『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
♡#بسم_رب_العشق ♡ ❤️#عشق_مجازی📱 ✨#قسمت_یک📚 آرمیتا: چادرمو در اوردم نشستم روی تخت کسی تو اتاق نبود م
♡#بسم_رب_العشق♡
❤️#عشق_مجازی📱
✨#قسمت_دو📚
《عرفان》:
من رشتم حسابداری بود و در به در دنبال جایی بودم که حسابدار بخوان ولی خب پیدا نمیشد.شرکت قبلی هم که ورشکست شد و درشو گل گرفتن.
الکی داشتم تو گوشی میچرخیدم که از طرف مسعود پیام اومد:
_بیا عضو یه گروه توووپت کردم
+چند بار بگم منو عضو این گروهای مسخرت نکن
_این یکی جون تو فرق داره
+چه فرقی؟
_پره دختره
+یه ذره با اون عقل ناقصت فشار بیار
ببین من تا حالا دوست دختر داشتم یا نه؟
_به خاطر همینه برادر من که عضوت کردم شاید یه تکونی به خودت بدی
+به همین خیال باش
رفتم توی گروه ببینم چه خبر که دیدیم بلههه همه باهم گرم گرفتن دل و قلوه میدن
از گروه اومدم بیرون مسخره بود برام این کارا که چی آخه یه دختری که نمیشناسیش درخواست دوستی بدی
بیخیال شدم رفتم و رفتم تا برای خودم چایی بریزم که گوشیم زنگ خورد نگاهی به صفحش انداختم مسعود بود :
+بله مسعود
_چرا رفتی یهو
+وایسم تو گروه چرت گفتنای اونا رو تماشا کنم؟
_بیا برات یه کیس خوب پیدا کردم
+مسعود دفعه آخرت باشه زنگ میزنی وقتمو با چرت و پرت گفتنات میگیری ها
_بابا جدی میگم یه دخترس اسمش ارمیتاس از اون حاج خانوماس ،هنوز تو گروه چیزی نگفته لابد میترسه با ما حرف بزنه به گناه بیافته 🤣
+الان چجوری نتیجه گیری کردی که کیس مناسبی برا منه؟
_گفتم تو دلت دوست دختر که نمی خواد بیا برو با این آشنا شو باهات حرف نمیزنه که، کلا در سکوت در دوستیتون به سر ببرید😂
تا رفتم چند تا چیزی بارش کنم قطع کرد
پسره بیمزه
من نمیدونم کدوم بشری به این پسر گفته بود تو بامزه ای آخه وقتی اهلش نیستم چه فرقی میکنه مثل حاج خانوما باشه یا نباشه
لیوان چاییو برداشتمرو رفتم روی مبل نشستم و کنترل و برداشتم شبکه ها رو زیر و رو کردم
یکم فک کردم بدم نمیگفتا🤔🤔
حالا برا دوستی نه ولی برم چهارتا سوال بپرسم ببینم چقدر چیزی حالیشه
لیوان چاییو برداشتم یکمشو تلخ خوردم
آره خوبه برم سوال پیچش کنم خودمم حوصلم سر نمیره
فقط برم پی ویش سوال پیچش کنم یا تو گروه ؟؟
دستم و دراز کردم و گوشیو برداشتم
رفتم تو گروه
گروه ساکت بود و بی صدا برگشتم و پیام های قبلی رو خوندم
هیچ کدوم حرفا بهش نمی خورد اون باشه
انقدر اعضا زیاد بود که نمی دونستم کدومه
یکی کی پروفایلارو دیدم تا رسیدم به یه پروفایل که عکس فیک دختر چادری بود:
حال من با چادر مشکی خوش است
هه😏
لابد خودشه دیگه
حوصله مسعود و نداشتم که از بپرسم
رفتم پیویش و یه نقطه فرستادم که پیویش برام بیاد .
اصلا با چه سوالی سر به سرش بزارم؟
یکم فک کردم به نظرم تو این شرایط بهترین موضوع برای اذیت کردنش همون حجابش بود ....
#ادامه_دارد.....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
‼️کپی تا پایان فصل دو حرام،پیگرد الهی دارد🚫
❤️@afsaranjangnarm_313📱
سردار شهید قاسم سلیمانی:
امروز که وضعیت #فرهنگے را میبینم میفهمم،چرا رهبری با علامت"چفیه روی دوش"به ما تذکر می دهند این چفیه #علم است…
🌹@afsaranjangnarm_313🌹
#جنـگــڹڔمـــ
👮🏻♀در این میان ما
#افسرانجوانجنگنرم هم وظیفه ای داریم .ما هم باید در مقابل این دشمنان ایستادگی کنیم نباید اجازه بدیم که دشمن در داخل کشور خودمان جولان بدهند.
