آهات | آموزش مداحی
. دم از عشق میزنند! کدام عاشقی معشوقش را چنین صدا میزند؟! 💔 دم از محبت میزنند! عاشقی که معشوق را به
.
سالها قبرت مخفی ماند. سالها. ترس داشتند. از آتش زدنت بدنت. تو بابای مهربانی بودی. هم برای مردم هم برای اهل خانه ات. امام بودی. سکوتت حق. کلامت حق. غرشت حق. شمشیرت حق. نگاهت حق. قدمت حق. هر آنچه از حق میگفتند از شما بود. شما بودی که حق دیده شد. نور شما بود.
از روزی که عالم اجازه زیارت قبرت را پیدا کرد دنیا صاحب #ارزش شد. از روزی که ضریحت را ساختند ما خانه دار شدیم. دنیای بدون تو را نمی توانم تصور کنم. نه داد و بیداد راه می اندازم نه لاف میزنم من تو را دوست دارم. ساده. مانند دهاتی ها. مانند همانهایی که از سر زمین صدای موذن که نام تو را میبرد می شنوند و لحظاتی در خیال به نجف سفر میکنند. تو ساده میپوشیدی. ساده زندگی میکردی. کلامت برای ساده دلان ساده بود. لباس ارزان میپوشیدی. غذای سیر نمیخوردی. شیوه ت مانند پیامبر بود. حرف حق میزدی. از حق دفاع میکردی. خلاصه آنکه بنده خدا بودی. بارها آنهایی که خدایت خواندند تنبیه کردی. بندگیت در اوج بود. چنان غرق بودب در خدا که تیر از پایت می کشیدند. علی جان حقت نبود.
از ابن ملجم گله ای نیست. نطفه و خوراک و دوست و هزار دلیل برای دلیل تبدیل به شقی ترین شد داشت. علی را دیده بود. نشناخت. به چشم ظاهر. از نزدیکترین جایی که ما خیال آن را هم نمیتوانیم بکنیم. ولی نشناخت. نشناخت زد و خود را به خاک سیاه نشاند. او جسم علی را آزرد. علی جان حقت نبود.
دم از #عشق میزنند. کدام عاشقی معشوقش را چنین صدا میزند. مستی چیست؟ #مستی نام علی را میثم می داند. خرما فروشی که گاهی امام جای او بساطش را می گرداند. خرما فروشی که زبان به فضائل علی می گشود. خواب و خوراکش علی بود. خرما فروش یکی از آنها بود. سلمان و مالک و ابوذر بماند. حالا با چشمانی اشک بار مینویسم خانم خانه مولا از فاطمه گرفته تا ام البنین چنان قربان صدقه اش می رفتند که تاریخ را توان کشش کلماتشان نیست. روحی لروحک الفدا را با پهلوی شکسته گفت تا اینکه ما بفهمیم این نام #حُرمت داد. اشک از صورت علی پاک میکرد. و به پهلوی مبارک میزد و میفرمود : #اباالحسن! علی جان! حالا هی نامت را به اشکالی صدا بزنند که باید برای آن زار زد.
دم از #محبت میزنند. عاشقی که معشوق را به حساب نیاورد #نوبر است. عاشقی که یک بار نهج البلاغه باز نکرده یک بار حدیث معرفت به نورانیت نخوانده یک بار بصائر نخوانده یا پای درس سید احمد مستنبط ننشته و القطره را تحویل نگرفته نوبر است. عاشقی بدون شناخت شاید هر جایی جواب باشد اما اینجا #معرفت است که خریدار دارد و معرفت ستون عاشقی است. حتی زیارتشان باید عارفا به حقه باشد.
✍ محمد برزین
- @ahaat_ir | آموزش مداحی -