eitaa logo
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
1.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
52 فایل
🌹نابْ تَرینْ نُکاتِ زندگیِ شهدا و علما ❣فضایی صَمیمی و دُورْ از قیلُ و قالِ دُنیا❣ 🌷کشکول 💗حرف دل 👌 #کوتاه_کاربردی_جذاب_خاص 🍃بعد خواندن مطالب خودتان قضاوت کنید. 💌دوستانتان را به این بزم زیبا دعوت کنید. ارتباط با ادمین: @darabi_mohammdebrahim
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 «بکربن حی» و «عمربن ضبیعة» 🚩 هر دو جزو لشکر عمرسعد بودند.... و اکنون ...... 👈 وجود خیلی از لشکریان عمر سعد را شک فرا گرفته بود، دیگر به خوبی می دانستند با چه کسی می جنگند ، ولی کسی را می خواستند که پیشگام شود،❗️ جرأت نداشتند..... 🤔 پول ، مقام ، عیش، و کاخ سبز شام را رها کردن کار هر کسی نیست.... ↩️ از طرفی پول را می خواستند ولی خب این پسر رسول خداست و قتلش جز با جهنم پاسخی ندارد..... چه می کردند ⁉ 👌عقل می‌گفت منصب ! ↩️ ولی همان عقل، دوزخ را هم نمی‌خواست ‼ 👈 حرّ و فرزندش حجت را تمام کرده بودند.... پس می شود دل کند.... می شود بهشت را خواست... می‌شود پیش چشم این عظیم سپاه باطل، مسیر حق را انتخاب کرد و از سرزنش هیچ ملامتگری نترسید..... 👈 بکر و عمر هم پا پس نکشیدند و بهشت را طلبیدند ..... ارزانی شان شد.... 🚩 ارزانی شان باد....🚩 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 حبّاب ابن عامر (ع) 🚩 همگی دور مسلم جمع شده بودند و نامشان را ثبت می گردند: ابوبکر بن.... یزید بن.... عثمان بن... عبدالرحمان بن.... مروان بن.... آنقدر مشتاق بودند که اصرار داشتند نامشان زودتر از سایرین در صف حامیان امام گنجانده شود. حبّاب هم آمد و نامش را در جریده ثبت کرد تا شاید در جریده عالم دوامش ثبت شود، ولی اصرار نداشت که نامش بالاتر یا پایین تر باشد، فقط حسین را میخواست و یاری اش را...... اندکی نگذشت که اطراف مسلم خالی شد و از ۱۸ هزار نفر که نه ! از ۱۸ نفر هم خبری نبود ...😥 حبّاب، بی خبر از همه جا در خانه بود و فکر می کرد مسلم در آرامش و آسایش کسانی است که او را به آنجا خوانده اند....😥 🌞 ظهر شد و خبر شهادت مسلم در کوفه پیچید اما بر طبق عادت، آب از آب تکان نخورد 😥 حباب دید که دیگر کوفه جای ماندن نیست، با خانواده اش وداع کرد و راهی شد..... در بین راه همای سعادت از سرش گذر کرد و به (ع) رسید و او را تنها نگذاشت تا امام او را در بهشت تنها نگذارد.... 🚩 هنیئاً لک الجنة 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 بریر بن خضیر (ع) 🚩 ☀ آفتاب می تابید و تشنگی امان بریده بود.... ⚔ کارزاری سخت در میان بود که ناگاه یزید بن معقل، بریر را خواند : ❗️«کار خدا را در حال خود چگونه می بینی؟!»❓ ✅ بریر پاسخ داد : «خدا مرا از نیکان قرارداد و تو از گمراهانی !» یزید که از خشم بر خود می پیچید گفت: « پیش از این دروغگو نبودی !» ↩️ بریر او را به مباهله دعوت کرد تا خدا دروغگو را لعنت کند.... هر دو ضربه ای نثار کردند که ضربت بریر کارساز شد☝️ اما یک لحظه از سپاه کوفه به یاری یزید شتافتند.... بریر مردانه رزم کرد اما دریغ که رضی بن منقذ، ناجوانمردانه نیزه بر جسم پاکش نهاد .....