🦋💚بسماللهالرحمنالرحیم💚🦋
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُواَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباًكَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛
يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
•°•🌸✨اَللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج✨🌸•°•
🌺 @afsaranjangnarm_313 🌺
#جنگ_نرم
معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در #جنگ_سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به #جنگ_ویرانگر_نرم آوردند.
قضیه حجاب برایش مساله ی مهمی بود و همیشه نگران بود که حرمت حجاب از بین برود😔
احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهداست.
#شهید_احمد_محمد_مشلب
❤️ @afsaranjangnarm_313 ❤️
کجای این عالمی اقا....
کربلاییو؟بین الحرمین....پیش جد بزرگوارتون
یا نجف نزد پدر بزرگواراتون...😔
یا پیش مادر پهلو شکسته تون حضرت زهرا س....
خداوندا،بحق پهلوی شکسته مادر امام زمان عج...
فرج اقامون برسون😔
#اللم_عجل_لولیک_الفرج
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
✅ای جوان اگه توبه ڪردی خجالت نڪش🙈از اینڪه مسخرت ڪنن🙃 بگن تا چند هفته پیش فلان ڪارو میڪردی😯فلان گناهو میڪردی🤭حالا اومدی از خدا حرف میزنی😇
✅ای جوان افتخار ڪن👑 ڪه در اوج جوانی با اینڪه این همه زمینه ی گناه داشتی اما توبه ڪردی🌸👏.
افتخار😌👑 ڪن چرا سرتو پایین گرفتی😒؟
سرتو بالا بگیر👑بگو تو اوج جوانی با اینڪه مشروب در دسترسم بود توبه ڪردم😌👏
🌈بگو با اینڪه میتونستم با چند تا دختر دوست شم اما اومدم با خدا #دوست شدم💞
🌤بگو تا دیروز با نامحرم دوست بودم⛔️ اما بخاطر خدا دست از این گناه کاری ها برداشتم اومدم با خدا دوست شدم😍❣
🙂خواهرم خجالت نڪش از اینڪه دیروز بی حجاب💄👠👚👗 بودی اما امروز توبه ڪرده ای و با حجاب شده ای👏.افتخار ڪن به این خوش شانسی ات
از توبه ڪردن خجالت نڪش‼️ ای مسلمان
توبه ڪردن افتخار است.😍
❌وای به حال آن ڪس که توبه نمیکند❌😰
«لَا تَقْنَطـوا مِن رَّحْمَةِ الــلَّـه»
از رحــمــت الـلّـه نـاامید مباش
(زمر/53)🌹
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»
🔹الــلّـــه توبه کنندگان را دوست دارد😊❣
#دلا_ده_به_الله💚
#خدآ_جانم_جان_دلی
☺️ @afsaranjangnarm_313 ☺️
مشاهدهی کارت پستال دیجیتال 👇
https://digipostal.ir/cmalien
#به_وقت_دلتنگی 😔
#در_انتظار_ظهور 🌹
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌸
1_60679824.mp3
4M
#ولادترقیةبنتالحسین💜🌈
|دختردردونہیاربابرسیده|
#ولادتدرانہحسینمباررررررک😍🎉🎊
#جوادمقدم🎤
#مولودےتایم🎧
🎉 @afsaranjangnarm_313 🎉
#بیوگرافی📝
#حضرت_رقیه (س)💖
🍃نام:رقیه
🎈زاده:۱۷ یا ۲۳ شعبان ۵۷ قمری
🎉زادگاه:مدینه، حجاز
🖤درگذشت:۵ صفر ۶۱ قمری
🕌آرامگاه:دمشق، شام
🌹دیگر نامها:فاطمه
💫پدر:حسین بن علی
🎀مادر:ام اسحاق
✔️طول عمر: سه سال
🥀علت شهادت:دختر سه چهار ساله ابا عبدالله الحسين (ع) كه در سفر كربلا همراه اسراى اهل بيت (ع) بوده و در شام، شبى پدر را به خواب ديد و پس از بيدار شدن بسيار گريست و بىتابى كردو پدر را خواست.
خبر به يزيد رسيد. به دستور او سر مطهر امام حسين(ع) را نزد او بردند و او از اين منظره بيشتر ناراحت و رنجور شد و همان روزها در خرابه شام (كه محل اقامت موقت اهل بيت بود) جان داد.
📗كامل بهايى، ص 179، منتهى الآمال، 437.
ومنابع دیگر....
