•••
دوتا منبر گوش دادی، سہ تا کتاب خوندی
چهار تا توئیت خوندی از اینور و اونور
فکر کردی کار تمومہ و شدی عالم ؟
احساس بینیازی بهـت دست دادھ !
+ نھ رفیق :)
زودھ ھنوز بہ یك رکعت شیطان برسی …
۶۰۰۰ سال بندگی شوخی نیست !
•••
🍃 @afsaranjangnarm_313 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱| #جـنگ_نـــــرم
❌🎥 ویروس تردید!!
🔺رهبر انقلاب: «بعضیها هستند همهی سعیشان این است که در مبانی انقلاب ایجاد #تردید کنند و نشانههای #پیشرفت کشور را انکار کنند؛ ... این ستون فقرات کار فرهنگی دشمن است؛ این، آن لُبّ جنگ نرم دشمن است که ایجاد تردید کنند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۸
#پیشنهاد_دانلود👌🏻
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
#عکس_زمینه📱
شهیدحاج قاسمسلیمانی🌱✨
«اگر ڪسی صدای رهبـر خود را نشنود به طور یقین صدای امامزمانِ (عج) خود را هم نمیشنود؛
و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِنظام باشد🍃💐
○━⊰☆📱☆⊱━○
@afsaranjangnarm_313
○━⊰☆⚔☆⊱━○
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
اگه میخوای دخترِ حاجقاسم باشی گوش بده..:) #حاج_حسین_یکتا #دفاع_مقدس @afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
[🎧📱]
دارو ندار خدا رو زمین امام زمانه....🌥
دارو ندار امام زمان رو زمین حضرت آقاس...🌙
که ما قراره دار و ندارمون و
خرج دار و ندار امام زمان بکنیم
که حضرت آقاس...✌️🏻✨💫
#حاج_حسین_یکتا
#افسران_جنگ_نرم
⚔ @afsaranjangnarm_313 📱
🌸🌱
☘
بچه ها!
عصر هالیووده؛
عصر اینترنته،
عصر دهکده جهانیه،
عصر بمب بارون #عقول و #قلوب بچه هاست.
امروز تو چجوری میخوای #فتحش کنی؟
با کدوم #نفس_مطمئنه؟؟؟
با کدوم #نمازشب؟؟؟
#حاج_حسین_یکتا🍃
#شهدا_شرمنده_ایم 🥀
🌱 @afsaranjangnarm_313 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_مقدس •✌️🏻🇮🇷 •
🌹شهدارایادکنیـــم باذڪرصلـوات...
📱@afsaranjangnarm_313⚔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_خاطره📜
تمام دفاع مقدس رو میتوان توی این کلیپ درک کرد💔
#حتما_نگاه_کنید🌱
○|خاطرهاے از شهید💔
بی نام و نشان🕊|○
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
💕 #بسم_رب_العشق 💕
❤️ #عشق_مجازی 📱
📌 #فصل_دوم 🖇
✨ #قسمت_بیستوهشتم📚
برگشتم پشت سرمو نگاه کنم
که دیدم یه آقای غریبه ایه
+ممنونم از کمکتون
-خواهش میکنم آرمیتا خانوم
+چی ؟؟شما من و از کجا میشناسین
-مگه شما من و نمی شناسین؟
+باید بشناسم؟
-پس وصیت نامه پدر و مادرتو نخوندی
+چ..چه ربطی داره؟
-بخونی میفهمی
بیخیال اون مرده غریبه شدم و رفتمسمت یکی از تاکسی ها و سوار شدم...
خدایا تو وصیت نامه چینوشته ؟؟!!کاش میاوردم با خودم ...
اینجا میخوندم ،چطوری صبر کنم تا برگردم وای...
**
کرایه رو حساب کردم و سر کوچه پیاده شدم،در تاکسی رو بستم که چشمم به ماشینی که با فاصله بود افتاد..
همون مرده تو ماشین بود...
سعی کردم بیخیال بشم و فکرمو مشغول کنم جلوی در خونه سارا اینا وایسادم و به گوشیش یه تک زدم که در باز کرد..
تا قبل سارا و سمیرا پرواز کردم هر دوشون رو تو بغل گرفتم
+سلام عشقای من
-تو که حرف از عشق نزن میزنم میترکونمت
عقد منو یادت رفته بود
+اووووو سارا به خدا انقدر کار دارم که یادم نمیمونه چی شام خوردم
-باشه بابا بیا تو بیینم
بعد از اینکه با همه خانوادشون سلام و احوال پرسی کردم رفتمتو اتاقشون
-صبحونه خوردی؟
+نه
-ماهم نخوردیم بزار اینجا سفره بندازم
سارا رفت بیرون که سمیرا گفت:
-چه خبر؟
+خبرا که زیاده
-چه خبری زود تند سریع بگووو
+حالا بزار صبحونه بخوریم
-نهههه بگووو
سارا به یه سینی بزرگ اومد تو اتاق و گفت :
-چی شده؟
-میگه کلی خبرداره اما نمیگه
-ارمیتا اگه نگی قلقلکت میدیم ها
+باشه باشه میگم فقط منو با قلقلک شکنجه ندین
-خب بگو
+از کجا شروع کنم
-اوممم.....از اول اولش
+خب پدر مادرم اعدام شدن.
اون پسره عرفان رفت دنبال یکی دیگه گفت ما بدرد هم نمی خوریمنمی تونم اونی که تو می خوای بشم و اینکه یکی هم اومده خاستگاریم
نمیدونم چرا از ماجرای اول صبح چیزی براشون نگفتم..
نگاهی به قیافه های سارا و سمیرا انداختمکه دهنشون تا جای ممکن باز بود و با شک نگاهممیکردن..خودمو برا یه تنبیه از طرف این دوتا داشتم آماده می کردم..
یهو دوتاشون شروع کردن جیغ زدن و اون بینش حرفش میزدن..
-ایییییی خدا بزنمت این همه اتفاق افتاده الان باید بفهمیم
-چراااا نگفتتییی ؟؟؟
دوتاشون اومدنسمتمو قلقلکم میدادن و کلی چیزی بهممیگفتن
+وای ببخشید خب الان گفتم که
-نه می خواستی الانمنگی لابد
+اگه نمیپرسیدین که نمی گفتم.....
#ادامه_دارد....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیگرد الهی دارد🚫
❤️ @afsaranjangnarm_313 📱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ #تحلیل
تا آخر ببینید..🔗
@afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
#حرف_درگوشی 🙊
درگوشےیهچیزےمیگمردمیشم...!✨
اینقدرگفتیم #قاســـــــمسلیمانےمیشویم!
شدیم...؟؟🤔
اصلا یهکـــــمهممثلحــــــاجےشدیم...؟
یاهمشحـــــــرفبود....؟؟😔🥀
#حقیقتتلـــــــخヅ
🌱 @afsaranjangnarm_313 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جـنگ_نرم
🎥 قهرمانیهای ایرانی که از سینما طلبکاریم!
🔸 در روزهایی که ما ایرانیا با تماشای قهرمان فیلمهای اکشن هالیوود نفس در سینه حبس میکنیم، خبر نداریم که تاریخ هشت ساله جنگمون پره از قهرمانهایی که برای روایتشون در قاب سینما هیچ نیازی به جادو و فانتزیهای هالیوودی نداریم!
○━━⊰☆📱☆⊱━━○
@afsaranjangnarm_313
○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
{•🖤🔗•}
تنهاڪسایۍمردونہمیمیرنکہمردونہزندگے کردهباشن....🌱 :))
☘@afsaranjangnarm_313☘
🥀🖤
ایــن روزآا
حــآل و هَوایِ خــِیــلــیــآ ایــنــطــوری بــود ڪِ
دآشــتــَن
دُنــبــآل
ڪــولِ پــُشــتــی
خــوب مــے گــَشــتــن...😔
#اربعین😔
#السلامعلیکیااباعبدالله
✨@afsaranjangnarm_313✨
#به_وقت_خاطره 📜
🌹حاج حسین خسرو خاور جانباز ۷۰ درصدی که یادآور شهید رجب محمدزاده است.این جانباز سرافراز هشت سال دفاع مقدس ار روستای هفتهر و ساکن میبد یزد است که در سن۳۵سالگی و پس از اعزام به جبهه،دچار جانبازی شده و اجزای اصای صورتش را از دست داد.
🌹حاج حسین۷۰ ساله برای صورتش ۲۵ بار عمل شده و ۳۵ سال خانه نشینی را به حضور در جامعه ترجیح میدهد برای اینکه مردم از دیدن صورتش نترسند....
○|خاطرهاے از جانباز💔
حاج حسین خسرو|○
🌴@afsaranjangnarm_313🌴
💕 #بسم_رب_العشق 💕
❤️ #عشق_مجازی 📱
📌 #فصل_دوم 🖇
✨ #قسمت_بیستونهم📚
بعد از صبحانه سارا رفت حموم من و سمیرام نشسته بودیم تو حیاطشون و حرف می زدیم
-میگم آرمیتا
+بله
-این خواستگارت چیکارس؟
+نمی دونم
-میگم بله ندی ها بزار خوب تحقیق کنیم
+تو لابد می خوای تحقیق کنی
-آره پ چی
+مسخره...میگم این شوهر سارا ماله همین رشتن؟
-آره از سه سال پیش که از تهران اومدیم اینجا برا زندگی ،اینام بودن
+تو هنوز بلد نشدی لهجه اینجا رو؟
-نچ
+پاشو بریم بالا بیینم سارا اومد یا نه
بالا که رفتیم سارا اومده بود بیرون داشت موهاش رو سشوار میکشید
+دختر من حاضر بودم یه چش نداشتم ولی موهای تو رو داشتم.بس که موهات قشنگه
-موهای توعم قشنگه نگو
+میدونم
-دیوونه ......اهم ....اهم
می خوامبرا خواهرمشعری بخونم
گل در اومد از حموم عروس دراومد از حموم......
همینطور که داشت چرت و پرت می خوتد واسه سارا ماهم آماده شدیم..
***
-میگم آرمیتا ضایه نکنی یه چیزی میگم وقتی داشتیم میومدیم محضرم فکر کنم این ماشینه میومد
برگشتم پشت سرمو نگاه کردم که دیدم ماشین همون پسرس
-خوب شد گفتم ضایع نباش
+این و از وقتی اومدم اینجا دیدمش
-چی؟نکنه می خواد من و از تو خواستگاری کنه؟
+دیوونه
-جدی دنبال توعه؟میشناسیش؟
ماجرای صبح و که براشتعریف کردم یکی از تو کلم و گفت
-یعنی خاک تو سر من با همچین رفیقی خب چرا نمیگی ..بلکه قصد جونت و کرده باشه
+چی میگی من نمی دونم چینوشتن اونا تو اون نامه که
-همین الان به بابام میگم یه بلیت برا تهرانبگیره
+برای چی آخه؟
-شاید یه چیز مهمتو اون نامه باشهکه برای فهمیدنش دیگه دیر باشه ..
+نمی دونم
-بله نمیدونی امشب میریم می خونیم....
#ادامه_دارد....
#نویسنده:✍
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیگرد الهی دارد🚫
❤️ @afsaranjangnarm_313 📱