eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
695 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ لطفا تا آخر بخوانید آخه این چه اوضاعیه همش میگن تو خونه بشین😒 تلویزیون رو روشن میکنم میگه کرونا😕 رادیو گوش میدم میگه کرونا😐 حوصلم سر میره زنگ میزنم رفیقم میگه از کرونا چه خبر☹️ اخبار کلا شده کرونا😩 میرم فضای مجازی همش شده کرونا😏 دیگه چشام به دستامم اعتماد ندارن😢 جرات نمیکنم به چیزی دست بزنم از ترس کرونا🙁 میرم خیابون همه جا بوی وایتکس میده😩 میام خونه از ترس لباسامم بیرون میزارم😖 سیزده به در شد کنار گلدون خونه بیاد طبیعت مثلا سیزده به در کردم😣 دستام از بس ضدعفونی کننده زدم سوزش گرفته🥺 ❌حالا با یه نگاه دیگه❌ خدایا شکرت که نعمت پزشک رو دادی تا بیمارارو درمون کنه 😌 خدایا شکرت که میتونم در کنار خونوادم بشینم پایتخت نگاه کنم و همه با هم بخندیم☺️ خدایا شکرت میتونم در کمترین زمان قبل اینکه بیمار بشم، بیماری رو بشناسم😇 خدایا شکرت که سلامتم و میتونم حواسم به خانوادم هم باشه🥰 خدایا شکرت که میتونم از پنجره بارون رو نگاه کنم و لذت ببرم🙃 خدایا شکرت میبینم هستن کسایی که ازجونشون میگذرن برا سلامت بقیه😘 خدایا شکرت که بهم یاداوری کردی من هیچ چی نیستم و فقط تویی که میتونی هوامو داشته باشی❤️ خدایا شکرت که قدرت عقل دادی تا بدی رو از خوبی تشخیص بدم👌 خدایا شکرت که همش هرجا میرم یا می بینم یا می شنوم همه به فکر دفع کرونان تا روزای پر از سلامت بیاد✌️ خدایا شکرت که میتونم بگم خدایا شکرت🙏🙏🙏🙏 خدایا شکرت که گوشام میشنوه خدایا شکرت که چشمام میبینه خدایا شکرت که میتونم حرف بزنم خدایا شکرت که میتونم راه برم خدایا شکرت که دستام سالمن خدایا شکرت که میتونم درک کنم خدایا شکرت که میتونم لمس کنم خدایا شکرت که میتونم محبت کنم خدایا شکرت که میتونم کمک کنم خدایا شکرت که تو رو دارم... 🍃 @afsaranjangnarm_313 🍃
✨ محمد با تعجب پرسید +به چی می خندی مامان؟😳 حاج خانوم با صدایی که توش رگه های خنده داشت به وضعیتمون اشاره کرد جفتمون برگشتیم نگاه کردیم من این طرف تا جایی که میتونستم به پنجره چسبیده بودم محمدم اونور😂 سرم و انداختم پایین و با خجالت خندیدم☺️ خوب شد رستورانه نزدیک حرم بود وگرنه من از شدت تپش قلب دار فانی و وداع می گفتم و به ملکوت اعلی می پیوستم🤦🏼‍♀ از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل رستوران و سرمیز خانوما نشستم داشتم با دخترا صحبت می کردم که نگاهم افتاد به محمد که باز اون دختره داشت باهاش حرف میزد میخندید دندونامو از شدت عصبانیت به هم ساییدم 😡 داشتم به اون دوتا نگاه می کردم که سنیگینی یه نگاه و حس کردم برگشتم دیدم علی با حسرت داره بهم نگاه می کنه..ِ... چشماش غم داشت...