🌀اینجاست که ما هم باید برای مقابله با چنین توطئه های فعالیت ها و کارهای خودمان را چند برابر کنیم تنها با حرف زدن و …نمیشه کاری کرد بلکه باید وارد میدان عمل شویم .ما اجازه نفوذ دشمن را به کشور نخواهیم داد.
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره 📜
#امام_خامنهای
ساده زیستی:
🌹وظیفه خود می دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم كه من از وضع منزل حضرت آیت الله خامنه ای مطلع هستم.
در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یك نوع غذا بر سر سفره نیست. 🌹خانواده ایشان روی موكت زندگی می كنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یك فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود كه من از زبری و خشنی آن فرش- كه ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت می شدم از آنجا بر خاستم و به موكت پناه بردم.
•|خاطرهاےاز مقام معظم رهبری❤️|•
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
♡#بسم_رب_العشق ♡
❤️#عشق_مجازی📱
✨#قسمت_سه📚
بعد از اینکه نقطه رو فرستادم دختره سریع سین کرد و چندتا علامت سوال فرستاد .اخ عرفان چقدر خلی خب چرا نقطه فرستادی تو که الان نمی خواستی حرف بزنی
ناچار شدم سلام کنم
+سلام
_سلام
امرتون. رو بفرمایید
+سوال دینی داشتم
_زنگ بزنین مرجع تقلیدتون
+فکر نکم اشکالی داشته باشه شما جواب بدین
_ما به هم نامحرم هستیم این صحبت ما هم درست نیست اگر سوال شرعی دارید زنگ بزنید دفتر مرجع تقلید تون من خودم هم سوالی داشته باشم زنگ میزنم دفتر مرجع تقلیدم
+عه!!!اون وقت اون موقع که تو زنگ میزنی دفتر مرجع تقلیدت با یه مرد حرف میزنی محرم نامحرم یادت میره به ما که میرسه نامحرم میشیم؟؟
_اقای محترم لطفا اینقدر زود صمیمی نشید ما چه نسبتی با هم داریم که من رو تو صدا میزنید؟؟
+می خوام سوال دینی بپرسم خب
یهو دیدم آفلاین شد
هه اینم چیزی نمیدونه
درست مثه من چند سال قبل
منم چند سال پیش همین بودم هیچی نمیدونستم و فقط ادعا داشتم
لعنت به اونی که خانوادمو ازم گرفت
من که داشتم زندگیمو می کردم هرچند با تظاهر
ولی وقتی اون آدم مثه الان خودم باهام رفتار کرد ...همون ایمان ظاهریمم از دست دادم
دلم تنگ شده براشون
تو یه تصمیم آنی
بلند شدم و لباسامو پوشیدم
سوییچ ماشینم برداشتم در و بستم رفتم پارکینگ در و با ریموت زدم و سوار ماشین شدم
ضبط ماشین زدم و صدای آهنگ و بردم تا ته
سرعت و تند کردم تا چراغ قرمز نشده رد بشم
ولی از اونجایی که من شانس قشنگی داشتم چراغ قرمز شد
زدمرو ترمز
یه بچه ای اومد با یه دست گل شیشه رو بالا دادم زد به شیشه
نگاش نکردم و محل ندادم ،دوباره زد به شیشه
کلافه شدم
شیشه رو دادم پایین
+بلههه؟
_میشه یه گل بخری؟
+پول خورد ندارم
_خواهش میکنم عمو
یه دونه واسه خانومت بخر
+زنم کجا بود بچه
_خب واسه مامانت بخر
واسه ابجیت بخر
+کله دسته گلتو بده
_واقعا عمو؟😍
+اره بدو تا پشیمون نشدم
کیف پولمو برداشتم و یه تراول پنجاهی در آوردم
خیلی کار درست حسابی ددارم الکی باید خرجم بکنم.
