالفانِ سرسختی در برابر آن قد عَلَم کردند. این دشمنیها در هر دورهای فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. در واقع استکبار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به طور جدی در مقابل نظام اسلامی صفبندی کرده و همواره با شدیدترین فتنهها و ترفندها بر علیه ملت ایران به رویارویی پرداخته است. راز این حجم از عدوات و کینهجویی از سوی دشمنان با اسلام و مجریان واقعی احکام آن و قوت و استحکام جمهوری اسلامی که در مقابل مستکبران ایستاده است ؛ چیست؟
2. از مهمترین جذابیتهای اسلام حقیقی که جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است «جامعیت» آن است که در سایهی توحید اجتماعی در تمام عرصههای زندگی بشر حاضر است و اهداف، ایدئولوژی و کنشهای آن در «اشاعه خیر»، «اقامه عدل»، «مقابله با ظلم و ستم»، «مبارزه با ستمگران عالم»، «جنگ»، «صلح»، «سیاست داخلی»، «سیاست خارجی»، «مسائل بین المللی» «سبک زندگی»...به زیبایی نمود پیدا میکند. این نگاه به دین، نمایانگر این است که دین اسلام فقط، دین فردی و قلبی یا دین حداقلی نیست، بلکه حقایق و احکام آن در تمام زندگی انسان جاری میباشد. بنابراین در درجهی اوّل همهی مستکبران که با استبداد و ظلم میخواهند بر امور جوامع بشری تسلّط پیدا کنند، زمانیکه با این نگرش عمیق دینی مواجه میشوند، چون بر خلاف نیات شوم آنها است، بر علیه اسلام و اسلام باوران توطئه و دسیسه چینی میکنند.
3. از دیگر جذابیتهای اسلام «وحدت بین مسلمین» است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. « واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» در آیه( ۱۰۳ سوره آل عمران)، در اسلام انسانِ خدا محور نه تنها یک مسلمان مسئول است بلکه این مسئولیت مانند روح در کالبد امت اسلام میدرخشد و بر مسلمان فریضه است تا در همهی جنبهها پشت و پناه برادر دینی خود باشد و از آنجایی که برقراری وحدت، فقط بیانگر یک امر اخلاقی نیست، بلکه مهمتر از آن، عامل دست پیدا کردن دنیای اسلام به عزت کامل است. بنابراین، این وحدت یک واجب قطعی و لازم است که باید به آن عمل شود تا مسلمانان با اتحاد و هم افزایی بیشتر و بهتر، به عنوان امت اسلامی بتوانند در برابرِ زورگویان و ستمگران بایستند تا از تجاوز و تعدی نسبت به امت اسلامی دست برداشته شود.
4. استکبار جهانی به خصوص شیطان بزرگ آمریکا، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مواجه با نظامی شد که دارای ابعادی اجتماعی خاص و جدیدی بود. «حرف نوی» جمهوری اسلامی همراه با اتحاد و همدلی علاوه بر اخلاق اجتماعی، مردم به ویژه مستضعفان جهان را به خود جذب کرد. جذابیت دین اسلام و رهبری مقتدرانه امامین انقلاب در طول ۴۳سال، که باعث شکست توطئههای روز افزون دشمن علیه نظام اسلامی به دلیل محاسبات غلط بوده تا جایی که منجر به عقبنشینی دشمن و پیشرفت نو به نوی نظام اسلامی شده است. «آنها نتوانستند، بفهمند که در عالم بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند، آنها سنتهای الهی است». (رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان قوه قضاییه ۷تیر ۱۴۰۱.
5. حیرانی دشمن در عدم موفقیت خود در مبارزه با جمهوری اسلامی به دلیل محاسبات مادی و فهم غلط از پشتیبانیِ مردم از نظام اسلامی و رهبری آن است. مردم مسلمان ایران مانند گذشته با هویت دینیِ و اسلام ناب، همچنان در مقابل دشمنِ تا بُن دندان مسلح به انواع جنگهای نرم، شناختی و روانی و نشر اکاذیب ایستاده و مبارزه میکند. استکبار نیز دریافته است، برای از بین بردن هویت دینی باید همان بلایی که میسیونرهای مسیحی بر سر اندلس(اسپانیای کنونی) آوردهاند بر پیکره و روح جمهوری اسلامی که همان هویت مردم است؛ وارد کند. به همین دلیل دشمن در انواع تهاجمها و شبیخونها از راههای مختلف فرهنگی کم نگذاشته و به شدت در حال حمله به باورهای دینی مردم است، تا به زعم خود در زودون هویت دینی ملت ایران موفق شود.
👇👇👇👇
اما، «نگاه اسلام به زن، نگاهی است عزتبخش، كرامتبخش، رشدآفرین، استقلالدهندۀ به هویت و شخصیت زن است» (اجلاس زنان و بیداری اسلامی، 21/4/1391) و در آن، زن موجودی موردِ انتفاع برای مرد، تعریف نمیشود که اگر بخواهد نمودی در جامعه داشته باشد، باید از جذابیتهای جنسىِ خودش چیزی را ارائه بدهد. این نگاه، همان راهی است که نصِ قرآن، برای انسان انتخاب کرده است؛ «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ؛ اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند؛ نزديكتر است»(سوره احزاب، آیه59). بنابراین، حاکمیت اسلامی و جبهۀ حق، باید در مسیرِ اسلام و راه قرآن طیِ طریق کنند تا سعادت جامعه در امور اجتماعی را متضمن شوند و دست غارتگرانِ حیا را از دامن جامعه اسلامی کوتاه کنند.
غارتگریِ حیا
نساالعلیه خلیلی
حجاب و عفاف از مسائل مهّمی است که جوامعِ بشری با آن در ارتباط هستند و از دیرباز، غارتگران برای زدودنِ آثار حجاب از جامعۀ ایران، ادعاهای مختلفی را مطرح کردند؛ در دورانِ معاصرِ ما، پهلوی اول با ادعای مختلِشدن فهم زن با چادر و روسری، پوشش از سرِ زنِ ایرانی ربود و عریانی را ترویج کرد؛ عملۀهای غرب، زمانی با کلیدواژهسازیهایی مانند؛ «حجاب اجباری» پاپیِ ذهنِ خواص و عوامِ جامعه شدند، گاهی با معیارهای خود ساخته، برخورد با بیحجابی را دوقطبیسازی جامعه، خواندند یا آنکه اقتصاد را به حجاب گرهزدند تا ماهی خویش را به دام اندازند و بتوانند از سدِ عفافِ زنانِ ایران به هر شکل ممکن، رد شوند و مطلوبِ خویش را در تسخیر ایران و سلطۀ بر «هویتِ مستقلِ زن مسلمان» به دست آوردند؛ چراکه، «سیاست راهبردیِ اساسیِ بنیانی غرب بر «عرضهشدن» و «هرزهشدن» زن است و حجاب مخالف آن است»(دیدارِ بانوان نخبه، 1/3/1390).
در برهۀ فعلی نیز، ادعای پرغلطِ دوگانهسازی مردم با پیگیری وضع حجاب در اوج قرار گرفته است و در آن، مفروض این است که تعداد قابل توجهی از مردم ایران، مخالفِ حجاب هستند؛ در حالی که واقعیتهای میدانی خلافِ آن را اثبات میکند. در درگیری اخیرِ فردی با برخی گرایشاتِ کمونیستی با یک خانم محجبه در اتوبوس، نشان داده شد که مردم از طرز برخورد موجود مبهوت و متحیر مانده بودهاند. از سوی دیگر، مردم ایران، آنچنان دل در گروی انقلاب و اسلام دارند که بارها هویتِ دینی خود را در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی و سرود سلام فرمانده و جشن غدیر نشان دادهاند.
امّا، امیدی که دشمن به این موارد و چهارشنبههای کذایی بسته، آن است که اقلیت هنجارشکن به اکثریت تبدیل شود؛ بدخواهانِ این مرز و بوم، به این اقدامات، امید بستهاند که از سویی اقلیتی هنجارشکن را با قوۀ جبهۀ سایبری خود در فضای ولِ مجازی اکثریت نشان دهند تا موجب «خطای محاسباتی» مسئولان در «جنگ ادراکی» شوند و از سوی دیگر، با قُبحزدایی و مظلومنمایی، آنها را به اکثریت تبدیل کنند و با موجسواری بر احساسات سادهدلان، به قرائت سکولاریستی از دین برسند. نمونههای استفاده از این روش در اعصار مختلف بسیار است؛ تبدیلکردن تایلند و فلیپین به قطبهای توریسم جنسی، تسخیر اندلس، به زیرکشیدن انقلاب الجزایر و.... از این موارد است.
در کشورهایی مانند فیلیپین و تایلند که مرزهای انحرافِ جنسی را رد کردهاند؛ با استفاده از روش «اقلیتِ هنجارشکن»، مطلوبِ سربازان آمریکایی مستقر در این کشورها حاصل شد. این موهبتِ «فرهنگِ ولنگار» غربی با اسیران جنگی و استقرار روسپیهایی از سایر کشورها به ارمغان آمد. پیش از این، بیگانگیِ فیلیپین با این امر به حدی بود که این کشور، حتی کلمهای در فرهنگ خود در این رابطه نداشت اما اکنون... و در تایلند تنها در هفت سال اوضاع تغییر کرد؛ در سال 1957 تنها 20 هزار زن روسپی که عمدتا خارجی بودند، در خانههای فساد، زندگی میکردند اما ظرف مدت «هفت سال» تعداد زنان روسپی به 400هزار نفر رسید! این همان، حربۀ استعمار برای قبحزدایی از مطلوب خود است.
افزون بر راهکار فوق، غارتگرانِ حیا، همواره سعی بر وارونۀسازی واقعیتها دارند و میخواهند ملت ایران را ملتی «معارض» و «دینگریز» نشان دهند و با ایجاد خطای محاسباتی درلایۀ تصمیمگیران، «اباحیگری» را گسترش دهند؛ چرا که وقتی هوس به جای ارضاء، «تهییج» و «تحریک» شود؛ عقل که در نسبت عکس با هوس است؛ ضایع میشود و دیوارهای «مقاومتِ فرهنگی» فرو میریزد و ملتِ سلطۀپذیر برای ارائه منابع خود به سلطۀگر آماده خواهد بود. ملتی که زنان آن در منجلاب «خودآرایی» و «خودنمایی» و مردانش در منجلاب «تنوعطلبی»ِ خسرو پرویزی، فرصتی برای فکرکردن و پیشرفت نخواهند داشت.
در مقام عمل، متاسفانه برخی خواص، حتی از دلسوازنِ نظام نیز، با دشمن «هممخرج» میشوند و آگاهانه یا ناآگاهانه ضربهای وارد میکنند که نتیجه آن ایجادِ «میلِ غلطِ انحرافی» فرهنگِ غربی در جامعۀ ما است؛ کاری که دشمن، با خرج مبالغ زیاد و به کارگیری رسانههای متعدد، قادر به انجام آن نبوده است؛ از حنجرههای خودی به گوش میرسد.(دیدارِ مداحان، 17/12/1396) غافل از آنکه با این «اشتباه راهبردی»، نه تنها مجوز «ارتکاب حرام شرعی» به صورت آشکار را صادر میکنند بلکه زن را هم به «حضیضِ ذلت» میکشانند؛ ذلتی که جنسِ لطیف جامعه را در حد کالاشدن پایین میآورد و ثمرهای جز فروپاشی خانوادهها، افزایش خشونتهای جنسی، فرزندان نامشروع، ردشدن از مرزهای اخلاقی و... نخواهد داشت.
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو
(مثنوی معنوی، دفتر دوم)
👇👇👇👇
۹ - معاویه که در قتل عثمان نقش اساسی داشت، از آن به عنوان نردبان صعود بر بام خلافت بهره می برد. پس از آن به تحریک عناصر قدرت طلب و دنیامدار همچون طلحه و زبیر پرداخت و آنان را به جنگ بر ضد علی علیه السلام وادار
کرد. در نتیجه جنگ خونین جمل به وقوع پیوست و جنگ صفین - که معاویه خود پیشاهنگ آن بود و در آن خون هزاران مسلمان به زمین ریخت - و فتنه
خوارج - که امیرمؤمنان علیه السلام ، قربانی تفکر جاهلی آنان شد - از دیگر اقدامات شوم و تبهکارانه معاویه به حساب می آید.
۱۰ - موارد زیر، مهمترین عوامل پیروزی ظاهری معاویه بر امیر مؤمنان علیه السلام است:
الف) اطاعت پذیری و فرمانبرداری بی قید و شرط مردم شام از معاویه، که در این زمینه زبان زد بودند؛
ب) نافرمانی و خیره سری مردم کوفه و سرپیچی آنها از فرمانهای حکیمانه امیر مؤمنان علیه السلام ، که امام علیه السلام بارها زبان به گلایه و اعتراض گشوده بود؛
ج) مهم تر از همه، سیاستهای ماکیاولی گونۀ معاویه بود که برای رسیدن به اهدافش، از هر وسیله ای استفاده میکرد.
۱۱ - اطراف معاویه را کسانی پر کرده بودند که در سفّاکی و جنایت پیشگی، دست کمی از خود او نداشتند. عناصر سیاه دل و سنگ دلی که برای بهره مند شدن از سفره معاویه و به دست آوردن دل او حاضر بودند هر ننگی را به جان بخرند! افرادی همانند عمروعاص، مغیرهًْ، بُسر، مسلم، ضحاک و...؛ دین به دنیا فروشانی که در تاریخ نام ننگینی از خود برجای گذاشتند و در آخرت نیز عذاب ابدی را برای خود مُهیّا کردند؛
نوریان مرنوریان را جاذبند
ناریان مرناریان را طالبند
۱۲ - معاویه و دودمان دیو صفت و تاریک اندیش بنی اُمیه، یا به تعبیر قرآن - شجره ملعونه - با حاکمیت بر سرنوشت جهان اسلام، نه تنها جامعه اسلامی بلکه جامعه بشری را از سرچشمه زلال هدایت و نعمت بی بدیل ولایت و امامت علوی علیه السلام محروم کردند. امیر مؤمنان علیه السلام ضمن پیشگویی سیطره بنی امیه بر مردم وهشدار به آنها، فرجام دردناک و سیاه باند اموی را نیز بیان فرموده بود.
ابیاتی از شاعر معاصر عرب «عبدالمنعم فرطوسی» را به عنوان حسن ختام نوشتار می آوریم که ضمن چکامه ای بلند، بر بالای گور معاویه خوانده است:
هنا معاویة فی قعر مزبلة
یا قبر اخبث خلق الله این ثوت
هذا معاویة فی الشام محتفر
قم من حضیض المساوی یامعاویة
تغض بالخزی من لعن الملایین
سود الفضائح من حمرا الکوانین
کأنّما هو من ابناء صهیون
وانظر سماء العلی من آل یاسین.
قم ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
*سخنی بی مقدمه با آقای گرگیچ*
یادآوری ۱۲ نکته تاریخی
در باره معاویه ابن ابی سفیان .
به کوشش ؛ آیت پیمان.
۱- معاویه از نظر نسبی، پیشینه خانوادگی بسیار ننگین و فاسدی داشت. شخصیت خانوادگی او به شدت لکه دار و خاستگاه وجودی او آشفته بود؛ به گونه ای که به چهار تن منسوب است! او خود به این واقعیت آگاه بوده و از این جهت، گرفتار ننگ و احساس حقارت بوده است.
۲- معاویه تا پایان عمر، اسلام رانپذیرفت! بلکه تظاهر به اسلام می کرد.
وقتی شنید که پدرش ابوسفیان، اسلام آورده است، ضمن سرودن اشعاری، او را سخت نکوهش کرد که با روی بر تافتن از بُتها و گرویدن به آیین محمد صلی الله علیه و آله وسلم ننگ ابدی را به دودمان بنی امیه آورده است! خود او تنها در پنج ماه آخر عمر شریف پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، به مدینه آمد و با اکراه و به ظاهر اسلام آورد.
او بارها، خشم و دشمنی خویش را با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ابراز و کفر خود را اظهار کرد و سرانجام نیز، آن گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خبر داده بود، در حال شرک، از دنیا رفت.
۳- هواداران و دوستان معاویه - که از معایب او آگاه بودند - برای سرپوش گذاشتن بر نقایص او، در صدد فضیلت تراشی و شخصیت سازی او برآمدند! و با جعل عناوین دروغین، مانند «خال المؤمنین» و «کاتب وحی» خواستند، برای او در افکار عمومی مسلمانان، موقعیتی دست و پا کنند!
این اقدام سیاسی هواداران أموی، از طرف اندیشمندان اهل سنّت مورد انتقاد و استهزاء قرار گرفت. به گفته ی یکی از عالمان اهل سنّت، بنی امیه برای اینکه علی علیه السلام را کوچک نمایند! معاویه را بزرگ کردند!!
۳- راهیابی معاویه و بنی امیه به دستگاه خلافت اسلامی، پاداش همکاری و سکوت ابوسفیان در برابر سران سقیفه بود. پس از تشکیل سقیفه و خلافت ابوبکر، ابوسفیان ناراضی از این امر، نزد امام علی علیه السلام آمد و خواهان بیعت با امیرمؤمنان علیه السلام شد. سران خلافت که به خوبی از میزان نفوذ ابوسفیان و مکر او آگاه بودند، برای همراه کردن او با حکومت، فرزندان او یزید و معاویه را در
ترکیب فرماندهان لشکر قرار دادند. از اینجا بود که معاویه، نخستین گام را در پلکان قدرت گذاشت.
۵ - در زمان خلیفه دوم با گسترش و توسعۀ قلمرو حکومتی معاویه و نیز حمایت های بی بدیل خلیفه از معاویه، قدرت و حکومت معاویه پی ریزی و تقویت شد؛ نهالی که در زمان ابوبکر کاشته شد، اینک به درخت شومِ تنومندی تبدیل شده بود که معاویه به میوۀ شیطانی آن چشم دوخته بود!
خلیفه دوم بر خلاف روحیه ی خشن و سیره ی سخت گیرانه ای که نسبت به کارگزارانش داشت، معاویه را در حاشیه ی امن قرار داد و با او برخوردی کاملاً متفاوت در پیش گرفت. عمر با آنکه معاویه را کسرای عرب! می خواند، هیچ گونه نظارت و باز خواستی از او نکرد!
۶ - در دوران عثمان - که توپ در زمین بنی امیه قرار گرفته بود - معاویه با خاطری آسوده و آزادی به مراتب بیشتر از زمان عمر، به خود کامگی پرداخت.
در این دوران، حکومت شام به صورت مستقل درآمده بود و معاویه، در قبال عملکرد خود، پاسخگوی مرکز خلافت نبود! او سرانجام، زمینه قتل عثمان را فراهم آورد تا به
آرزوی دیرینۀ خود دست یابد و درخت امیدش، به بار نشیند.
۷ - معاویه ازنظر شخصیتی، دچار عقده های روانی بود. او از سابقه خانوادگی و آلودگی نسبی اش، به شدت احساس حقارت و سرخوردگی می کرد. از سوی دیگر، فضایل اجدادی بنی هاشم و رذایل اخلاقی نیاکان بنی اُمیه به این عقده ها افزوده بود. معاویه برای رهایی از این رنج جانکاه و سرپوش گذاشتن بر این احساس حقارت، تمام اصول انسانی و اخلاقی را برای رسیدن به قدرت، زیر پا گذاشته بود و در این راه، از هیچ جنایتی فرو گذار نمی کرد.
همچنین امیر مؤمنان علیه السلام در جای جای نهج البلاغه، دنیامداری و دل بستگی شدید به - حیله و نیرنگ - که از ویژگی های خاص معاویه به حساب می آمد و نیز بردگی ابلیس را از دیگر شاخصه های شخصیتی معاویه معرفی کرده و پیاپی به او هشدار داده است.
۷ - دشمنی دیرینه میان بنی امیه و بنی هاشم - که معاویه میراث دار آن بود - سبب شده بود تا او در برابر امیر مؤمنان علیه السلام ، سر تسلیم فرود نیاورد و با تمام توان به کارشکنی و رویارویی با امام علیه السلام بپردازد و به دلیل دشمنی معاویه با اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم - که ریاست و قدرت قبیله ای بنی امیه را درهم شکسته بود - پذیرش حکومت امام علیه السلام برای او بسیار دشوار می نمود. عطش مهار نشدنی معاویه به قدرت - که بذر آن در کودکی در وجود او کاشته شده بود - و کینه های پنهان او از امیر مؤمنان علیه السلام ، که بستگان او را در بدر، به خاک ذلت افکنده بود، از دیگر عوامل به شمار می آید.
👇👇👇
[8]. اربعین یک همایش سیاسی، یک جنگ و یک عملیات بزرگ علیه دشمنان اسلام است.و عظمت شیعه با این راهپیمایی به دنیا نشان داده میشود. زور،قدرت و اثر امام حسین، امروز بیشتر از کل فعالیتها و داراییهای ما است.همانطور که در دوران دفاع مقدس میگفتیم جنگ،جنگ تا پیروزی، یا جنگ،جنگ تارفع فتنه در جهان، حالا می گوییم اربعین،اربعین تا ظهور. به اربعین می رویم چون امام زمانمان غریب، مظلوم و تنهاست. و میخواهیم به ندای"هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنی" او پاسخ بدهیم و این یاری رساندن امام، دشمنان را هراسان و وحشتزده کرده است، پس هرساله اربعین را باشکوهتر ازسالهای قبل برگزار کنید تا دشمن راهرچه بیشتر مستاصل ووحشتزده نمایید.
ژئوپلیتیک شیعه در آیینه اربعین
مرضیه عاصی
[1]."یکی از مصادیق قوّت، راهپیمایی اربعین است؛ وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. راهپیمایی اربعین قوّت جبههی مقاومت اسلامی است که این جور اجتماع عظیم میلیونی به سمت قلّه و اوج افتخار فداکاری و شهادت راه میافتند که همهی آزادگان عالم باید از او درس بگیرند." بیانات در مراسم دانشجویان دانشگاه امامحسین(ع)، (۲۱/مهر۹۸).ازعاشورا تا اربعین، چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنیامیّه و سفیانیها بود. رسانهی حقیقی یعنی فریاد سفیران عاشورا درکوفه وشام.همین اربعین بود که عاشورا را به امروز رساند. بنابراین دشمن ازریشه واصالت اربعین واهمه داردکه رسواکننده کاخ ظلم وجور است.
