لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رمان_مذهبی_جدید🤩📚
#حضرت_عشق❣
شایداگر بخواهیم زندگی را معنا کنیم همان تنفس باشد، دم و بازدم، تپیدن.ولی آیا به راستی این زندگی است؟به گمانم اندک کسانی باشند که حقیقتا زندگی کرده اند!!!
من از گذر روزگار کسانی را دیدم که حقیقتامرده بودن آن چنان ذلیل حوادث بودن آن چنان غلام حلقه به گوش دنیا بودند که بردگی بیشتر برازنده آنان بود!
کسانی که سکوت می کنند تا تنفس کنند، دروغ می گویند تا زنده بمانند، چشم هایشان را روی حوادث و گوش هایشان را روی ان چه حق است زیر هزران برف زمستان دفن می کنند انان حقیر شده اند پیش از آنکه بمیرند مرده اند پیش از آن که مرده باشند...
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
داستان زندگی پسری که در بدترین شرایط زندگیش به بارقه ای از نور و امید و آگاهی میرسه و باعث میشه زندگیش کلا تغییر کنه......
افسران جنگ نرم بیپوندید 👇🏻
✌️🏻 https://eitaa.com/joinchat/4054712360C5631ea3fb5 📱
توجه📢 توجه♨️
‼️رمان جدید #حضرت_عشق به زودی در کانال گذاشته میشه🤩...
⚠️ اعضای عزیز کانال،اگه میخواید زودتر این رمان زیبامون رو بخونید پس بنرمون رو پخش کنید و کانال رو به دوستانتان معرفی کنید اعضا به ۸۰۰ برسه شروع میکنیم✔️
#رمان_جدید😍
#حضرت_عشق❣
*بنوعا....بنوعا...داداشی میشه بریم ایران زندگی کنیم؟
با تن صدایی برافروخته جواب دادم:
-نه بلژیت!نمیشه؛اون ها تروریست هستن
داعش رو که میشناسی؟اونا داعشی هستند
بلژیت نگاهی ب من و نگاهی به عکس اون مرد انداخت.نمیدونم چرا ولی انگار مردد بود
نگاه اخر رو به دکتر انداخت و پرسید
*بنوعا راست میگه؟اون آقا جزء داعشیاست!؟
اخه تو چشماش مهربونی موج میزنه ینی این اقا هم داعشیه؟
دکتر سرش رو ب علامت نفی تکون داد
+نه عزیزم اون اقا داعشی نیست
با شنیدن این جمله بر افروخته شدم
-این خزعبلات چیه ب این بچه میگی هان!!؟؟؟همین الان از اتاق بلژیت گمشو بیرون.......
https://eitaa.com/joinchat/4054712360C5631ea3fb5 📱
﷽
#حضرت_عشق♡
#قسمت_ششم🖇
+خب بلژیت اینم برادرت دیگه کمتر بهونه بگیر باشه؟؟
با نگاهی شماتت بار گفتم:
-بلژیت تو بهونه منو میگرفتی؟؟اخه چرا؟؟من که هر روز میام پیشت
*خب دلم برات تنگ میشد
ناخودآگاه احساساتی شدم و بلژیت رو محکم ب آغوش کشیدم
*اخ بنوعا ولم کن دردم میگیره
چرا اینقدر محکم بقلم میکنی
اروم از خودم جدا کردمش و شروع کردم به خندیدن.یکم ک ب خودم مسلط شدم دیدم خانوم دکتر هم ریز ریز داره میخنده.
خانوم دکتر عزم رفتن کرد.از اتاق که بیرون رفت خیلی سریع دنبالش کردم و بلند توی راهرو صداش کردم
-خانوم مهدیه....خانوم مهدیه
ایستاد تا بهش برسم
+درست نیست انقدر بلند اسمم و صدا کنین
جا خوردم اما با حفظ ظاهر گفتم
-چشم؛معذرت میخوام
+با من کاری داشتین؟؟
-امممممم....راستش بله
ببخشید که میپرسم شما فرانسوی نیستین درسته؟؟
+نه کاملا اشتباه میکنید هم پدر و هم مادر من هر دو فرانسوی هستن
-اخه اسمتون یه اسم فرانسوی نیست
+ خب من تا 5 سال پیش مسیحی بودم و یک اسم فرانسوی داشتم اما از 5سال گذشته مسلمون شدم و به همین خاطر اسمم رو از فرانسوی تغییر دادم
_اسلام!!
