eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
682 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
مے‌گفت:↓•°🍃°• جنگ نرم•°📱°• مثل خمپاره ۶۰ میمونه•°💥°• چون نه صدا داره•°🔕°• نه سوتــ !•°📢°• فقط وقتی متوجه میشی که•°☝️🏼°• دیگه رفیقت•°🖇°• نه میاد•°🕌°• نه •°🏴 ‌ ‌ -------•|📱|•------- @afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 . 🌹.یه چند روز قبل از عملیات بصرالحریر،در جمعی از دوستان.شهید صدرزاده با حالت خیلی جدددی رو به یکی از بچه ها،شروع کرد به تعریف کردن خواب دیشبش... خواب دیدم که قیامت شده ،حساب کتاب و پل صراط و... .خلاصه بهش گفت : من تا اومدم از پل صراط رد بشم، پاهام لرزید و از پل افتادم و دست و پاهام شکست، خیلی غصه خوردم و حالم گرفته بود که سنگینی بار گناه و معصیت، نذاشته از پل رد بشم و وسط راه سقوط کردم... 🌹با خودم درگیر بودم که تو (اشاره به همون رزمنده )اومدی و خیلی سبک بال و با شادی داشتی از پل عبور میکردی که متوجه آه و ناله ی من شدی و دلت به حالم سوخت و چون دست و بالم شکسته بود، من رو روی پشتت سوار کردی و با خیال راحت از پل صراط عبور کردی... .خلاصه، رسیدیم دم در بهشت... تو هم یه حس خیلی خوبی داشتی و از اینکه تونسته بودی من رو هم از پل رد کنی، احساس غرور میکردی... 🌹نگهبان بهشت تا چشمش به ما افتاد و دید من روی پشت تو ام، با صدای خیلی محکمی رو به من گفت : خودت بیا تو و افسار.... رو ببند دم در...😂😂😂 کل بچه ها از خنده ترکیدن... اینقدر جدددی تعریف میکرد که تا لحظه ی آخر هیچ کس فکر نمیکرد سید داره همه رو فیلم میکنه... (ناگفته نمونه که این جوک رو روز قبلش برا سید تعریف کردم و تا یه ربع خندش قطع نميشد و گفت امروز سوتی ندی میخوام اسکولش کنم)😂😂😂 •|خاطره‌ای‌ازشهید💔مصطفی صدر زاده🕊|• 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
•• ↓ حتۍ‌اگه‌میدونۍ جور‌نمیشه بازم‌تلاش‌تو‌بڪن! ← یدفعه‌دیدی‌وسط‌اینهمه‌تلاش؛ 😭🤲 ‌ ‌ -------•|📱|•------- @afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لج کردن بلژیت همانا و جیغ کشیدنش همان. متاسفانه بلژیت وقتی شروع کنه به جیغ کشیدن ول کن نیست و تا خودش نخواد کسی نمیتونه جلوش رو بگیره. با بد بختی به بلژیت نگاه میکردم که صدای رضا اومد، برگشتم و به استانه در نگاه کردم؛ شاید بتونم به جرئت بگم تو عمرم برای اولین بار از دیدن یه ایرانی خوشحال شدم ☆اوه اوه.... چه خبره خانوم کوچولو اینجا رو گذاشتی روسرت که.... انگار بلژیت هم از میون جیغ هاش صدای رضا رو تشخیص داده بود که رفته رفته صدای جیغ کمتر و کمتر شد تا بالاخره به طور کامل قطع شد. رضا اشاره ای به بلژیت زد و ادامه داد ☆چیشده؟ چیکار کردی که صدای این ارمیتا خانوم ما رو در اوردی؟ بی اراده گفتم -گیر داده زبون فارسی یاد بگیره ☆خب طبیعیه.... زبون مادریشه دوست داره بلد باشه. -هوووووف...... خب من نه دلم میخواد یاد بگیره و نه وقت اموزش بهش رو دارم ☆خب دوس نداشتن یه بحثه وقت نداشتن یه بحث دیگه اگه مشکلت سر وقت نداشتنه من میتونم درحد رفع حاجت یادش بدم -چییییییییی؟؟؟ نههههه!! نهههه!! خودم.... خودم یادش میدم ☆باشه بابا چرا یهو فاز و نولت قاطی میشه خودت یادش بده و همین استارت من شد برای اموزش زبان فارسی به بلژیت. بلژیت زود و سریع یاد میگرفت و مشتاق اموزش بود. اموزش های زبان فارسی بلژیت تا پنجشنبه ادامه داشت و... ✍🏻نویسنده: و @afsaranjangnarm_313📍
پنجشنبه بود و نوبت قرار من با سوسن، بعد از تمرین مختصر و مفیدی که با بلژیت داشتم و راه انداختنش در صحبت کردن فارسی بهش گفتم -بلژیت اماده شو باید بریم دیدن سوسن *نمیشه من پیش رضا بمونم؟؟ -نه... نمیشه بپوش بریم تجربه ثابت کرده بلژیت بسیار تاثیر پذیره... چه تاثیری که اون دکتر روی بلژیت گذاشت و چه تاثیر احتمالی رضا روی بلژیت مخصوصا وقتی فارسی رو یادت گرفته. ♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧♧ در خونه قبلی که رسیدیم زنگ رو به صورت رمزی زدم و چند دقیقه بعد اناستازیا بود که با چادر و روبند و پوشیه اومد دم در تا در رو برای ما بازکنه. +خوش اومدی.... منتظرت بودم دیر کردی چرا؟ -بلژیت بهانه میگرفت و بعد رو به بلژیت گفتم -برو تو حیاط بازی کن فقط لطفا از خونه بیرون نرو *باااااااااشه +بریم داخل؟ -بریم داخل خونه سوسن که شدیم و من روی یکی از مبل های تک نفره نشستم و سوسن هم با همون ظاهر اومد و نشست اشاره ای به روبنده و چادرش کردم و گفتم -در نمیاری؟ +نه وقت نداریم بیا زودتر شروع کنیم -باشه.... امروز قراره راجب چی صحبت کنیم؟ +درمورده....... ✍🏻نویسنده: و @afsaranjangnarm_313📍
سلاااام امروز تولد نویسنده مونه😍 نویسنده جان تولدت مبارکا باشه😌 اول بخاطر رمان فوق العادشون بهشون خسته نباشید میگیم🤪 و بعد یه هدیه خاص😆 تو این نظرسنجی👇🏻بهشون میدیم EitaaBot.ir/poll/9ub0p
••📚🔗✨•• 📋 〖با‌ دانش خودتان‌را مجھـز‌ڪنید📖🌱 من‌توصیہ‌میکنم‌ بہ‌همہ‌جوانان‌عزیز کہ‌درس‌خواندن‌را جدی‌بگیرید📒📚〗 📖 ‌ ‌ -------•|📱|•------- @afsaranjangnarm_313