eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
683 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 🌹برای منی که فرمانده اش بودم باور کردنی نبود، اما عباس تا به حالا یک نامحرم ندیده بود. اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شد. روزی که برای مراسم ازدواج رفته بود،پرسیدم: دختر عمویت رو دیدی؟ گفت: نه واقعا!! چنین آدمی هست که می‌شود شهید مراقب چشمش هست. گفتم: تو از آنهایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است... •|خاطره‌ای‌ازشهید💔عباس‌دانشگر🕊|• 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖇 تو فکر جور کردن پول برای درمان بلژیت بودم که گوشیم زنگ خورد -بله؟ _ بنوعا کجایی تو پسر؟! - باستین بیمارستانم من _چرا چیزی شده؟ -اوهوم بلژیت حالش بده _ ای وای چرا چش شده؟ -نمیدونم.....میگن سرطان معده داره _ چی؟؟سرطان معده؟؟؟ - اوهوم _ دکترا چی میگن - عمل و شیمی درمانی _اها بنوعا کاری داشتی رو من حساب کن رفیق -ممنونتم باستین _برو سراغ بلژیت -باشه فعلا بعد از خداحافظی با باستین ب سمت اتاق بلژیت رفتم تقه ای به در زدم وارد شدم -سلام خوشگل من *سلام -خوبی؟ *اوهوم -بلژیت میخوای زودتر خوب بشی؟ *اوهوم -پس پرستارا که اومدن هر چی ک گفتن گوش بده تا زود خوب شی باشه؟ *باش - افرین بلژیت من برم ی چندتا از کارهارو انجام بدم زود برگردم این زود برگشتن من در واقع بهانه ای بود برای جور کردن پول عمل. هرچه که داشتم و نداشتم رو تبدیل کردم تا بالاخره تونستم پول عمل بلژیت رو جور کنم اما اگه کار ب شیمی درمانی کشیده میشد واقعا هیچ پولی برای خرج کردن نداشتم ✍🏻نویسنده: و کپی تا پایان رمان و اعلام نویسنده ممنوع🚫 @afsaranjangnarm_313 📍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ طَرح‌لَبخند‌تو‌پایان‌پریشآنۍ‌هاست . . . ! ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
1_146040768.mp3
10.14M
°•.🌱 جنگ نرم...5 حاج حسین یکتا(:✨💔 💚 ✌️🏻 ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲┊  حسین جان ڪنار تن بےسرت ڪاسہ آب گذاشتم💔 🎙 ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
🎙| ‌ ــــــــــــــــــــــــــــــ 🎤 -برو‌گریه‌کُن،التماسِ‌خدا‌کُن بگو‌نمیتونم‌از‌موقعیتِ‌گناه‌فرار‌کُنم اونقد‌این‌خُدا‌کریمه،که‌موقعیتِ‌گناهو‌فراری‌میده تو‌فَقط‌میونِ‌گریه‌هات‌بگو -دیگه‌نا‌ندارم‌پاشم بگو‌میخوام‌گناه‌نکنمآاا، زورم‌نمیرسه..! معجزه‌میکنہ‌براٺ"!🧡 ‌ ‌ -------•|📱 |•------- @afsaranjangnarm_313
مَـقَّـرِمـان...⬅ اسلام... گُـردانـمـان...⬅ تَشَیُع... ما✋🏻 با بقیۂ سپاهی ها فرق داریم...!!! لباسمان خاکی نیست... ولی گاه خاکی میشود با غبار روزگار...🍃 لباس ما لباس حضرت زهراست (س)❤ مــا اسلحـه نداریم...❌ تربیت درست کودکانمان...✔ برای دفاع از حرم عمهٔ سادات...💚 تنها سلاح ماست...✊🏻 و چه بزرگوارانی که در مقابل سلاحمان تعظیم کرده اند...☺ ما میدان جنگ هم نداریم... شاید عجیب باشد...😶 ولی در میدان پرسه میزنیم...✌🏻🇮🇷 لباس چریکی نمیپوشیم ؛ چادرمان لباس رزم است... تربیت کردن مدافع ها سلاح ماست... همرزمانی همچون شیرزنان خرمشهر به ما درس ایستادگی میدهند... راستی یادم نرود...🖐🏻 فرماندهی هم داریم که... عمریست دخیلیم به ضریحی که ندارد...💚🍃 بهتر معرفی کنم...☺ ما دختران چادری...🌹 و مادران فرداییم...❤ ما... سپاه زهــ(س)ــراییم...😍✌🏻 ○━━⊰☆📱☆⊱━━○ @afsaranjangnarm_313 ○━━⊰☆⚔☆⊱━━○
ܨ🍉⃟✨ ••• نگران نباشید... خدایـی ڪه آمار تڪ تڪ برگ‌هاۍعالم را دارد از احوال شما هم خبردار است!🍂🧡 ••• [براساس برداشتی ازآیه ۵۹ سوره انعام] @afsaranjangnarm_313 💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 | 🌹یادم هست با حسن باقری به تپة کوچک‌تری که پایین نبعه و دست خودمان بود رفتیم. من همیشه کلاهِ کشی بر سر می‌کشیدم، آن روز قبل از حرکت، حسن کلاه آهنی یکی از نیروها را از سرش برداشت و روی سر من گذاشت. گفتم: "لازم نیست، نمی‌خواهد." گفت: "سرت کن." 🌹از بالای خاکریز خودمان رفتیم تا موقعیت عراقی‌ها را نگاه کنیم. در همین حین یک تیر به کلاه من خورد که اگر حسن باقری آن را به زور سرم نمی‌گذاشت شهید شده بودم. همان‌جا به شوخی به من گفت: "دیگر جانت را مدیون منی." 🌹سپس با حالت جدی ادامه داد: "از این ‌به‌بعد، هر کدام از ما که زنده ماند یاد همدیگر بکنیم." حسن معروف به داشتن دید نظامی بود. او در سخت‌ترین شرایط بهترین طرح را می‌داد. در آن زمان، به‌لحاظ طراحی عملیات، نوع پدافند و آرایش نظامی در مقابل دشمن و موارد دیگر در اکثر مواقع با حسن باقری مشورت می‌کردیم. حسن به من خیلی محبت می‌کرد و دوستم داشت. هر وقت به محور ما می‌آمد، مرا صدا می‌زد و کنار دست خود می‌نشاند. من هم او را خیلی دوست داشتم. •|خاطره‌ای‌ازشهید💔حسن‌باقری🕊|• 🌴@afsaranjangnarm_313🌴