شرمندگی داشت... سرش و انداخت پایین به پوزخند زدم و روم و بر گردوندم دیدن محمد کنار یه دختر دیگه به قدری اعصابم خورد می کرد که اشتهام کور شه 😞 داشتم با غذام بازی می کردم و تو فکر و خیالام غرق بودم نکنه محمدم اون و دوست داشته باشه؟ نکنه قراره باهم ازدواج کنن؟ من بودم یه دنیا شاید و نکنه که روح و روانم و بهم می ریخت با صدای مامان به خودم اومد +کوثرجان؟ -جانم مامان؟ +بریم دخترم -بریم انقد تو فکر و خیال بودم که گذر و زمان و نفهمیده بودم از مامان بابای زینب خداحافظی کردیم بعدم کمیل و زینب کمیل فهمیده بود چم شده این و از چشمای نگرانش فهمیدم کمیل چند روز مشهد می موند سوار ماشین شدیم سرم و به شیشه تکیه دادم و اتفاقات این چند وقته و مرور کردم از اولین لحظه ای که دیدمش.... تا همین امشب ** 6 ماه بعد.... از اونشب محمد و فقط شب عروسی دیدم 6 ماهه که تموم فکرم اینه که دیگه بهش فکر نکنم....6 ماهه که دیگه از اون کوثر پر شور و نشاط خبری نیست تلفن خونه شروع کرد به زنگ خوردن با دیدن شماره زینب لبخند روی لبام نقش بست... ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
✨ +سلام زن داداش -سلام خواهر شوور جان خوبی +خدارو شکر جانم کاری داشتی؟ -راستش هم زنگ زدم حالت و بپرسم هم اینکه بگم اگه دوست داری یه چند روزی بیا پیشمون... +اتفاقی افتاده؟ -نه عزیزم مامان میگفت چند وقته خیلی گرفته ای گفتم بیای پیش ما حال و هوات عوض شه +باشه عزیزم با مامان هماهنگ کنم فردا میام -چرا فردا؟من با مامان هماهنگ کردم همین الان بلند شو بیا که به شب نخوری +باشه دلیل این همه عجله رو نمی فهمیدم دلم شور میزد... نکنه اتفاقی افتاده ناچارا رفتم ساکم و جمع کردم و تاکسی گرفتم و رفتم ترمینال تا اتوبوس پر شد یکم طول کشید راه افتادیم...بعد از دوساعت رسیدیم کمیل اومده بود دنبالم باخوشحالی بهش سلام کردم و رفتیم طرف خونه شون نمدونم چرا ولی حس می کردم زینب می خواد یه چیزی بگه و هی این پا اون ما میکنه تا این که روز بعدش گف +میگما کوثر؟ -جانم +میای بریم حرم -الان؟واستا کمیل بیاد باهم بریم +دوست دارم دوتایی بریم میای؟ -باشه بریم حاضر شدیم و رفتیم حرم اول رفتیم ضریح و زیارت کنیم بازم اون حس بهم دست داد... +چیزی میخوای بگی زینب؟ -راستش... ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
😍🌹 🌺حضرت مهدی (علیه السلام) میفرمایند: 🍃اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ🍃 ما به امور زندگی شما بی توجه نیستیم و شما را فراموش نمیکنیم! (احتجاج، ج2، 497) 😍 @afsaranjangnarm_313 😍
🔺آماده کمک به آمریکا هستیم😉✌️🏻 😏 👊🏻 ✌️🏻 @afsaranjangnarm_313 ✌️🏻
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
🔺آماده کمک به آمریکا هستیم😉✌️🏻 #کرونا #ابرقدرت😏 #به_یاری_خداکروناراشکست_میدهیم 👊🏻 ✌️🏻 @afsaranjang
