فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ : ای حرمت ملجا درماندگان
در وصف امام رضا علیه السلام
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
قسمت اول
شهادت امام رضا عليه السلام
اما كيفيت شهادت جگر گوشه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به روايت اَباصَلْت كه گفت: روزى در خدمت حضرت امام رضا عليه السلام ايستاده بودم، امام عليه السلام فرمودند: داخل قُبّه هارون الرشيد شو و از چهار طرف قبر به اندازه يك كف خاك بياور، چون آوردم، آن را بوئيد و آن قسمتى را كه از جلو و عقب قبر بود انداخت و فرمودند: مأمون مى خواهد (قبر پدر خود را قبله قبر من نمايد و) مرا در اين مكان دفن كند، هنگام كندن زمين، سنگ سخت بزرگى ديده مى شود كه اگر تمام كلنگ زنان اهل خراسان جمع شوند نمى توانند آن را بكنند سپس آن قسمتى از خاك را طرف قبله بود بوئيد و فرمودند: بزودى قبر مرا در اين موضع حفر خواهند كرد، چون زمين را كندند از جانب سر رطوبتى ظاهر مى شود و به دعايى كه به تو ياد مى دهم بخوان تا به قدرت خدا آب جارى شود، و قبر از آب پر مى شود و ماهيان ريز ظاهر مى شوند و اين نانى كه به تو مى دهم در آب ريز ريز كن تا ماهيان بخورند، آن وقت ماهى بزرگى ديده مى شود و همه ماهيان كوچك را مى بلعد و مى رود.
🆔 @ahadis_tollab
چون ماهى رفت دستت را داخل آب كن و دعايى كه به تو ياد مى دهم بخوان تا آب به زمين فرو رود و قبر خشك شود، و بدان اين كارها را فقط در حضور مأمون انجام بده، و فردا اين فاجر مرا به مجلس خود دعوت مى كند، فَاِنْ أَنَا خَرَجْتُ مَكْشُوفَ الرَّأْسَ فَتَكَلَّمْ اُكَلِّمْكَ، وَ اِنْ خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلا تُكَلِّمْنى (پس اگر من از منزل مأمون خارج شدم و سرم را نپوشانده بودم با من صحبت كن و من با تو صحبت خواهم كرد و اگر خارج شدم و سرم را پوشانده بودم )بدان كه مرا مسموم كردهاند و تو در اين حالت) با من صحبت مكن، ابو صلت گويد: فردا صبح امام عليه السلام نماز صبح را خواند و در محراب نشست و منتظر مأمورين مأمون بودند، كه آنها آمدند و امام عليه السلام كفشهاى خود را پوشيد و عباى خود را بر دوش انداخت و وارد بر مجلس مأمون شد و من هم در خدمت آن حضرت بودم.
چون نگاه كردم ديدم طبقى از ميوه هاى مختلف نزد مأمون بود و او خوشه انگورى را كه قبلاً زهر را در بعضى از دانه هاى آن فرو كرده بود در دست داشت و از بعضى از دانه هايى را كه به زهر آلوده نشده بود، براى رفع تهمت زهر مار مى كرد، چون نظرش به آن حضرت افتاد، مشتاقانه از جاى خود برخاست و دست بر گردن مباركش انداخت و پيشانى آن حضرت را بوسيد و آنچه از لوازم احترام و اكرام ظاهرى بود لحظه اى فروگذارى نكرد، آن حضرت را بر بساط خود نشانيد و آن خوشه انگور را به وى داد و گفت اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اين انگور بهتر نديده ام، حضرت فرمودند: شايد انگور بهشت از اين بهتر باشد، مأمون گفت از اين انگور بخور، حضرت فرمودند: تُعْفِينى عَنْهُ فَقالَ لا بُدَّ مِنْ ذَلِكَ (مرا از خوردن اين انگور معاف بدار، مأمون گفت چاره اى از آن نيست و بايد بخورى) مگر با همه اين اخلاصى كه از من مشاهده مى كنى مرا متهم مى دارى، اين چه فكرى است كه نسبت به من دارى، سپس آن خوشه انگور را گرفته و چند تاى ديگر خورد و دوباره به دست آن حضرت داد و دستور داد به خوردن انگور، آن امام مظلوم چون 3 دانه از آن انگور زهرآلود خورد، حالش دگرگون شد و باقى خوشه را بر زمين زد و از مجلس برخاست.
