به #امام_خمینی
کفبین نبود اما
آینده را شبیه کف دست میشناخت
پیری ندیدهایم
آنسان زمانشناس که او بود
با اینکه در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانهی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزهی کنایه و شعر و اشارهاند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهوارهاند
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که یه دنیا میشه آزاد با تو
نمیدونست خاک تشنه میشه
پر از سرو و پر از شمشاد با تو
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که خورشیدو نمیشه تو قفس کشت
تو نزدیکی به قلب هر ستاره
تبارت غرق نوره پشت در پشت
یه دنیا حرف داری توی چشمات
برا دنیایی که تو شب اسیره
تو میگفتی: عدالت، عشق، مردم
نفهمیدن تو رو قلبای تیره
تو از نسل حسینی، راهت اینه
شهادت، مرد بودن، پایداری
منم سربازِ تو گهوارهای که
خودت گفتی بهم امیدواری
شبیه رود جریان داره راهت
شبیه کوه محکم ایستادیم
بدونن دشمنا مرد نبردیم
بدونن دشمنا اهل جهادیم
رسیدی مثل بارون بهاری
گلای لاله رو سیراب کردی
روزامونو پر از نور محبت
شبامونو پر از مهتاب کردی
هنوزم کوچهی قاضی به یادت
پر از حسرت، پر از فریاد مونده
تموم شعرهاشو نیمهشبها
به یاد پونزده خرداد خونده
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که یه دنیا میشه آزاد با تو
نمیدونست خاک تشنه میشه
پر از سرو و پر از شمشاد با تو
اسیرت کرد دست شب، نفهمید
که خورشیدو نمیشه تو قفس کشت
تو نزدیکی به قلب هر ستاره
تبارت غرق نوره پشت در پشت
یه دنیا حرف داری توی چشمات
برا دنیایی که تو شب اسیره
تو میگفتی: عدالت، عشق، مردم
نفهمیدن تو رو قلبای تیره
تو از نسل حسینی، راهت اینه
شهادت، مرد بودن، پایداری
منم سربازِ تو گهوارهای که
خودت گفتی بهم امیدواری
شبیه رود جریان داره راهت
شبیه کوه محکم ایستادیم
بدونن دشمنا مرد نبردیم
بدونن دشمنا اهل جهادیم
رسیدی مثل بارون بهاری
گلای لاله رو سیراب کردی
روزامونو پر از نور محبت
شبامونو پر از مهتاب کردی
هنوزم کوچهی قاضی به یادت
پر از حسرت، پر از فریاد مونده
تموم شعرهاشو نیمهشبها
به یاد پونزده خرداد خونده
#سمانه_خلفزاده
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی
کفبین نبود اما
آینده را شبیه کف دست میشناخت
پیری ندیدهایم
آنسان زمانشناس که او بود
با اینکه در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانهی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزهی کنایه و شعر و اشارهاند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهوارهاند
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای #امام_خمینی❤️
امام مثل کدام از شما رئیسان بود؟
سوال میکنم، آیا امام اینسان بود؟
شریک کاخنشین بود و یا که کوخنشین
رفیق میزنشینان و یا شهیدان بود؟
خمینیای که من از کودکی شناختهام
شبیه چشمهٔ جاری، شبیه باران بود
امام در همهٔ لحظههای قدرت خود
نه فکر رشوه، نه فکر بگیر و بستان بود
امامِ خانهٔ مستأجری، نه فکر شمال
نه در خیال خریداری لواسان بود
امام، رونق شبهای تار عصر قیام
امام نور حسینیهٔ جماران بود
خمینیای که من از کودکی شناختهام
نه گنبدیست طلایی، که یک شبستان بود
دلم چقدر به یاد ضریح سادهٔ اوست
همان ضریح که مانند یک گلستان بود
خمینیای که من از کودکی شناختهام
رفیق مردم و در فکر مستمندان بود
امام در کلماتم نمیشود تعریف
سلیس و ساده بگویم امام انسان بود
برای آنکه ندیدم امام را هرگز،
درون سینهٔ من حسرت فراوان بود
پدر که سرفهٔ او یادگار والفجر است
پدر که در عملیات فتح مهران بود
برای آنکه بفهمم امام را، میگفت:
شبیه سیدعلی بود، مرد میدان بود
#سیده_فرشته_حسینی
@Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
▪️به حضرت روحالله▪️
باران نمی از گریۀ پنهانی توست
طوفان دمی از شرح پریشانی توست
ای پیر! هنوز رد صد قافله رنج
بر جادۀ ابریشم پیشانی توست
#امام_خمینی
#سیدمحمدمهدی_شفیعی
@shahrestanadab
@shafiepoems