eitaa logo
آفتابگردان‌ها
530 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به امام حسن مجتبی علیه‌السلام چشم عالم به وفور از تو کرامت دیده‌ست جز کرامت به خدا! از تو کسی نشنیده‌ست واژه‌هایم همه شیرین شده‌اند از لطفت شعر هم از نفسِ گرم تو خرما چیده‌ست نیمه‌ی گمشده‌ی ماه خدا! آمدی و با تو هر لحظه‌ی افطار و سحر چون عید است ماه تااینکه خودش را به تو تشبیه کند چهارده بار به دور سر تو چرخیده‌ست در حریمت شده مأمور فراوان، یعنی دشمن از جسم علی‌وار تو هم ترسیده‌ست کاش در کنج سکوت حرمت جان بدهم گرچه آواز دلم در دو جهان پیچیده‌ست @Aftab_gardan_ha
زندانیِ تن از آمدن تا رفتن درگیرِ شدن از آمدن تا رفتن دور از همه و همیشه نزدیک به هم تنهایی و من از آمدن تا رفتن @Aftab_gardan_ha
بعد از تو خنده‌های یتیمان چه می‌شود؟ ای ابر، سرنوشت بیابان چه می‌شود؟ وقتی تو نیستی چه بخوانند قاریان؟ تفسیر آیه آیه‌ی قرآن چه می‌شود؟ ای جان روزگار که در حال رفتنی تکلیف این شریعت بی جان چه می‌شود؟ ای علت و نهایت دنیا، بدون تو مقصد کجاست؟ خلقت انسان چه می‌شود؟ تیغ و زبان به سهم برابر تو را زدند پس حکم ناسپاسی یاران چه می‌شود؟ این واژه‌ها گلایه‌ی ما بود با على گفتیم از حکایت خود آنچه می‌شود آغاز شد وصیت مولا به یک نگاه رو بر حسین، گفت که پایان چه می‌شود @Aftab_gardan_ha
على علىِ خدا و خدا خدای علی شکافت خانه‌ی خود را‌ خدا برای علی طنین لحظه‌ی معراج هم گواهی داد فقط خداست که می‌بارد از صدای علی به آیه آیه‌ی قرآن ناطقش سوگند به کوثری که شکسته‌ست پا به پای علی که باید از غم تنهایی علی جان داد شبی که می‌چکد از چاه اشک‌های علی به سوی فاطمه محراب غرق پرواز است گرفته است خدایا مگر دعای علی؟ از این به بعد خدایا برای ایتامش بخوان دعای سحر را خودت به جای علی @Aftab_gardan_ha
بیا سنگینی بار گناهم را نبین امشب مقدر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب تمام عمر با خود گرم جنگی تن به تن بودم به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است نگاهی کن به این درمانده‌ی گوشه‌نشین امشب شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟ به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب @Aftab_gardan_ha
اگر چه ابرم و مشتاق شیونم امشب سکوت می‌کنم و دم نمی‌زنم امشب از آتشی که نشسته‌ست روی پرهایم عجیب نیست بسوزد اگر تنم امشب زبان مشترک دل‌شکستگان گریه‌ست چه اشک‌ها که بیفتد به دامنم امشب بیا که نور از آغوش شیشه می‌گذرد اگرچه بسته‌ترین پنجره منم امشب من آن ستاره‌ی خاموشِ سال‌ها پیشم ببین به معجزه‌ی عشق روشنم امشب @Aftab_gardan_ha
آن روز که رو می‌کند اسرارش را دارد چه کسی توان انکارش را؟ من هستم و انتشار شرمندگی‌ام روزی که زمین بگوید اخبارش را @Aftab_gardan_ha
یک روز نگاه کرد سرمست به من دورم قفسی کشید و دل بست به من روزی که رها کرد مرا، یادش رفت این آزادی تیر خلاص است به من @Aftab_gardan_ha