✨میلاد حضرت رقیه س بر همگان مبارک🌸
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
#پارت_35
#واقعیت_درمانی✨
محمد:
کلافه بودم.... دلم خیلی شور میزد...
رفتم کتابایی رو که کوثر بهم داده بود و برداشتم و شروع کردم به خوندن شاید اینحوری حواسم پرت میشد...
مامان تقه ای به در زد و وارد شد رنگش پریده بود اومد کنارم نشست...
انگار میخواست یه چیزی بگه ولی این پا اون پا می کرد
+چیزی شده مامان جان؟
-چیزه... نه
+مطمئنی؟
-نه
+مامان؟😳
-محمد یه چیزی می خوام بهت بگم قول بده اروم باشی
+مامان داری نگرانم می کنی
-قول بده بهم محمد
+باشه قبول قول میدم
-ببین در رابطه با کوثره
از جام بلند شدم و با صدایی متعجب گفتم
+کوثر چی مامان؟
-کوثر امروز از بالای چارپایه افتاده الانم... الانم...
+الان چی مامان الهی بمیرم جاییش شکسته؟
-کاش جاییش شکسته بود😞
+پس چی؟
-کوثر رفته تو کما
زبونم بند اومده بود باور نمی کردم
+شوخی می کنی نه؟
-کاش شوخی بود😔 حاضر شو پسرم کوثر الان بهت نیاز داره
+نفهمیدم چجوری حاضر شدم فقط میدونم که اون لحظات هر دقیقه ش یک سال پیرم کرد
سوار ماشین شدیم هنزفریم و گذاشتم تو گوشم و چشمام و بستم تصویر کوثر نقش بست تو خیالم...اون لبخندش...شرمش...خجالتش
اشکام سرازیر شد دست خودم نبود تموم زندگیم داشت با مرگ دست و پنجه نرم می کرد
بعد دوساعت که 200 سال گذشت بهم رسیدیم ...
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
#پارت_36
#واقعیت_درمانی✨
رفتم بالا سرش چشماش بسته بود...لباش نمی خندید....سرش و از خجالت پایین ننداخت
پاشوم لامروت قرارمون این نبود کوثر خانوم
اومدم دیدنت چرا صورتت سرخ نشد؟
چرا دست پاچه نشدی؟
چرا انقد ارومی؟
خودت ارومی ولی نمیدونی این بیرون چند نفر و نااروم کردی😭
کوثرم بلند شو
**
بالای سرش نشسته بودم و طبق قولی که بهش داده بودم داشتم براش دعای ندبه می خوندم 4 ماهه صبح هر روز صبح دعای ندبه براش می خوندم و بعدش میرفتم مشهد زیارت چله برداشته بودم براش 4 ماه بود که تو اتاقی میخوابیدم که بوی کوثر و میداد.... سر سجاده ای نماز میخوندم که یه عمر شاهد مناجات کوثر بوده... دعارو خوندم و ازش خدافظی کردم و ماشین و برداشتم و به طرف مشهد روندم.... چیکار کردی با من دختر؟
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
بِسمِ رَبِ نـٰآْمت ڪِه اِعجٰاز میڪُنَد...
#سلام_روزتون_معطربه_نام_حضرت_رقیه"س"💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 برای آدم خوبی شدن باید مهارت پیدا کنیم!
🔻نماز شب خوندن نیاز به ایمان زیاد نداره، فقط کافیه ...
🌹 @afsaranjangnarm_313 🌹
#جنگ_نرم
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کار فرهنگی در ایران اسلامی مساله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.....
🔸#مقام_معظم_رهبری
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@afsaranjangnarm_313
4_5911179024381511032.mp3
5.39M
🌱🍃❤
تویی تویی تو دختر شاه کربـــلا❤️😍
امید دنیایی دلبند بابایی👏👏
#رقیه جانم ولادتت مبارک بانو😊
#کربلایی_حسین_طاهری
#پیشنهاد_دانلود
#میلادت_مبارک❤
🎊 @afsaranjangarm_313 🎊
#سه_ساله_خاتون_عشقه...
💚🌷💚🌷💚
گر دخترکی پیش پدر ناز کند
گره کرب و بلای همه را باز کند 😔
💚🌷💚🌷💚
@afsaranjangnarm_313
❅﷽❅
•فڪڪنبرے #سوریہ......✨
•بہهمہبگےفردا میرمـ
پیشبےبے......😍
•برےتوصحن..🏃
•پرچمیاعباس...🚩
•سربند •{ڪلنا عباسڪ یا زینب}•...🥀
•برےتوحرمـ🕌
روبہروےضریح..😭
•بگےخانوماجازهمیدین
برمدفاعڪنمازحرمتون......⚔
•بعد....↩️
●یہپلاڪ...🙃
●یہلباسبسیجے ....😎
●یہڪلاشینڪف...👻
●یہ.ڪلت... 🔫
●یہگلولہ ..💢
●یہبیابون....🏜
●بیابوننہبهشتـ.....🌸🍃
●پشتتـ يہگنبد...........🕌
●انگارخانومدارهنگاتـ میڪنہ......😍
●خانومنگاتمیڪنہ........😊
●حسمیڪنےڪنارتہ...🍃
●بهتافتخارمیڪنہ
بهتلبخندمیزنہ...🙂
●یہنگاهبهپشتـ سرتـ
بہپرچمیاعباسمیندازے🙃🚩
●میگےاربابـ
تااسمشماروگنبدهستـ....🦋
● مگهڪسےمیتونہ💢
بہحرمچپنگاهڪنہ....😡❌
●خمشےبندپوتینتو
سفتمیڪنے.... 👟
●سربندتوسفتـ میڪنے...🙃
●ڪلاشتوسفتـ میچسبے...😠
●ڪلاشتومیگیرےمیگےیاعباس.....✊🏻
●بعدازاینکهچندتا داعشے
حرومےروبههلاڪترسوندے😤
●ببینےیہضربهخوردهبہقلبتـ....🙃💔
●قلبتشروعمیڪنہبہسوختن.....🔥
●ازخوندستتمیفهمے
مجروح شدے....🙂
●میگےبےبےببخشیدشرمندم......😔
●دیگهتوانندارم......😭
●دوستاتـ جمعشندورت
نفساتـ بہشمارشمیوفتہ😭💔
●چشماتتارميبینہ......😞
●بےبےبیادبالاسرتبراشفاعتـ...😭
خونزیادےازتـ رفتہ....... .💔
●دوستاتپاهاتوبلندڪنن
تاخونبہمغزتبرسہ...
●اما ميگے:
پاهاموبذارین
زمینسرموبلندڪنین...🙂
●بےبےاومده میخوام
بهشسلامبدم......💔
●چنددقیقهبعدچشماتوببندے....😌
●چندروزبعدبہخانوادت
خبربدنشهیدشدے.......
#عجب_رویایے.......😔💔✨
اللهم الرزقنا شهادت فے سبیلڪ💔
😔 @afsaranjangnarm_313 😔
✨﷽✨
🙎🏻 دختره، چادر سرش میکنه، مُحَجّبه است...
❌ ولی با نامحرم در ارتباطه...
❌ و پسرِ نامحرمِ فضای مجازی رو «داداشی» خطاب میکنه...
🙎🏻♂ پسره، هیات میره، و برای روضه حضرت زینب و ناموس اهلبیت گریه میکنه...
❌ ولی با ناموسِ مردم چت میکنه...
❌ و حریمِ نامحرم رو تو فضای مجازی رعایت نمیکنه...
📣📣...️قرآن داره صدا میزنه:↶
🕋 فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (تکویر/۲۶)
💢️ کجا دارید میرید؟!❗️
⁉️آخه ارتباط با نامحرم چه فایدهای داره؟!🤔
⛔️️ از تنهایی در میایی؟!
⛔️️ همدم میخوای؟!
⛔️️ مونس میخوای؟!
⛔️️ رفیق میخوای؟!
⁉️ پس سجادهات چی میشه؟!
⁉️ پس خدا چی میشه؟!
❓ مگه تو دعای جوشن کبیر نمیخونی:↶
⚡️يَا خَيْرَ مُؤْنِسٍ وَ أَنِيسٍ⚡️
💢️ ای خدایی که تو بهترین مونس و انیسِ من هستی.
⚡️يَا رَفِيقَ مَنْ لَا رَفِيقَ لَهُ⚡️
💢️ ای خدایی که تو رفیق اون کسی هستی، که رفیقی نداره.
☝️ خواهرم! برادرم!
همین که اجازه بدی یه غریبه👤 به حریمت وارد بشه، و تو رو از خدا دور بکنه، برای سقوط کافیه...☜🚶🚶♀🕳
⁉️ چرا قلب امام زمانت رو به درد میاری؟!
😱 میدونستی یکی از حسرتهای جانسوز اهل جهنّم، همین رفاقتها و دوستیهاست؟!👇️
🕋 یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ... یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا (فرقان/۲۷و۲۸)
💢 به خاطر بیاور روزی را که، گنهکار دست خود را از شدّت حسرت به دندان میگزد، و میگوید:
💢 «ای وای بر من، کاش فلانی را بعنوان دوست خود انتخاب نکرده بودم!»
حالا این دوست میتونه:
✔️ همکلاسیت...👩🎓👨🎓
✔️ همسایهات...👥
✔️ همکارت...👥
✔️ همون نامحرمِ فضای مجازی...👤
✔️ یا حتّی گوشیِ موبایلت باشه...📱
⚠️ حواست هست؟
معلوم نیست ملک الموت کِی بیاد سراغت...😔
پس رفیق! تا فرصت هست، توبه کن...🍂
🍃 @afsaranjangnarm_313 🍃
#داستانک_جالب
استادی دریکی از دانشگاه های خارجی بہ شاگردان میگوید:🗣
بچه ها تخته رو می بینید؟👨🏻🏫
همہ میگن آرھ
میگہ منو می بینید؟🧐
میگن آرھ :)
میگہ لامپ رو می بینید؟!💡
میگن آرھ😳
میگه خدا رو می بینید؟
میگن نہ
میگہ پس خدا وجود نداره...😶
یہ ایرانی بلند میشہ میگه
بچہ ها منو می بینید؟
میگن آرھ🙂
میگہ تختہ رو می بینید؟
میگن آرھ🙃
میگه مغز استاد رو می بینید؟🧠
میگن نہ...😟
میگہ پس استادمغزنداره...😆👏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
😊 @afsaranjangnarm_313 😊
#پارت_37
#واقعیت_درمانی✨
کوثر:
با احساس درد بدی تو سرم چشم هام و باز کردم... تار می دیدم چند بار پلکام و باز و بسته کردم تو یه اتاق بودم که دیوارش آبی بود دستم و آوردم بالا که سوزش بدی تو دستم حس کردم نگاهم به سرمی افتاد که تو دستم بود... تعجب کردم...
چه اتفاقی افتاده بود؟؟؟
ماسک اکسیژن تو صورتم و دستگاه هایی که بهم وصل بود...
یهو تموم اتفاقا مث یه فیلم از جلوم رد شد...
پایگاه بسیج... چارپایه... افتادنم.. صدای جیغ و اون درد وحشتناک!!!
شروع کردم به صدا کردن مامان
یه پرستار سراسیمه وارد اتاق شد
+خداروشکر بالاخره بهوش اومدی خانوم خانوما تو که شوهرت و نصفه عمر کردی
-شوهرم؟
+آره دیگه اون آقای طلبه
-محمد😳
+آره اسمش همین بود
-میشه بگید من چند وقته اینجام؟!
+ فکر میکنم 4 ماه عزیزم من بزم دکترت و صدا کنم...
این و گفت و رفت رفت و من و با یه دنیا سوال تنها گذاشت بعد از چند دقیقه دکتر اومد و بعداز معاینه منتقلم کردن به بخش و گذاشتن خانواده م و ببینم مامان گریه کنان وارد شد مدام قربون صدقه م میرفت...
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکوتدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫
#پارت_38
#واقعیت_درمانی✨
چشم ام به در بود پس محمد کجاست؟ کمیل، مامان، بابا، زینب.... همه بودن غیر محمد دلخور شدم از دستش... بغض کردم... نکنه فراموشم کرده... نکنه ازم بریده؟
تو همین فکرا بودم که کمیل گوشی و برداشت
-سلام محمد... مژده بده
+....
-کوثر بالاخره به هوش اومد
+....
-زود خودت و برسون
+....
-آره منتقلش کردن تو بخش
+....
-یاعلی
+....
با چشمانی پر از سوال بهش خیره شدم سوالم و از چشم ام خوند
-محمد 4ماهه اینجاست کار و زندگیش و ول کرده کلا...
فقط روز ای جمعه یه سر میره حرم چله برداشته
+آها
وجودم پر از خوشحالی شد... دلم قنج رفت از این نگرانی هاش...
+کمیل میشه کمکم کنی بلند شم یکم راه برم؟
احساس می کنم پا هام خشک شدن
-چیزه... حالا یکم صبر کن
+کمک نمی کنی؟ باشه خودم بلند میشم
خواستم بلند شم ولی....
#ادامه_دارد
✍به قلم:
ث.نیکو تدبیر
💫 @afsaranjangnarm_313 💫