پول رو دادم بهش و دسته گل رو گذاشتم رو صندلی شاگرد سریع گاز دادم و رفتم
۱۵دیقه بعد رسیدم دم خونه
حتی وقتی رسیدم دم خونه هم دو دل بودم واسه رفتن یا نرفتن
اخرین بار یه ماه پیش بود بهشون سر زده بودم
در ماشین و باز کردم و دسته گلو برداشتم و رفتم سمت در پشتی که تو یه کوچه خلوت بود
دل و زدم به دریا و زنگ رو فشار دادم
سعی کردم مثه قبلا باشم یه عرفانه شاد و سرحال
عارفه آیفون رو برداشت و چون گل رو گرفته بودم پرسید:
_ کیه؟؟
از پشت دسته گل خندیدم و گفتم:
+ عشق من چطوره
_عشق تو کیه اقا اشتباه گرفتی
+نه من مطمئنم خونه عشق اینجاست
_برو بابا روانی
گوشی رو گذاشت
دوباره زنگ زدم که دوباره عارفه گفت:
_ بله آقا؟
دسته گل و از جلو صورتم کنار زدم
+عارفه منم عرفان باز کن
_هعیییییی عرفان تویی؟
+بله
صدامو نشناختی؟
_باید بشناسم؟
اخرین بار یادم نیس کی دیدمت
صدای مامان اومد که بهش عارفه در و باز کن دیگه بچمو پشت در گذاشتی
عارفه در و زد و گفت:
_ بیا تو داداش
رفتم داخل که عارفه طبق عادت همیشگیش اومد استقبالم
چشمای عارفه از خوشحالی برق میزد و میخندید
مامانم اود سمتم ومحکم منو تو آغوشش کشید
منم بغلش کردم و گلا رو دادم دست عارفه
مامان گفت:
_بیا پسرم بیا بشین الان زنگ میزنم بابات هم زودتر بیاد
#ادامه_دارد.....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
‼️کپی تا پایان فصل دو ممنوع ،پیگرد الهی دارد🚫
❤️@afsaranjangnarm_313📱
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
https://harfeto.timefriend.net/747924221 نظرات شما درباره رمان👆🏻 سلام دوستان .امیدوارم که از این رما
#نظرات😍
پسره اصلا مذهبی نیست😐خانوادش مذهبین🙃
#پسـرانـهـ
مرد باش...❗️
بگذار دختران سرزمینت
در حضور تو احساس
امنیت و آرامش کنند
نه اینکه از هرزگےچشـ👀ـمانت
دلشون بلرزه و نفهمند
چطور خودشان را جمع جور کنند.
👱🏻♂@afsaranjangnarm_313👱🏻♂
#جنـگ_نـرم
🖐🏻هر یک از ماها وظیفه ای داریم هر کس هرکاری که از دستش برمیاید باید در میدان مقابله با جنگ نرم بکار بگیرد یکی بلد است پوستر بسازد یکی وبلاگ یکی کانال یکی گروه وووو…. یادمان باشد که رهبر عزیزمان اسممان را گذاشته افسران جوان جنگ نرم یادمان باشد وظیفه ما اگر از رزمنده گان دوران دفاع مقدس بیشتر نباشد کمتر هم نیست .
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
🌹. دختران باحجاب ، بهترین ها هستند. ✌
🍁 دختران با حجاب ، با معرفتند.✋
🍀 دختران با حجاب ، با اخلاق و با تربیتند.✌️
🌹 #دختران_باحجاب، #پاکدامن هستند.😌
🍃 دختران با حجاب ، #باوفاتر هستند.😍
🍁 دختران با حجاب ، اهل #محبتند.🤗
🍀 دختران با حجاب ، #خانواده دارند.❤️😊
🌷 دختر در #حجاب ، مانند #گوهر در #صدف است.
🔵 چرا حجاب؟!!!!!!
🔴 برای صفحه گوشیت #محافظ میگذاری ، برای ماشینت #چادر میخری تا آفتاب رنگش را نبره ، برای #پول و #طلا گاوصندوق محکم میخری ، برای خونت بهترین قفلها رو میخری و......
🔷 بدن دختر که از اینها گرانتره ، چرا #برهنه باشه؟!!!!!
🌐 میگفت #حجاب رو دوست دارم ، اما #چادر را نه !!!!
گفتم میدونی خوبی چادر چیه؟!!!
بهترین و کاملترین نوع حجاب .
🔴 گفت هوا گرمه ، چطور #چادر میپوشی؟!!!
گفتم #جهاد در راه خدا سخته و هر چه کار سخت تر باشه ، ثوابش بیشتره.
🔷 دشمن دست گذاشته روی #حجاب #دخترای ایرانی .
چرا؟!!!
چون حجاب اولین سنگر فرهنگی #مسلمانان هست. اگه این سنگر را فتح کنند ، هجوم گسترده #فرهنگی براشون آسون میشه.
زنده باد دختران باحجاب سرزمینم👌
😍 @afsaranjangnarm_313 😍
#استاد_پناهیان
#دیننداری
🔸 اگر از دینداری لذت نمیبری، یعنی دینداریات ایراد دارد!
🔸 بندگی، موتور تولید نشاط برای زندگی است
🌼 راههای رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی (ج۱)
🔻 ما برای زندگی نیاز به نشاط داریم. اما این نشاط را از کجا باید بگیریم؟ از آن جایی که بیشتر به ما نشاط بدهد و آن «دین» است. علی(ع) میفرماید: دین، سرور است «الدِّینُ حُبُورٌ»
🔻 البته ما لذت دنیا را نفی نمیکنیم، اما دنبال لذت و نشاط خیلی بالاتری هستیم که این نوع لذت، با دینداری و بندگی بهدست میآید. بندگی، موتور تولید نشاط برای زندگی است.
🔻 اهل معنویت باید چندین برابر افراد معمولی از زندگیشان لذت ببرند و برای درسخواندن، کار کردن و فعالیتهای زندگی، نشاط و انرژی مضاعف داشته باشند.
🔻 اگر از دینداری لذت نبریم و سرِ حال نیاییم، یا در دینداری ما ایرادی هست و بیراهه رفتهایم، یا اینکه هنوز در اول راهیم. اگر به هر دلیلی، خودمان را به دینداری متقاعد کنیم، اما از آن لذت نبریم و نشاط پیدا نکنیم، دینداری ما توأم با عُجب و غرور خواهد شد.
🔻 چرا انسان دچار ریا میشود؟ چون از متنِ عبادتش لذت نمیبرد، لذا دنبال حاشیۀ آن میرود و میخواهد از تشویق دیگران لذت ببرد. اگر تهِ دلش از عبادت لذت میبرد، دیگر لازم نبود تظاهر کند یا قیافه بگیرد.
🔻 کسانی که از دینداری خود لذت نمیبرند، دیگران را نسبت به دین، زده میکنند، دعوای بیجای «دین و دنیا» پیش میآورند و سوءتفاهمهای فراوان در جامعه نسبت به دینداری پدید میآورند.
@afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره 📜
🌹وقتی گرههای بزرگ به کارتان افتاد، از خانم فاطمه زهرا(س) کمک بخواهید...
گرههای کوچک را هم از شهدا بخواهید برایتان باز کنند.
🌹پسر شهید همدانی در مشهد گفت:
پدرم در وصیت نامه خود یک پیشنهاد خوب دارند..
و آن اینکه اگر امکان داشت
هر شخصی که وصیت نامه من را می خواند...
برای من یک روز نماز و روزه به جای آورد که اگر در آن عالم در کنار هم بودیم جبران میکنم...
•|خاطره ای از شهید💔حسین همدانی🕊|•
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
♡#بسم_رب_العشق♡
❤️ #عشق_مجازی📱
✨ #قسمت_چهار📚
دو روز دیگه امتحان داشتم و من میخواستم تو فرجه ای که واسه امتحان هست حسابی درس بخونم تو خوابگاه نشسته بودم و با قیافه ماتم زده ای به جزوه هام نگاه میکردم.
بالاخره از دیدن جزوه هام دست برداشتم و شروع به خوندن کردم وقتی بعضی از قسمت های جزوه رو میخوندم انگار که اصلا سر کلاس نبودم
فاطمه رو صدا زدم:
+فاطمه میای اینو توضیح بدی
_اره اومدم
اومدکنارم نشست
+راستی تورو هم عضو گروه کردن؟
_همون دورهمی دوستانه؟
+اره
_همون اول لف دادم
+عه جدی ؟
_اره بمونم که چی بشه
+کسی چیزی بهت نگفت؟
_چرا ولی براممهم نیست
+خب بیا اینو برام توضیح بده
وقتی اونو برامتوضیح داد پاشد رفت
خسته شده بودم واسه استراحت رفتم گوشیمو برداشتم
تا اینترنت رو روشن کردم کلیییی پیام اومد همشم از همون گروهه 🤦♀
سمیرا اومد گفت :
_ فاطمه، ارمیتا درس خوندن بسه پاشید بیاید شام
فاطمه گفت:
بزار این یه صفحه رو هم بخونم بعد
سارا گفت:
_یه سوسیس تخمه مرغه هااا زود بخور برو
+بله میدونیم چلو کباب نداریم😂
_همینم پا نشدی درست کنی
+خب درس داشتم
پاشیدم سر سفره نشستیم مشغول خوردن شام شدیم
سفره رو منو فاطمه جمع کردیم و یکم ظرفی که بود و شستیم .
دوباره رفتم سر جزوه ها و درس خوندم
نزدیک ۱۲بود که حس کردم دیگه مغزم کشش ندارع رفتم واسه استراحت و گوشیمو در اوردم
اوخ یادم رفته بود جواب این پسر و بدم
احتمالا تا الان کلی چیز بارم کرده
پیویشو باز کردم گفته بود
-چه اشکالی داره با هم حرف بزنیم؟
واااییی چی جوابشو بدم؟
نگاهی به فاطمه انداختم خواب بود
نمیشه که برم صداش بزنم
اگه بیدار بود حتما یه جواب داشت
وای پسرم آنلاینه دیده من سین کردم
وااای خدا من چی بهش بگم
برم تو نت سرچ کنم؟؟
اخه برم چی بنویسم بنویسم چرا ما با مرجع تقلیدمون حرف میزنیم
وای تو همین فکرا یودم پسره پیام فرستاد
چیشد نکنه جوابی نداری؟؟
اخ ارمیتا چرا گوشیو خاموش نکردی
معلوم نیس حواست کجاست آخه دختره خنگ
+اصلا من چرا با شما باید بحث کنم بلاکتون میکنم و خلاص
_هه..نمی تونی
+برای چی اون وقت؟
_با بلاک کردن من ترسو بودن و بی سواد بودن خودتو ثابت میکنی
+باشه شما کی هستین اصلا که بخوام بهتون چیزی ثابت کنم ؟
_ببین دختره حواستو خوب جمع کن و درست صحبت کن
+اقا من چیکار کنم از دست شما راحت بشم؟
_هیچی گاهی بیا با من حرف بزن
+چی بگم بهتون؟
_جواب سوالامو بده
+چی پرسیدین؟
_گفتم چرا نمی تونیم باهم حرف بزنیم؟
+دینمون گفته
_خسته نباشی مگه من گفتم بقال سرکوچه گفته این نشد دلیل که
+برین تحقیق کنین خب
_شما که تحقیق کردین بگین چرا
+نصفه شبی ول کن آقا من فردا امتحان دارم می خوام بخوابم
_چه رشته ای هستی ؟
+حقوق
_حیف بلد نیستم وگرنه کمک می کردم
+ممنون لازم نبود
_خب تا فردا بعد از دانشگاه خداحافظ
+حالا چون جوابتون و دادم دلیل نمیشه ۲۴ ساعته باهاتون حرف بزنم
_خب شاید من ۲۴ساعته ازتون سوال داشته باشم
+بیخود
_ببین بی ادب شدی
+مقصر این برخورد خود شمایید
گوشیو خاموش کردم پتو رو کشیدم رو سرمو خوابیدم...
#ادامه_دارد.....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان فصل دو حرام،پیگرد الهی دارد🚫
❤️@afsaranjangnarm_313📱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولد داریم چهـ...تولدی💚
تولد نائب بر حق...
امام زمان عج حضرت
عـ امامخامنهاے ـشق❣
حق پدری دارن بر گردن هممون🙃
رهبر...پدر...فرمانده
هرچی بگم کم گفتم☺️
از مهربونی و لطافتشون برا خودیا…
تا چهره خشمگینشون برا نخودیا…
از دستان گرم و حیدری شون…
از لبخنداشون😊
از گریه هاشون😔
از اخماشون❤️
معنی واقعی مرد شمایی آقا...
تولدتون مبارک مهربان رهبرمـ🌹
سایتون بر سرمون مستدام...
کور بشه چشم بدخواهانتون👊🏻
💚|@afsaranjangnarm_313|💚
آھایدوستعزیزیڪهازالانروزشمـار
محـرمزدیامـاعیدغدیـررویادترفته!
اومدمبھتبگـم:
عاشـورانتیجهیفرامـوشڪردنغدیره💛✨
💔 @afsaranjangnarm_313 💔
#چاااااالش🤩
چالش امروز کانالمون😍
♡زیبا ترین عکس رهبر♡
زیباترین عکس رهبر از نظر شما رو برای ما بفرسین و سین بزنید🙃
#جایزه_دار🎁🎉
عکساتون و تا ساعت ۱۵:۰۰ بفرسین به این آیدی👇🏻
@zahrayi_135 🎀
#سین_زدنی✅
💠 @afsaranjangnarm_313 💎
چالش زیبا ترین عکس رهـ💚ـبر
شرکت کننده اول ⬅️ زهرا
📱@afsaranjangnarm_313 ⚔
چالش زیبا ترین عکس رهـ💚ـبر
شرکت کننده دوم⬅️یا زهرا(س)
📱@afsaranjangnarm_313 ⚔
چالش زیبا ترین عکس رهـ💚ـبر
شرکت کننده سوم⬅️سرباز ولایت
📱@afsaranjangnarm_313 ⚔
چالش زیبا ترین عکس رهـ💚ـبر
شرکت کننده چهارم⬅️نفیسه
📱@afsaranjangnarm_313⚔