آفتابگردانها
باور نمیکنم که بیفتند از اشتیاق
این قرنهای هجری پیوسته با فراق
شعبان رسیده باز دلم قرص میشود
میبینمت که بدری و بیگانه با محاق
برپا شدند بی تو اگر جشنهایمان
شرمندهایم رنگ به رنگ از گل و چراغ
در کوچهها به رهگذران خیره میشوم
آیا تو را ندیدهام از روی اتفاق؟
پیچیده نیست مسألهی غيبت و حضور
پیچیده است عطر تو حتی در این اتاق
#مائده_عابدیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
خط:
#میثم_توکلی_پوری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
لبهای او خشک است و دریا در نگاهش
یک ناخدا و هر دو عالم در پناهش
کشتی شکسته، خسته و تنهای تنهاست
با این که صف در صف مَلَک دارد سپاهش
هر چند کشتی در بیابان مانده، اما
بارانِ اشک از نو میاندازد به راهش
اینجا پریشان نیست الا گیسوی او
اینجا چراغی نیست غیر از روی ماهش
هر کس بیاید جا برایش هست آری
چیزی نمیپرسند از بار گناهش
#مائده_عابدیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
نيمی هنوز روشن و نيمی كبود، ماه
دارد هلال میشود اما چه زود ماه
آن شب، پرِ ملائكه آتش گرفت و سوخت
آن شب، شبی كه ديده نشد پشت دود، ماه
از آن به بعد، کوچه به کوچه، تمام شهر
تاریک بود و در پس ابری حسود، ماه
با آب چاه، غسل برايش چه سود داشت؟
پاكيزه بود، پاكتر از هرچه رود، ماه
بیتاب بود در تب شبهای آخرش
آخر شبی رسيد كه ديگر نبود ماه
#مائده_عابديان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha