eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
637 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻...
مشاهده در ایتا
دانلود
🖇 خیلی کنجکاو شده بودم ببینم دکتر به بلژیت چی میخواست بگه که ما رو از اتاق بیرون کرد.شیشه و پنجره ای هم نبود که ببینم چی میگن تصمیم گرفتم ب جای سر پا ایستادن حداقل روی صندلی های داخل راه رو بیمارستان بشینم نیم ساعتی بود که دکتر پیش بلژیت مونده بود و من داشتم کلافه میشدم. قصد کردم به نشانه اعتراض بلند بشم و حرفی ب دکتر بزنم که دیدم از اتاق بلژیت بیرون آمد بلند شدم و ایستادم.دکتر به سمت من اومد و گفت +خواهر شما در مرز افسردگی قرار داره و علاوه بر اون دچار سوء تغذیه هست و از طرفی در 6،7سالگی نگرانی هایی داره که تو این سن بچه ها ندارند. من توصیه میکنم حداقل یک هفته بیمارستان بمونه -اما ما ....خب من نمیتونم بلژیت رو بیشتر از یک شب بیمارستان نگه... +اوووم..مشکلتون هزینه بیمارستانه؟ برام خیلی سخت بود اما از زور ناچاری سرم رو ب معنی بله تکون دادم + خب ..خب نگران هزینه بیمارستان نباشید پرداخت هزینه بیمارستان با من -اما...آخه..... +نگران نباشید بهتون قرض میدم و من سرم رو به معنی تایید تکون دادم +برید پیش خواهرتون؛نگران شماست.وقتی ازش پرسیدم چرا غذای بیمارستان رو نمیخوای بخوری گفت به خاطر شماست که غذا نخوردین و غذاتون رو میدید بهش به خاطر این حجم از مهربونی بلژیت ناراحتی بزرگی به دلم سرازیر شد اون بچه از گرسنگی کارش ب بیمارستان کشیده بود اون وقت نگران شکم گرسنه من بود.. ✍🏻نویسنده: و کپی تا پایان رمان و اعلام نویسنده ممنوع🚫 @afsaranjangnarm_313📍