بچه ها فرمانده کل سپاه گفته اگه ملت امریکا نیاز به کمک داشته باشه ، ما اماده ایم به اونا خدمت رسانی کنیم ... پ.ن: فکرشو کنین با گروه جهادی بریم لس انجلس و نیویورک جهاد کنیم 😁❤️ اونوقت بریم کاخ سفید رو هم با سربند یا زهرا ضد عفونی کنیم اونوقته که شعار معنی میده♥️✔️ ✌️ @afsaranjangnarm_313 ✌️
🔻 نقد و تحلیل سریال پایتخت ۶ با حضور کارگردان، مشاور سریال و منتقدان فرهنگی هنری، هم اکنون از شبکه یک سیما
نویسنده پایتخت ۶ کیست؟! آرش‌عباسی نویسنده پایتخت ۶ است که بعداز فوت مرحوم خالق پایتخت، نویسندگی پایتخت ۶ را بر عهده گرفت. او با کمک محسن‌تنابنده دقیقا خلاف مسیر پنج پایتخت گذشته که مرحوم خشایار الوند آن را نویسندگی کرده بود، حرکت کرد! آرش عباسی تحصیلات خود رادر ایتالیا گذرانده و به زبان ایتالیایی مسلط است و در قسمتی از پایتخت در نقش یک دلال بازیکن فوتبال نیز ظاهر شد. آرش عباسی سوابق ضددینی و ضدانقلابی شدیدی دارد، اوجزء امضا کنندگان نامه سراسر جسارت صدای‌آبان۹۸ است ودر قضیه سقوط هواپیمای اوکراینی با اینکه از حامیان روحانی بود مطلب زشتی علیه رییس جمهور، مسئولان دولتی و حکومتی منتشر کرد! او نمایش نامه نویس تئاترهایی است که سراسر هجو و ابتذال است وعلنا نشان داده با دین و مذهب میانه خوبی ندارد و در پایتخت۶ با مسخره کردن نمادهای دینی و مذهبی، آن را عیان کرد. تعجب از مدیران صداوسیما است که اجازه داده اند آرش عباسی با این سوابق‌افتضاح، نویسندگی سریال پایتخت ۶ راکه مخاطب میلیونی داردبه عهده بگیرد و هرآنچه ضد ارزش های دینی وفرهنگی بود واردسریال نماید! 🙀 @afsaranjangnarm_313 🙀
🦋💚بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم💚🦋 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 •°•🌸✨اَللّهُـمَّ‌ عَجـِّـل‌ لِوَلیِّــکَ‌ الفَـــرَج✨🌸•°• 🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
برای سلامتی و ظهور امام زمان (عج) دعا کنیم... ❤️ 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خون تو'💔'.... روی این خاکها ریخته اما"☝️" خیال نکن ای شهید که من از این حال و هوای بی نصیبم،من هر چه بر حسین💚 گریه کرده ام باران اشک هایم تارو پود🔗چادرم را آبیاری کرده اند.... حالا این من هستم و چادری که حال و هوای شهادت💔 دارد. حالا این من هستم و چادری که پرچم یازینب💚می رویاند..... می بینی؟ حال و هوای گرفته چادر من😊 🌷 @afsaranjangnarm_313
🌒♥️ . °|• بشنوند گوش گرگ‌های خبیث🦊 •|°مملڪت مالِ بچه‌های علےست💚 °|• خطِ پایانِ عمرِ منافقان🤨 •|° بسته بر پلڪ‌های سیدعلے‌ست 😉 @afsaranjangnarm_313 😉
محبوبِ من! دیگر چیزی نمانده تا نگاهِ تو... فقط 2 روز😊☺️ تا نیمه شعبان❣
بریم با عشقمون حرف بزنیم😊❤️ -به وقــــت نمـــاز📿✨
✨حرکتی ملی و بسیار مبارک✨ 👈 در شب نیمه شعبان🎉✨🎊✨🎉✨🎊 زیارت آل یس و دعای فرج، سپس ساعت 9 شب بر بام خانه ها ندای یا حجت ابن الحسن عجل علی ظهورک💛 سر خواهیم داد. 📣📣 مساجد و حسینیه ها آماده باشن که با سیستم‌های صوتی پشتیبانی کنن. با نهایت وجود تبلیغ کنید خدایا شکرت
✨ -راستش.. +زینب نصفه عمر شدم🤕 -من میخواستم تورو.... +زینب😡 -میخواستم تورو برا محمد خواستگاری کنم🙂 +چییییییی؟ انقد صدام بلند بود که چند نفر برگشتن و با تعجب بهمون نگاه کردن -یکم اروم تر ابرومون و بردی!!! +ببخشید😔 -محمد ازت خوشش اومده یه جورایی عاشقت شده😍 یه مدت زیر نظر داشته رفتارات و فهمیده دختر خوبی هستی میخواد با مامان بابام درمیون بزارن که بیاد خواستگاریت.... گفت اول از تو بپرسم اگه راضی هستی بیاد جلو نمیدونستم بخندم....گریه کنم....اون لحظه واقعا زبونم بند اومده بود😃 اون لحظه تنها کاری که تونستم بکنم گریه بود سرم و گذاشتم رو شونه ش و گریه کردم... -کوثر عزیزم چرا گریه می کنی؟اگه نمی خوای خب بگو گریه نداره نمیدونست رویای من این لحظه بود....لحظه ای که بفهمم محمدم من و دوست داره لحظه ای من و خواستگاری کنن😍 -سرم و به نشونه ی منفی تکون دادم +پس مبارکه؟! لبخند زدم و زینب بغلم کرد زیارت کردیم و برگشتیم سمت خونه خیلی خوشحال بودم ولی یه دلشوره ی عجیبی داشتم گذاشتم به پای استرسی که هر دختری ممکنه داشته باشه.... ** وسط اتاق نشسته بودم لباسام دورم ریخته بود کل اتاق بهم ریخته بود یه نگاه به ساعت کردم اه از نهادم بلند شد ✍به قلم: ث.نیکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
✨ نیم ساعت دیگه می رسیدن و من هنوز نمی دونستم چی میخوام بپوشم🤦🏼‍♀ کمیل اومد تو اتاق و با تعجب به من خیره شد +تو چرا حاضر نیستی؟ -نمدونم چی بپوشمممم کمیل😑 زینب و صدا کرد و یه لباس برام انتخاب کردن خداروشکررررر بالاخره پیدا شد😅 جلوی ایینه واستادم با دقت ذوسریم و لبنانی بستم و چادرم و سرم کردم هنوز نیومده بودن قران و باز کردم و شروع کردم به خوندن سوره ی یاسین😌 با تموم شدن قرانم صدای زنگ اومد و رفتم تو اشپزخونه صدای سلام و علیکشون میومد یواشکی رفتم و نگاشون کردم محمد کت و شلوار پوشیده بود تو دلم قربون صدقه ش شدم نشستن و بعد از حرفای همیشگی صدام کردن سر به زیر سلام کردم و چایی بردم و بعدم نشستم به پیشنهاد حاج اقا رفتیم تو اتاق محمد رو صندلی نشست و من رو تخت.... ✍به قلم: ث.یکوتدبیر 💫 @afsaranjangnarm_313 💫
دوستان بخاطر فعالیت کم امروز کانال مارو ببخشید☺️ ان شاالله جبران میشه😋 اعضای جدید خیلیی خوش اومدین❣ قدیمیا عشقید❤️ ممنون که همراهمون هستید😍
اگر پست،عکس و.... دارید که میخواید تو کانال به اشتراک بزارید میتونید برای ما بفرسیتیدتابا تو کانال قرار بدیم @modafeh_chadoor313 اینم ایدی👆
🦋💚بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم💚🦋 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 •°•🌸✨اَللّهُـمَّ‌ عَجـِّـل‌ لِوَلیِّــکَ‌ الفَـــرَج✨🌸•°• 🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
برای سلامتی و ظهور امام زمان (عج) دعا کنیم... ❤️ 😉