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)
🆔 @ahadis_tollab
قسمت دوم
فَقالَ الْمَأْمُونُ اِلى اَيْنَ، فَقالَ عليه السلام اِلى حَيْثُ وَجَّهْتَنى (مأمون گفت به كجا مى روى، فرمودند به آنجا كه مرا فرستادى) آن حضرت غمگين و ناراحت سر مبارك را پوشانيد و از خانه مأمون بيرون آمد و من با آن حضرت صحبت نكردم تا اينكه به خانه رسيديم و دستور داد در را ببندم، رنجور و نالان بر بستر خود آراميد و من محزون و غمگين ايستاده بودم اِذْ دَخَلَ عَلَىَّ شابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ، قَطَطُ الشَّعْرِ، اَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضا (ناگهان جوان زيبا روى، با موهاى مشكى كه شبيه ترين مردم به امام رضاعليه السلام بود وارد شد، به سوى او رفتم و گفتم از كجا داخل شدى من درها را بسته بودم؟ فرمود: اَلَّذى جاءَ بى مِنَ الْمَدينةِ فى هذَا الوَقْتِ، هُوَ الَّذى اَدْخَلَنى الدّارَ وَالْبابُ مُغْلَقٌ (آن كسى كه در اين لحظه مرا از مدينه (به خراسان) آورد، همان كسى است كه از درهاى بسته مرا داخل كرد) پرسيدم تو كيستى؟ فرمود اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ، يا اَبا الصَّلْتِ اَنَا مُحَمَّدُ بنُ عَلِىٍّ ثُمَّ مَضى نَحْوَ اَبِيهِ (من حجت خدا بر تو هستم، اى اباصلت من محمد بن على هستم سپس به اتاقى كه امام رضا عليه السلام بود رفت، چون چشم آن امام معصوم به فرزندش افتاد از جا برخاست و او را در آغوش كشيد و او را به سينه خود فشرد و پيشانى او را بوسيد و او را در فراش خود نشاند، امام محمد تقى عليه السلام روى مبارك پدر را مى بوسيد، و در اين حال امام رضا عليه السلام با فرزندش از اسرار امامت و ولايت و خزائن علوم در ميان مى گذاشت كه من نمى فهميدم، و پس از آن روح مقدس آن حضرت به ملكوت اعلى پيوست.)
کتاب احادیث الطلاب ص 929
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
قسمت سوم
سپس امام محمد تقى عليه السلام فرمود اباصلت به داخل اين خانه برو و آب و تخته بياور، عرض كردم آنجا نه آب است و نه تخته، فرمودند: آنچه گفتم انجام بده، چون به داخل رفتم آب و تخته را ديدم و آنها را آوردم و چون خواستم در غسل دادن كمك كنم فرمودند: هستند كسانى كه به من كمك كنند و ملائكه مرا در امر غسل، يارى مىكنند، چون از غسل فارغ شد فرمودند: داخل شو دو كفن و حنوط بياور، چون داخل شدم، سبدى ديدم كه كفن و حنوط بر روى آن گذاشته بودند، و هرگز آن را در خانه نديده بودم، آنها را برداشتم و آوردم و پدر بزرگوار خود را كفن كرده و حنوط نمود و با ملائكه و ارواح انبياء نماز گذاردند.
سپس امام محمد تقىعليه السلام فرمودند: تابوت را بياور، گفتم منظورتان اين است كه به نزد نجار بروم و تابوت بياورم؟ فرمودند: از داخل خانه بياور، چون به داخل خانه رفتم تابوتى ديدم كه هرگز در آنجا نديده بودم، آن حضرت را در تابوت گذاشت و دوباره 2 ركعت نماز خواند و هنوز از نماز فارغ نشده بود كه تابوت به قدرت خداوند از زمين جدا شد و سقف خانه باز شد و به طرف آسمان رفت و از ديدهها ناپديد شد. چون از نماز فارغ شد عرض كردم يابن رسول الله اگر مأمون بيايد و آن حضرت را از من طلب كند در جواب او چه بگويم؟ فرمودند: به زودى او را بر مى گردانند، سپس فرمودند، اگر پيامبرى در مشرق از دنيا برود، و وصى او در مغرب وفات كند، خداوند اجساد مطهر و ارواح پاك آنها را در اعلا عليين با يكديگر جمع نمايد، حضرت در اين سخن بود كه سقف خانه دوباره شكافته شد و آن تابوت فرود آمد و امام محمد تقىعليه السلام جنازه پدر را از تابوت خارج كرد و در فراش به طورى خوابانيد كه گويا او را غسل نداده و كفن نكرده، سپس فرمود: برو درب خانه را باز كن تا مأمون داخل شود، چون درب خانه را باز كردم مأمون را ديدم با غلامان خود بر در خانه ايستاده بودند.
🆔 @ahadis_tollab
مأمون داخل خانه شد و به نوحه و زارى و گريه و بى قرارى آغاز كرد و گريبان خود را چاك زد و دست بر سر فريادكنان مى گفت اى سيد و سرور در مصيبت فوت خود، دل مرا به درد آوردى، و داخل اتاقى كه امام عليه السلام بود شد و نزديك سر امام رضاعليه السلام نشست و گفت شروع كنيد به تجهيز آن حضرت و امر كرد قبر شريف آن حضرت را حفر كنند، چون حفر كردند آنچه كه امام رضا عليه السلام گفته بود اتفاق افتاد و چون مأمون آب و ماهيان و موارد ديگر را ديد گفت: امام رضا عليه السلام در حال حيات معجزات و كارهاى خارق عادت زيادى را از او ديده ايم و بعد از وفات هم، معجزات و كراماتى را به ما نشان مى دهد.
يكى از وزراى مأمون (به قدرت خدا چنين گفت) اى مأمون آيا مى دانى امام رضا عليه السلام در ضمن آن كرامات، تو را به چه چيزى خبر داده است؟ مأمون گفت نمى دانم، وزير گفت: اَخْبَرَكَ اَنَّ مُلْكَكُمْ يا بَنىِ الْعَبّاسِ مَعَ كَثْرَتِكُمْ وَ طُولِ مُدَّتِكُمْ مِثْلُ هذِهِ الْحِيتانِ حَتَّى اِذا فَنِيَتْ آجالُكُمْ (آن جناب اشاره كرده به اينكه سلطنت و پادشاهى شما بنى عباس، مانند اين ماهيان است و با وجود زيادى دولتى كه داريد، پادشاهى شما منقضى است) و خداوند شخصى را بر شما مسلط مى كند همانطور كه ماهى بزرگ، ماهيان كوچك را بلعيد، شما را هم از روى زمين بر مىاندازد، مأمون گفت راست مى گويى، سپس آن جناب را دفن كرد و مراجعت نمود. 🆔 @ahadis_tollab
ابوالصلت گفت: بعد از آن مأمون مرا طلبيد و گفت به من ياد بده آن دعايى را كه خواندى و آب فرو رفت، گفتم به خدا قسم آن را فراموش كردم، باور نمى كرد با آنكه راست مى گفتم، لذا دستور داد كه مرا به زندان ببرند و يكسال در زندان او بودم، چون دلتنگ شدم، شبى بيدار ماندم و به عبادت و دعا مشغول شدم و انوار مقدس محمد و آلش صلى الله عليه وآله وسلم را شفيع قرار دادم و خداوند را به حق آنان قسم دادم كه مرا از اين زندان نجات دهد، هنوز دعايم تمام نشده بود كه ديدم، حضرت امام محمد تقى عليه السلام در زندان نزد من حاضر است و فرمود: يا اَبَاالصَّلْتِ ضاقَ صَدْرُكَ، فَقُلْتُ اِى وَ اللَّهِ، قالَ عليه السلام قُمْ فَأَخْرَجَنى( اى ابوالصلت سينه ات تنگ شده است؟ گفتم آرى به خدا قسم، فرمودند برخيز سپس مرا از زندان خارج كرد.) و زنجير خود به خود از پاى من جدا شد و دست مرا گرفت و از زندان بيرون آورد و نگهبانان و غلامان، مرا مى ديدند ولى قدرت سخن گفتن نداشتند، چون مرا از درب زندان بيرون آورد، فرمود: اِمْضِ فى وَدائِعِ اللَّهِ، فَاِنَّكَ لَنْ تَصِلَ اِلَيْهِ وَ لا يَصِلُ اِلَيْكَ اَبَداً (تو در امان خدا هستى، ديگر هرگز تو مأمون را نخواهى ديد و او هم تو را نخواهد ديد) و چنان شد كه آن حضرت فرمود.
کتاب احادیث الطلاب ص 930
🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋🕋
کانال احادیث الطلاب در(ایتا)
🆔 @ahadis_tollab
🌼خیر در برابر خیر
✍از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد. زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است. لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد. زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید. خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
💥جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش برد و آن را به زمین گذاشت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚 ثواب الاعمال، صفحه ۱۲۶
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◾️◾️◾️◾️حدیث 1288
فرزندان در باره والدین چه فکری میکنند؟
3199 - وَ قالَ الامام الرضا عليه السلام: بَرُّوا اَوْلادَ كُمْ وَ اَحْسِنُوا اِلَيْهِمْ فَاِنَّهُمْ يَظُنُّونَ اَ نَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ
با فرزندان خود خوشرفتارى نمائيد و به آنها احسان كنيد، چون آنها گمان مى كنند كه شما روزى آنها را مى دهيد.
کتاب احادیث الطلاب ص 936ََ
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🌺#حکم_بروز_حدث_اصغر_در_بین_غسل🌺
📤پرسش کاربر در گروه:
اگر هنگام غسل کردن باد معده از ما خارج شود، آیا غسل ما باطل است؟
مرجع: سیستانی.
📤پاسخ:
از نظر آیه الله سیستانی، اگر در بین غسل، باد معده خارج شود یا ادرار شود، لازم نیست غسل را از نو شروع کنید، بلکه میتوانید همان غسل را کامل کنید، ولی برای نماز و سایر کارهایی که نیاز به طهارت دارد، باید وضو بگیرید.
نظر مراجع نسبت به بروز حدث اصغر در بین غسل:👇
✍آیات عظام: خمینی، خامنه ای، سیستانی، شبیری زنجانی، نوری همدانی: لازم نیست غسل را مجددا شروع کند، بلکه میتوانید همان غسل را کامل کنید، ولی برای نماز و سایر کارهایی که نیاز به طهارت دارد، باید وضو بگیرید.[1]
✍آیات عظام: گلپایگانى، فاضل، صافى: مى تواند غسل را تمام نماید و بعد وضو بگیرد؛ ولی بهتر است به قصد آن چه بر ذمّه او است، غسل را احتیاطاً از سر بگیرد؛ اما در هر صورت وضو بعد از غسل برای نماز و سایر کارهایی که مشروط به طهارت است، واجب می باشد.
✍آیه الله بهجت: به قصد وظیفه واقعی غسل را مجددا شروع کند و بنا بر احتیاط براى نماز و کارى که وضو لازم دارد، وضو بگیرد.
✍آیه الله مکارم شیرازی: بنا بر احتیاط واجب باید غسل را از سر گیرد و براى نماز و مانند آن، وضو نیز بگیرد.[2]
✍آیه الله وحیدخراسانی: بنا بر احتیاط واجب باید غسل را از سر گیرد و براى نماز و مانند آن، وضو نیز بگیرد و یا اینکه غسل را تمام کرده و اعاده نماید و وضو هم بگیرد.[3]
📚منبع:
۱. توضیح المسائل (محشی)، ج1، ص230، سؤال 185؛ منتخب المسائل، ص 22، م 43.
۲. توضیح المسائل (محشی)، ج1، ص230، سؤال 185.
۳. منهاج الصالحین 1386، ج 2، ص 62، م 205.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
زناشویی
رابطه زناشویی بین زوجین نه تنها موجب دلبستگی و افزایش مهر و محبت در بین آنان می شود بلکه موجب بهبود خلق وخو و تنظیم فشار خون ،رفع استرس، بالابردن اعتماد به نفس و نیز خواهد شد.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 اشتباهی که پدر و مادر را از چشم بچه می اندازد!
«استاد تراشیون»
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
💠 اثر زیارت قبور ائمّه علیهمالسلام
زيارت اهل قبور بسيار فائده دارد، بالأخصّ زيارت قبور علماء و شهداء و مقرّبان درگاه خدا.
زيارت قبور ائمّه عليهمالسّلام حكم دخول در آب كرّ دارد كه زائر را پاک و از هر آلودگی منزّه میسازد.
چون نتيجۀ زيارت ارتباط با روح متوفّی است و زيارت كننده از آن روح مَدد میگيرد؛ بنابراين هر چه روح متوفّی پاکتر و عالیتر باشد، زائر بهرۀ بيشتر و وافرتری خواهد برد.
روح متوفّی به قبر خود ارتباط بيشتری دارد و لذا زيارت ارواح در سر قبورشان اثر بيشتری دارد. و لذا مؤمن زائر بواسطۀ دريچۀ قبر، خود را به روح آن معصوم و مقرّب درگاه خدا مرتبط نموده و بدينوسيله با تمام فُسحت عالَم معنی و ارواح ارتباط پيدا میكند و بهره میگيرد.
مشهور است كه در سر قبر علماء حاجت بيشتر برآورده است، و اصولاً در جاهائی كه مردمان بزرگ و اولياء خدا دفن شدهاند نورانيّت و وحدت بيشتر است؛ و محسوس است كه آن بقاع و اماكن روشنی و سعۀ خاصّی دارد و گرفتگی و تاريكی ندارد، به خلاف قبور كفّار كه تاریک است و خسته كننده و موجب قبض و تنگی میگردد.
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 معادشناسی، ج۳، ص۲۲۷
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
آیت الله العظمی جوادی آملی:
«خيلی از ماها مشكلمان اين است كه در موقع نماز حواسمان جمع نيست، تمركز نداريم،علتش اين است كه بيرون از نماز را مواظب نيستيم؛ آن كه بيرون از نماز مشكلی ندارد در نماز حالت او عادی است، او كاملاً تمركز دارد.»
خطبه های نماز جمعه ۷۵/۴/١۵
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔸از امام صادق علیه السلام روایت است كه مى فرمود: به عیسى بن مریم علیه السلام دو حرف (از اسم اعظم ) داده شد كه با آن ها كار مى كرد (و معجزه مى نمود)،
و به موسى علیه السلام چهار، به ابراهیم علیه السلام هشت ، به نوح علیه السلام پانزده و به آدم علیه السلام بیست و پنج حرف داده شده بود،
و خداى متعال تمام این ها را یكجا براى محمد صلى الله علیه و آله گرد آورد.
همانا اسم اعظم هفتاد و سه حرف است كه هفتاد ودو حرف آن را به محمد صلى الله علیه و آله داده و تنها یك حرف از او مستور مانده است .
✍🏽 «محمد بن یعقوب شیخ کلینی، اصول كافى ج 1، ص 230. »
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤پیامبر شهید شدند یا رحلت کردند 🖤
⛔️آیا دو زن پیامبر ایشان را مسموم کردند ⁉️
(پاسخ: مرتضی کهرمی )
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
ﺳﺎﺭه، ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ (ص) ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
– ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪهﺍﯼ؟
– ﻧﻪ
- ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
– ﻧﻪ
– ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪهﺍﯼ؟
– ﺷﻤﺎ همیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎه ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪهﺍﻡ، ﺁﻣﺪهﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ؛ نه جامهای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی ام را بگذرانم.