😭 🌷 قاری قرآن مسجد کوفه، آخرین آیه را خوش تلاوت نمود ... 🚩 یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة 🚩 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 مسلم بن عوسجه (ع) 🚩 از صحابی رسولخدا (ص) و سالخورده ای بصیر بود... برای امام بیعت می‌گرفت و همراه حبیب ابن مظاهر، و از پرچمداران حامی مسلم بن عقیل بود.... وقتی در بازار کوفه، حبیب را درحال خریدن رنگ مو دید، بغض هر دوشان ترکید و به پهنای صورت، اشک ریختند، از این رو که همه بازاریان را در کارِ ساختن و خریدن شمشیر و نیزه و خنجر و زره دیدند،😭 ⚠️ مردم کوفه اسب های جنگی می خریدند و زین و برگ جنگی تدارک می دیدند. همه دارند مهیای جنگ با (ع) می‌شوند 😭😭 ↩️ حبیب، سر را به گوش مسلم نزدیک کرده و بغض آلود میگوید: « این رنگ را خریده ام تا برای حضور در سپاه حسین (ع) در نگاه دشمن، جوان بنظر بیایم و باعث شکوه سپاهش شوم ».... 🌷 مسلم، علیرغم سن و سالش در کربلا، دلیرانه جنگید و قبل از حبیب، به شهادت رسید.... لحظاتی قبل از شهادتش، حبیب از او پرسید که آیا وصیتی داری؟ و مسلم گفت:« آری، 👈 بر تو باد یاری این مرد» و با دستش به امام، اشاره کرد...😭😭 امام بر بالینش حاضر شد و جهادش را تأیید کرد. 🚩 فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 عبدالله بن علی (ع)🚩 فرزندی نداشت و در عنفوان جوانی میتوانست از طلایه داران کاخ سبز باشد، ☝️ اما نمی پسندید....❌ شمر هم از امان نامه اش به ایشان، پاسخی جز وفاداری پسران ام البنین سلام الله علیها، به حسین (ع) نشنیده بود... دنیا هم عبدالله را از اهل خود نمی دانست... تا آن که دنیا دستش را از آستینی بیرون آورد و اهل را به اهلش سپرد.... عبدالله فرزند علی (ع) و ام البنین (س) ، اولین برادری بود که پیش چشمان عباس (ع) عازم بهشت شد.....😭 🚩 سلام ما را به ام البنین (س) برسان 🚩 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 حبیب ابن مظاهر 🚩 1⃣ چه داستان جامعی است داستان کربلا ! هیچ گاه در هیچ موضوعی دست انسان را خالی نمی گذارد ! هیچ وقت انسان را در مسائل زندگی تنها نمی‌گذارد، حتی در داستان دوستی و رفاقت! 👈 روایت شب عاشورای حبیب، ضرب المثل شد در کربلا و بین اصحاب عاشورایی ! ⚠️ رفیقی که در تنهایی رها می‌کند که رفیق نیست !❌ 👌رفاقت یعنی همدلی! ↩️ در قسمت های قبل برایتان از نافع بن هلال گفتم ، که وقتی شنید زینب کبری (س) دلش از جانب اصحاب، مطمئن نیست 😔 دلش سوخت، گریست 😭 و بسوی خیمه حبیب بن مظاهر راه افتاد ! حبیب را دید ، سلام کرد و بر در خیمه نشست و آنچه دیده و شنیده بود، گزارش کرد. 👌 حبیب ، اصحاب را فراخواند و همگی خدمت حضرت زینب (س) رسیده و با اعلام وفاداری خود، دل آن بانوی بزرگ را آرام کردند..... 👌 و این آرامش گری تنها یکی از نقش های حبیب در عاشورا بود ! ❗️ ادامه دارد 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ #حماسه_سازان_عاشورا 🚩 حبیب ابن مظاهر 🚩 1⃣ چه داستان جامعی است داستان کربلا
2⃣ نقش حبیب بن مظاهر ، در عاشورا هم در تکمیل مسیر رفاقت با (ع)، الگویی است برای انتخاب رفیق ! 👌 رفیقانی تا پای جان ! صف نماز ظهر عاشورا برپا شد... آن چنان که دانید ! و زهیر بن قین و سعید بن عبدالله، محافظ «جان امام» در نماز شدند..‌‌. اما در این میانه یکی فریاد زد: 🗣 نمازتان قبول نیست!! 😳😱 فریاد نحس حصین بن نمیر بود....‌ 😡 👌حبیب بی تاب شد ! -«نماز همه قبول باشد ولی نماز پسر دختر پیامبر قبول نباشد؟؟!» 😡😡 🗡 شمشیر کشید و وارد میدان شد... و پای همین رفاقت محبوبش حسین ، شهید شد !🌷 👈 همه محافظ «تنی امام» شدند ؛ زهیر بن قین و سعید بن عبدالله! 👌 اما حبیب، محافظ «فرهنگی نماز امام» شد... 👌 حافظ فرهنگ ظهر عاشورا....❗️ 🏴 درود خدا بر تو ای حبیب 🏴 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨شهیدی که در اسیر شد ! ⭕️ موقع بن ثُمامه، یکی از یاران سیدالشهداء علیه‌السلام در کربلاست که روایت جنگاوری‌اش در رکاب اباعبدالله علیه‌السلام شکل و رنگ متفاوت تری از بقیه دارد. 🆔 @afzayeshetelaat
⚫⚫⚫🔘🔘🔘⚫⚫⚫ 🚩 همسر وهب (ع) 🚩 ↩ گام هایش به سوی میدان از یکدیگر شتاب می گرفتند، لشکر چند هزار نفری را نمی‌دید.... یک آن، صورت وهب از مقابل دیدگانش نمی‌رفت... ↩️ چهره خندان مردی که تا چند روز پیش می خواست عاشقانه طلاقش دهد، مقابل چشمانش در خون غوطه ور بود..... نگاهش را به وهب دوخت.... این نگاه برای تداعی خاطرات شیرین زندگی مشترک شان کافی بود..... زندگی ای که دیگر تمام شده بود و از امروز به جای وهب، تنهایی همدمش بود .... دلش غم داشت.... شاید چیزی می خواست و دعا می کرد که او هم نماند...... در یک لحظه صورت وهب، جایش را به تیرگی داد...... شمشیر غلام شمر کارش را کرده بود.....😭 🚩 اولین مسافر کاروان زینب به راه افتاد🚩 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 ابوثمامه، عمرو صائدی (ع)🚩 👈 با علی (ع) بود و از یاران حسین (ع) ..... در کوفه می‌زیست و شیعیان را بر علیه خلفای جور می شوراند . هنگامی که امام عزم کوفه کرد و مسلم را فرستاد، ابوثمامه از همراهان مسلم شد... کمک‌های شیعیان را جمع می کرد و سلاح می‌خرید . هنگامی که مسلم (ع) سرکوب شد، مخفیانه همراه حبیب از کوفه گریخت..... گام به گام ملازم امام بود و اجازه نمی داد کسی به امام تعرض کند.... 👈 هنگامی که ظهر عاشورا رسید رو به امام کرد و گفت: می خواهم نمازی را که وقت آن رسیده به شما اقتدا کنم. (ع) فرمودند: نماز را به یاد آوردی! خداوند تو را از نمازگزاران و تسبیح کنندگان قرار دهد. آری اکنون اول وقت هنگام نماز است. 👈 پس از نماز ، اذن میدان خواست که در پاسخ شنید: برو که ما هم به زودی به تو ملحق می شویم. ابوثمامه در میدان بر اثر جراحات شدید بر زمین افتاد و به دست پسر عموی نااهلش به فیض شهادت نائل شد. 🚩 درود خدا بر ابوثمامه 🚩 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حکایت سعید بن عبدالله حنفی 👌 شخصی که هنکام اقامه نماز ظهر عاشورا ۱۳ تیر را به جان خرید تا (ع) و سایر اصحاب ، نمازشان را تمام کنند. 🌷 🆔 @afzayeshetelaat
