هدایت شده از دانش حیاتی
بسمالله الخبیر
✍️ نمونه یک عارضهٔ فرهنگی در بین نخبگانِ «خودی»!
#نقد
📜 پیشتر در سری که در بارهٔ آقای علی علیزاده نوشتم برخی دلایل مواضع منفی اصلاحطلبانی چون ایشان نسبت به جمهوری اسلامی و رهبری در گذشته را توضیح دادم. مطلبی که در بالا از آقای سید امیر سیاح میبینید مؤید برخی نکاتی است که در آن مطلب ذکر شد.
یک معضل شایع که از لحاظ تاریخی دامنگیر بدنة حامیان #انقلاب بوده است، قشرینگری و #اخباریگری نسبت به بیانات رهبران انقلاب است. این عارضه را حتی امروز در بسیاری از «نخبگان» انقلابی نیز میتوان دید و البته مشکلات #نظام_دانشگاهی فشل ما هم مزید بر علت شده است چنان که فردی که دارای دکترای مدیریت و سابقهٔ تحصیل در اقتصادی نظری و محض هم هست طوری موضع رهبری را استنتاج میکند که یک انسان بیسواد یا کمسواد یا بیخبر از روش تحقیق! البته بنده مطمئناً قصد تعریض و نقد شخص ایشان را ندارم، و به تأسی از #فیلسوف_فرهنگ، دکتر داوری اردکانی معتقدم مثالهای شخصی و مصداقی باید آیینهای باشند که ما شرایط و خصوصیات کلی فرهنگ را بشناسیم اگر نه اشخاص و مسائل شخصی برای ما فینفسه موضوعیتی ندارند.
اما در خصوص این مصداق، و باز با صرف نظر از شخصیت گوینده، آنچه مایهٔ تعجب است این است که عزیزی که اقتصاد خوانده نداند که اولاً «#نیولیبرالیسم» یک اصطلاح تخصصی اقتصاد سیاسی است و انتظار این که یک فقیه در خصوص آن با عنایت لفظی حتماً سخن گفته باشد نابهجا است تا با سرچ آن لفظ در سایت ایشان بتوان نظرشان را پیدا کرد؛ چه برسد به این که در سنت فقهی ما رسم بر این بوده که لازم نیست (و ممکن هم نیست) که فقیه ترمهای تخصصی رشتههای دیگر را بداند یا به کار ببرد بلکه او اغلب بعد از شهادت کارشناسان در بارهٔ معنی و ماهیت موضوعات تخصصی است که حکم دینی موضوع را بیان میکند. اما ثانیاً و مهمتر، ایشان از شکل لفظی «نیولیبرالیسم» و پیشوند «نیو» هم متوجه نشدهاند که این مکتب از تطورات «لیبرالیسم» است، و رهبران انقلاب اتفاقاً در خصوص این مفهوم دوم، «لیبرالیسم»، سخنان زیادی داشتهاند؛ یا نداند که این دو ایدئولوژی خوانش غالب از «سرمایهداری» هستند و باز رهبران انقلاب تعریضات فراوان به سرمایهداری داشتهاند. اینها از یک اقتصادخوانده و دکتر بسیار بعید است و با این وجود ایشان هستند که دیگران را به «مطالعه عمیق» دعوت میکند در حالی که در قامت یک مسئول انقلابی با اغفال نسبت به نیولیبرالیسم ناخواسته به نفع سرمایهداران فاسد کشور نیز عمل میکند!
و باز بدتر، عدم التفات به اصول #روش_تحقیق و #تطبیق در #علوم_انسانی است، چنان که برای فهم نسبت اندیشهها با هم فکر میکند با سرچ کردن یک «لفظ» میتواند نظر یک صاحب اندیشه را در بارهٔ یک «مفهوم» بیابد. مثل این که فکر کنیم میتوانیم نظر مردم عربزبان را در بارهٔ خورشید با سرچ کردن لفظ فارسی «خورشید» در سایتهای عربی پیدا کنیم و بعد از نیافتن این واژه در سایتهای عربی به این نتیجه برسیم که مردم عرب نمیدانند خورشید چیست یا در بارهٔ آن اصلاً صحبت نکردهاند غافل از این که مردم عرب در بارهٔ مفهوم خورشید با لفظ «شمس» سخن میگویند، چنان که رهبری در بارهٔ خصوصیات اقتصاد مطلوب سخن گفتهاند که با محتوای نیولیبرالیسم ناسازگار است.
خوب، حالا فرض کنید صدها بلکه هزاران مورد از این اظهارات فاقد بینش و اسلوب علمی حتی نسبت به سخنان رهبری (چه برسد به موضوعات تخصصی) ، طی ۳۰ سال آن هم از طرف کسانی که مرتب از «بصیرت» سخن میگفتند، چه تصویری در ذهن روشنفکران درست کرده است! به این وضعیت کمیک و تراژیک در همین نمونه نظر کنید: جمعی از کارشناسان زبدهٔ اقتصاد اسلامی که بر تاریخ عقاید اقتصادی تسلط تحلیلی و انتقادی خوبی دارند میگویند که سیاستهای دولت برگرفته از ایدئولوژی اقتصادی نیولیبرالی است که سابقة تاریخی سوئی داشته است و برای این ادعای خود شواهد و ادلهٔ علمی دارند و بعد یکی از نخبگان انقلابی صاحب منصب و نفوذ میگوید چون لفظ «نیولیبرالیسم» در سایت رهبری پیدا نشده پس لابد نیولیبرالیسم چیز مهمی نیست و بیخیال کل نظرات علمی این منتقدین! فاصلهٔ گهگاه کمی که بین این نوع واکنشهای غیرعلمی و قشری تا واکنشهای تکفیری مفرطتر وجود دارد را خودتان میتواند تصور کنید که بگویند این منتقدین علمی سیاستها «از رهبری جلو افتادهاند»، «اینها مخالف رهبری» و «خواص بیبصیرت هستند». حالا تصور کنید اگر منتقد فردی چون آقای علیزاده باشد چه طور با او برخورد خواهد شد!
@criticalknowledge