– ﺗﻮ ﮐﻪ در مکه روزگاری ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻥِ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ، ﭼﻄﻮﺭ شد که ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟
– ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯهﺧﻮﺍﻧﯽ سراغ من نمیآید، فراموش خاص و عام شدهام، به سختی زندگی میکنم.
✳️ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
🔻عجیب ﺭﻭﺍیتی است! هم عجیب و هم ﻏﺮﯾﺐ!
🔺ﯾﮑﯽ ﺍینکه ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪه ﺑﻮﺩه، ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ هم ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎه ﺍﻭ ﺑﻮﺩه است.
🔺ﺩﻭﻡ ﺍینکه ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪه ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ.
🔺ﺳﻮﻡ اینکه ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!
❇️ ﺧﺪﺍﯾﺎ! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ تو ﺍﺳﺖ؟
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◾️◾️◾️◾️حدیث 1285
بیماری برای مومن و کافر چگونه است؟
3196 - وَ قالَ الامام الرضا عليه السلام: اَلْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِيرٌ وَ رَحْمَةٌ، وَلِلْكافِرِ تَعْذِيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ اِنَّ الْمَرَضَ لا يَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى لا يَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ
بيمارى براى مؤمن رحمتى از جانب خدا، و موجب پاك شدن او از گناه است، و براى كافر سبب عذاب و دورى از خداست، پس درد هميشه همراه مؤمن است تا براى او گناهى نباشد
کتاب احادیث الطلاب ص 935
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
👈 پرسیده شده از: دفتر آیت الله العظمی خامنهای؛
⁉️ اگر خانمی در عقد دائم وظایف زناشویی را انجام دهد و در مواقعی که شوهر در منزل نیست، بدون اجازه او بخواهد برای تدریس از منزل بیرون برود، چه حکمی دارد؟🧐
✅ در عقد دائم، خروج زن از منزل بدون اجازه شوهر، جایز نیست.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
#زردچوبه
خاصیت های بی نظیر زردچوبه
جلوگیری از سرطان٬کاهش قند خون٬جلوگیری از آلزایمر٬ضد درد٬رفع دندان درد٬ضد ورم
جهت بند آمدن سریع خونریزی کمی زردچوبه روی زخم بریزید سریع خون ریزی قطع میشود.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔸معاویه براى كشتن امام حسن (ع )، پیش خود طرحى ریخت و آن این بود، توسّط جاسوسان خود، با چهار نفر از منافقین تماس گرفت ، و براى هریك از آنها، یك نفر جاسوس تعین كرد تا محرمانه به تك تك آن چهار نفر بگویند كه اگر امام حسن (ع ) را با زهر و یا اسلحه بكشند،
دویست هزار درهم جایزه دارند،
بعلاوه از جانب معاویه براى فرماندهى یكى از گردانها منصوب خواهند شد، و معاویه یكى از دختران خود را همسر او مى كند.
آن چهار نفر عبارت بودند از عمربن حریث ، اشعث بن قیس ، حجربن حارث ، شبث بن ربعى .
جاسوسان هر كدام جداگانه ، هر یك از آنها را مخفیانه دیدند و پیام معاویه را به آنها ابلاغ نمودند. این موضوع به اطلاع امام حسن (ع ) رسید، آن حضرت زیر لباس خود زره مى پوشید و همواره مراقب منافقین بود و حتّى در نماز در زیر لباس خود زره مى پوشید.
روزى یكى از آن چهار نفر آن حضرت را هدف تیر قرار داد، ولى بخاطر همان زره، تیر در او اثر نكرد.
سرانجام امام حسن (ع ) توسّط جعده دختر اشعث بن قیس كه قبلا همسر آن حضرت بود، مسموم شده و به شهادت رسید. هنگامى كه خبر شهادت آن حضرت به معاویه رسید، معاویه به عنوان شكر به سجده افتاد، در آن ایّام ابن عبّاس در شام بود، معاویه او را طلبید، در حالى كه خوشحال بود و خنده بر لب داشت (به عنوان مسخره ) به ابن عبّاس تسلیت گفت و آنگاه پرسید: «حسن بن على (ع ) چند سال داشت ؟»
ابن عبّاس گفت : سن و سال او را همه قریش مى دانند، عجیب است كه مثل تو از آن آگاه نباشد.
معاویه گفت : به من خبر رسیده كه او داراى بچّه هاى كوچك بود.
ابن عبّاس گفت : هر كوچكى بزرگ مى شود، ولى بدان كه كودكان ما بزرگ هستند (و نیازى به ترحّم مانند تو را ندارد) سپس گفت : اى معاویه به چه علّت از وفات امام حسن (ع) شاد و خندان هستى؟ سوگند به خدا، وفات او، اجل تو را به تاءخیر نمى اندازد، و قبر تو را پر نمى كند، و براستى چقدر بقاى عمر تو و عمر ما بعد از امام حسن (ع) اندك است !
✍🏽 «محمد محمدى اشتهاردى، داستان دوستان، جلد 4، حکایات 151 و 152»
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔸چرا به امام حسن(ع)، کریم اهل بیت گفته میشه؟👇
☘ امام مجتبی(ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم تقسیم کردند و نصف آن را در راه خدا به فقرا بخشیدند.
📚منتهی الآمال ج1، ص 417
☘ روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.
📚منتهی الآمال، پیشین، ص 418.
☘ هیچ فقیر و مسکینی از در خانه حضرت ناامید برنگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقرا میرفتند و آنها را به منزل دعوت میکردند و به آنها غذا و لباس میدادند.
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
🔹انتظام کاشمری نقل می کند که خدمت حاج شیخ حسنعلی(ره) نخودکی عرض کردم:
🔻دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و گشایشی در کارم ایجاد شود.
🔹فرمودند:
🔻هر روز صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصا سوره یس غفلت منما!
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا دار مکافات
بیان خاطره بسیار زیبا از مرحوم علامه جعفری
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
#حکایت
✍️مرحوم آخوند ملا عباس تربتی یک وقتی به دکتر رفته بود. نزد شخصی به نام ضیاء الاطباء دیده بود جمعیتی از خانمها و آقایان در صف نشسته اند. ایشان هم نفر آخر نشسته بود. آن پزشک گفته بود آقا شما بی نوبت بیا. گفته بود: نه من نشستهام تا نوبتم برسد.
یک خانمی به نزد ضیاء الاطباء میرود. رسم ایشان این بوده که وقتی بیمار به او مراجعه میکرده، نبض او را میگرفته است. زبان بیمار را میدیده است. و بعد میگفته نسخهٔ قبلی را که برای شما نوشتم بده تا یک نسخۀ جدید برای تو بنویسم.
به او میگوید: خانم نسخهٔ قبلی شما کجا است؟ میگوید: نسخه قبلی را
خوردم. میگوید: یعنی چه خوردم؟ میگوید: مگر شما نگفتید نسخه را باید بجوشانید و بخورید. من جوشاندم و خوردم. پزشک به او میگوید: حیف از آن نانی که شوهرت به تو میدهد. تو این قدر توجه نداری که نسخه را نباید خورد. نسخه را باید میگرفتی تا این را میگوید، جمعیت میخندند.
نوبت مرحوم حاج آخوند که میشود، به این پزشک میگوید چرا این خانم را پیش این همه جمعیت خوار کردی؟ چه حقّی داشتی او را مقابل جمع مسخره کنی؟ حالا اشتباهی کرده است. یک خانمی از روی سادگی این کار را کرده است. تو چه حقّی داشتی؟
و بدینوسیله دکتر را نصیحت می کند و او را متذکر می نماید و دکتر مذکور متنبه می شود
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب
◾️◾️◾️◾️◾️حدیث 1301
چه وقت به بلای جدید مبتلا می شویم؟
3217 - وَ قالَ الامام الرضا عليه السلام: كُلَّما اَحْدَثَ الْعِبادُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ، اَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ
هرگاه بندگان، گناهان جديدى را بياورند كه قبلاً آن را انجام نمى دادند، خداوند (هم) بلاهاى جديدى را براى آنان مى آورد، كه قبلاً از آن آگاه نبودند.
کتاب احادیث الطلاب ص ۹۴۰
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب