eitaa logo
احادیث الطلاب
6.7هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
15 فایل
کپی برداری آزاد است ، حتی بدون اسم کانال ، فقط نقل حدیث از کتاب (احادیث الطلاب) با ذکر کتاب باشد مثلاً چنین نقل شود ،تحف العقول صفحه ۱۰۲ به نقل از کتاب آداب الطلاب‌ صفحه ۷۵ @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب آیدی مدیر @barkhordar99
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ چرا این همه شرایط ازدواج را می‌کنید؟! ❇️ ‌امان از دست پدر و مادرهایی که نمی‌گذارند با رعایت شرط دین و ایمان و تقویٰ، با یک لقمه‌نانی که بتوانند در بیاورند، با هم کنند! ‌‌ چرا این همه شرایط ازدواج را می‌کنید و جوان‌ها و جامعه را به سمت می‌برید و تسلیم امواج فساد می‌کنید؟ نکنید پدرها و مادرها، برادرها و خواهرها نکنید! ‌ مرد هم عرضۀ درآوردن یک لقمه نان و مُهیا کردن یک محل سکونت معمولی (حتی) در کنار قوم و خویش‌ها یا پیش والدین را داشته‌باشد، مراسم را هم ساده برگزار کند، علما هم خبر کنند و ایشان هم خیلی ساده صیغۀ محرمیت و ازدواج جاری می‌کنند! ‌ بنابراین، این حرف بسیار خوبی است! (مسئولین) و دفترخانه‌های ازدواج هم منصف باشند، سطح خرج ازدواج را آن قدر (اعلام کنند و) بگیرند که مردم از عهده‌اش بر بیایند و شیرینی این‌ها هم یک مختصر آب‌نبات ساده هم می‌شود! ‌ (تکبیر) ◀ چطور این الله‌اکبر را فقط جوان ها گفتند و بقیه نگفتند؟! باید ازدواج ها را ساده کرد. ازدواج آسان ‌ یعنی چه؟ جهیزیۀ دختر کمالات معنوی اوست. مهریۀ مرد عبارت است از کمالات او. ها را سنگین نکنید! مشکلات سنگین نتراشید! قرآن می‌گوید آنکه دارد اگر ازدواج نکند: بیخود! کسی هم که ندارد اگر به زحمت می‌افتد در این شرایط یک قدری کوتاه بیایید و کمک کنید! 👆🔸 بخشی از سخنرانی مورخ ۱۳۵۹/۱۲/۱۰ @ahadis_tollab
🔺قول مومن! 🔹در هامبورگ پسرک ده دوازده ساله ای بود که گهگاه به مسجد می آمد. یک روز پیش آمد و گفت: «معلم ما گفته راجع به اسلام سؤالاتی از شما بپرسم کی میتوانم پیش شما بیایم». دکتر دفتر برنامه هایش را نگاه کرد و گفت: «فردا ساعت چهار و نیم عصر». 🔸توی راه مسجد بودیم که ماشین خراب شد. مدتی گذشت ولی نتوانستم ماشین را تعمیر کنم. دکتر یکی دوبار پرسید: «چقدر طول می کشد تا ماشین درست شود؟». گفتم: «چطور؟». گفت: «من ساعت چهارونیم در مسجد قرار دارم». 💢من که از جریان قرارش با پسرک خبر داشتم، گفتم: «آقا نگران نباشید؛ بچه است می آید، می بیند شما نیستید، مشغول بازی می شود؛ ساعت پنج و نیم هم که برسید مسئله ای نیست». ⚡️ دکتر گفت: «نه! من با این بچه ساعت چهار و نیم قرار گذاشته ام و حتماً باید سر ساعت در مسجد باشم». بعد هم پیاده شد یک تاکسی گرفت تا به موقع خودش را به مسجد برساند. 📚کتاب سید محمد حسینی بهشتی، امیر صادقی، صفحه 40. @ahadis_tollab کانال احادیث الطلاب