[2].اهمیت پیاده روی اربعین آن است که با تدبیر محبّان اهلبیت(عَلَیهِمُ السّلام) یاد نهضت حسینی جاودان میشود و اگر بازماندگان شهدا وصاحبان اصلی در حوادث گوناگون از قبیل شهادت امام حسین(عَلَیهِالسَّلام)در عاشورا به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسلهای بعد، از دستاورد شهادت استفاده زیادی نخواهند برد. هدف ازپیادهروی اربعین این است که باید یاد حقیقت و خاطره شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداریم و وحدت، الگوسازی و مبارزه حق علیه باطل را برای همیشه سرلوحه زندگی خود قرار دهیم و این همان چیزی است که دشمن از آن واهمه دارد.
[3].پیاده روی اربعین، سیاسیترین راهپیمایی جهان است اگر سیاسی نبود، دنیا در مقابل آن سکوت نمیکرد. همه دشمنان معنی این پیادهروی را میفهمند، ولی در مقابل آن لال شده اند و هیچ قضاوت مثبتی در مورد آن نمیکنند، نظاره گر آن هستند امّا بدون دادن نظر مثبتی در مورد آن به راحتی از کنار آن میگذرند. چرا یک جمعیت عظیم به راه میافتد و درهیچ گوشهای از دنیا در مورد آن اظهار نظر نمی کنند؟! چون همایشی است که هیچ تاریخی، هیچ تمدنی و هیچ ایدئولوژیایی چنین چیزی را درخود سراغ ندارد. این چه انرژیایی است که بعد از۱۴۰۰سال اینطوری مردم را به خیابانها و جادهها میکشاند و با تحمل گرسنگی، تشنگی، خستگی و اما با نشاط کامل و عشق و ایمان به امام شان، جادهها را درمینوردند؟
[4].اربعین مظهر ژئوپلیتیک شیعه است وقتی از شرق آسیا تا شبه قاره از کشمیروهندوستان و پاکستان، از آسیای میانه تا افغانستان و ایران، از قفقاز و آذربایجان تا ترکیه و عراق، از یمن و عربستان و بحرین و کویت و عراق، از لبنان و سوریه تا عراق از نیجریه و غربِ آفریقا تا شاخِ آفریقا و از تمامی بلاد دیگر، شیعه راهپیمایی عظیمی راه می اندازد چیزی جز نمایش پرستیژ ژئوپلیتیکی مقاومت نیست آن هم به درازنای منطقه قلب دنیاست و این برای دشمن قابل هضم نیست چون منطقه عظیمی را در بر گرفته است. دقیقاً مناطقی را شامل میشود که جولانگاه مناسب آنهاست، بنابراین به هراس افتادهاند که مبادا این جولانگاه را ازدست بدهند.
[5].دشمن از این راهپیمایی عظیم، خوفناک است، چون می ترسد سخن پیر جماران محقّق شود که فرمودند :"راه قدس از کربلا میگذرد" اگر مقصد این زائرین، قدس شود، دیگر تا تحقق تمدن مهدوی راهی نمانده است، به همین دلیل غده سرطانی صهیونیست از این واهمه دارد که سرزمینهای تصرف شدهاش را از چنگش بیرون بیاورند و خودش و تشکیلات نامشروعش دود هوا شود و حکومت پوشالینش سربه نیست گردد و به دنبال آن آمریکای جنایتکارنیز دست از پا نمیشناسد و درپی راهکاری برای خنثیکردن آثار این حماسه بزرگ است.
[6].دشمن می داند که طالبانِ حقیقت و عدالت در هر کجای دنیا که باشند با دیدن این همایش، زیر عَلَم "حُبُّ الحُسَین یَجمَعَنا" به پویش عدالت خواهی میپیوندند و استکبار جهانی و صهیونیست کودککشِ غاصب را ریشهکن میکنند؛ چون اربعین از یک مناسک فراتر رفته و احیاگر فرهنگ ناب تشیع شده است و تعظیم شعائر اسلامی باعث احیای اسلام ناب محمدی میگردد و طومار نسخه استعماری تفرقه افکن و حکومت کن را در هم می پیچد. جریان اربعین اژدهای موسایی است که می آید و اِفک و دروغهای ساحران زمان وفرهنگ دروغ وفریب را می بلعد و حیاط جدیدی به اسلام عرضه می کند و آیه "تَلقَفُ مایَافِکونَ" تجلی پیدا می کند.
[7].چون بانگ "لبیک یا حسینِ" مومنان که ۱۴۰۰ سال پیش ستونهای کاخ سبز یزید را لرزاند امروز ستونهای کاخ سفید ظالمان را نیز میلرزاند و نسخه اسلام آمریکایی که با تاج و تخت فرعون و ثروت قارون کاری ندارد، با جرقه اربعین آتش می گیرد، چون امام زمان در جمع حاضران اربعین پیداترین زائر پنهان کربلاست و نظارهگر سربازان مومن و انقلابی خویش است و در هدایت آنها می کوشد، و این دشمن را هراسان کردهاست.👇👇👇
جوشش «مردم» در معرکۀ میدان
مهدی جمشیدی
۱. تهران، ۱ مهر ۱۴۰۱، نماز جمعه، راهپیمایی مردم. آنقدر از "مردم" سخن گفتند که بعضی باور کردند که گویا آنان که در خیابان، رسم "هرزگی" و "خیانت" و "خباثت" در پیش گرفتهاند، بهراستی "مردم" هستند، امّا امروز، نه در شب تاریک بلکه در روز روشن، معنی "مردم" را دریافتیم و دیدیم "مردم" چه کسانی هستند و چه میگویند. سیل جوشان و برآشفتۀ جمعیّت، پایان نداشت و مردم از پسِ مردم در راهپیمایی، روان بودند. هرچه میآمدند و میرفتند، تمام نمیشدند. در اینجا، دلها شعلهور بود، نه سطلهای زباله؛ درد دین داشتند، نه سودای ولنگاری فرهنگی؛ همدل و مؤمن بودند، نه اجیرشده و فریبخورده؛ نه سنگی پرتاب شد و نه شیشهای شکست شد؛ نه اموال عمومی به آتش کشیده شد و نه مأمور نیروی انتظامی؛ نه راه بر کسی سد شد و نه به کسی حمله شد؛ نه سلاح سرد در میان بود و نه سلاح گرم.
۲. امروز، متن و ماهیّتِ "واقعیّت اجتماعی" در ایران، از سوی خودِ "مردم"، به تصویر کشیده شد؛ تصویری راستین از "لایۀ پنهانِ هویّتی". آنچه را که دیگران در "نظرسنجیها" و "نظرسازیها" طلب میکردند، امروز در برابر چشمان خویش مشاهده کردیم و از زبان خودش، "دردها" و "دغدغهها" و "رنجها" و "خواستهها" و "آرمانها"یش را شنیدیم. همهچیز، "طبیعی" و "دستکارینشده" بود و مردم، خویش را همانگونه که بودند، نمایاندند. کافی بود از حائل و عایق "رسانه" خارج بشویم و به خودِ "واقعیّت"، چشم بدوزیم تا حقیقت را دریابیم. باید خویش را از بافتهها و ساختههای "رسانههای نارسا"، تهی سازیم و صدای واقعیّت را مستقیم بشنویم.
۳. همچنین در "میدانِ عینیّت"، مشاهده کردیم که واقعیّت اجتماعی در ایران، هر چند خصوصیّت "پیوستاری" و "رنگینکمانی" دارد، امّا از "دامنۀ دیانت" و "دایرۀ ولایت" خارج نیست. مردم، یکسان نیستند، امّا تنوّع و تکثّرشان، در چهارچوب "ارزشهای غایی و بنیادی" صورتبندی شده است که همگی از هویّت و حیات دینی برخاستهاند. این است عمق و عقبۀ تعهد دینی در جامعۀ ایران. آنان که جامعۀ ایران را "پارهپاره" و مبتلا به "شکافهای فزاینده" و "تضادهای ریشهای" میدانند، نمیدانند که بیرونزدگیها و اصطکاکها، اقلّی و ناچیز هستند و نمیتوانند به یکپارچگیِ هویّت دینی، گزند برسانند.
۴. البتّه میدانم که ما در ایران با "طبقۀ متوسطِ متجدِّد" روبرو هستیم که دنبالۀ بومی و وطنیِ تمدّنِ غربی هستند و انتخابهای فرهنگیشان با ما تفاوت فراوان دارد، امّا اینان، "تعیینکننده" نیستند؛ چراکه "اکثری" و "فربه" نیستند. اینان اقلّیّتِ پریشانحال و پُرمدّعایی هستند که میکوشند از خویش، "روایتهای بزرگ" بیافرینند و وانمود که کنند همان "مردم" هستند. این دعاوی و روایتسازیها، چنان زیرکانه و موذیانه بوده که حتّی برخی از ما را نیز به خطا افکنده و دچار این گمان کرده که جامعۀ ایران از "ایدئولوژی انقلابی" عبور کرده است؛ حالآنکه واقعیّتِ نیالوده به کجروایت، چنین دلالتی ندارد.
۵. بخش عمدهای از این روایتسازیهای وارونه، بر عهدۀ "روشنفکرانِ سکولار" بود. آنان بهطور عامدانه و آگاهانه، "پیشفرضهای اثباتنشدۀ" خود را تکرار کردند و کوشیدند با "تکرار روایت"، دروغ را بر جای حقیقت بنشانند. ما نیز سعی نکردیم که مواجهۀ ساختارشکنانه با "بدیهیّات کاذبِ" آنها داشته باشیم و نشان دهیم که "مقدّمات" و "مبانی"شان، یکسره خطا و ناصواب هستند. بیچاره اینان که استدلالهایشان، پای چوبین دارند و آرمانشهرشان، چونان خانهای بر آب است. آنچنان در مردابِ "حماقتِ نظری" فروغلتیدهاند که هرچه "واقعیّت" فریاد میزند که "نظریهها"یشان را برنمیتابد، نمیشنوند.
۶. در آن سو، دستهای از "روحانیانِ دگراندیش و سیاستزده" قرار دارند که تجدّد را "توجیه دینی" میکنند و برای "آزادیِ لیبرالی"، آیه و روایت میآورند. از آنگاه سهمشان از قدرت سیاسی پرداخت نشده، زبان به اعترض گشودهاند و سرگرم دوختودوز "جامۀ کجروایت" به تن واقعیّت شدهاند. این "آیتاللههای فرسوده" و "حجتالاسلامهای پشیمان"، جادهصافکنِ نیروهای تجدّدی در ایران هستند و دین را به دستمایۀ بازتولید سیاسیِ خویش فروکاهیدهاند. دریغ از اندکی صداقت و تقوا و اخلاق در این ظاهرالصلاحهای معممّ. شریحهای هُرهری مسلکی هستند که دیندانیشان، "نرخ" دارد نه "عیار". اینان مبلغان و مروّجانِ "فقهِ جان لاکی"اند نه"فقهِ جعفری" که میتوانند به هر دروغ و خدعهای، دهها آیه و روایت سنجاق کنند و از دین و دیندانی، "دکّان" بسازند. خمینیِ کبیر از بوی تعفّن اینان در آخرت گفت، امّا کار بدانجا رسیده که ما در همین دنیا، از وجودِ مشمئزکنندۀ اینان گریزان شدیم.
باد کاذب سلبریتی ها را اینبار بخوابانید !
در چند سال گذشته به طور خاص با پشتیبانی کامل سرویس های بیگانه با واسطه و مستقیم برخی سلبریتی ها به طور منظم و مداوم عملیات روانی ایجاد تنش در جامعه را به صورت پنهان و آشکار انجام می دهند و متاسفانه به هر بهانه ای مقابله مدبرانه ای با این قماش رفاه زده و طلبکار نشده است
در طول سال ها و به علت اینکه دولت ها اکثرا با اصلاحات بوده است و جریان اصلاحات هم معمولا چون بیشتر به دنبال رای و جذب این سلبریتی ها و طرفدارانشان بوده اند نوعی توهم و خود بزرگ بینی برای برخی از این سلبریتی ها ایجاد شده و هر از گاهی هم که خبر دستگیری فلان هنرپیشه معروف را در فلان پارتی شنیده ایم در نهایت با یک تعهد کتبی ختم شده و تمام !
اینستاگرام هم که به طور ویژه عملیات تجمل خواهی و سلبریتی و بلاگر پروری را انجام می دهد و سلبریتی هایی که در سهل انگاری مسئولین در باد فالوور و پول های سنگین و زندگی اشرافی طغیان کرده اند به خوبی در اینستاگرام سرمایه های میلیاردی را بدست آورده و با همین سرمایه ها بر ضد مردم تبلیغ و سرمایه گزاری می کنند !
در تداوم ناهنجاری سلبریتی ها اینبار اما با همکاری و قوت قلب متوهمانه از بیگانگان ! به طوری علنی وارد میدان شده اند و بخشی از کار به هم ریختگی نظم اجتماعی و مقابله با ارزش های نظام و ملت را بدست گرفته اند که فساد گسترده و تجاوز و ...در سینما و تبلیغ گسترده زندگی اشرافی و لذت طلبی و روابط ناسالم و سفرهای کاذب ترکیه و تایلند و ...در امتداد آن دخالت سازمان یافته و هماهنگ در اغتشاشات مثل علی کریمی و مهران مدیری که مستقیما به تهییج و تحریک مردم پرداختند
سلبریتی هایی که مثل همین دو نمونه بالا درآمد خود را از تبلیغات شهری و تبلیغ فروشگاه رفاه و برنامه دورهمی صدا و سیما (۳۰میلیارد مدیری ) و از صدقه سر امنیت بدست آمده از تلاش خون شهدا و مدافعین امنیت بدست می آوردند ولی در بزنگاه ها به عوامل اصلی اغتشاشات تبدیل می شوند و روی اصلی خود را که اشرافی گری و منفعت طلبی و مفت خوری هست علنی می کنند ...
حال نظام باید به پشتیبانی ملت یکبار برای همیشه باد این سلبریتی ها را بخواباند و این دندان لق طلبکاری و پررویی نجومی این قماش را بکشد !
سلبریتی های باد کرده از سرمایه های مردم و توجه سیاسیون بی بصیرت برای جلب رای دیگر از چند مرحله عبور و به مرحله طغیان رسیده اند و اگر اینبار با برخورد قاطع و قانونی و بازدارنده ادب نشوند نه تنها پررروتر و وقیح تر خواهند شد بلکه قسمت خطرناک قضیه الگو گیری بقیه هنرپیشه ها و ورزشکاران و سلبریتی های دیگر از معروف و تازه وارد از این این افراد است که اگر برخورد بازدارنده نشوند خود به خود به دیگر افراد این جماعت سیگنال ادامه این ناهنجاری ها و پررویی ها را داده ایم که گسترش این سلبریتی های طلبکار را به دنبال خواهد داشت .
هر جا فراتر از قانون و اهمال کاری در قانون حرکت بشود نتیجه اسیب را خواهد بود
باز هم به نکته مهم رهبر انقلاب در سخنرانی چند وقت اخیر ایشان متذکر می شوم که فرمودند : نظام اسلامی باید از ظرفیت های قانونی خود با قدرت و اقتدار استفاده کند ...که شکستن اقتدار در نظام و پررو کردن سلبریتی عواقب خطرناک دارد وسیگنال بدی برای جامعه می فرستد که هر چقدر بیشتر فحش بدهید و بی قانونی کنید و توهین کنید چون سلبریتی هستید نظام به خاطر رای فالوور !با شما کاری ندارد و برای آرام کردن شما به شما جایزه و امتیاز هم می دهند !این طرز تفکر بسیار خطرناک و موجب بی قانونی و تربیت پرروهای نجومی در جامعه خواهد شد ...
طبق قانون عمل کنیم تا جامعه بی قانون نشود ...
یادمان نمی رود حسن عباسی را با شکایت دولت روحانی چند ماه زندان انداختند گفتیم ایرادی ندارد قانون است قطعا همانطور که با بچه مذهبی ها با کوچکترین اشتباه قانونی برخورد می شود منتظر اعمال قانون با سلبریتی های بر هم زننده نظم جامعه و شریک در اغتشاشاتی که ده ها نفر در آن جان خود را از دست داده اند هستیم ...
اعمال قانون و قانون و قانون که اگر بی قانونی مد شد همه بی قانونی و بی نظمی را بلدند و سنگ روی سنگ بند نمی شود ...قانون برای همه است و سلبریتی ها هم عضو این همه هستند !وسلام ...
پوریا نقدی
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
#تحلیل_مسائل_روز
سلام و احترام شما نخبه محترم و دوستانتان را به 👈 کانال نویسندگان حوزوی دعوت میکنیم:
💬 نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی نان شب.
📢 جامعه امروز چه مقدار از فعالیت حوزویان در عرصه ادبیات، فرهنگ، سیاست و اجتماع باخبر است؟
🌻نخبگان، استادان و دوستانتان را به #نویسندگان_حوزوی دعوت کنید.👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
📢 فرصتی برای نشر دیدگاه نخبگان و نویسندگان جوان حوزوی و تحلیل مسائل روز
شاید این روایت از روایات قبلی اهمیت دور بودن از چشم نامحرم را بیشتر روشن کند؛ چرا که حضرت زهرا علیهاالسلام از اینکه بعد از فوت حجم بدنش نمایان باشد و بخواهد نامحرمی او را با این وضع ببیند نگرانی دارد. این در حالی است که تشییع حضرت شبانه و با عده انگشت شماری صورت گرفت و شاید حداکثر ۵ نامحرم در تشییع حضرت حضور داشت که آنها هم همچون سلمان فارسی انسانهای باتقوا و چشم پاکی بودند.
فاصله گرفتن با آموزههای دینی
حالا اگر این قضیه را با وضعیت حال حاضر مقایسه کنیم به راحتی درمییابیم که جامعه اسلامی چه فاصله زیادی با سیره صدیقه کبری علیهاالسلام دارد. زنانی که بعضاً بخش زیادی از تلاششان این است که چگونه خودنمایی کنند و اندام خود را به حراج بگذارند تا نامحرمان به نظاره بنشینند و لذت حرامی عایدشان شود.
چند سالی هست که مد شده عکس زن را روی سنگ قبر حک میکنند؛ نکته تأسف انگیز این است که گاهی اوقات عکسهایی با پوشش نامناسب و چهرهای آرایش کرده از آن زن متوفی روی سنگ قبر میاندازند. حضرت زهرا علیهاالسلام نگران نمایان بودن حجم بعد از فوت است که پوشیده هم هست، ولی عدهای بعد از مرگ هم میخواهند در معرض دید باشند.
ممکن است کسی بگوید که این بنده خدا که از دنیا رفته، خودش که عکسش را روی قبر حک نکرده! درست است؛ ولی فراموش نکنیم که خیلی ازاین افراد به این مطلب راضی هستند و چه بسا وصیت هم بکنند که چنین کاری برای او انجام بدهند. سخن در این است که فرهنگ حجاب با آنچه که باید باشد فاصله معناداری دارد.
البته کم نیستند زنان با حجب و حیایی که سعیشان این است که از بزرگانی، چون حضرت زهرا و زینب کبری علیهماالسلام الگو بگیرند و متمسک به سیره این بزرگواران باشند.
حضرت زینبی که وقتی در کاخ یزید قرار میگیرد، با وجود آن همه رنج و سختی و مصیبتی که دیده، ولی دغدغه اش حجاب و عفت است و به یزید ملعون میفرماید که آیا عادلانه است که زن تو در پشت پرده باشد و فرزندان رسول خدا در معرض نامحرم!
بابک شکورزاده حوزه علمیه قم
🔻 جای خالی حجاب فاطمی
با نگاهی اجمالی به سیره حضرت زهرا علیهاالسلام که معصومهای بیبدیل است پی خواهیم برد که مسئله حجاب و دور بودن از چشم نامحرم چه جایگاه مهمی دارد.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از شاخصههای جدی زن مسلمان که به نوعی میتوان گفت هویت دینی او را تشکیل میدهد، حفظ حجاب است.
حجاب از ضروریات دین به شمار میآید که هم در قرآن کریم و هم در احایث معصومین علیهمالسلام بر آن تأکید شده است.
با نگاهی اجمالی به سیره حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که معصومهای بیبدیل و حجت خدا بر سایر حجتهای الهی است پی خواهیم برد که مسئله حجاب و دور بودن از چشم نامحرم چه جایگاه مهمی دارد.
دراین جا ذکر این نکته شایسته است که باید توجه داشته باشیم فعل و قول حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بر همگان حجت است و همچنانکه اطاعت از نبی اکرم و امامان معصوم علیهمالسلام واجب است اطاعت از این بانوی عظیم الشأن نیز واجب است.
خوشحالی از تقسیم کار پیامبر صلی الله علیه و آله
امام باقر علیهالسلام در روایتی فرمودند که علی و فاطمه علیهماالسلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضا کردند که آن حضرت کارهاى داخل و بیرون خانه را بین آنها تقسیم نماید. نبی اکرم صلی الله علیه و آله انجام کارهاى داخل خانه را به عهده فاطمه علیهاالسلام و امور خارج از منزل را به عهده على علیهالسلام گذاشت. امام باقر علیهالسلام فرمود که حضرت فاطمه علیهاالسلام مىگفت: هیچ کس جز خداوند نمىداند که من چقدر خوشحال شدم از اینکه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله کارهاى بیرون از خانه را به عهده من قرار نداد و مرا از مراوده با مردان نجات داد. (بحار/ج ۴۳/ص ۸۱)
بهترین چیز برای زن
در روایت دیگری نقل شده که حضرت زهرا سلام الله علیها در پاسخ سؤال پیامبر که بهترین چیز برای یک زن چیست فرمود: بهترین چیز براى یک زن مسلمان آن است که مردهاى نامحرم را نبیند و مردهاى اجنبى هم او را نبینند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد ازاینکه شنید حضرت زهرا علیهاالسلام چه پاسخی به این سوال داده فرمود: راست گفته و او پاره تن من است. (مستدرک الوسائل / ج۱۴/ص ۱۸۳)
نزدیکترین حالات زن به خدا
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از اصحابش پرسید: زن چیست؟ گفتند: زن «عورت» است. [یعنی باید از نامحرم به دور باشد]. پیامبر صلی الله علیه و وآله پرسید: در چه هنگامى زن به خداوند نزدیکتر است؟ اصحاب پیامبر نتوانستند به این سؤال پاسخ دهند؛ هنگامى که این سؤال به فاطمه علیهاالسلام عرضه شد، فرمود: هنگامى زن به خداوند نزدیکتر است که در کنج خانهاش قرار داشته و از اختلاط با نامحرمان به دور باشد.
وقتی این پاسخ به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید فرمود: همانا فاطمه پاره اى از وجود من است. (سفینة البحار/ج ۲/ص ۷۰۴)
همین سه روایت به تنهایی نشان میدهد که دور بودن از دید نامحرم و عدم اختلاط با او چه ارزش والایی دارد. نکتهای که در جامعه امروز در حد افسانه است و خیلیها نمیتوانند این مطلب را هضم کنند و از آن بدتر اینکه – نعوذ بالله- این مسائل را تحجر، اُمّل بازی و به دور از تمدن میدانند.
البته چنین تفکری هم دور از ذهن به نظر نمیرسد؛ وقتی جامعه از آموزههای دینی فاصله بگیرد و آمیخته با فرهنگ غرب شود، سالهای طولانی حجاب مورد هجمه باشد و تبلیغات سنگینی علیه آن به راه بیفتد، خانهداری زن و تمرکز او بر کارهای خانه ظلم به زن و مخالف حقوق بشر تلقی شود، طبیعی است که چنین مسائلی قابل قبول نباشد.
ماجرای تابوت
شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» که از کتب اربعه شیعه است از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود: اوّلین تابوتى که در اسلام ساخته شد، تابوت فاطمه علیهاالسلام بود. زیرا آن بانو در آن بیمارى که از دنیا رفت، به اسماء، فرمود: من لاغر شدهام و گوشت بدنم از بین رفته است، آیا چیزى که بدنم را بپوشاند، براى من درست نمى کنى؟ اسماء گفت: زمانى که در حبشه بودم نوعى تابوت مى ساختند. مایل هستید من شکل آن را نشان دهم؟ فرمود: مانعى ندارد.
اسماء گفت تا تختى را آوردند، آنگاه آن تخت را وارونه بر روى زمین نهاد، دستور داد تا شاخههاى خرمایى هم آوردند، آن شاخههاى خرما را به پایههاى آن تخت تابید و یک پارچه روى آنها انداخت و گفت: این شکل همان تابوتى است که من دیدم.
فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: نظیر این تابوت را براى من بساز و بدنم را به وسیله آن بپوشان! خدا بدن تو را از آتش محفوظ بدارد! (تهذیب/ج ۱ /۴۶۹)
👇👇👇 ادامه
«ایرانیان خائن» در اغتشاشات اخیر
محمد ملک زاده
مقام معظم رهبری در بازدید اخیر خود از دانشگاه افسری امام حسین (ع) یکی از عوامل اغتشاشات اخیر را «ایرانیان خائن» دانستند؛ وطن فروشانی که با خیانت به کشور خود با دشمنان ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران همکاری میکنند و با این اقدامات به منافع و مصالح ملی ضربه می زنند. این ایرانیان خائن چه کسانی هستند که مقام معظم رهبری در تحلیل اغتشاشات اخیر به آنها اشاره کردند؟
در یک مطالعه اجمالی، این جریان خیانتکار را می توان در سه دسته قرار داد:
گروه اول جریان نفاق و گروهک منافقین هستند که از ابتدای پیروزی انقلاب با سهم خواهی از انقلاب مردم ایران، قبضه کردن کلیت نظام سیاسی را هدف نهایی خود قرار دادند و برای رسیدن به این هدف نامشروع، از هیچ جنایتی علیه ملت و کشور خود کوتاهی نکردند؛ این جنایتکاران، کشتار 17هزار شهید مظلوم را در پرونده سیاه خود ثبت کردند و در نهایت به دامان دشمنان ملت ایران پناه بردند. مدعیان حقوق بشر در غرب با پناه دادن به این جانیان تروریست، بیشترین امکانات را برای تداوم جنایت و خیانت علیه ملت ایران در اختیار آنها قرار دادند. این گروهک همواره با حمایت اربابان غربی خود از هر فرصتی از جمله در اغتشاشات اخیر با توسل به دروغ پردازی های گوناگون رسانه ای، برای ایجاد اغتشاش و بلوای خیابانی و ضربه زدن به کشور و منافع ملی ایران بهره برده اند.
گروه دوم جریان منفور سلطنت طلب و وابستگان به رژیم منحوس پهلوی است. رژیمی وابسته، دست نشانده و بی اراده که به تعبیر دقیق مقام معظم رهبری، ارزشی بیشتر از یک گاو شیرده برای آمریکا و غرب نداشت. خیانتها و جنایتهای رژیم سلطنتی پهلوی در ایران در طول 57 سال دوران تاریک ستمشاهی بر ملت ایران پوشیده نیست. در طول این مدت، ذیل حاکمیت استبداد و دیکتاتوری پهلوی، بخش های وسیعی از خاک ایران از کشور جدا شد و منافع ملت ایران فدای اهداف و منافع نامشروع دشمنان ایران، آمریکای جنایتکار و انگلیس خائن گردید. این گروه نیز با سودای احمقانه بازگشت به کشور، با به راه انداختن فتنه های گوناگون مذبوحانه در مسیر براندازی نظام مردمی جمهوری اسلامی تلاش کرده اند. حال آنکه این گروه نیز هیچ جایگاهی در ایران ندارند و مورد نفرت ملت ایران هستند.
گروه سوم از ایرانیان خائن، جریان کوچک تجزیه طلب هستند که در فتنه اخیر با حمایت گسترده مالی و تدارکاتی بیگانگان بیشترین سهم را به خود اختصاص دادند. تجزیه طلبان، همسو با منافع بیگانگان به دنبال قطعه قطعه کردند کشور پهناور ایران هستند. گروهکی مطرود از میان اقوام مختلف ایرانی. البته اکثریت ملت ایران چه کرد، چه بلوچ، چه اعراب مناطق جنوب یا اقوام دیگر، همه از اقوام میهن دوست و عاشق وطن خود ایران هستند و همواره از تجزیه طلبان اعلام برائت نموده اند، اما طبیعتا در بین این اقوام افراد خیانت کاری نیز هستند که با اقدامات خصمانه خود بر اغتشاشات دامن می زنند تا به اهداف نامشروع خود و اربابانشان که تجزیه خاک ایران است برسند.
سه گروه فوق گرچه اختلافات اساسی با یکدیگر دارند اما همگی در زمره ایرانیان خائن قرار می گیرند و هر جریان داخلی –اعم از هنرمندان و بازیگران، سیاستمداران، اقشار دانشگاهی و...- که به نحوی در زمین آنان بازی کند، خواه ناخواه در این خیانت آنان علیه ملت ایران سهیم خواهند بود. سه گروه یاد شده خائنان وطن فروشی هستند که رهبر معظم انقلاب از آنها به عنوان «مشاوران خائن» هم یاد کردند. یعنی آنان علاوه بر اینکه خائن به ملت و کشور خود می باشند، به دلیل مشاوره غلط، به اربابان خود نیز خیانت می کنند. سالهاست که این مشاوران با تحلیل های غلط خود اعلام می کنند که نظام اسلامی ایران در حال سقوط و فروپاشی است اما با وجود تمام این تحلیل ها جهانیان شاهد بوده اند که جمهوری اسلامی ایران روز به روز در حال قوی تر شدن بوده است. از آنجا که دشمنان ملت ایران هرگز تحمل پیشرفت ایران اسلامی مستقل را نداشته اند و آرزوی سلطه مجدد بر کشور و ذلت ایران را در سر می پرورانند، به ناچار خود را به این مشاوره های غلط دل خوش کرده اند. غافل از آنکه ملت ایران راه پیشرفت و عزت خویش را در عدم وابستگی به بیگانگان و استقاومت در برابر فشارها و توطئه های آنان تشخیص داده و با قدرت این مسیر را ادامه خواهد داد.
🔺حسین علم الهدی گفته بیایم برای انتقام!
✍️ روایت خواندنی محمد علیان از اغتشاشات
روز چهارشنبه 30 شهریور صبح زود راهی صدا و سیما می شوم. حراست ورودی، کارت ملی می خواهد. تقدیم می کنم. بعد بررسی سیستمی می گوید: «ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟: می گویم نه. آدرس می دهد و بعد می گوید:« لطفاً حقیقت را بگو!» لحظه ای به فکر فرو می روم که یعنی چی؟ که بوق ماشین عقبی به سمت جلو هُلم می دهد. به استودیوی ۱۱ می رسم. هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث، متفاوت است و مشخص است که نمودارهای ذهنی مجری محترم به هم ریخته، اما همراهی می کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می گویم و ثقل بحث اینجاست که: «برای برداشتن گام های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می گیرد.»
🔹 برنامه تمام می شود. راهی محل کار می شوم. به کارهای پیشرفت منطقه ای و... می پردازم، خبر شلوغی ها بالاگرفته است. عصر شده و به سرم می زند بروم کف میدان شاید بشود با این #دهه_هشتادی ها که می گویند آتش بیار معرکه شده اند صحبت کرد. تجربه 88 تا 98هست. آنجایی که وقت می گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی، بعضی ها رها می کردند و برمی گشتند!
🔹 می روم خیابان حجاب و به سمت بلوار کشاورز قدم می زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می کند و همان اول، مقداری متلک چیزدار نصیبم می شود. همین اول می فهمم اینها کلماتشان هم متفاوت است.
کشاورز را رد می کنم، به تقاطع وصال- ایتالیا می رسم. جمعیتی که شعار می دهند در حال بیشتر شدن هستند. سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم. به شانه یکی از پسرها می زنم، بر می گردد:
- یاعلی ریشو؟
+ محمد هستم.
و دست دراز می کنم.
دست می دهد.
- ارسلان هستم.
+ کجا به سلامتی؟
- مأموری؟ اسلحه داری؟ دست بند؟
+نه؛ هیچ کدام. می خوام باهاتون بیام.
-ما داریم می ریم انتقام بگیریم، به قیافهات نمی آد!
+ چرا اتفاقاً منم می خوام انتقام بگیرم.
- دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمی آد. ما رو اُسکل نکن!
+نه به جان « #مصی علینژاد»، منم دنبال انتقامم.
-ا... ایول؛ «مصی» رو می شناسی؟
🔹 حالا دیگر همراهشان شده ام. من بین شان هستم. این اولین بار است که این گونه بین دختر و پسرها هستم.
+آره، می شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام.
-کی؟
+ #حسین_علم_الهدی.
