هدایت شده از عقیق
این قافله دارد به کجا میآید؟
به مهبط اشک انبیا میآید
این خاک پر از خاطره اشک علیست
این قافله سمت کربلا میآید...
#شب_دوم_محرم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
ای چشم و چراغ خیمههای بیدار
ای صاحب منصب سقایت، سردار!
هرم عطش است و لحظههای بیتاب
عباس! برای بچهها آب بیار...
ای وای که حال طفل گهواره بد است
از غصه او فرات در جزر و مد است
با آب، عمو خدا کند برگردد...
هرچند عمو کار خودش را بلد است
عباس، که ماه از قمرت در رشک است
با یاد سکینه در نگاهت اشک است
میدان تو این علقمه و فتح تو آب
امروز تمام آبرویت مشک است
چون علقمه بیتاب شد و آب نخورد
فکر تب مهتاب شد و آب نخورد
از شرم نگاه تشنه طفل حرم
سقای ادب، آب شد و آب نخورد
هرچند كه تير، ديدهام بست، حسين!
چشمم به اميد ديدنت هست حسين!
از عشق تو دست برندارم هرگز
هرچند نمانده بر تنم دست، حسين
#شب_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
در تب و تاب تو آتش به دلم شعلهور است
خیمهی عمر من از داغ غمت پر شرر است.
بگذارید بگویم، که نگفتیم چهقدر
این جهان از غم بسیار شما بیخبر است
تیغها سجدهکنان نیت قربت کردند،
چیست سجادهشان؟ مخمل زخم پدر است
غم تو سوگ «امام» است و تب غفلت قوم
مثل شمعی شدهای از دو سر آتش به سر است*
سنگباران شدی ای کعبه و آتشباران
آتش طعن به روی جگرت بیشتر است!
ای کبوتر خبر صبح قریب آوردی
گرچه دیدند که زنجیر بر این بال و پر است
خطبه را تیغ گشودی، پی خیبرشکنی
همه گفتند مگر چاره به جز «الحذر» است؟
آن علیبنحسینبنعلی تیغ به کف
این علیبنحسینبنعلیِ دگر است!
راوی چند سفر عُسر و اسارت؟ هرگز!
چشم تو راوی دعوت به سلام و سحر است.
چشمهایت همهی عمر شده لجّهی خون
راوی زخم عمیقی است که روی جگر است.
* شمعی شدم که از دو سر آتش گرفته است (محمدسعیدمیرزایی)
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#سیدمهدیحسینیرکنآبادی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem