eitaa logo
عقیق شعر
1.4هزار دنبال‌کننده
234 عکس
92 ویدیو
0 فایل
کانال ویژه شعر آیینی سایت عقیق ارتباط با ادمین @haadipoem
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌شود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد پابرهنه سویت آمد، مثل باران گریه کرد هردم ای آیینه با آهت دل عالم گرفت چشم دنیا تار شد سر در گریبان گریه کرد خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید پا به پای تو در و دیوار زندان گریه کرد از شکوه تو زن آوازه‌خوان لکنت گرفت با نوای ربّنای تو نگهبان گریه کرد تازیانه خط به خط بر پیکرت مقتل نوشت تازیانه زخم‌هایت را فراوان گریه کرد بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین بی‌صدا زیر عبا، شاه خراسان گریه کرد 🔹عقیق شعر @aghighpoem
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک میثم آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست 🔹عقیق شعر @aghighpoem
از جوار عرش سر زد آفتاب دیگری وا شد از ” اَبِوا ” به روی خلق ، باب دیگری بال وا کن لحظه‌ ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌ بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم ، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل ! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج ، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ ایم خوانده‌ ام این حرف‌ ها را در کتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاکی دیگرند این یکی هم می‌ رسد از خاک و آب دیگری بوی احمد ، بوی زهرا ، بوی حیدر ، بوی عشق بشنوید از این چمن ، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم ، آن که چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شک ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌ کند با آب و تاب دیگری ماه کی ؟ بعد از نگاهش آفتابی می‌ شود می‌ رود از شرم ، شب‌ها در حجاب دیگری شش کتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از کتاب معرفت ، فصل‌ الخطاب دیگری یا نمی‌ داند بلندای مقامش تا کجاست یا ندارد منکرش حرف حساب دیگری مثل بغدادش خرابم کرده درد اشتیاق بسته بالم را فراقش با طناب دیگری یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری 🔹عقیق‌شعر @aghighpoem