-کیه؟
+از «مصب» باحالتره؛ اصلاً مصی فقط زِر می زنه.
-درست حرف بزن! مصی خط قرمز ماست!
🔹 یکی شان سریع دارد در گوگل میگردد و با دوتا فحش رکیک به مسئولان می گوید: «قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟»
+گفتم که باحالتره! اصلا «حسین» ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته!
-دَمش گرم؛ از حکومتی ها زده؟
+آره از اون بالایی ها.
-حاجی! عکسش رو نداری؟
+محمد هستم.
-ما بگیم ممد؟
+بفرما.
🔹 یه خانم می آید جلویم، گوشی به دست، از «حسین» که حکومتی زده بگو، می خوام با صدات، پادکست درست کنم برای مبارزه!
+این طوری نمی شه؛ بیایید یه گوشه. می پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می شینیم! به چشم،١٠نفر می شن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می شود، به من هم تعارف می کنند، می گم تو تَرکم. می خندن!
-ارسلان: بگو؛ می خوایم بریم.
🔹 شروع می کنم و خاطرات مبارزه «حسین علم الهدی» و کشتن ساواکی ها در کرمان و... را برایشان می گویم. آرام آرام چهره ها متفاوت می شود، یکی شان بلند می شود و دوتا فحش خاردار می دهد و می رود. اما بقیه نشسته اند و من داغ تر حرف می زنم تا #شهادت حسین علم الهدی زیر شنی های #تانک.
-یکی از دخترها شالش را سرش می کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می کند که ناگهان چند نفر در تعقیب چند زن و مرد را می بینیم که مشخص است هر دو طرف حرفه ای هستند.
🔹 با صدای این اتفاق همه حساس می شویم.
-یکی از تعقیب کننده ها که با لباس عملیات مشکیS313 هست تا ما را می بیند جلو می آید. چه غلطی می کنید اینجا؟ سرم را بلند می کنم: من مسئولشان هستم.
-شما؟
+دوست شما!
-پاشید متفرق شید. بزن بزن شروع شده.
دختر و پسرها و من بلند می شویم، یکیشان جلو می آید خیلی نزدیک، فرد با لباس S313 کنار من است.
-ممدآقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر می شیم.
دست برادرS313 را می گیرم، کنارش می کشم، حرف می زنم و می گم دنبال چی هستم!
دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه.
-به من نگاه می کند: به خدا تازه از اربعین و موکب داری آمده ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد. هر گلی زدی به سر خودت زدی... و می رود.
🔹 بر می گردم، از جمعیت 10 نفره دختر و پسرها، 7 نفر مانده اند.
👈 ادامه در مطلب بعد... 👇👇👇
http://eitaa.com/bano_sadeghy
+می گویم: نمی خواید برید تظاهرات مگه؟
-با مدل «مصی» بریم یا «حسین»؟
+انتخاب با خودتان؟
🔹 سر دو راهی گیر افتاده اند! دخترها بیشتر تو فکر هستن.
+یه جمله می گم و خداحافظی می کنم: حسین، قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده، اما مصی اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم.
-یکی از پسرها: بس که این مصی فلان فلانه...
🔹 خداحافظی می کنم که بروم، سه نفرشان با من می آیند، نزدیک فلسطین هستیم، دیگر حریف سؤال های شان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را می برم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین. سه جلد #کتاب «#سفر_سرخ» می خرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها و می گویم: این شما و این حسین...
🔹 می زنیم بیرون، می خواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو می آید:
-اسمم فاطمه است، تو گروه، مینا صدایم می کنند.
+عکس فاطمه خودم را نشان می دهم که منم یک فاطمه دارم.
-بغضش می ترکد: «خوش به حال فاطمه که بابایی مثل تو دارد»... می خواهد حرف بزند، نمی تواند. پسرها سرشان پایین است...
+دیگر وقت گذشته و هوا دَم تاریکی است، می گم چه می کنید؟
-هر سه می گویند بر می گردیم خانه، «حسین» بخوانیم.
اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق می کند. شماره می خواهند، می دهم.
خداحافظی می کنیم، حالا اول طالقانی به سمت ایرانشهر هستم، اشک هایم می ریزد که چقدر کم کاری کرده ام برای این دهه هشتادی ها، حرف فاطمه (مینا) مثل پُتک در مغزم کوبش دارد...
🔹 یک جواب دارم فعلاً: در کنار همه دشمنان و... من هم مقصرم.
پایان
یادداشتی برای او که مرامش عشق است
نمی دانم شهرداری منطقه چند آمده بود نقاشی اش را روی دیوار کشیده بود،چقدر هم عین خودش قشنگ بود،چشم هایش مراقب خانه ها و خیابان بود!رفتیم با نقاشی اش عکس یادگاری گرفتیم!
فرشته ای که دستی در آفرینشش داشت جوری چشم هایش را کشیده بود که ما تا عمر داشته باشیم یادمان نرود چه قدر مهربان بوده.
حتما وقتی قرار بود به زمین بیاید فرشته هابدرقه اش کرده بودند!خدا به فرشته ها گفته بود قرار است درآینده ی روزگارِ خودش آدم علیه السلامی باشد.
از همان ها که مولای ما گفته بود می بینم از مشرق گروهی برای بدست آوردن حق به پا می خیزند...
او با شهادت رفت، تا سیر استکمالی اش کامل شود،چیزهایی که ما نه خوابش را می بینیم و نه تصوری ازآن داریم!
ما قشنگی چشمهای او را درک می کنیم و اینکه چهره اش برایمان آشناست!!!انگار سال ها با او حشر و نشر داشتیم!
برایتان نگفتم!!!!
می خواستم بروم کربلا ؛همه گفته بودند خطای محض است توی آن شلوغی ها بچه ها را ببرید!
دو روز قبل رفتن ،سحر جمعه خوابش را دیدم !!روی خاکریزهای شلمچه منتظر بود! قشنگی چشم هایش قابل توصیف نبود!برایم هدیه آورده بود ....
چند تا دفتر برای بچه ها!روی جلدش را امضا کرد که به سلامت بر می گردید....
تمام مسیر اربعین او هم بود!با ابومهدی !!!مراقب آدمها !مراقب مشایه...
وقتی برگشتم رفتم پیش دیوار !روزهای اول نا آرامی ...پیشانی اش رنگی شده بود !رنگرقیق بنفش کبود از روی پیشانی اش حرکت کرده بود تا لبه های یقه اش،تا روی اسمش.یادم آمد به حرف های آن حکیمکه گفته بود حال امروز مردم حاکی از باطن مسوولینست!!!!
چقدر منطبق بود با حال و هوای این بنفش کبود وسط نقاشی او روی دیوار....
بنفش کبوود...
او که این رنگ ها را ریخته بود ناخواسته حرف های نگفته را زده بود!رنگ بنفش کبودی که روی پیشانی اش متبلور شده بود غصه های هشت ساله ی یک ملت بود...
دو سه روز بعد شیر پاک خورده ای آمده بود رنگ ها را شسته بود!بماند که غصه ی آن خاطرات بنفش و هشت سال خیانت و به باد دادن یک نسل از ذهن آدم ها پاک نمی شود...
خوشحال بودم ...
عکس قهرمان ملی روزگارِ خودش ،او که موقع آمدن به زمین فرشته ها بدرقه اش کرده بودند همچنان روی دیوار بود و چشم هایش هنوز به خانه ها وخیابان ...
نا آرامی ها که شدت گرفت یکروز دیدمش!
روی دیوار ....
با لکه های سیاه ...
از آن سیاهی ها که نمی شود پاکش کرد...
چشم هایش اما سالم مانده بود ،هنوز هم به خانه ها و خیابان نگاه می کرد....
فرشته ها کسی که رنگ نفرت را روی دیوار پاشیده بوددیده بودند!
من اما ندیدم.
اما اگر ببینم ازو می پرسم :
اگر آشوبها و غارت اموال عمومی برفرض محال نتیجه داد نقاشی کدام قهرمانتان را می خواهی بجای نقاشی او روی دیوار بکشی؟
او برای یک سانت از تمامیت این خاک شب و روز نداشت اما قهرمان های شما بانک ها و ایستگاه های اتوبوس را به آتش نفرت می کشند و ....
پرده ی خانه را کنار می زنم ،چهره اش با وجود لکه های سیاهِ وسط صورتش هنوز هم مصمم و مهربانست!
چشمش به خیابان است...
لطفا به آقای شهرداری منطقه ی چند بگویید به نقاشی او روی دیوار دست نزنند.
بگذار برای همه این سوال ایجاد شود که اگر عده ای با نقاشی آن قهرمانِ مردم دارِ نام آشنای روی دیوار مخالفند چه کسی را شایسته ی نقاشی شدن روی دیوار های محلات می دانند!
قهرمانشان کی و کجاست ؟وچقدر برای حفظ این آب وخاک از جان گذشته....
تقدیم به آن مسلمان ایرانی،آن قهرمان ملی ،که دشمنان این آب و خاک از چشم هایش در هراسند
🖋️طیبه فرید
انقلاب اسلامی ایران زندهتر از همیشه
آمنه عسکری منفرد
[۱]. انقلاب اسلامی ایران یک موجود کاملاً زنده در جهان معاصر است. تفکرش، اهدافش، مبارزات و موضع گیریهایش زندهاست. انقلاب یک حقیقت و موجود زنده است؛ که تولّددارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ مثل هر موجود زندهٔ دیگری. انقلاب چون موجودِ زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد، قِوامیافتگی و کمالیافتگی برای آن وجود دارد. قرآن کریم میفرماید: «وَمَثَلُهُم فِی الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَه فَئازَرَه فَاستَغلَظَ فَاستَویّْ عَلیّْ سوقِه: مَثَل اصحاب پیغمبر، جامعهاسلامی - همان انقلابیّون- مثل یک گیاهی است که از زمین سر میزند، خودش را نشان میدهد، بعد بهتدریج رشد میکند، ساقهی آن محکم میشود، بهتدریج قد میکشد و تبدیل میشود به یک موجودِ مستقرِّ بابرکتِ شگفتانگیز؛ برای خود آنکسی که این گیاه را بر زمین نشانده، شگفتآور است، دشمن را هم به خشم میآورد؛ انقلاب اینشکل است؛ روزبهروز میتواند رشد و تکامل پیدابکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹بهمن۸۶). هدف امام خمینی (رحمة الله علیه) از انقلاب اسلامی، احیای تفکر دینی بود و امروز دشمنان انقلاب با تفکر ناب وصحیح اسلام مخالفند و به آن حمله میکنند.
[۲].ملت ایران در دوران انقلاب اسلامی احساس هویت کرد، اما دشمنان بنیانی این ملت که همیشه میخواستند از این ملت «سلبهویت» کنند، این همه وحدت، یکپارچگی، عزت و اقتدار را به عنوان «ایرانی مستقل و مقاوم»، آن هم در این پیچ تاریخی مهم تاب نیاوردند. چرا که به گواه تاریخ، بعد از گذشت چهل واندی سال از آغاز پیروزی انقلاب، آحاد ملت و جوانان ما نسبت به مبانی انقلاب «عمیقتر»، «پختهتر» و «مجربتر» شدهاند. امروز جوانان بانشاط و باایمان ما، طلایهدار ابتکار و نوآوری در کشور هستند و در همه کارزارها از جمله؛ صحنه جهانی مبارزه با ویروس همهگیر و کمکهای مومنانه تا حضور میلیونی در راهپیمایی اربعین، چه در داخلخاک عراق و یا در داخل کشور و شهرهای مختلف ایران و کسب توفیقات دیپلماتیک در عرصه اقتصاد و سیاست در سطح بین الملل، با «اقتدار کامل» و«حفظ رمز ایستادگی» در برابر دشمن، «ابتکار عمل» را به دست گرفته، باافتخار اعلاممیکند: «همهٔ موازنه قدرت در دنیا به یال و کوپال ظاهری و به چهره ابرقدرتی نیست. ایستادگی، لازماست.»(بیانات رهبر انقلاب ۱۶ اردیبهشت۸۷).
[۳].ملت ما در سالهای جنگ و هم در دوران بعد از آن در سالهای تحریمهای بیسابقهٔ نظامی، امنیتی و اقتصادی قدرتهای بزرگ و مستکبر دنیا و هم در شرایط سخت کنونی ایستادگی میکند و پیروز میشود. این فشارهای تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی «یارگیریهای خائنانه و رذالت آمیز از درون کشور به وسیله دشمن»، به خاطر این است که ملت ایران طبق آیه ۳سوره فصلت «قالوا رَبُّنا الله ثُمَّ استَقاموا». سخن حق و خواسته مشروع و منطقی خود را که دردستگرفتن امور خود و قطع دخالت بیگانگان و تکیه به حکم و دین الهی است را با صدای رسا اعلام کرده و پای آن، محکم ایستادهاند.
[۴].ملت متدین و دینباور ایران اسلامی، کشور را به «الگوی مقاومت اسلامی» در منطقه تبدیل کرده و ملتهای دیگر را به هوشیاری، حفظ هویت و دفاع از حقوق خود فرا خوانده است. «امروز حرکت دشمن همچنان انفعالی است، «اما ملت ایران میداند که تنها راه علاج مبارزه با دشمنیهای دشمن، «ایستادگی» درمقابل صحنههای آشوبها و اغتشاشات، ایستادگی در مقابل طراحیها و دردسرهای شیطانی است؛ چرا که این شیطنتها موجب توقف ما نمیشود، بلکه نیمساز حرکت به جلو خواهد بود.» (بیانات رهبر انقلاب، ۲۰مهر۱۴۰۱). ما به فرموده رهبر انقلاب به وعدههای الهی مبنی بر «پیروزی قطعی حق بر باطل» یقین داریم، چرا که ملت ما در راه اراده الهی و اهداف الهی و اسلام حرکت میکند، پس حتما دفاع و نصرت الهی همراه ما خواهد بود.
«اِن تَنصُرُالله یَنصُرکُم و یُثَبِّت أقدامَکُم» (محمد/۷).
شماره معکوس ظهور و دوره غربالگری
رضا زرخانی
در روایت داریم که دوران آخر الزمان، غربال میشوید! شاید امروزه این فتنه ها نقش غربال نمودن مدعیان حقیقی و دروغین ظهور باشند! و شاید شماره معکوس ظهور اتفاق افتاده؛ و میخواهد یک عدهای غافل یا به خواب غفلت رفته، را غافل گیرتر نماید! چرا که خاصیت آزمایش و غربال گری چنین هست!
مردم ما در این روزها آزمایش خواص و عوام خود را دیدند!
از حق نگذریم! اکثر قاطبه مردم ایران با معدل بسیار بالا قبول این آزمون بودند، اعم از کرد، ترک، فارس و بلوچ و ...
به جزء یک عده سلبریتی دلباخته غرب، اکثر هنرمندان و ورزشکاران هم در این آزمون، خوش درخشیدند!
و برای همه اعم از دوست و دشمن ثابت شد، که مشهور بودن در ایران غیر از مقبول و محبوب مردم بودن است؛ چون یه عده از این مشهور ها تمام زور خود را زدند تا آتش این فتنه شعله ورتر شود، اما نشد که نشد!
از طرف دیگر متاسفانه یک عده رجل سیاسی ما هم افاضاتی و اظهار نظرهایی سخیف و به دور از عقل داشتند! که برای ایشان حرفهایی داریم؛ که بماند! ...
اخیرا در یکی از مقالات این نشریه به گسل های فروپاشی شیطان بزرگ یعنی آمریکا اشاره کردیم ظاهرا سرویس های امنیتی ایشان دست پیش گرفتند تا پس نیفتند! اما با شواهد عقلی بر این باوریم، به این زودیها ملت ما شاهد سرنگونی و خورد شدن استخوان های آمریکا و نظام لیبرالیسم حاکم خواهند بود! و شاید در این آینده نزدیک گسل های آمریکا شروع به جنبیدن کند! و هر یک از ایالت هایش که با تاراج ثروت ملت های ضعیف و بر روی خون میلیون ها نفر سرخ پوست بنا شده، به کشور های کوچک تبدیل شود! و ما فاتحه سرنگونیش را بر سر قبرش بخوانیم!
چند پیشنهاد برای تعجیل در فروپاشی آمریکا و جبهه شیاطین :
1. ایجاد شبکه های ماهوارهای تلویزیونی جهت روشنگری مردم آمریکا با کمک کشور های توانمند و همسو با ایران جهت خیزش و آگاه سازی مردم آمریکا بر علیه نظام سرمایه داری حاکم!
2. حمایت از روشنفکران و منتقدین مخالف نظام سرمایه داری آمریکا جهت لیدری جنبش های مردمی (مثلا)توسط سرویس های امنیتی ایران، روسیه و چین و ...
3. فشار حداکثری اقتصادی بر آمریکا و تحریم کالاهای آمریکایی با اجماع کشور های همسو و خارج کردن دلار از مبادلات ارزی.
4. پیشنهاد خارج کردن مقر سازمان ملل متحد از خاک آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد! توسط کشور های مخالف آمریکا! هر چند که شاید این پیشنهاد رای اکثریت را هم نیاورد، اما چالش و بار روانی بزرگ برای آمریکا خواهد داشت! (با این استدلال که آمریکا بزرگترین حامی تروریست بین الملل بوده و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشور ها را همیشه نادیده گرفته است. )
5. استفاده از فضای مجازی آمریکا برای ایجاد تکانه در گسلهای آمریکا با تولید محتوای خوب مثلا روشنگری در خصوص جامعه مسیحی آمریکا که همیشه ابزار دست یهودیان متمکن نیویورک نشین بوده و یا جامعه سیاه آمریکا که در عمل شهروندان دست چندم آمریکا محسوب میشوند!
و شاید با ایجاد این تکانهها در گسلهای فروپاشی نظام لیبرالیسم آمریکا، به دولت های مداخله گر بفهمانیم، که دخالت در امور داخلی سایر کشورها و بحران آفرینی ها در دنیا چه مزه و طعمی را دارد!
چرا باید حجاب داشته باشم؟
چند وقت پیش یک دوربین مخفی دیدم که در آن یک خانم به سه صورت در زمانهای مختلف کنار خیابان ایستاد.
صورت اول بسیار محجبه و با چادر.
صورت دوم حجاب معمولی و با مانتو.
صورت سوم بدحجاب و ارایش کرده.
روز اول با صورت اول کنار خیابان پرتردد ایستاد.
تقریبا یک ساعت.
در این یک ساعت شاید یکی دو مورد ماشینهای سواری برایش بوق زدند و دعوت به سوار شدن کردند و بقیه بیتفاوت از کنارش عبور میکردند.
روز بعد با صورت دوم کنار همان خیابان و یکساعت قرار گرفت . این دفعه تعداد بوقها و دعوتها مقداری بیشتر شد. شاید نزدیک به هفت یا هشت مورد.
روز بعد با صورت سوم کنار همان خیابان و در همان زمان روزهای قبل قرار گرفت.
اما این دفعه تعداد مزاحمتها و بوقها و دعوتها از حد شمارش خارج شد.
شعار حجاب باعث مصونیت است را براحتی میتوان با یک ازمایش ساده مثل همین اثبات کرد.
چه چیزی میتواند برای یک انسان و خصوصا یک خانم در جامعه بالاتر از نعمت امنیت و ارامش روانی باشد؟
در مدارس انگلیس برای امنیت روانی دانشجویان دختر، اقدام به جداسازی کلاسها کرده اند.
یا در برخی کشورها متروها و اتوبوسها رو جدا میکنند.
یکی از کارکردهای حجاب مصونیت بخشی و حفظ امنیت جانی و روانی و شخصیتی خانمهاست که بشر امروز بعد از سالها بی بند و باری دارد به آن میرسد.
هادی ابراهیمی
افسردگی پاییزی
🔻 مشاورهٔ روانشناسی
🖋#نویسنده_و_مشاور: #علیاکبر_مظاهری
🔸 پس از یک هفته
پس از آنکه پاسخ آن خوانندهٔ عزیزمان را درباره افسردگی پاییزی دادیم، اکنون گفته و پرسیدهاند: به راهکارهایتان عمل میکنم و -خدا را شکر- حالم خیلی بهتر شده است.
یکی از راهها، نخواندن مطالب منفی و ناامیدکننده است. اینرا کاملاً عمل کردم و در بهبود حالم مؤثر بود. راه دیگر این است که مطالب امیدبخش بخوانم. نمیدانم چه بخوانم.
لطفاً یک کتاب مثبت و امیدبخش و راهگشا معرفی کنید.
🔹 پاسخ ما
مرحبا به شما که راهکارها را عمل کردید. و الاهی شکر که حالتان بهتر است.
با پشتکار، راه را ادامه دهید تا این افسردگی را از جانتان بیرون برانید و کاملاً شاداب شوید.
🔸 اما معرفی کتاب
کتاب «آیین زندگی»، نوشتهٔ «دیل کارنگی» را بخوانید.
این کتاب، جانمایهٔ ارجمندی است برای زدودن اندیشههای منفی و ایجاد افکار مثبت. نیز راهکارهایش برای برونرفت از تنگناها، بسیار مؤثر است.
این کتاب را مترجمان پرشماری ترجمه و ناشران متعددی منتشر کردهاند. از مترجم و ناشری نام نمیبریم. برخی از ترجمهها بهتر است. برخی از مترجمان و ناشران، آنرا کوتاه و خلاصه کردهاند. شما متن کامل را بخوانید. از اینترنت نیز قابل دانلود است. فایل صوتی آن نیز در اینترنت، موجود و قابل دانلود است.
♦️ تذکر
یادمان باشد که نویسندهٔ این کتاب، غیرمسلمان و غیرایرانی است.
🔸 پس از دو هفته
🔹 پرسش
به همهٔ راهکارها عمل کردم. الآن حالم خوب شده است و آن حالت رنجبار، دیگر وجود ندارد. آیا لازم است که بازهم راهکارها را ادامه دهم؟
🔹 پاسخ ما
به شما آفرین میگوییم که چنین پشتکار دارید و برای تحصیل سلامت و سعادت خود کوشایید.
