eitaa logo
احادیث الطلاب
5.6هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
14 فایل
کپی برداری آزاد است ،نقل احادیث با ذکر کتاب (احادیث الطلاب) بلا مانع است آیدی مدیر کانال👇👇👇 @ahadis_tollab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 همسر آیت‌الله نقل کرده است که مدت شصت سال با ایشان زندگی کردم و در این مدت هیچ‌گاه نسبت به من با سخن نگفت و با من رفتاری تند و خشونت‌آمیز نداشت و با تندی با من صحبت و رفتار نکرد. تا آن زمان که قادر به حرکت کردن و انجام کاری بود، نمی‌گذاشت دیگران کاری برایش انجام دهند. حتی هنگامی که می‌شد، برمی‌خاست و به آشپزخانه می‌رفت و آب می‌آشامید و به من نمی‌گفت. وی غیر از اینکه همسر خوب و مهربان و دوست داشتنی بود، برای من مانند یک صمیمی و همکاری غم‌خوار نیز بود و در کارهای منزل به من کمک می‌کرد. بسیاری از اوقات در کارهای آشپزخانه از قبیل درست کردن غذا، پاک کردن و شستن میوه و وسایل آشپزخانه به من کمک می‌کرد و رفتارشان برای تمامی افراد خانه الگو بود. 📙مجله‌طوبی، اسفند ۱۳۸۴، شماره۳  احادیث الطلاب @ahadis_tollab
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 📚به نقل از حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب