#عقیق_شعر
میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
زینب درست مثل پدر حرف میزند
میراث مادر است دلِ داغپرورش
میگوید از مصیبت سرخی که دیده است
از قتل عام چلچلهها در برابرش
میگوید از زمانه، زمین آه میکشد
خورشید، ابر تیره کشیدهست بر سرش
این خطبه نیست! تیغۀ شمشیر حیدریست
وقتی خرابههای دمشق است سنگرش
شمشیر از نیام سخن میکشد برون
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
#ورود_کاروان_به_شام
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
#نغمه_مستشارنظامی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردهست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینۀ شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت برملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#ورود_کاروان_به_شام
#حسن_زرنقی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
اینجا که بال چلچله را سنگ میزنند
ماهِ اسیر سلسله را سنگ میزنند
ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل
یاران پاک و یکدله را سنگ میزنند
یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» میکشند
یا «آیۀ مباهله» را سنگ میزنند
وقتی که دستهای علمدار قطع شد
پاهای غرق آبله را سنگ میزنند
با آنکه هست آینۀ عصمت و عفاف
پرچم به دوش قافله را سنگ میزنند
محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست
روح نماز نافله را سنگ میزنند
تفسیر عشق بود و پریشانی حسین
وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین
#ورود_کاروان_به_شام
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
#محمدجواد_غفورزاده
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردهست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینۀ شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و بر زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت برملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#ورود_کاروان_به_شام
#حسن_زرنقی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem
#عقیق_شعر
میگوید از شکستن سرو تناورش
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
زینب درست مثل پدر حرف میزند
میراث مادر است دلِ داغپرورش
میگوید از مصیبت سرخی که دیده است
از قتل عام چلچلهها در برابرش
میگوید از زمانه، زمین آه میکشد
خورشید، ابر تیره کشیدهست بر سرش
این خطبه نیست! تیغۀ شمشیر حیدریست
وقتی خرابههای دمشق است سنگرش
شمشیر از نیام سخن میکشد برون
این شیرزن که مثل پدر، مثل مادرش...
#ورود_کاروان_به_شام
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
#نغمه_مستشارنظامی
◾️عقیقشعر
@aghighpoem