.
🟥 بیانات #بسیار_مهم و قابل تـوجه
استاد سید مهدی حسینی رکن آبادی :
🔵 نکته یکم :
برخی از مداحان جوان با اهدافی چون :
🔸یادگیری علوم و فنون مداحی
🔸کسب اعتبار (دیده شدن) در
کنار فلان مداح شاخص
🔸یافتن تریبونهای بهتر
🔸یا به هر دلیل دیگر ...
سعی دارند شاگرد مداحان معروف شوند!
و گاهی در نزد عموم، اظهار می دارند که شاگرد فلان مداح یا فلان مدرّس کشوری هستند!
🔰 باید تاکید کنم که :
1⃣ اولاً :
به جز تعدادی انگشت شمار از مداحان ،
هیچ یک از مداحان، قـابــلیت تــدریس
مداحی را ندارنـ❌ـد و اینان، #فقط_مداحند
(البته اگر مداح پر اشتباهی نباشند!)
پس با سودای یادگیری علوم و فنون مداحی،
به سراغ مداحان معروف نروید؛ مگر مطمئن
باشید شرایط خاص تدریس را دارند.
💭 یک خاطره درس آموز :
یک بار من از آقای #حسن_خلج خواستم که
نحوه اجرای خوبش را تدریس کند؛ با آن که
من طرح درس آن را خودم نوشته بودم.
ایشان صادقانه گفت: من فقط مداحم.
بلد نیستم معلم باشم و درس بدهم.
ای کاش این تقوا و صداقت در رفتار
دیگران هم بود.
📛 برخی از آنان که امروزه تدریس می کنند :
1. #آموزش_دقیقی ندیده اند ‼️
2. #طرح_درس ندارند ‼️
3. معلم نیستند ‼️
4. #سودای_کسب_درآمد و زر اندوزی دارند‼️
(خوب است بررسی کنید چه میزان حق
الزحمه طلب می کنند!💵)
5. و از همه مهم تر بر اساس #تجربیاتشان
درس می دهند ‼️
⚠️ تجربیاتی که معلوم نیست قابل دفاع
باشد! به عبارت دیگر #محتوای_علمی ندارند ⛔️
2⃣ ثانیاً :
امروزه علوم و فنون مداحی بسیار #گسترده
شده است؛ در علوم مداحی، هشت شاخه
مهم را میتوان نام برد که یکی از آنها تاریخ
اسلام است و خود چند زیرشاخه دارد :
➕ مقتل شناسی
➕ راههای بهره گیری از مقاتل
➕ فنون مرثیه خوانی
➕ آسیب شناسی (تحلیل روضه های دروغ)
در همین بحث فنون مرثیه خوانی، بحث
«زبان حال سرایی» پیش می آید که خود
چند زیر شاخه دارد :
♦️کلیات زبان حال شناسی و آسیب شناسی آن
♦️شناخت فرهنگ و معارف شیعی (امام شناسی)
♦️فن بیان
🧐 #سوال_مهم :
چه کسی سراغ دارید بر تمام این علوم
مسلط باشد ⁉️
✅ پس نتیجه می گیریم :
هریک از این شاخه ها را #جداگانه، باید
فردی با سواد و با تجربه خاص علمی و
فنی در آن رشته تدریس کند.
🔵 نکته دوم :
امروزه «شاگردکسی بودن» در بسیاری از
موارد، مفهوم خود را از دست داده است❗️
چرا؟
به چند دلیل :
«شاگرد کسی بودن» در قدیم بدرستی معنا
داشت که فرد از ابتدا در محضر یک استاد
چه خوب، چه متوسط زانو میزد و با شیوه
او رشد می کرد و نهایتا «تالی تلوِ» او می
شد. اما امروزه از جوانان، کم تر کسی را
می شناسیم به این سنت عمل کرده باشد.
یعنی فقط پیش یک نفر شاگردی کرده و به
هویت فکری و فنی استادش دست یافته
باشد.
⭕️ اکثر افراد به این توهّم دچارند که
چون چند ساعت محدود پای درس مداحیِ
کسی نشسته اند، پس شاگرد او شده اند!
برخی فکر می کنند چون به سبک کسی
می خوانند، پس شاگرد او هستند!
⚠️ برخی پای همه مدرسی می نشینند
ولی نظرات هیچ یک را در اجرایشان اعمال
نمی کنند و با هر موجی به سمتی می روند!
پس به این معنی است که در آموزش به
هویت فکری دست نیافته اند و نمی توان
حدس زد پیش چه کسی شاگردی کرده اند!
♨️ از همه مهم تر، اینکه اگر کسی با گل
خوشبو نشسته باشد بوی آن گل را می گیرد...
لازم نیست ادعایی کند! اگر کسی شاگردی
در محضر کسی- مثلا استاد انسانی- را ادعا
کرد، مستمعان هوشیار خیلی زود میفهمند
سخن او چقدر به حقیقت نزدیک است!
- @ahaat_ir | آموزش مداحی -
روضه | دوشنبه ی اول ماه ذی الحجه96 -بخش چهارم - حاج حسن خلج.mp3
21.06M
آهات | آموزش مداحی
. ◾️روضه امام باقر روحی فداه 🎙 حاج #حسن_خلج ♦️ مرکب خوانی همایون اصفهان شور دشتی بعلاوه الحان عربی
.
🖤 #متن_روضه امام باقر روحی فداه
🎙 با نوای : حاج #حسن_خلج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت
دیدیم تمام غصه را در چشمت
چشمان تو از روضۀ مکشوف پر است
[ ااای آقااا ااای آقااا ااای آقاااا... قربون دلت برم ]
چشمان تو از روضۀ مکشوف پر است
پیداست تمام کربلا در چشمت
🔖 شاعر : سید علی محمد نقیب
📍 قالب : رباعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بار بلا به دوش کشیدم به کودکی
[ ماها که آدمای معمولی هستیم، معمولا این جوریه دیگه، شاید خاطرات الآنمون خیلی به یادمون نَمونه، اما بچگی ها هر چی دیدیم و هر چی شنیدیم و هر بلایی سرمون اومده و هر خاطره ای داشتیم تازهٔ تازه برامون همیشه هست، چه برسه به این آقا که حجت خداست، هیچ وقت هیچ چیزی فراموشش نمی شه... ]
بار بلا به دوش کشیدم به کودکی
یک صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
[ الحمدلله بوی محرم داره میاد، حسینی ها کم کم دارن هوایی کربلا میشن اقا جان، هر چی میخوای رزق و روزیِ گریه بگیری امروز بگیر دامن امام باقر رو، الحمدلله دلها آماده ی آمادست، احتیاج به هیچی نداری، منم شعرم رو بخونم شماها برا آقاتون زار بزنید... ]
بار بلا [ یه آقازادهٔ سه سال و خوردهای، چهار ساله ... ]
بار بلا به دوش کشیدم به کودکی
یه صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
[ آقا یکمیشو برای ما میگی؟ ]
از خیمهگاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمههام دویدم به کودکی
[ ای وای آقا... ای وای آقا....
الحمدلله معلومه محرمت آباده؛ سالی که نکوست از بهارش پیداست! بوی محرم اومده این جور ابری شدی و میباری، بلکه ان شاالله امسال محرم خیابون بین الحرمین، تل زینبیه، خیمهگاه، پایین پا... ]
از خیمهگاه [ اینو دوباره می خونم چون بعدیش سنگین تره باید بتونی تحمل کنی ]
از خیمهگاه تا ته گودال قتلگاه...
[ دوست داری روضه خوان باشی نه؟ درست فرمودند، چقدر خوب فرمودند، که ما بودیم کربلا طبق فرمایش امیرالمومنین، دلمون برا غربت آقامون می تپه، اصلا روضه نخون خودت بگو... ]
از خیمهگاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمههام دویدم به کودکی
[ زخمُ زدم، حالا می خوام نمک بریزم، انشا الله تا آخر ماه صفر باهاش بسوزی ]
وقتی که در مقابل من عمه را زدند
[ قربون چشماتون برم، قربون اشکاتون برم؛ کدوم عمه؟ هم عمه جانم زینب هم عمه کوچولوم رقیه... وقتی یه لشکر وحشی حمله کنن بچه چی کار می کنه؟ ]
وقتی که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار کشیدم به کودکی
[ یک تار مو اگر از سر جون، غلام ابی عبدالله کم بشه، میارزه که عالم رو خدا کن فیکون کنه؛ چه برسه کسی به سایه زینب چپ نگاه کنه... اینو بدون تا بعدا مطلبو عرض کنم، اما هزاران غیر امام اگر برا امام سیلی بخورن در برابر یه سیلیای که امام بخوره چیزی نیست... ]
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
[ ااااای حسین... ناله محرمی میخوام، اااای حسین... اما همون جوری که توهین و جسارت به امام، برترینِ توهین ها و جسارته، همون جوری که عطش ابی عبدالله، برترین عطش روز عاشورا حتی نسبت به علی اصغر حسین... همون جور صبر امام بیشترِ، توان امام بیشترِ، تحمل امام بیشترِ، لذا تا شمر بی ادبی کرد گفت عمه حالا فهمیدم رقیه چی کشیده... آخ عمه کوچولو...
کار به اینجا رسید... ]
آن شب که در خرابه سر آمد میان ما
با عمه جان رقیه خمیدم به کودکی
[ عمه جانم نشست به حرف زدن با باباش، منم اومدم کنارش نشستم، گفتم عمه جان اجازه میدی منم دو کلمه حرف بزنم با بابابزرگم؟ بفرما عزیز دلم، بفرما قربونت برم. یک کلمه گفته امام باقر... بابابزرگ... ]
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
[ حـسـیـن... چی بگم که دست بالای دست بسیار است؟ چی بگم که غم رو غمه؟ ]
🔖 شاعر : قاسم نعمتی
📍 قالب : غزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنچه من دیدم ندیده هیچ کس
حبس شد در سینه از غصه نفس
مرد های کاروان در خاک و خون
بانوان از غصه نزدیک جنون
مادران کف بر کف از سوز جگر
از تن فرزند ها بردند سر
گل نماند آنجا عدو پرپر نکرد
رحم حتی بر علی اصغر نکرد
[ عیب نداره، بذار بگیم دیگه، محرمه،
پریشانی اقتضا محرمه...]
علی لای لای علی لای لای
علی لای لای علی لای لای
- @ahaat_ir | آموزش مداحی -