⚫️⚫️⚫️🔘🔘⚫️⚫️⚫️ 🚩 عثمان، و جعفر بن علی (ع)🚩 این بزرگواران نیز از فرزندان حضرت علی (ع) و ام البنین (س) هستند . پس از شهادت عبدالله بن علی (ع) به میدان شتافتند. در خونشان جنگاوری و دلاوری موج می‌زد.... خوب می تاختند... خوب می جنگیدند.... خوب می کشتند..... خوب هم رسم وفا بجا می آوردند.... خوب هم شهید شدند... 😭🌷 دشمنان که دیدند از پس آنان برنمی آیند، به محاصره و تیر متوسل شدند.... اما زمین ، سرشان را تاب نیاورد، پس بر بالین نی آرام گرفتند....😭😭 🚩 سلام مارا به ام البنین برسانید 🚩 📢 اختصاصی کانال 🆔 @afzayeshetelaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ قاری خوش صدای کربلا را بیشتر بشناسید 🎥 بریر همدانی یکی از اصحاب عاشورایی و از شهیدان است. 🆔 @afzayeshetelaat
🏴 در قصه عاشورا کنار همه شهدایی که از می‌شناسیم و در ماتم و عزاداری‌هایمان پای روضه‌ها برایشان اشک ریخته‌ایم؛ می‌شود آدم‌هایی را پیدا کرد که قصه نبرد و هم رکابی‌شان با سیدالشهدا (ع) کمتر به گوشمان رسیده ! 🌷 آخرین شهید ظهر عاشورا، 👌سوید بن عمرو بن ابی مطاع بود که به نماز و شجاعت بی نظیرش در جنگاوری شهره بود. 👈این شیرمرد ۷۰ ساله همچون شیری غران بر سپاه عمربن سعد حمله می‌کرد و رجز می‌خواند و می‌کشت و زخم برمی‌داشت. 🌷 سوید تعداد زیادی از اشقیا را به هلاکت رساند و صف‌های سپاه دشمن را مورد هدف قرار داد تا در نهایت با پیکری پوشیده از زخم و جراحت میان کشته‌های غرق در خون افتاد و با ضربه یک نیزه بیهوش شد. 👈دشمن که خیال می‌کرد سوید کشته شده از او دست کشید. اما او از پا افتاده بود و دیگر توان و رمقی برای برخاستن نداشت، ولی هنوز جان در بدن داشت. ❗️ در آخرین لحظات جنگ که هنوز نایی در بدن داشت کمی به هوش آمد و در همان حال شنید که دشمنان به همدیگر مژده می‌دهند و فریاد شادمانی سر داده و می‌گویند که «حسین کشته شد !!» 🔹سوید با همه بی رمقی اش از شنیدن این خبر سهمگین ، دوباره جان به دندان گرفت ، به خود تکانی داد و از میان پیکر‌های غرق در خون به پا خاست؛ و چون شمشیرش را بُرده بودند، خنجری را که در چکمه‌اش داشت درآورد و دوباره به لشکر دشمن تاخت، و آنقدر به کارزار ادامه داد تا سرانجام سوید را کشتند تا او آخرین شهید واقعه روز عاشورا لقب بگیرد . یاری که همراه امام بود اما اینگونه بعد از (ع) به شهادت رسید.🌷 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 هَفهاف بن مهند راسبی بصری (ع) 🚩 🕔 ساعت پنج و شش عصر رسید کربلا ! 🤔 فکر می کرد آن لشکر سی هزار نفره که در ظاهر پیروز شدند، لشکر حسین اند. 😢 رفت سمت لشکر گفت: مولای من کجاست؟ گفتند: مولای تو کیست؟ گفت: پسر علی بن ابی طالب. گودال را نشانش دادند. فهمید ورق برگشته. فهمید دیر رسیده. کاش بصره اینقدر از کربلا دور نبود! 😭😢 رفت سمت‌ گودال. نگفت دیر شده! نگفت ببخش حسین‌ جان نیامدم به یاری ات! نگفت لیاقت نداشتم با تو باشم! نا‌امید نشد. گفت مولای من! لحظاتی دیگر می آیم زیارت. ⚔ زد به دل لشکر . محاصره شد. شهید شد. افتاد نزدیک گودال.🌷 📢 ای کسانی که فکر می کنید جا مانده اید! هفهاف بصری بعد از حسین شهید شد! می گویند هفهاف آخرین‌ شهید واقعه است اما من می گویم‌ هفهاف، اولین زائر کربلاست!✔ 👌 هنوز که هنوز است هم میشود به یاری حسین بن علی علیه السلام رفت، با یاری کردن خود و نایب برحق ایشان👌 🚩 سلام بر یاران دین خدا در همه زمانها 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 رویحة بنت عمربن حجاج 🚩 رویحة دختر «عمربن حجاج» بود «عمر بن حجاج» در در لشکر عمر سعد و از دشمنان (ع) بود ... او مدام به مأموران گمارده شده بر آب فرات ، تأکید می کرد که مبادا اجازه دسترسی به آب را به سپاه حسین بن علی (ع) بدهند ...😭 ❗️اما دخترش «رویحة» الگویی شد برای هر بانوی آزاده ای که تعصب دین و مذهب و آخرت خود را بر تعصب جاهلیت پدر-فرزندی ترجیح می دهد 🌹 👌 و دامادش نیز الگوی دیگری شد برای هر مرد آزادی.... 💍 رویحة همسر «هانی بن عروه» بود ... رویحة و هانی، میزبانان و پناه دهندگان مسلم بن عقیل بودند ... 👌 وقتی مسلم و هانی را عبیدالله به شهادت رساند، رویحة و فرزندش یحیی در کوفه مخفی شدند ، تا آنکه با اطلاع از ورود کاروان حسینی به ، مخفیانه خود را به امام رساندند ... 🌷 یحیی هم در رکاب امامش به شهادت رسید 🌷 رویحة نیز همراه و همسفر اسرای اهلبیت (ع) به شام برده شد... 👏 عجب میهمان خوش قدمی داشتند 👏 همای سعادت و لباس شهادت را به هانی هدیه داد 🌷 و همای سعادت همراهی با کاروان حسینی، افتخار میزبانی خود ، و افتخار همسر و مادر شهید بودن را به رویحة 🌷 🚩 به یُمن این مجاهدت‌ها و به پاس میزبانی چندروزه مسلم ، میهمان ابدی اباعبدالله شدن ، گوارای وجودتان 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 زهیر بن قین 🚩 از بزرگان قبیله بجیله بود و ساکن کوفه و طرفدار عثمان !! اما هنگام بازگشت از حج سال ۶۰ ، در یکی از منازل بین راه ، همزمان با کاروان (ع) در یک‌جا فرود آمد و مصداق آیهٔ «یهدی من یشاء» شد ... 🌹 امام، شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد ولی زهیر ابتدا از این دیدار اکراه داشت 😔⚠️ اما دلهم یا دیلم (همسر زهیر) توانست او را به این ملاقات مبارک ، تشویق کند 🌹 ملاقاتی که به ابدیت و جاودانگی و خیر و سعادت دو عالم زهیر منجر شد... زهیر همراه و همسفر کاروان حسینی شد ... این‌قدر لیاقت ، رشادت، و شایستگی های اخلاقی و نظامی از خود نشان داد که امام (ع) در صبح عاشورا او را فرمانده جناح راست سپاهش کرد... و این‌قدر لشکر دشمن را نصیحت کرد که امام (ع) فرمودند: برگرد ! به جانم سوگند چنانچه مؤمن آل فرعون ، مردمش را نصیحت کرد ، تو نیز اینها را نصیحت کردی اگر نصیحت فایده داشته باشد!! زهیر حافظ خیام حرم بود و لشکر مهاجمانی که قصد آتش زدن خیمه‌ها را داشتند متواری کرد.... ظهر عاشورا هم شد محافظ امام (ع) تا آن نماز مشهور ظهر عاشورا (آنچنان که دانید) اقامه شود.... 🌷 وقتی زهیر شهید شد ، امام (ع) برایش دعا کرد و قاتلینش را لعنت نمود ... 👌 (عج) نیز در زیارت ناحیه مقدسه ، از زهیر نام برده و از او تجلیل کرده است... 🚩 یالَیْتَناکُنّامَعَکُ 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 رباب همسر (ع)🚩 1⃣ پدرش امرؤالقیس کلبی و از اشراف و خانواده های بزرگ عرب بود که پس از اسلام آوردن، سه دخترش را به ازدواج سه امام معصوم (حضرت علی، امام حسن و امام حسین ع) درآورد 💍 👏 چه توفیقی 🌹 👏 چه دامادهایی 🌹 👌 البته که قبل تر از این ، باید دخترانی شایسته تربیت کرده باشی تا لیاقت همسری این معصومین (ع) را داشته باشند... و داشتند 👌 🔹 رباب در عصر خود از بهترین زنان نام دار ، فاضل ، وفادار ، مشهور به عقل و ادب، دارای مقامات علمی و عملی ، زیبا ، اهل فصاحت و بلاغت ، و از محبوب ترین و مقرب ترین همسران (ع) بود. 🔹 رباب ، عظمت مقام امام را دریافته و همسری وفادار و نیکو برای امام بود و نسبت به امام ، معرفت و محبتی خاص داشت💖 و خود را خادم و کنیز اهلبیت (ع) می دانست. 🔹 و البته که امام نیز قدرش را می دانست و نزد امام ، قدر و منزلت خاصی داشت چنانکه امام درباره رباب و دخترش سکینه اشعاری سروده و از محبت قلبی 💝 خود نسبت به آنان پرده برداشته است . 🔹 حیف که از اشعار زیبا و 💖 عاشقانهٔ رباب نسبت به امام ، فقط اشعاری به دست ما رسیده که در مجلس عبیدالله سروده ! وقتی سر مبارک امام را دید، بوسید و بر دامن گذاشت و چنان نوحه سرایی کرد که حاضران را هم متأثر کرد 😭 او در این مجلس ، ابیاتی را سرود که در آن، رویداد کربلا را تبیین و راه تحریف را بر دشمنان بست و اجازه نداد تا دستگاه حکومت غاصب با تحریف واقعه خون پاکان روزگارش را به هدر دهند. ادامه دارد 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
مسیر سعادت⁦🏝️⁩
#حماسه_سازان_عاشورا 🚩 رباب همسر #امام_حسين (ع)🚩 1⃣ پدرش امرؤالقیس کلبی و از اشراف و خانواده های ب
2⃣ حضرت رباب (س)، مادر حضرت سکینه (س) و حضرت علی اصغر (ع) است 👌 همان طفل شیرخواری که حرمله در واقعه روی دستان (ع) با تیر سه شعبه به شهادت رساند آنچنان که دانید .... 😭😭 🌷و تا اینجای واقعه، رباب شد مادر شهید 🌷 آنهم شهیدی که باب الحوائج شد....😭 اما در هیچ جا نداریم که رباب، به خود اجازه داده باشد تا اشک و بی‌تابی اش را امام حسین (ع) ببیند مبادا منقلب و شرمنده رباب شود....😭 🔹 و عصر عاشورا بود که این مادر شهید ، شد همسر شهید 🌷😭 و دیگر رباب ماند و بی‌تابی ها و دلتنگی هایش....😭 و گهواره‌ای خالی که آن را هم دشمنان به غارت بردند....😭 و ناله و فغانی که از نهاد رباب برخاست وقتی پس از نوشیدن آب در اسارت، سینه اش پر از شیر شد اما فرزندش نبود تا از آن بیاشامد 😭 🔹 رباب همراه و همسفر کاروان حسینی به اسارت شام برده شد و همراه آنان به مدینه بازگشت تا سفیری باشد از جانب همسر و امام خود 👌 🔹 سوگواری شدید حضرت رباب بعداز واقعه عاشورا در تبیین قیام امام ، و رسواکردن دستگاه غاصب اموی، نمود ویژه ای در تاریخ دارد. او با سلاح عزاداری و نوحه سرایی، بار رسالت بعداز را با جان و دل به دوش کشید و موجب اثرات شگرفی در جامعه خمود آن زمان و اتفاقات پیرامون آن شد. 🔹 سلاح رزم دیگر رباب، هم بُعد عاطفی داشت و هم بُعد سیاسی 👌 و آن اینکه هرگز به زیر سایه نرفت تا انگیزهٔ تحقیق چرائی واقعه در اذهان عمومی ایجاد شود و به فراموشی سپرده نشود. 🍀در برخي روايات آمده است که رباب دستور داد تا سقف خانه اش را بردارند و خود و دخترش سکينه، در خانه بي سقف روزگار گذراندند. چون به او گفته مي شد که از زير آفتاب سوزان برخيز. با گريه و شيون مي گفت: من با چشمان خود حسين (ع) را ديدم که گرمي آفتاب، بدن او را مي گداخت.😭 👌و اين خود نوعي مبارزه و قيام عليه ستم يزيد و عمالش بود. رباب با اين حرکت، به تحريک احساسات و عواطف مردم پرداخت، تا زمينه را براي قيام هاي ديگر مردمي فراهم سازد. 🔹 اشراف قریش از رباب خواستگاری کردند اما رباب که‌ عروس پیامبر (ص) و همسر امام معصوم (ع) و واقف به مقام و عظمت آنان بود، کجا آن منزلت را با این اشراف ، عوض می کند؟ 👈 رباب، اینچنین بود و همچنان مبارزه سیاسی می کرد تا اینکه از شدت اندوه ، تاب نیاورد و یکسال پس از واقعه عاشورا درگذشت...😭😭 👌و من مطمئنم اگر تا قیامت هم زنده بود همچنان تا قیامت نوحه و مرثیه سرایی می کرد 😭 ❓ مگر زیارت ناحیه مقدسه را ندیده اید ؟فَلَاَنْدُبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبْكِيَّنَ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً (پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جاي اشك خون مي‌گريم) 😭 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 کبشه (ام سلیمان)🚩 از زنان غیرهاشمی حاضر در واقعه بود... وی را (ع) هزار درهم به کنیزی خرید تا کمک کار همسرش ام اسحاق (مادر حضرت رقیه) شود ... نیکو خدمتکاری بود ... آنچنان که همسرش از اصحاب امام حسن مجتبی (ع) شد و پسرش سلیمان ، غلام امام حسین (ع) و پیک آن حضرت به سوی رؤسا و اشراف بصره ! 😭 سلیمان را در بصره دستگیر کردند و به دستور عبیدالله بن زیاد به شهادت رساندند....😭 🌷سلیمان نیز بسان مسلم بن عقیل ، از پیشگامان شهید راه قیام امام حسین(ع) گردید.... حضرت مهدی (عج) در زیارت ناحیه مقدسه از سلیمان نام برده و از او به نیکی یاد کرده است 🌷 ام سلیمان، مادرشهید و زنی عالم، فاضل ، صبور و نیکوکار بود که علاوه بر اینکه فرزندش را تقدیم امام حسین (ع) کرد، خودش هم با کاروان حسینی همراه و همسفر شد و تلخی اسارت در کوفه و شام ، و تمام مصائب این مسیر را دوشادوش خاندان اهلبیت (ع) در راه خدا تحمل کرد ... 🚩 درود و رحمت خدا بر سلیمان و ام سلیمان 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 بحریه، ام عمرو بن جنادة 🚩 بحریه مادر عمرو ملقب به «اُمّ عمرو»، زنی دلیر، مجاهد و باغیرت بود که به همراه شوهر فداكارش، «جنادةبن حارث انصاری»، روانه‌ی شد تا آمادگی خود را برای یاری حضرت اباعبدالله (علیه السلام) اعلام كند. 🌷 همسرش را تقدیم امامش کرد.... کافی نبود.... جایی که امام مانده و خیل دشمن ، این «بأبی أنت و أمّی» گفتن هاست که باید ترجمه واقعی شود... لذا «عمرو» پسر ۹ ساله اش ( ۱۱ و ۲۱ سال نیز گفته اند) را پیش فرستاد و او را امر به جهاد کرد ⚔ ❗️امام اذنش نداد چون پدرش لحظاتی پیش ، شهید شده بود و امام احتیاط می‌کرد مبادا مادر عمرو راضی نباشد! 👌 و پاسخ شنید که: مادرم لباس رزم بر تنم کرده و امر به جهادم نموده 🌹 🌷 اذن به جهاد ، گویی امضای امام بر زیر پروندهٔ زندگی عمرو بر شهادت بود 👌 و «بحریه» چقدر مشتاق این امضا بود تا بداند آن «بأبی أنت و أمّی» هایش را امام پذیرفته است! لذا وقتی دشمن، سر عمرو را به سمت او پرتاب کرد ، بحریه آن را برداشت ، بوسید و گفت: آفرین پسرم ! ای شادی دلم ! و ای نور چشمم ! مرحبا به همت و ایثار و جانبازی تو ! چیزی را که در راه خدا دادم پس نمی گیرم ! آنگاه همین سر را به سوی دشمن پرتاب کرد ، سر بریدهٔ عمرو نیز به جهاد ادامه داد و آن یاغی را به درک واصل کرد! 👌 حالا نوبت خود بحریه بود تا از امامش دفاع کند، لذا عمود خیمه را کشید و با استفاده از آن ، به دشمن حمله کرد... (ع) او را برگرداند و در حقش دعای خیر کرد 🌹 🚩 دعای خیر امام گوارایت، و بدرقه زندگی هر دو جهانت باد 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 بانو فکهیه همسر عبدالله بن اریقط🚩 گرچه غیرهاشمی و کنیز (ع) و خدمتکار حضرت رباب (س) بود ، اما به یُمن کنیزی و خدمتکاری این خاندان ، توانست در سلک بهترین افراد تاریخ قرار بگیرد و با دفاع از حق در تاریخ جاودان کربلا سهمی داشته باشد.... مادر «قارب بن عبدالله» بود و او را طوری تربیت کرده بود که همیشه خاندان پیامبر (ص) و شخص امام حسین (ع) را بر خود ترجیح دهد 👏 وقتی کاروان اباعبدالله حرکت کرد، فکهیه و قارب نیز همراهشان آمدند.... قارب در روز عاشورا در دفاع از اش به شهادت رسید ، و نام فکهیه نیز تا ابد در زمره مادرشهید دشت کربلا جاودان ماند🌷 فکهیه در تمام مسیر کاروان ، و دوران اسارت از رباب جدا نشد و رنج اسارت را همراه با سایر اهل کاروان کشید و غمزده و بدون فرزند، اما راضی به مدینه بازگشت... 👌راضی به رضای خدا و امام زمانش 🌹 و به پاداش این رضایت ، نام و یادش در زمره زنان عاشورایی جاودان ماند.... 🚩 این جاودانگی گوارای وجودت 🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat
🚩 بانو حسنیه، همسر سهم، و مادر منحج 🚩 (ع) او را به کنیزی خرید و آزادش کرد.... به همسری «سهم» در آمد و شد مادر «مُنحج» ... او خدمتکاری آستان اباعبدالله (ع) را به آزادی اش ترجیح داد و همراه پسرش ، به امام و اهل بیت امام مخصوصا امام سجاد (ع) خدمت می کردند... 👌 حسنیه، حمایت و دفاع از را به پسرش می آموخت و او را برای این کار آماده و تربیت می‌کرد... 🐫🐪 کاروان کربلاییان که به راه افتاد ، با آنان همراه شدند و لحظه ای از این کاروان جدا نشدند ... 🌷 منحج، درس‌های آموخته در محضر امام و مادرش را به نیکی پس داد و پس از نبردی جانانه در دفاع از امام زمانش، به شهادت رسید و نامش در تاریخ و در زیارت ناحیه شهدا جاودان شد 🌷 🌷 حسنیه نیز مادرشهید دشت کربلا شد ... 😔 عصر عاشورا شد و اسارت اهلبیت.... حسنیه نیز اهلبیت را تنها نگذاشت و همراه و غمخوار حضرت زینب (س) گردید و با آنان به مدینه بازگشت.... 🚩 درود خدا بر چنین مادران بابصیرتی🚩 📢 اختصاصی کانال مسیر_سعادت 🆔 @afzayeshetelaat