+برای همین صدام می کردین؟
_اوه نه راجب بلژیت خواستم بپرسم...
خواستم سوال بعدی رو بپرسم که گفت
+ببخشید منو دارن پیج میکنن بر می گردم ..
✍🏻نویسنده:
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان رمان و اعلام نویسنده ممنوع🚫
@afsaranjangnarm_313📍
﷽
#حضرت_عشق ♡
#قسمت_نهم🖇
نگاهی سر سری ب چهره مرد انداختم و به معنی تایید سرم رو تکون دادم
*خدا کنه بچه ها رو دوست داشته باشه
و بعد با چشمانی مظلوم رو به دکتر ادامه داد
*دوست داره مهدی جون؟
+اره عزیزم.....خیلی دوست دارن بچه ها رو
*واقعا؟؟ینی اجازه میده منم بهش بگم بابا؟؟
باشنیدن اسم بابا و اینکه بلژیت دلش میخواست به این آقا بگه بابا بغض بدی وجودم رو گرفت و دلم به حال بلژیا سوخت
+اره بلژیت عزیزم،اون خیلی مهربونه
*واقعا میشه منم برم پیششون؟اصن کجا زندگی میکنه؟
+ایران زندگی میکنن
و این بار من با بهت زمزمه کردم
- ایران!!!!!
*بنوعا....بنوعا...داداشی میشه بریم ایران زندگی کنیم؟
با تن صدایی برافروخته جواب دادم
-نه بلژیت!نمیشه؛اون ها تروریست هستن
داعش رو که میشناسی؟اونا داعشی هستند
بلژیت نگاهی ب من و نگاهی به عکس اون مرد انداخت.نمیدونم چرا ولی انگار مردد بود
نگاه اخر رو به دکتر انداخت و پرسید
*بنوعا راست میگه؟اون آقا رهبر داعشیاست!؟
اخه تو چشماش مهربونی موج میزنه ینی این اقا هم داعشیه؟
دکتر سرش رو ب علامت نفی تکون داد
+نه عزیزم اون اقا داعشی نیست
با شنیدن این جمله بر افروخته شدم
-این خزعبلات چیه ب این بچه میگی هان!!؟؟؟همین الان از تاق بلژیت گمشو بیرون
دکتر ناراحت شد و متاسف سری تکون داد گونه بلژیت رو بوسید و بیرون رفت.بلژیت هم از بیرون کردن دکتر ناراحت بود که با بغضی که امیخته شده بود داخل صداش گفت..
✍🏻نویسنده:
#نفیسه و #نرجس
کپی تا پایان رمان و اعلام نویسنده ممنوع🚫
@afsaranjangnarm_313📍
☆~|🍯🌿|~☆
#منبر_مجازے🌱
" طبيبخودتانباشيد. "
بهترينكسىڪھمیتواندبيماریهاۍروحی راتشخيصدهد،خودمانهستيم .
روۍكاغذبنويسيد حسد ، بخل ، بدخواهى ، تنبلى ، بدبینی و ...
يكىيكى اينهارا رفعڪنید .
•|♥️↻🌟|• #حضرت_عـشق
-------•|📱|•-------
@afsaranjangnarm_313
سلامبہدوستانجنگنࢪمے ... چہجدیداوچہقدیمےهاےعزیزتࢪازجان🌺🌺
هشتگهامون😌
#جنگ_نرم
#بدون_تعارف
#تم
#پروفایل
#جنگ_گرافی
#تلنگرانه
#تباهیات
#استوری
#صرفا_جهت_اطلاع
#شهیدانه
#به_وقت_خاطره
بخش آموزش پیکس آرت ،ادیت و....با
#تولید_محتوا
رمان هامون↯
#عشق_مجازی
https://eitaa.com/afsaranjangnarm_313/3420
لینک قسمت اول رمان👀
#حضرت_عشق
https://eitaa.com/afsaranjangnarm_313/7099
لینک قسمت اول رمان👀
برای دیدن محتوا هرهشتگ کلیک کنید↻