قلم گرفتم به دستم، امّا هنوز هم عاشق تفنگم اگر سرم، کلمه کلمه شورم! اگر دلم، واژه واژه جنگم بگو که من هرچه شد، می‌آیم! شراره‌طبعم، به خود می‌آیم برای فتح احد می‌آیم، شکوهِ مردانِ آذرنگم بگو که پر باشد از جنازه، بجوشد از قدس خون تازه به دست مردان انتفاضه هنوز تیغم، هنوز سنگم مرا ندیده مگیر، امّا برادرم را ندید دادم شهید بودم، شهید دادم! نه اهل نامم، نه اهل ننگم سرم شکسته‌ست گرچه از کین، گمان مبر سرشکسته باشم حماسه‌ی شرق باشکوهم، غریو ویرانی فرنگم اگرچه عمری سکوت بودم، نخواستم بی‌خروش باشد خدا کند باده‌نوش باشد، رفیق اگر می‌دهد شرنگم اگرچه از دوست شکوه دارم، رسیده وقت نبرد امّا غبار را هم زدوده حتّی، برادرم قاسم از تفنگم @Aftab_gardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
پیچ رادیو را می‌چرخانم حاج قاسم را تکرار می‌کنند حاج قاسم را مخابره می‌کنند حاج قاسم را مشق می‌نویسند اسمِ کوچکت را صدا می‌زند دخترم که دوست ندارد برای جنگ انشا بنویسد اسم کوچکت را صدا می‌زند مادرم که دوست داشت نامه‌اش را به حرم حضرت زینب برسانی انگار کن یکبارِ دیگر پدرم را در خان‌طومان از دست داد‌ه‌ام همان ستاره را زیر سر داشت خمپاره‌ای که چشم دیدنت را نداشت که سال ۶۲ دستش را از رویِ زنگ خانه‌مان برنمی‌داشت که برای گلنار و دخترانِ حلبچه دهن‌کجی کرده بود نامِ کدام ستاره بود که در جمجمه‌ام کم و زیاد می‌شد؟ که نامِ دیگرش شهید بود؟ و در سجلش عکسی با قدس انداخته بود! که در کودکی آرزویش این بود نقش عباس را تعزیه بخواند! انگار کن یک شبِ دیگر خانه‌مان بدونِ مرد شده است انگار کن سرِ بابا در خان‌طومان جامانده پیچ رادیو را می‌چرخانم مادرم نامِ حاج قاسم را رج می‌ریزد روی قالیچه‌ای قرمز کنار دست ابوالفضل و زن همسایه که دوست دارد اسم پسر کوچکش را قاسم بگذارد @Aftab_gardan_ha
خبر رسید سحرگه کسی سفر کرده‌ست کسی که رفتن او گریه را خبر کرده‌ست کسی به هیبت آیینه‌های نشکسته تنش شبیه همه روضه‌های سربسته کسی نشسته به سوگ هزار پروانه کسی که در غم او صبر گشته دیوانه کسی که خون سرش خانه در افق کرده کسی که رفتن او شهر را قرق کرده خبر رسید و غمی تازه‌تر رسید به ما امان از آن خبری که سحر رسید به ما «گزین شدند و سوار گزیده را کشتند سیه بپوش برادر سپیده را کشتند»* شبی که کفر به جنگ تمام ایمان رفت بزرگِ ایلِ شیاطین خودش به میدان رفت برای کشتن او اهرمن نقاب انداخت به هرچه داشت زد و عاقبت عقاب انداخت قسم به عزتمان این تمام واقعه نیست فلک بگو به جهان این دقیقه نوبت کیست قسم به صبح که خواب شما پریشان است قسم به عصر که قاسم میان میدان است قسم به مصحف حق که خدا مراقب ماست جواب حمله‌ی شیطان شهاب ثاقب ماست بدان که سهم تو از داغ ما پشیمانی‌ست نگین فاتح قدس ای جهان سلیمانی‌ست قسم به غربت قرآنِ غرقِ خاک شده قسم به آینه‌هایی که تازه پاک شده قسم به صبح که ما دست سخت تقدیریم که از سیاهی شب انتقام می‌گیریم برای داغ دل دختران چشم به راه به نام منتقم خون صبح بسم الله * تضمینی از استاد علی معلم دامغانی @Aftab_gardan_ha
سکوت کرده بشر ظلم‌های سنگین را گرفته‌اند همه دامن شیاطین را بگو به زاهد عزلت گرفته‌ی خاموش به باد داده سکوت تو وجهه‌ی دین را بگو حقوق بشر چیست؟ این که با طعنه خراب کرده شب و روزهای یاسین را؟ همان حقوق بشر که به اسم آزادی حرام کرده به فرهاد، خواب شیرین را دعا کنید! خدا مستجاب خواهد کرد دعای هر سحرِ مرغ‌های آمین را قسم به معنی والشمس می‌رسد مردی که پاک می‌کند این لکه‌های ننگین را همان که با ید بیضا طلوع خواهد کرد خلاص می‌کند از شرّ غم فلسطین را @Aftab_gardan_ha