#برای_شهدای_حرم_شاهچراغ
شکسته بالِ نوپروازها، زخمی شده پرها
بمیرم من، چه بهتی هست در چشم کبوترها!
گلوله رد شده بی اِذن، هنگام اَذان از صحن
ترک خوردهست آیینه، پریده رنگ مرمرها
ببین! روی مفاتیح پدرها لاله روییده
ببین! بوی شقایق میدهد مُهر برادرها
سر سجاده، جایی در میان سجدۀ آخر
هوای گریه دارد چادر زخمی مادرها
چه بی لالایی و بی سرصدا خوابیدهاند آرام
عروسکهای خونآلود در آغوش دخترها
یکی سقا شده، آبی رسانده دست مجروحین
یکی تنها شده، روضه گرفته بین پیکرها
چه زیبایند این پروانههای شمعدرآغوش
چه آرامند روی دامن مولایشان سرها
تو شاعر! از علیاکبر بخوان در گوش اشعارت
تو مداح! از علیاصغر بگو بالای منبرها
اگر فتنه، اگر غوغا، اگر آشوب، اگر بلوا
بمان در قلعۀ ایمان و در باروی باورها
خدایا! از تو و پیغمبرت در مکتب تکفیر
برای قتل ما پاداش میخواهند کافرها
شهادت سیب سرخی بود روی شاخۀ تقدیر
که افتاد از قضا در دامن باآبروترها
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_جانفدا
از سرزمین صبح میآمد
از کوچههای شرقی ایمان
در دستهایش آیۀ خورشید
در چشمهایش سورۀ باران
مردی که محکم بود مثل کوه
مردی که جاری بود مثل رود
مردی که از ایل پرستوها
مردی که از نسل شقایق بود
مردی که میفهمید صحرا را
مردی که با آهو رفاقت داشت
مردی که با گلها سخن میگفت
مردی که به دریا شباهت داشت
با قاصدکها متحد میشد
با مرکب طوفان سفر میکرد
از آب و از آتش نمیترسید
راحت به خط میزد، خطر میکرد
آوارگی بچهگنجشکی
آرامش او را به هم میریخت
پژمردگی غنچهای کوچک
در چشمهایش طرح غم میریخت
در سنگر امید میجنگید
زخمی، ولی غرق تبسم بود
او پاسدار صلح و آرامش
او حافظ لبخند مردم بود
از سرزمین صبح میآمد
با کولۀ بیدارخوابیها
میرفت تا فردای روشنتر
میرفت تا آنسوی آبیها
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
برای #مادر❤
مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟
زیباتر از اینهاست، زیباتر
خوشبوترین: در دامنش ریحان
جاریترین: یک چشمه از کوثر
گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ
گاهی گلاب تازۀ قمصر
از چشمهایش شعر میبارد
روی خطوط خالی دفتر
در هفت سال تشنگی، باران
در هفت دور تشنگی، هاجر
در خندههایش شور رستاخیز
در گریههایش یادی از محشر
عشق است اسم اعظمش امّا
در خانه، نام کوچکش، مادر
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
سلام موهبت بیکران! خوش آمدهای
سلام مرحمت ناگهان! خوش آمدهای
سلام آیهتر از لحظههای جاری عمر
سلام بهتر از آب روان خوش آمدهای
سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور
سلام ماه پر از کهکشان خوش آمدهای
تو ای خلاصۀ باران بیامان حضور
تو ای چکیدۀ هفت آسمان خوش آمدهای
نسیم خوشخبری آمد از مناره، چه خوب!
وزید عطر تو بین اذان، خوش آمدهای
بیا که باز نمکگیرمان کنی با عشق
کنار سفرۀ خرما و نان، خوش آمدهای
تو میهمان منی؟ یا منم که مهمانت؟
خوش آمدم به تو، ای میزبان! خوش آمدهای!
جوانهها همه چشمانتظار مهر تواند
به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمدهای
برای من که پر از شرم ماه شعبانم
بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمدهای
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
تقدیم به #شهید_سید_مرتضی_آوینی
جا مانده روی خاک صحرا ردّ پايت
پيچيده در گوش شقايقها صدايت
آنقدر از هجران ياران سوختی تا
اين داغ سنگين کرد از دنيا جدايت
دنبال عاشورا دويدی روزها را
آخر رسيدی به زمين کربلايت
فکه برايت نردبان آسمانها
يک جفت پوتين قديمی؛ بالهايت
از سالهای جنگ مینی منتظر بود
تا خويش را روزی بيندازد به پايت
چشمت منوّر شد به ديدار شهيدان
ديدی خودت را گرم آغوشِ خدايت
رفتی ولی فتحالمبينها هست در پیش
مانده پس از تو بر زمين صدها روايت
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_غیرت_ایرانی
مبارک است که از چنگ شب رها شدهای
طلوع کرده و با صبح آشنا شدهای
برای خالیِ دیوار ناامیدیها
شبیه پنجره رو به بهار وا شدهای
آهای سرو بلندم! من از تو ممنونم
که سرپناه حیای بنفشهها شدهای
فرشته آمده از آسمان به بدرقهات
سفر بهخیر! بگو راهی کجا شدهای؟
به لحن خون و جنون گرم گفتگو با تیغ
هزار حنجره جوشیدهای، صدا شدهای
چطور شد که گذارت به قتلگاه افتاد؟
چگونه شد که سر کوچه کربلا شدهای؟
«شهید» راز بزرگیست در دل تقدیر
تو از قضا وسط شهر برملا شدهای
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
با ردیف تمیز فنجانها، قافیه میشوند گلدانها
تو و مضمون تازۀ نانها در شب شعر آشپزخانه
گیج عطر است چای در مشتت، استكان تشنۀ سرانگشتت
قوری از دستهات میگیرد، بوسهای داغداغ و دزدانه...
یادداشتی بخوانید از حسنا محمدزاده بر کتاب «شبانماه» اثر فاطمه عارفنژاد:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12427/
#شبانماه
#فاطمه_عارفنژاد
#حسنا_محمدزاده
@shahrestanadab
«يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّـهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون»
آتش میافروزد، به شیطان اقتدا کرده
از قلب تاریکش به دوزخ راه وا کرده
در حصر طاغوت است و در زنجیر طغیانها
با واژهٔ معصوم آزادی چهها کرده؟
دستش به خون آیهٔ تطهیر آلودهست
خود را اگر مصداقی از تبت یدا کرده
ابلیسانسانِ خدانشناسِ کافرکیش
مرز وقاحت را چه آسان جابجا کرده!
او از همان قومیست که قرآن ناطق را
ظهر عطش، بر خاک، تقطیع هجا کرده
آیینه در آیینه حق تکثیر خواهد شد
ظلمت اگر با نورِ نور اینگونه تا کرده
آتش زده شاید که خاموشش کند، اما
آتشفشانش نوربارانی بهپا کرده!
از هر طرف در رمی شیطانند خلق الله
با عروة الوثقی درافتاده؟ خطا کرده
سهم غرورش عاقبت بارانی از سنگ است
هرکس به سمت آسمان تیری رها کرده
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
رسیده نقطهٔ حساس ماجرا که تو باشی
گره به کار نیفتد گرهگشا که تو باشی
میان همهمهها میرسی حماسی و محکم
چگونه گوش ندادن به این صدا که تو باشی؟
همه کنار هم اما سلیقهها متفاوت
غریبه نیست در این جمع، آشنا که تو باشی
مباد خسته شویم آه، مباد در وسط راه
رها کنیم غرور قبیله را که تو باشی
وصیت تو حرم بود و عشق بود و علم بود
خوشا مسیر حقیقت جهتنما که تو باشی
به روز واقعه اثبات میکنیم چه عهدیست
میان ما و علمدار خیمهها که تو باشی
هزار برگ بهار و هزار غنچه میآیند
به سرسلامتی رأی سبز ما که تو باشی
#فاطمه_عارفنژاد
#حاجقاسم
#انتخابات
#ایران 🇮🇷
@aftabgardan_ha
@fatemeh_arefnejad
عشق بیپرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هر کسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم
رود جاری از ستیغ کوههای گریهخیز
مقصدش دریاست، بسم الله الرحمن الرحیم
خون نمیخوابد، به آیات سحرخیزش قسم
خطّ خون خواناست، بسم الله الرحمن الرحیم
خطبهٔ شمشیرها را تیزتر باید نوشت
ظهر عاشوراست، بسم الله الرحمن الرحیم
سینهزنها! علقمهست اینجا، علمداری کنید
روضهٔ سقاست، بسم الله الرحمن الرحیم
شهرتش از قلههای شرق تا اعماق غرب
او جهانآراست، بسم الله الرحمن الرحیم
ابرهای انقلابی! کینههاتان بیش باد!
بغض توفانزاست، بسم الله الرحمن الرحیم
صبح نزدیک است، آری در شبیخون فلق
حمله برقآساست، بسم الله الرحمن الرحیم
وعدهگاه ما و ارواح شهیدان بعد از این
مسجدالاقصاست، بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
صدای طبل جنگی تازه پر کردهست صحرا را
هلا، این گوی و این میدان، علم بردار علمدارا!
دری وا کن به آنسوی نبرد از کوچهٔ بنبست
بیاور ترجمان تازهای «انا فتحنا» را
شبیه تیرِ از چله رها بی لحظهای تردید
برو تا قلب دشمن، خسته کن سعی سپرها را
که مثل سایه رد شد سنگ از کانون آیینه
که نامردی به هم زد مجلس مهمانی ما را
که باید همصدا با حلق اسماعیل شعری گفت
که باید با رجزها نوحهخوان شد خون یحیی را
افق را ابرهای خشم و خونخواهی قرق کرده
از این طوفانتر آیا دیدهای امواج دریا را؟
گلی که روی خاک افتاده، میروید شکوفاتر
جلوتر میبرد با خون خود طوفان الاقصی را
#شهادت_هنیه
#فاطمه_عارفنژاد
#خونخواهی
@fatemeh_arefnejad
@shahrestanadab
#ویژهنامه_ضد_صهیون
#ایران_ذوالفقار_علی_علیهالسلام
امیدوار و رجزگون، تپنده، پُرهیجان
غرورمند، به لبخند، با تمام توان
بایست بین هیاهو و با شرافت محض
برای خانهات آواز عاشقانه بخوان
صدا بلند کن و از وطن بگو به نسیم
که قصه را برساند به گوش بیخبران
مباد دستهگلی در هجوم باد، غریب
مباد چشم سحر از کمین شب، نگران
در این زمین مقدس که سرو و گنجشکش
برای حفظِ محل میشوند یک گُردان
به آفتاب بگو پشتگرمی ده باش!
به رودخانه بگو پای کوچهباغ بمان!
اراده کن که جهانی به صحنه خیره شود
اشاره کن که بپیچد خبر دهان به دهان
که رستم است و به دستش گرفته گرز و کمند
که آرش است و به دستش گرفته تیر و کمان
و هرچه نعرهٔ دیوان درندهتر شده است
بلندتر شده فریاد زندهباد ایران
#فاطمه_عارفنژاد
@Aftabgardan_ha