#شـہیـدانــ💔
🌷وصیت نامه شهید مدافع حرم «جواد محمدی» بر روی سنگ مزارش، اگر خداوند شهادت را نصیب من کند یقه بی حجاب ها را می گیرم...👆
🌺🍂
🌷رسول خدا (ص) :
هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ [پای] خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است…
(مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۴۹)
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
4_5834665028111829279.mp3
9.36M
نمایـشنامہ #یآدتباشد🌱🌸
بر اسـاسزندگۍشهید مدافعحـرمحمید سیاهکالیمرادۍبهروایـتهمـسر🦋
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی💛
#پیشنهاددانلود✨
#قسمـتپایانی🙃
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
نمایـشنامہ #یآدتباشد🌱🌸 بر اسـاسزندگۍشهید مدافعحـرمحمید سیاهکالیمرادۍبهروایـتهمـسر🦋 #شهید_حم
الحمداللهتمومشد😍
ببخشیداگهبعضیمواقعنتونستیمبانظمبزاریم✨
سلام دوستان🌼
دیروز چون یک روز مهم برای اسلام و مسلمین بود یکم پستای چنل زیاد شدن برای همین هم ازتون می خوایم ما رو #حلال کنید.
یاعلی🤚
#جنگ_نرم
💠زمانےکارتونهایے
مانند سفید برفے،سیندرلا،دیو و دلبر و...
کهنمادبیچارگی،سرخوردگی،تنهایی،آزار دیدگی بودند و با توسل به نیرو های غیر خدایے و سحر و جادوگرے به همه مشکلات فائق می آمدند و راه خوشبختےرا در پیش مےگرفتند،و به نوعی محبوب واقعمیشدند،
خوراک روزانه #کودکانمان بود.
💠اکنون الگو هاے دیگری انتخاب شده و روزانه وارد بازار شده اند تا ذهن و روح بچهها را به همان شکلی که سازندگان این برنامه،خواهانش هستند،
بسازند.
💠کارتونهای بسیاری که مروج زندگے و فرهنگ #غربی است.
📡🖥@afsaranjangnarm_313📡🖥
#به_وقت_خاطره 📜
بهشت زهرا که رسیدیم تنهایے رفتم توی قبر.
نشستم به روضه خوندن.
هرچه خودش برایم خوانده بود.
گفت انقدر بخوان که خاک قبرم کمے گِل بشود،اشک روضه بریزم تو قبرم.
خیلی مقاومت کردم که اشکم فقط برای روضه باشد.
عاشورا را خواندم.
کم کم صداے جمعیت نزدیک شد.
این گل پر پر از کجا آمده...از سفر شام بلا آمده...
دست و پایم کرخت شدهبود.
نمیتونستم تکان بخورم.
یاد روز خواستگاری افتادم که پاهایم خواب رفته بود.
میگفت شما زودتر برو بیرون.
<بعد از پنج سال نشسته بودم توےقبرش>
{خاطرهاےاز #شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی💔}
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🌹 #بسم_رب_العشق ❤️ #برای_همیشه 🌹 #قسمتبیستونهم -اَلنکاحُ و سُنتی فَمَن رَغب عَن سُنَتی فَلَیس مِ
🌹 #بسم_رب_العشق
❤️ #برای_همیشه
🌹 #قسمتسیام
رفتم بیرون کنار سمیه روی مبل نشستم و با هم کیک خوردیم و یکم حرف زدیم بعدش رفتم با دوقلو ها بازی کنم رفته بودیم تو اتاق و بهم بالش پرت می کردیم صدای خنده هاشون کل اتاق و برداشته بود ولی چون بیرون سر صدا بود خیالم راحت بود که صدا بیرون نمیره.
یهو دیدم مژگان در باز کرد و گفت:
-اگه بچه بازیتون تموم شد .
بیا بیرون مامانم کارت داره
بعدم در و بست و رفت
+بچه ها پاشید اینجا رو مرتب کنیم بریم
-نه خاله یکم دیگه
+نمیشه باشه برا یه بار دیگه
-باشه😕
بلنو شدیم و سریع مرتب کردیم دیگه نزدیک شام بود لباسم و مرتب کردم
رفتم و بیرون نمی دونم زن عمو چیکارم داشت ولی خب مطمئنا چیز خوبی نمی خواست بگه با چشم دنبالش گشتم
دیدم روی مبل نشسته رفتم کنارش نشستم
+مژگان گفت کارم دارین
-اره
نگاهی بهم انداخت و گفت:
-با اینکه ازت خوشم نمیاد ولی کامران گفته امروز تو رو براش خواستگاری کنم خیلی وقته فگر کنم می خوادت
البته بهم برسید خوبه دیگه وسط زندگی مژگان و امیر علی همـ نیستی
+من کاری به مژگان و پسر عمو ندارم اما با پسر شماهم ازدواج نمیکنم
-از خداتم باشه
به اصراره اونه که خواستگاری کردم تو هم باید جوابت مثبت باشه
+منو باید از پدرم خواستگاری می کردید ولی الان که کردید چرا باااید جوابمـ مثبت باشه؟
-چون تو اولین دختری هستی که کامران ازت خوشش اومده
+مطمئنید؟
-یعنی چی؟
-هیچی.....خب چون اولین دخترم باید جوابم مثبت بدم؟
مژگان یهو اومد گفت:
-به نفعته
+یعنی چی؟
-حالا
بلند شدم و با یه ببخشید رفتم تو آشپزخونه رفتم کنار زن عمو
+کمک نمی خواید زن عمو؟
-نه دخترم ..فقط وقتی غذاها رو اوردن باید یکی بره بگیره
+من میرم
- دستت درد نکنه
+خواهش میکنم
رفتم تو اتاق ارایشمو پاک کردم و روسریمو سر کردم چادرمو برداشتم و رفتم لب در منتظر شدم تا غذاها رو بیارن
یهو دیدم مژگان با همون تاپ مجلسی قرمزش کنارم وایساد
+چرا اومدی بیرون ? برو تو الان میان
-داداشم قراره غذاها رو بیاره فکر نمیکنم مشکلی داشته باشه
+عه..پس وایسا خودت بگیر من رفتم ممنون.
-کجا؟منتظر کس دیگه ای بودی مگه؟
+چی میگی زن عمو گفت بیام حالام که تو اومدی دستت درد نکنه وایسا من رفتم
سریع رفتم تو تا چیز دیگه ای نگه...
#ادامه_دارد...
✍🏻 #ب_قلم :
#نفیسه و #نگار
کپی بدون ذکر نام نویسنده ممنوع🚫
🌹@afsaranjangnarm_313🌹