راهکارهایمان هیچکدام مانند دارو نبود که با بهبودی حالتان رهایشان کنید. نیز هیچیک تاریخ مصرف نداشت که با شادابشدنتان، تاریخ مصرفش تمام شود؛ همهٔ آن راهکارها همیشه مفیدند. نیز برای بهترشدن حال و رشد روانی و جسمانی، کارسازند.
دریافت بیشتر نور و انرژی خورشیدی، ورزش، فعالیت جسمانی، نوشیدن نوشیدنیهای شادابیبخش، معاشرت با مثبتاندیشان، نشنیدن خبرهای سیاه، ندیدن فیلمهای اندوهبار، خواندن کتابهای امیدبخش، تقویت معنویتهای روحی و تقویت ارتباط با خداوند (که همگی از راهکارهایمان بودند)، همیشه مفید و مطلوباند.
بنابراین راه را ادامه دهید و راهکارها را همچنان عمل کنید، اما از این پس، نه فقط برای درمان، بلکه برای فربهکردن جان.
خداوند سبحان یاورتان باد.
♦️ ذکر نکتهای بایسته
افسردگی، شدت و ضعف دارد.
افسردگی این خوانندهٔ عزیزمان، که - بحمدالله - بهراحتی زدوده شد، افسردگی عمیقی نبود؛ بلکه اصلاً افسردگی به معنای بیماری عصبی و روانی نبود؛ یک پژمردگی موقت و تغییر حالت فصلی بود.
شایسته و بلکه بایسته است بدانیم که درمان برخی افسردگیها ممکن است نیازمند راهکارهای بیشتر و زمان بلندتر باشد. حتی گاهی به دارودرمانی نیاز است، که باید به مدد پزشک متخصص اعصاب و روان انجام گیرد.
۳۰ مهر ۱۴۰۱
پیامبری برای آزادی زنان
زینب نجیب
این روزها عبارتی زیبا، عمیق و پرمغز به نام «زن، زندگی، آزادی» بر سر زبان برخی جاری است که هرچند این عبارت از شریفترین شعارهای بشریت است؛ اما امروز به واسطهی شیطنت دشمنان و معاندان و پیروی برخی نااهلان و نادانان، برای هدفی به کار میرود که نهتنها برای زن بلکه برای انسان شرافتی قائل نیست و او را ابزاری میداند برای اهداف شوم خود.
لذا حقشناسان و پیروان واقعیِ این شعار، به جهت هم صدا نشدن با دشمنانِ همیشگی انسان و انسانیت، از بیان آن، سر دادن آن و یا شاید نوشتن دربارهی آن ابا دارند.
اما باید دانست که این شعار، نه امروز بلکه ۱۴۰۰ و اندی سال پیش اولین بار از زبان انسانی شنیده شد که زیباترین، شریفترین و باسعادتترین حیات را تا ابد برای همه عالمیان و نه تنها برای زن، به ارمغان آورد.
پیامبر اسلام، محمد مصطفی(ص) به سوی یکی از کویریترین نقاط جهان، البته نه فقط از نظر جغرافیای زمین، بلکه از نظر جغرافیای فرهنگی مبعوث شد و فریاد برآورد: «زن، زندگی، آزادی».
او در حالی این نغمهی دلنشین را در جهان طنین انداز کرد، که دختران و زنان در همه نقاط این کره خاکی، شأن انسانی که هیچ، گاهی حق حیات نیز نداشتند و اگر در نقطهای شاهد نفس کشیدنِ زنان و دختران بودیم به موازات آن شاهد شأن ابزاری آنها و ملعبهی هوا و هوس مردانِ بیصفت هم میشدیم. یا در نقطهای دیگر به اسم کالای گرانبها اما همچون حیوانی، در پشتِ پردهها نگهداری میشد تا تنها وسیلهی لذتجوییِ صاحبان خود باشند.
در چنین زمانهای پیامبر مکرم اسلام به زن، زندگی بخشید، هویت داد و او را رحمت نامید سپس برای عملیاتی کردن آزادی او، طرح حجاب را از سوی پروردگار عالم و از زبان جبرئیل به گوش همه جهانیان رساند.
اما این آزادی بهازای اسارت زن نبود...
این آزادی به معنای شکستن شأنِ انسانیِ زن نبود...
این آزادی، نتیجهاش فروپاشی خانواده و در پی آن فروپاشیِ جامعه نبود...
بلکه این آزادی، حضور زن در جامعه با قابی به زیبایی حجاب بود.
این آزادی، آزاد کردن روح زنان برای رسیدن به بالاترین مراتب و به زنجیر کشیدن نگاه نامردان و نااهلان و فاسدان بود.
آری، شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار اسلام بود و هست اما همه بدانند؛ رویِ دیگر این سکه،« زن، زندگی، آگاهی» است.
پیامبر برای این آگاهی مبعوث شد...
و اینک ما پیروان آن پیامبر به تبیین آن مبعوث شدهایم.
هدایت شده از پویانویسی
.
📍«حالا بخورید» وقتی عکس میشود
🗯 یک عده دانشجونماها برای آزادی دختر_پسری(نهایت مطالبه دانشجوی واداده) دست به تخریب ورودی غذاخوری دانشگاه شریف زدند تا در سلف این دانشگاه بتوانند با هم راحتتر بلولند و دخترها را به اسم «حقوق زنان» خر کنند و از این خریت کام خود بگیرند.
💥حالا همه باید بیایند در حیاط دانشگاه، غذای خود را تحویل بگیرند و بروند بخورند.
👈به خوبها و بدهای این دانشگاه باید گفت: «حالا بخورید!»
#دانشگاه_شریف
#پویانویسی
@pooyanevisi
تنها راه نجات اقتصاد و استقلال کشور برگشت به برادری های دهه ۶۰ است برادر شوید !
افتضاح و افسار گسیختگی برخی از دانشجویان ناشریف دانشگاه شریف که همزمان که در قشر ۴ درصدی مرفه و در اوج امکانات و شرایط تحصیل عالی حضور دارند به نظام و ملت و شهدا توهین می کنند و کم کاری و ضعف تخصص و تعهد در ادارات که از دولت قبل به جا مانده نشانگر نیاز کشور به تجدید نظر اساسی در نظام آموزش و کار آفرینی کشور از صفر تا صد است که نظام آموزش و و بروکراسی اداری کشور ما هنوز رنک انقلاب را به خود ندیده و همچنان در آموزش و ادارات ما انقلاب ۵۷ نمود پیدا نکرده است !
نظام آموزش غلط و حافظه محور که فرزندان این ملت را از ۷ سالگی با کمال تأسف به جای پرورش خلاقیت و نوآوری و هدایت به سمت علاقه های فنی و مهندسی که عامل پیشرفت کشور هستند و مولفه های قدرت یک کشور به سمت حافظه محوری و حفظ کردن مطالب بیش از حد و اکثرا به درد نخور سوق می دهیم و در نهایت هم به مانع کنکور اژدهای هفت سری که بر اساس آمار ۹۹ درصد افراد ۴ درصدی های جامعه ! از قسمت خوب و به درد بخور آن عبور می کنند و در واقع بقیه بیشتر یا گذر عمر و مدارک بی مصرف فقط سرکار هستند و سر کار نمی روند !
مدارس نمونه شمال تهران هم که اساتید طراح کنکور تشریف دارند هم که فقط برای بچه پولدارهای پرتوقع و طلبکار هست و همین ها هم در نهایت در دانشگاه شریف به جای دنبال کردن اهداف کشور و مردم بزرگترین هدف کنونی خود را ایجاد سلف مختلط بیان می کنند که افق دانشجوی مثلا نخبه شریف است !!!
اساتید را هم که سال ها به امثال زیبا کلام به اسم دکترا و تخصص ! (بسوزه پدر مدرک گرایی و دکتراهایی که پدر مملکت را دراورد و همه بچه انقلابی های دلسوز را خانه نشین کرد افراد انقلابی که همزمان در سوریه مدافع حرم هستند و در فضای مجازی مشغول جنگ نرم و در داخل هم مشغول کمک های جهادی و آن روستا و این روستا و مثل چهار درصدی ها فرصت و آرامش خاطر درس خواندن و دکتر شدن بی دردسر و شیک و مجلسی را ندارند و با بنز و بی ام و های باباهای مهربان آن ها را در دانشگاه شریف پیاده نمی کنند ! ) سپردیم و در نهایت هم بعد از دانشگاه در بروکراسی اداری و اژدهای هفت سر مدرک گرایی بی مصرف همین افراد که با این سیستم بالا آمده اند معلوم است که دغدغه خدمت به خلق دارند یا منافع شخصی و گروهی در اداره !
باید برادر شویم ...مثل اول انقلاب که نه درجه ای بود نه بالا و پایین نگاه کردنی و نه خلاقیت های افراد به جای حضور در صحنه و کسب تجربه تا ۳۰ سالگی نابود می شد و صرف مدرک گرایی از لیسانس و فوق لیسانس و دکترا و ...می شد
جوان انقلابی دهه ۶۰ از همان ۲۰ سالگی مورد اعتماد قرار میگرفت و در اوج جوانی استعداد و خلاقیت خود را خرج کشور و کارش می کرد چه جوان های بیست و چند ساله ای که بدون رزومه و مدرک دکترا چه کارهایی در این مملکت در آن سال های پیش بردند و در اوج جنگ چه در فرماندهی جنگ و چه در صنایع و تخصص های مختلف کارها را جلو میبردند و کسی هم به دنبال دکتر دکتر گفتن نبود !
مقاومت نکنید آقایان !به برادر برادر های دهه ۶۰ برگردید و باز هم به جوانان اعتماد کنید جوان مومن و انقلابی را به عرصه بیاورید و ببینید که این جوانان در تخصص هم کنار تعهد از مثلا متخصص های پر توقع لیبرال که کشور از تخصص نداشته شان هم خیری ندید هزاران درجه جلوترند و بهتر عمل خواهد کرد
در سال اول دولت که به آن صورت خبری از ورود جوانان انقلاب انقلابی دغدغه مند به عرصه کار و حضور نبود از این به بعد را دریابید
آقای رییسی ! فریب مدرک های بی مصرف دکتر فلانی و فلانی دولت های لیبرال را نخورید این ها اگر عرضه داشتند وضعیت تورم و اقتصاد کشور این نبود !
یک جوان انقلابی متعد با مدرک لیسانس به اندازه هزار دکترای به درد نخور از دانشگاه های خارجی که عملکرد صفر خود را در ۳۲ سال دولت های لیبرال نشان داده اند کار می کند و کشور را جلو میبرد مدیریت و کار جهادی ربطی به مدرک ندارد به خدا ندارد ! یک انقلاب در نظام آموزش و ادارات دولتی لازم است ده ها هزار جوان انقلابی و متعهد پشت در مانده در دولت های لیبرال را وارد سیستم کنید تا خون تازه ای به آموزش و ادارات دولتی ما تزریق بشود که این خون تازه خیلی زود خود را به برکت حضور جوان انقلابی نشان خواهد داد
دوباره برادر شوید و همدل
کشور ما به انقلاب آموزشی و اداری نیاز دارد زودتر کشور را دریابید ...
وسلام
پوریا نقدی سرباز انقلاب 🇮🇷