eitaa logo
در این گوشه از دنیا
143 دنبال‌کننده
295 عکس
18 ویدیو
9 فایل
آرشیو لحظات گم‌شدگیِ زهرا "I am surely far different from what you suppose!" ناشناس: https://daigo.ir/secret/5417351156
مشاهده در ایتا
دانلود
در این گوشه از دنیا
سرده «جهان» سرده. استخونام رو به درد میاره و به گریه‌م میندازه تنهایی با سرما عجینه، امید گاهی او
امید من فقط یه بچه ام و دارم سعی می‌کنم این جهان رو از سر بگذرونم! انگار هرچی که میگذره به جای بزرگتر شدن بچه‌تر می‌شم یه بچه‌ی بی‌پناه و تنهاام که یادش رفته تو هم فقط یه تصویر خیالی در بادی! صبح تو مترو انقدر دویدم که دست آخر پام پیچ خورد و زمین خوردم قطار رو هم از دست دادم باورت نمیشه با این همه سن دوست داشتم همونجا بشینم یه گوشه و بزنم زیر گریه. آدم هی میدوه، تحمل می‌کنه و هیچی نمیگه بعد یه جایی با یه تلنگر ساده همه چیز درونش فرو میریزه! امید من هنوز هم کوچیکم چطور میتونستم به تو بزرگ بودن رو یاد بدم و مراقبت باشم در حالیکه هنوز خودم در کار خودم مونده‌ام؟ می‌بینی... مجبور بودم ترکت کنم...
بیشتر از دویست نفر امروز صبح در اثر حملات اسرائیل در غزه به شهادت رسیدند. ارتش اسرائیل اعلام کرده آتش‌بس به پایان رسیده! حدود سه ساعت پیش سرتاسر غزه زیر بمب‌های اسرائیلی تپید و سوخت. راستش من نمی‌تونم دیگه از زبون خودم حرفم بزنم. دیگه کلمات همراهیم نمی‌کنند تا بتونم سر انسانیتِ شرحه شرحه شده‌ی این روزا فریاد بکشم و یقه‌ش رو بگیرم به قول حامد عسکری؛ کشته ها عدد شده اند! چی تلخ‌تر و غیرانسانی‌تر از این؟ قرار نبود بچه‌های کوچیک و لطیف و معصوم تبدیل به عددهای توی یک جمله خبری بشن که میگه عده زیادی شون بیرحمانه در چند دقیقه کشته شدند! منو ببخشید اگر دیگه قشنگ نمی‌نویسم، میتونم اشک‌هام رو براتون ضمیمه کنم. صبح هفدهمین روز ماه رمضون اینجا نشستم به صفحه گوشیم خیره شدم و گریه می‌کنم و نمی‌تونم ساکت بمونم. دلم میخواد عکس‌های خاکی و خونینِ بچه‌های تازه از دنیا رفته رو نشونتون بدم تا ببینید در مقابل این غم نمیشه سکوت کرد و در عین حال نمیشه نشست و فکر کرد و متن ادبی و تاثیرگذار نوشت. اما راستش منصرف می‌شم از فرستادنشون. تهش همین استوری سیاه معتز رو میفرستم و این نوشته رو فقط برای اینکه خیالم راحت باشه ساکت نیستم. که مست و راکد و بی‌تفاوت به زندگی بی‌اهمیت خودم نچسبیدم. با این همه از خودم منزجر ام. از عافیت‌خواهی و راحت‌طلبی خودم شرمنده و فراری ام. نمی‌دونم چیکار باید بکنم و بدتر از اون نمی‌دونم اگه روزی همین‌ عکس‌ها رو جلوم بگذارند و بگن تو چیکار کردی، چه جوابی دارم؟ هیچ! من گریه کردم... من گریه‌ کردم و به خودم لرزیدم و آروم زیر لب گفتم: دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد..!
دم سال تحویل دوست دارم کمی قیصر بخونم بگم؛ بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
تو بیایی همه ساعت، همه‌ی ثانیه ها از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من نمی‌تونم عزیزم نمی‌تونم رفتنِ معصوم تو رو فراموش کنم عکسِ تو، با موهای قشنگِ بافته‌شده‌ت باید به دیوار اینجا زده بشه باید اینجا باشه تا هر جا مستِ زندگی شدم، به گردن رهات روی دست پدرت نگاه کنم و شرمنده بشم باید باشه تا هر موقع از دعا برای منجی غافل شدم، دندون‌های خاکی و بی‌لبخندت رو ببینم و مضطّر بشم تا هر جا از دویدن خسته شدم، جسمِ بی‌جون و بی‌نهایت مظلوم تو رو نگاه کنم و قوی‌تر پیش برم عزیزم تو مظهر بی‌گناهی و زیبایی و معصومیتی من نمیتونم فراموشت کنم...
قلب من از غصه تشکیل شده
چشمام از غم
چون اصلاً موضوع، زمان نیست!
موضوع هیچوقت زمان نبوده