eitaa logo
عقل عاشق
303 دنبال‌کننده
102 عکس
117 ویدیو
1 فایل
مشاهده تحلیلی وقایع اتفاقیه ایران و جهان از دریچه یک نفس تاحدی عاقل، در محاصره قلبی عاشق؛ به قلم یک فیزیکدان دیروز، فرهنگ پژوه امروز، مؤلف و کنش‌گر اجتماعی، دکترای مطالعات انقلاب اسلامی؛ عضو دو نهاد اجتماعی حوزه و دانشگاه! ارتباط با نویسنده: @ab_133
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻خود شکستن 📝سیدعطاءالله مهاجرانی 🔸بگذارید برایتان داستانی بگویم که هر وقت به یادم می‌آید، دلم می‌لرزد و برای شیخ بهلول دعا می‌کنم که خداوند درجات عالی او را متعالی بگرداند. شئونات را به وقت ضرورت و کشیدن مهار نفس، زیر پا انداخته بود. 🔸معمولأ چنین داستانی را نبایست روایت کرد. اما این داستان برای همیشه به یادتان می‌ماند. 🔸در آستانه صد سالگی بود. در منزل یکی از اعیان متدین شيراز که خانه‌اش همیشه محفل عالمان و در دوران انقلاب در خدمت انقلاب بود، اهل اصطلاح بود و با اهل علم نشست و برخاست و مؤانست داشت، محفلی به افتخار حضور شیخ بهلول آراسته بودند. شیخ بهلول پوستی و استخوانی بود، مردی که خلاصه خود بود! با چشمانی سرشار از زندگی و شور که  بارقه تیزهوشی از آن می تابيد. و طنین صدا و لهجه‌ای که گویی روستایی خراسانی در صحرایی دور دست اما آشنا با شما حرف می زند. وقتی با او دست می‌دادی، سرپنجه استخوانی اش محکم بود. مثل گیره ای قایم دست را نگاه می‌داشت. در چشمانت نگاه می‌کرد و مکث می‌کرد. مرا معرفی کردند: «ایشان نماینده شیرازند!» گفت: «بِچه جانم! نماینده اخلاص باش، الخلاص فی الاخلاص!» این تعبیر مرا با خودش برده بود. 🔸نشستیم. جمعی حدود پانزده تا بیست نفره، مرحوم آیت الله محی‌الدین حائری شیرازی امام جمعه شيراز هم بود. گفتگوهایی و از هر دری سخنی. ناگاه صدای ناخوشایندی به گوش رسید! زود چند نفر که نزدیک‌تر به بهلول بودند، به نوجوان ده دوازده ساله ای  که  در گوشه‌ای نشسته بود، نگاه تند ملامت آمیزی کردند، که یعنی ماجرا از ایشان است. بهلول برخاست. به طرف نوجوان که چهره‌اش قرمز شده بود رفت. دو زانو جلوی نوجوان نشست خم شد صورت و دست نوجوان را بوسید، گفت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. إنّ النفس لَامّارة بالسوء الا ما رحم ربّی، آقایان عزیز من نزدیک صد سالمه، مریض هم هستم، این صدای ناخوشایند از من بود. از همه شما معذرت می‌خواهم. از این نوجوان صد بار معذرت می‌خواهم که نگاه شما او را شرمنده کرد و چهره‌اش سرخ شد و سرش را پایین انداخت.» چه مجلسی شد! بغض‌هایی که ترکید و آيت‌الله حائری که سر بر زانو نهاده بود و با صدای بلند گریه می‌کرد.  🔸در راه که برمی‌گشتیم، اقای حائری سکوت کرده بود. سکوتی سنگین، من هم در بهت و سکوت بودم. ناگاه رو به من کرد و گفت: «شیخ بهلول در خاکسار کردن نَفْسش بی رحم است. برای همین به او عنایت شده است. چیزهایی به او داده‌اند که به هر کسی نمی دهند.» زمزمه کرد: نه در اختر حرکت بود و نه در قطب سکون گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند 📌برگرفته از: روزنامه اطلاعات، یکشنبه ۲۸ أبان ماه ۱۴۰۲ @aghle_aashegh
🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد 🔸سلام بر «ماه پیامبر اعظم» که باب ورود به «ماه خدا» است. 🌷سلام بر «ماه ولایت» که ماه تمسک به حبل الله المتین و عروة الوثقی برای عروج از فرش غرائز به عرش فرائض است... 🌹سلام بر ماه موالید عظیم شجره ولایت؛ از خورشید عالم تاب أرض مقدس کربلا تا خورشید ولایت عظمی؛ الذی وعده الله به الأمم و یجمع الله به الکلم و یلم به الشعث ... 🙏 ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحرخیز که صاحب نفسانند 🌹🌸🌷 @aghle_aashegh