قطب راوندى با اسنادش از امام باقر-عليه السّلام-نقل مىكند كه رسول خدا-صلّى اللّٰه عليه و آله-فرمود: بدرستى كه حديث آل محمّد-صلّى اللّٰه عليه و آله-بزرگ است و سخت و سنگين و به آن ايمان نمىآورد مگر فرشتۀ مقرّب يا پيامبر مرسل و يا بندهاى كه خدا قلبش را با ايمان امتحان كرده باشد. پس آنچه از حديث آل محمّد-صلّى اللّٰه عليه و آله-براى شما رسيد و دلهايتان به آن نرم شد و آن را شناختيد، بپذيريد. و آنچه از آن دلتان به اشمئزاز آمد و نتوانستيد قبول كنيد، به خدا و پيامبر و عالم آل محمّد-صلّى اللّٰه عليه و آله-برگردانيد؛ چون كسى كه حديثى
555را نقل كند و آن را تحمل نكند و بگويد: «به خدا سوگند اين حديث نيست، به خدا سوگند اين حديث نيست» ، هلاك مىشود چون آن را انكار كرده و انكار كفر است 1.
1) بحار الانوار:2/189، حديث 21.
تأکیدات پیامبر گرامی اسلام(ص) در روز غدیر مبنی بر پذیرش ولایت و امامت امیر مؤمنان(ع) را فهم کرد. حضرت در بخشی از خطبه غدیریه فرمودند:
«هان مردمان، او (علی(ع)) از سوی خدا امام است و
🔴هرگز خداوند توبه منکر ولایت او را نپذیرد 🔴
و او را نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره مخالف علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است
؛ مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله،
🔴وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، 🔴
حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً (کهف87) أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.(بقره24)»
امیرعوالم علی صلوات الله علیه و آله فرمودتد:
«مرده شیعه ما صدّیق و شهید است تصدیق امر ما را کرده و در راه ما دوست داشته و در راه ما دشمنی ورزیده که نیّتش خدای عزیز بوده و #مؤمن به خدا و پیامبر اوست، سپس حضرت (آیه 19 )سوره حدید را قرائت کردند.»
«الْمَیِّتُ مِنْ شِیعَتِنَا صِدِّیقٌ شَهِیدٌ صَدَقَ بِأَمْرِنَا وَ أَحَبَّ فِینَا وَ أَبْغَضَ فِینَا یُرِیدُ بِذَلِکَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ مُؤْمِنٌ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ» ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُم.﴾
📓الخصال، ج۲، ص۶۳۶
اللهم عجـــل لولیک الفـــرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴🔴پاسخ استاد زارع شیرازی در ذیل فیلم
به سخنران تلویزیون که بیان میکند امیرالمومنین ولایت نداشتند چون مردم ایشان را به ولایت قبول نداشتند 🔴
15 محرم 1403 🖤 🏴
#استاد_زارع_شیرازی
#آموزش_مداحی_استاد_زارع_شیرازی
#مخترع_فنون_مداحی_کشور
#تنها_استاد_مداحی_با_سوابق_در_پنجاه_ارگان_و_اماکن_مذهبی_کشور
#تنها_استاد_با_تربیت_۹۸۰۰_روضه_خوان_و_مداح_در_کل_کشور_۹۲_تا_۱۴۰۳
#اینجا_مداح_نشدن_نداریم
#اینجا_روضه_خوان_نشدن_نداریم
#یا_فاطمه_اشفعی_لنا_فی_الجنه
رابط ایتا
@Rabet69
رابط تلگرام
@Rabet69110
وبسایت رسمی ❤️
zareshirazi.com
تمام اطلاعات🔵
https://yek.link/zareshirazi.com
کانال اصلی تلگرام
https://t.me/ostadzareshirazi110
کانال اصلی ایتا
https://eitaa.com/ostadzareshirazi110
اینستا🧡
http://instagram.com/ostad_zareshirazi110yaali
پیامبر اکرم:
در غدیر خم . خطبه غدیریه 👇
«هان مردمان، او (علی(ع)) از سوی خدا امام است و
🔴هرگز خداوند توبه منکر ولایت او را نپذیرد 🔴
و او را نیامرزد
. این است روش قطعی خداوند درباره مخالف علی✅
و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش گیری آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است
؛ مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله،
🔴وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، 🔴
حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً (کهف87)
أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.(بقره24)»
🏴 نحوهی اسارت ِ اهل حرم
🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى الإماَمُ المَهدِیُّ المُنتَظَر عَجَّلَ اَلله تَعَالَى فَرَجَهُ اَلشَّرِيف : وَ سُبِيَ اَهلُکَ کَالعَبِيدِ وَ صُفِدُوا بِالحَديِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّيات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ يُساقُونَ فِي البَرارِي وَ الفَلَوات اَيدِيَهُم مَغلُولَهٌ اِلَي العِناقِ يُطافُ بِهِم فِي الاَسواقِ فَوَيلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ..
⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند : اي جد بزرگوارم فراموش نمي کنم
آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسير کردند و زنجير آهنين به آنها بستند و آنها را بر فراز شترانِ تندرو بي سرپوش و فاقد محمل با کمال بي احترامي سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرماي سوزان سوخت، آنها در بيابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هايشان را به گردن هايشان بستند و در کوچه ها و ميدان ها عبور دادند واي بر آن مردم گنهکار و بي شرم.
📚 بحارالانوار: ج۹۸ زیارت ناحیه مقدسه و المزار الکبیر
🏴 ابلیس اولین کسیکه قیاس کرد =
کسیکه اهلبیت سلاماللهعلیهم را با کسی قیاس کند حرکتی ابلیسی و شیطانی است
🔴 دخَلَ أَبُو حَنِيفَةَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات اللَّه علیه فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقِيسُ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَا تَقِسْ فَإِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ حِينَ قَالَ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ فَقَاسَ مَا بَيْنَ النَّارِ وَ الطِّينِ وَ لَوْ قَاسَ نُورِيَّةَ آدَمَ بِنُورِيَّةِ النَّارِ عَرَفَ فَضْلَ مَا بَيْنَ النُّورَيْنِ وَ صَفَاءَ أَحَدِهِمَا عَلَى الْآخَرِ.
⚫️ روزی ابوحنیفه بر امام صادق صلوات اللَّه علیه وارد شد
امام صادق صلوات اللّه علیه فرمودند :
به من گفته اند که تو قیاس می کنی
ابوحنیفه گفت آری ،
امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند :
قیاس مکن ، زیرا نخستین فردی که قیاس کرد ابلیس بود
وقتی که گفت مرا از آتش آفریدی و او آدم را از خاک او میان آتش و خاک قیاس کرد
ولی اگر نورانیت آدم را با نورانیت آتش قیاس می کرد امتیاز میان دو نور و پاکیزگی یکی را بر دیگری درمی یافت.
📚 الكافي/ج۱/ص۵۳.
📚 وسائل الشيعة/ج۲۷/ص۴۶.
📚 بحارالأنوار/ج۲/ص۲۸۸.
🟡 همانا دین خدا با قیاس درست نمیشود.
🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ :ضَلَّ عِلْمُ اِبْنِ شُبْرُمَةَ عِنْدَ اَلْجَامِعَةِ إِمْلاَءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَطِّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِیَدِهِ إِنَّ اَلْجَامِعَةَ لَمْ تَدَعْ لِأَحَدٍ کَلاَماً فِیهَا عِلْمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ إِنَّ أَصْحَابَ اَلْقِیَاسِ طَلَبُوا اَلْعِلْمَ بِالْقِیَاسِ فَلَمْ یَزْدَادُوا مِنَ اَلْحَقِّ إِلاَّ بُعْداً إِنَّ دِینَ اَللَّهِ لاَ یُصَابُ بِالْقِیَاسِ.
🟠 حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند :
دانش ابن شبرمه در برابر جامعه که باملاء پیغمبر و دستخط علی (علیه السّلام) است گمشده و نابود است
، جامعه برای کسی جای سخن نگذاشته،
در آنست علم حلال و حرام
، همانا اصحاب قیاس
عمل را به وسیله قیاس جستند
لذا از راه حق دورتر شدند.
همانا دین خدا با قیاس درست نمیشود.
📚الکافی , جلد ۱ , صفحه ۵۷
🟡 قیاس حرمتِ امام معصوم و منتخبِ الهی و سایر محرمات ...
🔴 فَمَنِ اضْطُرَّ إِلَی شَیْءٍ مِنْ هَذِهِ الْمُحَرَّمَاتِ غَیْرَ باغٍ وَ هُوَ غَیْرُ بَاغٍ عِنْدَ الضَّرُورَهًِْ عَلَی إِمَامٍ هُدًی وَ لا عادٍ وَ لَا مُعْتَدٍ قَوَّالٍ بِالْبَاطِلِ فِی نُبُوَّهًِْ مَنْ لَیْسَ بِنَبِیٍّ وَ إِمَامَهًِْ مَنْ لَیْسَ بِإِمَامٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ فِی تَنَاوُلِ هَذِهِ الْأَشْیَاءِ.
🟠 حضرت آیت الله العظمی امام حسن عسکری صلوات الله علیه می فرمایند : هرکس در هنگام اضطرار و ناچاری مجبور به انجام یکی از این محرمات شود امّا در هنگام اضطرار ، بر پیشوای هدایتگر [و امامِ معصوم و منتخبِ الهی] خویش، ستم روا نداشته و متجاوز نباشد، به این معنا که سخنان بیهوده نگفته باشد، مثلاً نگفته باشد که فلانکس که لایق شأن نبوّت و امامت است، نبی یا امام است، چنین کسی در خوردن این محرمات گناهی نکرده است.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸۰۴
📚بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۳۲
📚الإمام العسکری، ص۵۸۵
📚مستدرک الوسایل، ج۱۶، ص۱۶۴
📚مستدرک الوسایل، ج۱۶، ص۲۰۱
🟡 عقل های ناقص و دینِ خداوند ...
🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلسَّجَّادُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَهِ، وَالاْراءِ الْباطِلَهِ، وَالْمَقاییسِ الْفاسِدَهِ، وَلایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ ـ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، ومَنِ اهْتَدى بِنا هُدِىَ، وَمَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَالرَّأْىِ هَلَکَ.
🟠 حضرت آیت الله العظمی امام سجاد صلوات الله علیه می فرمایند : به وسیله عقل ناقص و نظریه هاى باطل، و مقایسات فاسد و بى اساس نمى توان احکام و مسائل دین را به دست آورد ؛ بنابراین تنها وسیله رسیدن به احکام واقعى دین ، تسلیم محض مى باشد ؛ پس هرکس در مقابل ما اهل بیت تسلیم باشد از هر انحرافى در امان است و هر که به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود. و شخصى که با قیاس و نظریات شخصى خود بخواهد دین اسلام را دریابد ، هلاک مى گردد.
📚مستدرک الوسائل: ج ۱۷، ص ۲۶۲، ح ۲۵٫
🟡 حتی در زمان حیات پیامبر ، امیرالمومنین (صلی الله علیهما و آلهما) اختیار طلاق عایشه را داشت؛ بعد از پیامبر که پیش کش ...
🔴 عَنْ يَزِيدَ بْنِ شَرْجِيلٍ أَنَّ النَّبِيَّ (صلی الله علیه و آله) قَالَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (صلوات الله علیه) هَذَا أَفْضَلُكُمْ حِلْماً وَ أَعْلَمُكُمْ عِلْماً وَ أَقْدَمُكُمْ سِلْماً قَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ يَا رَسُولَ اللَّهِ فُضِّلْنَا بِالْخَيْرِ كُلِّهِ فَقَالَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله) مَا عُلِّمْتُ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ وَ مَا أُعْطِيتُ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَيْتُهُ وَ لَا اسْتُودِعْتُ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدِ اسْتَوْدَعْتُهُ قَالُوا فَأَمْرُ نِسَائِكَ إِلَيْهِ قَالَ نَعَمْ قَالُوا فِي حَيَاتِكَ قَالَ نَعَمْ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِي فَإِنْ دَعَاكُمْ فَاشْهَدُوا.
🟠 یزید بن شرحبیل روایت کرده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به علی بن ابی طالب (صلوات الله علیه) اشاره کرد و فرمود: او از نظر حلم و بردباری از همه شما برتر و از نظر دانش داناتر و از نظر اسلام بر همه شما مقدم تر است. ابن مسعود عرض کرد: ایشان بر ما در همه خوبی ها افضل است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: من چیزی از ناحیه خداوند نیاموختم مگر اینکه به او یاد دادم و به من چیزی عطا نشد مگر اینکه به او عطا کردم و چیزی از ناحیه خداوند نزد من به ودیعه نهاده نشد مگر آنکه نزد او ودیعه گذاشتم. عرض کردند: پس بنابراین امر زنانتان به دست اوست؟ حضرت فرمود: آری ، عرض کردند: در زمان حیات شما هم هست؟ فرمود: بله، و هرکسی از او سرپیچی کند از من سرپیچی نموده و هرکس از او اطاعت کند مرا اطاعت نموده است؛ بنابراین اگر شما را خواند شما حاضر شوید و شهادت دهید.
📚بصائر الدرجات، ج1، ص: 294
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج38، ص: 88
👌تحت هیچ شرایطی نباید #قیاس کنیم ...
▪️عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ إِنَّا نَجْتَمِعُ فَنَتَذَاکَرُ مَا عِنْدَنَا فَلاَ یَرِدُ عَلَیْنَا شَیْءٌ إِلاَّ وَ عِنْدَنَا فِیهِ شَیْءٌ مُسَطَّرٌ وَ ذَلِکَ مِمَّا أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهِ عَلَیْنَا بِکُمْ ثُمَّ یَرِدُ عَلَیْنَا اَلشَّیْءُ اَلصَّغِیرُ لَیْسَ عِنْدَنَا فِیهِ شَیْءٌ فَیَنْظُرُ بَعْضُنَا إِلَی بَعْضٍ وَ عِنْدَنَا مَا یُشْبِهُهُ فَنَقِیسُ عَلَی أَحْسَنِهِ فَقَالَ وَ مَا لَکُمْ وَ لِلْقِیَاسِ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ هَلَکَ مِنْ قَبْلِکُمْ بِالْقِیَاسِ ثُمَّ قَالَ إِذَا جَاءَکُمْ مَا تَعْلَمُونَ فَقُولُوا بِهِ وَ إِنْ جَاءَکُمْ مَا لاَ تَعْلَمُونَ فَهَا وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی فِیهِ ثُمَّ قَالَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَةَ کَانَ یَقُولُ قَالَ عَلِیٌّ وَ قُلْتُ أَنَا وَ قَالَتِ اَلصَّحَابَةُ وَ قُلْتُ ثُمَّ قَالَ أَ کُنْتَ تَجْلِسُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ لاَ وَ لَکِنْ هَذَا کَلاَمُهُ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ أَتَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلنَّاسَ بِمَا یَکْتَفُونَ بِهِ فِی عَهْدِهِ قَالَ نَعَمْ وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ فَقُلْتُ فَضَاعَ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ فَقَالَ لاَ هُوَ عِنْدَ أَهْلِهِ.
🔸سماعه گوید: به امام هفتم عرض کردم: اصلحک اللّٰه ما انجمن می کنیم و وارد مذاکره می شویم، هر مطلبی که پیش آید، راجع به آن نوشته ای داریم، این هم از برکت وجود شماست که خدا به ما لطف کرده است، گاهی مطلب کوچکی پیش میآید که حکمش را حاضر نداریم و به یکدیگر نگاه می کنیم و چون نظیر آن موضوع را داریم آن را به بهترین نظیرش قیاس می کنیم. فرمود: شما را با قیاس چکار؟! همانا پیشینیان شما که هلاک شدند به واسطه قیاس هلاک شدند، سپس فرمود: چون مطلبی برای شما پیش آمد که حکمش را می دانید بگوئید و چون آنچه را نمی دانید پیش آمد، این - با دست به لبهای خویش اشاره فرمود- (یعنی سکوت کنید یا حکمش را از دهان من جوئید) پس فرمود: خدا ابوحنیفه را لعنت کند که می گفت علی چنان گفت و من چنین گویم، اصحاب چنان گفتند و من چنین گویم، پس فرمود: در مجلسش بوده ای؟ گفتم: نه، ولی این سخن اوست، پس گفتم اصلحک اللّٰه آیا پیغمبر احتیاجات مردم زمان خویش را کامل آورد ؟فرمود: بلی و آنچه را هم تا قیامت محتاجند، گفتم: آیا چیزی هم از دست رفت؟ گفت نه، نزد اهلش محفوظ است.
📚الکافی جلد ۱ صفحه ۵۷
جواب مرجع عالیقدر . وحید خراسانی به
عالی سخنران تلویزیون
در کانال تلگرام رسمی
مرجع تقلید شیعه
فقیه عالیقدر . جناب وحید خراسانی
👇👇👇👇👇👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
✅ انحصار حکومت ولایی در امام معصوم علیه السلام
ادبیات دفاع از مشروعیت حکومت کنونی، تا کنون معطوف به همتراز کردن این حکومت با حکومت علوی بود و بدین منظور حتی تلاش میشد چهره قدسی حکومت علوی مخدوش شود، کاستیهایی در آن شناسایی و برجسته شود تا معایب حکومت کنونی پوشش داده شود و در نهایت این دو حکومت برابر و تراز شوند. اما گویا اکنون در حال ورود به مرحله جدیدی هستیم که در آن کفه ارزشمندی و موفقیت به سمت حکومت کنونی سنگینی کند و در مقابل، حکومت علوی ناموفق و کم ارزش معرفی شود.
به نظر میرسد سخنان اخیر آقای مسعود عالی درباره ولایی نبودن حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام نقطه شروع چنین روندی است.
لذا بر هر شیعه محب امیرالمؤمنین علیهالسلام که قیاس معصوم و غیر معصوم را ناروا میشمارد، لازم است که با تجهیز دوباره خود به معارف قرآن و روایات و کلام امامیه، به مواجهه علمی با این خبط و خطای بنیادین بپردازد. خبطی که پیامد و پایانی جز آسیب اعتقادی و اجتماعی و سیاسی برای جامعه شیعه ندارد.
این نوشته فراتر از نقد وی، در پی آن است که مشعلی نو از مخزن مبانی اعتقادی امامیه درباره امامت و ولایت برافروزد تا شیعیانِ دلآرزده از مقایسه معصوم با غیر معصوم، نه فقط درباره ادعای ولایی نبودن حکومت مولا، بلکه درباره کل مدعیات مشابهی که سالها مجلسآرای برخی از محافل حزبی شده و قطعا پس از این نیز خواهد شد به داوری بنشینند.
الف- الهی و ولایی بودن حکومت امام معصوم علیه السلام:
یکی از اصول اعتقادی امامیه این است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام و یازده فرزندشان تا امام دوازدهم، امامان و موالی (جمع مولی به معنای اولی به نفس) منصوب از جانب خداوند متعال و منصوص از جانب پیامبر صلی الله علیه وآله اند. امامت و ولایت دو سِمت برای اماماند که در عین تمایز مفهومی و احیانا ماهوی، مساوقت خارجی دارند به گونهای که بر حسب ادبیات کلامی و روایی امامیه، هر امام امت مولای امت است و هر مولای امت امام امت است؛ همانطور که هیچ غیر امامی، مولای امت نیست و هیچ غیر مولایی امام امت نیست.
برای آگاهی از درستی این مدعا کافی است که تورقی در آثار متکلمان قرون نخست از قبیل شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، ابوالفتح کراجکی که همهگی مورد تایید عالمان متاخراند صورت پذیرد تا معلوم شود که در آثار ایشان امامت همان ولایت است و ولایت همان امامت.
باری، امامان به موجب مقام امامت، با ابتناء و استناد به اوامر خاص الهی که صرفا خودشان مخاطب آن بودند و تنها در اختیار خودشان بود و نیز اوامر عام الهی که در قرآن و سنت مسطور گردیده و فهم و تفسیر معصومانه آنها در انحصار خودشان است، امت را در صراط مستقیم به سبل سلام هدایت میکنند؛
و به موجب مقام ولایت، یعنی به موجب اولی به نفس و اولی به تصرف بودنِ نسبت به تک تک افراد امت، همچون پدری رفیق و مادری شفیق تصرفات ظاهری و باطنی لازم در نفوس را در راه رسیدن و رساندن امت به رضوان خداوند متعال به انجام میرسانند.
امامت (هادی امت بودن به اوامر خاص و عام الهی) و ولایت ایشان (اولی به نفس بودنشان)، خواه از سوی مردم پذیرفته شود و خواه نشود، از جانب خداوند به ایشان عطا گشته و ثابت و برقرار و لایتغیر است.
از این منظر، بیعت مردم با امام به عنوان اعلام اطاعت و پیمانِ نصرت، وظیفهای بر دوش پیروانشان است که وجودِ آن چیزی بر امامت و ولایت امام نمیافزاید و نبود آن هم چیزی را از امامت و ولایت امام نمیکاهد. نهایت آنکه بود و نبود بیعت، میتواند در میزان تصدی امام برای تکالیف امامت و ولایت تفاوت ایجاد کند.
مثلا اگر مردم زمانه، دست بیعت به سوی امام زمان خود دراز کنند، او سطح رفاه زندگانی خود را با اقشار ضعیف جامعه تراز میکند تا در رنجهای روزگار شریک ایشان باشد؛ اما اگر چنین نکنند، امام معصوم هم برای خود محدودیتی برای بهرهمندی از سطوح بالای رفاه مادی قائل نمیشود. باید توجه شود که هر دو رفتار امام، در این دو موقعیت، حیث امامتی و ولایی دارند: در فرض نخست، والیان و گماشتگان حضرت هم باید به تأسی از او سطح رفاه زندگی خود را پایین نگه دارند و در فرض دوم، شیعیان حضرت در عین انجام تکالیف مالی میتوانند و بلکه باید از نعمات الهی به نحو احسن بهره مند شوند.
بدین ترتیب، آنچه امام معصوم در قبال جامعه انجام میدهد، اعم از قیام و قعود، و هرگونه اقدام در خلال آن دو، همگی مبتنی بر منصب امامت و ولایت ایشان است. اگر قیام میکند و مردم را به قیام دعوت میکند بر مبنای امامت و ولایتش است و اگر از قیام اجتناب میکند و دستور به اجتناب از قیام میدهد بر مبنای امامت و ولایتش است. از اینرو، منصب امامت و ولایت در همه حال، مبنای تصرفات ایجابی و سلبی امام است و هیچ رفتاری از امام که خطاب یا پیامد کلان اجتماعی و سیاسی دارد، خارج از حیطه امامت و ولایت امام نیست.
1⃣
در نتیجه، امامت و ولایت امام اعم است از حاکم بودن و نبودن او و نیز اعم است از اینکه جامعهای که حاکمش امام علیهالسلام است، امامت و ولایت امام را الهی و از جانب خداوند بداند یا نداند. در همه این شقوق، امام، هادی به امر خاص و عام است، و مولی یعنی اولی به نفس است و هر گونه اقدام و موضعش که ربطی به مومنان و مسلمانان پیدا میکند، از باب امامت و ولایت است.
پس همانطور که قعود امامْ ولایی است، قیام و حکومتش هم ولایی است. بدین ترتیب، برای امام، حکومت غیر ولایی، به هیچوجه تصور و امکان تحقق خارجی ندارد؛ چرا که امامت و ولایت از امام در هیچ موقعیتی قابل سلب نیست؛ درست همانگونه که نبوت و رسالت از نبی و رسول قابل سلب نیست و پذیرش و تمکین مردمان یا عدم پذیرش و عدم تمکین مردمان در موصوف شدن رفتار و گفتار نبی و رسول به پیامبرانه و رسولانه بودن، نقش ندارد.
آنچه درباره عقیده امامیه گفتیم منحصر در مندرجات و مدعیات کتب کلامی ایشان نیست، بلکه تاریخ زیسته امامان و شیعیان آن را تایید میکند و میتوان با استناد به سیره امامان و تاریخ شیعیان، تحقق عینی آن را نشان داد. شواهد فراوانی در منابع شیعی و سنی، بیانگر آنست که امیرالمؤمنین علیهالسلام به دفعات سیره و عملکرد خود را در زمان حکومتشان، علاوه بر استدلالهای عام قرانی و روایی، به دستورهای خاصی مستند میکردند که مستقیماً از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بودند؛ مثلا میفرمودند که من از جانب رسول خدا مأمور شدم که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم. میدانیم که این سه جنگ، بخش اعظم دوران خلافت امیرالمؤمنین را در بر میگیرند. این بدان معناست که امیرالمؤمنین علیه السلام نه فقط اصل حاکمیت خود را که لازمه اقدام به جنگ است، بلکه اقدامات حاکمیتی خود را نیز علاوه بر اوامر عام، یعنی در دسترس عموم، مبتنی بر اوامر خاص الهی می کردند که به عنوان امام و مولای امت از رسول خدا دریافت کرده بودند.
اما این نگاه منحصر در امیرالمؤمنین علیهالسلام نبود، بلکه شواهد تاریخی نشان میدهد که اصحاب و شیعیان خاص امیرالمؤمنین نیز حکومت حضرتش را الهی و ولایی میدانستند. میدانیم که پس از قتل عثمان و حتی پیش از آن، دعوت کنندگان و سوق دهندگان اصلی جامعه مسلمان به سوی بیعت با امیرالمؤمنین علیهالسلام، افرادی نظیر عمار یاسر بودند که نمونه نخستین شیعیان کنونی هستند. این شیعیانْ بیعت خود با امیرالمؤمنین را مقوم امامت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام نمیدانستند؛ بلکه مقوم تشیع خود و لازمه وفاداری به امام و مولایی میدانستند که امامت و ولایتش را از خداوند دریافت کرده است.
بدین ترتیب، میتوان گفت حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام از منظر حلقه نخست یاران وفادار امیرالمؤمنین نیز، مبتنی بر امامت و ولایت الهی و خداداد بوده است. همچنین، باید این واقعیت تاریخی را نیز در نظر داشت که امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان حکومت خود از هر فرصتی برای یادآوری، بیان و تبیین آموزهها و از جمله آموزه امامت و ولایت اهل البیت علیهمالسلام استفاده کردهاند. به عنوان نمونه در محلی به نام رحبه در نزدیکی کوفه، حدیث غدیر را یادآوری کردند و از اصحابِ پیامبر صلی الله علیه وآله که در رکاب حضرت بودند بر آن اقرار گرفتند.
لذا می توان گفت که در طی دوران حکومت حضرت، به تدریج افراد بیشتری در جامعه با امامت و ولایت الهی اهل البیت آشنا و بدان معترف شدهاند.
در عین حال میدانیم که بسیاری بیعت کنندگان با حضرت یا بیشترین ایشان، شیعیان اعتقادی نبودند، بلکه به اصطلاح شیعیان، صرفا سیاسی بودند که گمان میکردند بیعت ایشان در مشروعیت حاکمیت آنحضرت نقش داشته، یا تنها عامل بوده است. به همین دلیل از دل سپاه حضرت، گروه چندین هزار نفری خوارج پدید آمدند که به دلیل پذیرش حکمیت تحمیلی، حضرت را تخطئه و تکفیر کردند.
اما جهل این دسته از افراد جامعه اسلامی به امامت و ولایت الهی امیرالمؤمنین علیهالسلام موجب تنزل حکومت حضرت از سطح حکومت الهی و ولایی به سطح حکومت بشری نمیگردد و مجوز آن نمیشود که ولایی بودن حکومت حضرت را نفی کنیم؛ درست همانطور که وجود و حضور منافقان در صفوف مسلمانان تفاوتی در نبوت و رسالت نبی و رسول و حکومت الهی و ولایی او ایجاد نمیکند و موجب نمیشود که اقدامات و تصرفات حضرتش آنگاه که در منصب ریاست جامعه قرار گیرد، صبغه الهی خود را از دست بدهد. یا آنگاه که در مسند ریاست است، سیره اش نبوی و رسولانه نباشد.
2⃣
یک مثال میتواند به تصویر این واقعیت کمک کند: شما مالک منزلی هستید که خریدهاید یا به ارث بردهاید. کسی به بهانهای آن را از شما غصب میکند. اما آن غاصب بعدا مجبور میشود که منزل را به شما برگرداند، لکن نه به عنوان اینکه شما مالک بودهاید و او غاصب، بلکه تحت عنوان اجاره مثلا تا اعتبار اجتماعیاش مخدوش نشود. شما هم منزلتان را پس میگیرید و در آن تصرف میکنید. در این فرض، تصرفات شما مالکانه است؛ گرچه آن غاصب، مالکانه بودن تصرفات شما را قبول نداشته باشد. در اینجا نیز اقدامات و تصرفات پیامبر و امام، الهی و ولایی است، حتی اگر جمع زیادی از امت، ولایی بودن آن اقدامات و تصرفات را قبول نداشته باشند.
تا اینجا گفتیم که برای ولایی بودن حکومت نبی و وصی، ضرورتی ندارد که همه یا اکثر افراد جامعه اعتقاد به ولایی بودن آن داشته باشند. اکنون میافزاییم که شرط ولایی بودن حکومت نبی و وصی، انفاذ و اجرایی شدن تمام منویات و دستورهای آنها نیست. چنین چیزی حتی در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله محقق نشد؛ چرا که شواهد تاریخی نشان میدهد که گاه عموم صحابه در برابر برخی از فرامین مهم پیامبر اکرم تمکین نکرده و از انجام آنها سرباز زدهاند. مثل تخلف از جیش اسامه و یا قضیه دوات و قلم؛ آیا کسی میتواند با استناد به این ممانعتها بگوید حکومت رسول خدا صلی الله علیه وآله الهی و ولایی نبوده است؟!
در اینجا برخی گمان کردهاند که میتوان بین مقام ثبوت و اثبات، تفکیک کرد و گفت حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام در مقام ثبوت یعنی اعطای ولایت از جانب خداوند، ولایی بوده است و در مقام اثبات، یعنی واقعیت عینی جامعه اسلامی که منکر ولایت الهی آنحضرت بودند، ولایی نبوده است.
این سخن بیمعنا و نابجا است، چراکه مقام اثبات، یعنی مقام اجرا و پیادهسازی ولایتی که خداوند قرار داده است. و این اجرا به خود امیرالمؤمنین علیهالسلام بر میگردد، نه به اعتقاد و عملکرد جامعه تا بود و نبود یا درستی و نادرستی آن، تعیین کننده مقام اثبات باشد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام هم در مقام ثبوت دارای ولایت بود؛ یعنی خداوند این ولایت را به حضرتش عطا کرده بود و هم در مقام اثبات، یعنی مواضع و اقدامات مرتبط با جامعه نیز همین ولایت را اعمال میکرد؛ پس امیرالمؤمنین ثبوتا و اثباتا واجد ولایت بود، چه در زمان قعود و چه در زمان قیام و اقدام به تشکیل حکومت و زمامداری.
برای اینکه بحث صرفا نظری و انتزاعی نباشد، نمونههایی از تصرفات ولایی امیرالمؤمنین را برمیشماریم تا نشان دهیم حضرتش در زمان حکومت خود دائما در حال اصدار فرامین و انجام اقدامات ولایی بوده، یعنی فرامین و اقدامات در جهت تصرف ایجابی و سلبی در نفوس که به مقام مولویت و اولی به نفس بودن ایشان راجع است:
- پرهیز از محاکمه و کشتن ایادی و کارگزاران نظام سابق، یعنی حکومت عثمان که به دنبال یک قیام عمومی و مردمی ساقط شده بود؛
- پرهیز از مصادره اموال شخصی عوامل نظام سابق؛
- توزیع عادلانه و بالسویه بیت المال پس از آنکه در زمان خلفای پیشین، اولا ذخیره میشد و ثانیا به صورت طبقاتی و تبعیضآمیز تقسیم میشد؛
- جمعآوری مالیات بر اساس خوداظهاری افراد بهگونهای کاملا منطبق بر بالاترین استانداردهای اخلاقی؛
- بازآرایی و انتخاب مجدد والیان بر اساس صلاحیت ظاهری، پس از آنکه در زمان خلفای پیشین بر اساس روابط قومی و قبیله ای یا دیگر معیارهای غیر صحیح انتخاب می شدند.
- دادن بیشترین میزان آزادی بیان و جابهجایی به مخالفان حکومتش بدون تعقیب قضایی و مجازات حقوقی؛
- سربازگیری اختیاری از میان شهروندان حتی در شرایط جنگی؛
- پرهیز از هرگونه حمله نظامی پیشدستانه به مخالفان مسلح و پرهیز از شروع به جنگ در میدان جنگ؛
- پرهیز از محاکمه و پیگیری قضایی و مجازات بانیان و ساعیان جنگ جمل و حتی پرهیز از کشتن مجروحان ایشان در میدان جنگ؛
- رعایت اخلاقِ جنگ و التزام به بالاترین معیارهای اخلاقی در مواجهه با دشمنان، همانند آزاد گذاشتن شریعه فرات برای لشکر دشمن.
✅ در تبیین این سیره توجه به دو نکته لازم است:
نخست آنکه امیرالمؤمنین آنگاه که نیاز به توجیه و تبیین این سیره برای مخاطب بوده، با استناد به اوامر خاص و عام الهی، آن راجع به منصب امامت دانسته است؛ یعنی حضرتش چون امام و مولی بوده مجاز یا ملزم به چنین سیره ای بوده است. به عبارت دیگر مبدا صدور این سیره شخص امیرالمؤمنین علیهالسلام است نه همچون مؤمنی از مومنان، بلکه همچون امام و مولای مومنان. لذا این سیره سیرهای امامتی و ولایی است و نه عرفی و بشری.
دوم آنکه وصف این موارد بر زبان سهل است، اما التزام بدانها به غایت صعب و دست نایافتنی. تاریخ بشر، انقلابها و جنگهای فراوانی را پشت سر گذاشته و حکمرانان فراوانی را در شرایط سخت به خود دیده است.
3️⃣
پرونده کدامیک به اندازه حکمرانی و جنگ امیرالمؤمنین، مملو از رحمت و رافت، و بری از اتهام جنایت است؟
بدین ترتیب سخن از حکومت ولایی امیرالمؤمنین، سخن از سیره و عملکردی است که در آن شاهد تحقق و عینیتیافتهگی بالاترین ارزشهای انسانی و اخلاقی هستیم، بهگونهای که خِرد بشر در آن زمان و حتی در این زمان، در درک آن حیران است! چه رسد به اجرای آن. چراکه به موجب خرد دنیابین این قبیل اقدامات، به سست شدن پایههای حکومت میانجامید و میانجامد.
اما برای امیرالمؤمنین علیهالسلام حکومت ولایی، به معنای فدا کردن تمام احکام الهی و ارزشهای اخلاقی به پای حکومتشان و برای حفظ آن نبود، بلکه حکومت ولایی در مقام تحقق عینی، جز این سیره معصومانهی مملو از رافت و رحمت – که آنها را مستند به حکم قرآن و سنت و اوامر خاص میکرد- تعریفی و مصداقی نداشت.
لازمه الهی و ولایی بودن حکومت و سیره حکومتی امیرالمؤمنین علیهالسلام حجیت آن بر له و بر علیه همهگان است: هر کس از آن پیروی کرد به صلاح و فلاح و نجات راه یافت و هر کس با آن به تقابل و تخاصم برخاست در ورطه کفر و نفاق گرفتار آمد.
ب- الهی و ولایی نبودن حکومت فقیه جامع الشرایط
تا اینجا در الهی و ولایی بودن حکومت امیرالمؤمنین و البته کل دوازده امام سخن گفتیم و نشان دادیم که هم از نظر مبانی کلامی و هم از منظر واقعیت عینیِ تاریخی، حکومت امیرالمؤمنین بی کم و کاست الهی و ولایی بوده است، حتی اگر مردمان در اذعانِ بدان و تمکین در برابر آن امتناع یا تعلل یا سستی ورزیده باشند.
اما در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا حکومت فقیه هم ولایی است؟
در پاسخ ابتدا باید به خلطی که در واژه ولایت، بین مفهوم کلامی آن و مفهوم فقهی آن صورت گرفته تفطن یافت. متکلمان امامیه در کتب کلامی خود آنگاه که از ولایت امیرالمؤمنین و دیگر امامان سخن میگویند، آن را به معنای مولی بودن آنها، یعنی اولی به نفس بودنشان میدانند. این متکلمان ولایت را مساوق امامت میدانند و لذا در آن، نص و نصب الهی، علم الهی و عصمت الهی را شرط میدانند.
در کتب ایشان در مقام استدلال بر امامت امامان به حدیث غدیر و عبارت من کنت مولاه فهذا علی مولاه استدلال میشود. این نشان از آن دارد که در نظر ایشان تفاوتی بین ادله امامت و ادله ولایت وجود ندارد و همهگی بر مصادیق عینی واحد و خاصی منطبق میگردند.
اما آنگاه که در کتب فقهی از ولایت فقیه بحث میشود، -در نظر قائلان به آن- بدین معناست که فقیه میتواند متصدی حکومت یا قضاء و امور حسبیه به معنای محدود آن بگردد. این تصدی ربطی به اثبات ولایت به معنای اولی به نفس بودن فقیه نسبت به امت و تک تک افراد امت ندارد؛ یعنی هیچ فقیهی بما هو فقیه، اولی به نفوس مومنین نیست؛ چرا که لازمه اولی به نفس دانستن فقیه بما هو فقیه، اینست که جمع کثیر فقها که هنوز رسما در جایگاه حاکم جامعه اسلامی قرار نگرفتهاند، دارای مقام ولایت باشند و اوامرشان از باب اولی به نفس بودن بر جمیع مومنان نافذ باشد؛ در حالیکه هیچ فقیهی چنین نگفته و اصولا به عنوان یک شیعه امامیِ معتقد به مبانی کلامی امامیه نمیتواند چنین بگوید.
از نظر خرد سیاسی نیز چنین دیدگاهی موجب هرج و مرج و مستلزم تالی فاسدهایی است که هیچ اندیشمند اجتماعی نمیتواند آن را بپذیرد.
سخن معقول در اینجا آنست که اگر قائل به جواز تصدی حکومت توسط فقیه باشیم، اوامر فقیه جامع الشرایطی که بر اساس یک روند سیاسی معتبر، متصدی امور سیاسی جامعه گردیده و در منصب ریاست قرار گرفته، به عنوان حاکم جامعه اسلامی و در چهارچوب قوانین منطبق بر شرع نافذ میباشد، بیآنکه او مولای امت باشد و از فرد فرد امت نسبت به تصرف در جان و مالشان اولی باشد.
بر این اساس، برخلاف امام که قعود و قیام و حکومتش همه ولاییاند، فقیه نه قعودش ولایی است و نه قیامش و نه حکومتش؛ یعنی در هیچکدام از این شقوق، او مولای امت و اولی به نفوس ایشان نیست.
نتیجهی الهی و ولایی نبودنِ حکومت و سیره حکومتی فقیه آنست که حجیت الهی ندارد تا همهگان نزد خداوند ملزم به پیروی از آن باشند و کنارهگیری از آن خللی در ایمانشان پدید آورد؛ بلکه حکم آن همچون دیگر فروع فقهی مورد اختلاف است؛ یعنی برای کسانی که از نظر فقهی اجتهادا یا تقلیدا آن را قبول دارند صرفا معذریت و منجزیت دارد.
باری، از آنجا که برخی از مطرح کنندگان بحث ولایت فقیه، آشنایی کافی با کلام امامیه، به ویژه با دیدگاه متکلمان قرون پنجگانه نخست، از قبیل شیخ صدوق، شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی، به عنوان نخستین مقرران اعتقادات امامیه نداشتند، دچار خلطی بنیادین گردیدهاند و تصور کردهاند که فقیه، دارای ولایتِ به معنای کلامی آن است و اولی به نفوس مومنین است و در نتیجه، ملزومات و لوازم ولایت در معنای کلامی را به ولایت در معنای فقهی تسری دادهاند.
4⃣
به تعبیر دیگر، این دسته از افرادِ ناوارد در کلام امامیه، ولایت را حد وسط برای اثبات امامت الهی برای فقیه قرار دادهاند و او را عینا واجد مقام امامت دانستهاند. در این میان، برخی همچون مرحوم آقای منتظری، امامت را به دو قسم خاص و عام تقسیم کردهاند و امامت خاص را از آنِ امامان اهل البیت که واجد نص و نصب و علم الهی و عصمتاند دانستهاند، و امامت عام را از آن هر فقیهی که حاکم میشود. این دسته با این ترفند سعی کردهاند بین قول قدیم و قویم امامیه که امامت را در امامان معصوم منحصر میداند و بین قول نوپدیدِ تعمیم و تسری امامت به غیر معصوم، آشتی برقرار کنند، غافل از اینکه الله اعلم حیث یجعل رسالته.
برخی دیگر هم که ذوق عرفانی دارند در مکاشفات و منقولات خود از اولیاء درگذشته الهی یا اولیاء مخفی الهی که فقط خودشان بدانها دسترسی دارند گونهای از نص و عصمت ظلّیه و علم لدنی و افضلیت را برای فقیه حاکم ثابت میکنند تا وی، اوصاف امامت را به تمام و کمال داشته باشد، و لو به درجه یا درجاتی پایین تر از امامان اهل البیت علیهم السلام.
البته حرجی بر این افراد نیست؛ چرا که به عنوان فقهبسندگان دور از تحقیق و تعمیق کلامی یا سخنرانان عوام دوست، مجالی برای ژرف اندیشی در امامت و ولایت قرآنی و روایی و مبانی و تاریخ کلام و عقاید امامیه نداشتهاند و با توجه به بازخورد مثبتی که از خواص ذینفع یا عوام بیعمق میگیرند، با اکتفا به شبه استدلالهای کلامی و تاریخی و یا نقل داستانها و خوابها و خواب نماهای بیاعتبار و لاحجت، دل خود را خوش، وجدان خود را ارضاء و مخاطبان خود را سرگرم کردهاند. .
در ضمن اگر شرط ولایی بودن حکومت، اعتقاد اکثر شهروندان به ولایت الهی حاکم باشد، از کجا میتوان مطمئن بود که اکثریت نسل کنونی به چنین ولایتی برای فقیه قائلاند؟ آیا نظرسنجی علمیای درباره صورت گرفته است؟ و اگر در نظرسنجی علمی، عدم اعتقاد اکثریت به این ولایت را نشان دهد، آیا قائلان به ولایی بودن حکومت فقیه حاضرند بپذیرند که این حکومت از ولایی بودن ساقط شده است؟
از راه همدلی به این عزیزان و همفکرانشان میتوان پیشنهاد کرد که اگر میخواهند نظام را تقویت کنند، بجای کوشیدن در تقویت تئوریک ولایت غیر معصوم که حنایش برای اکثر مخاطبان رنگی ندارد، در تقویت کارآمدی آن بکوشند؛ به عنوان خادمان نظام، غباری از رویی بزدایند و دلی را از اندوهی برهانند. ستونهای هر نظام، تنها بر شالوده خدمت به خلق میتوانند استوار شوند و بمانند و نه سخنانی که بر بال باد به گوش مخاطبان برسد یا نرسد.
مقصود از این کوتاهنوشت، کلنجار رفتن با این سنخ سخنها نیست؛ بلکه آنست که در هیاهوی تهی از محتوای مدعیان و تداول دول، هماره در بیان و تبیین معارف اهل البیت علیهم السلام، بر اساس قرآن و سنت و مبانی کلامی امامیه بکوشیم تا مشعلی باشد برای کسانی که در ظلمات دوران غیبت منتظر تنفس صبح و طلوع فجر ظهورند.
اللهم عجل فرجه واجعلنا من شیعته و خیر انصاره
طلبهای از حوزه علمیه قم
5⃣
انتشار مطالب فوق از کانال اصلی تلگرام
مرجع عالیقدر . وحید خراسانی
https://t.me/vahidkhorasaniii/1112
انتشار در کانال احادیث استاد زارع شیرازی
کانال های اصلی 🔴
#استاد_زارع_شیرازی
#مخترع_فنون_مداحی_کشور
کانال اصلی تلگرام
https://t.me/ostadzareshirazi110
کانال اصلی ایتا
https://eitaa.com/ostadzareshirazi110
امیرالمومنین علی صلوات الله علیه و آله فرمودند:
قسم به خدایی که ما اهل بیت را به نبوّت کرامت داد و محمد (صلی اللَّه علیه و آله) را از ما قرار داد، و بعد از او به ما کرامت فرمود که ما را امامان مؤمنین قرار داد،
از قول پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله) کسی جز ما نمیتواند ابلاغ نماید
و
امامت و خلافت
جز در ما صلاحیّت ندارد، ❤️
و خداوند با ما اهل بیت برای احدی از مردم. نصیب و حقّی در خلافت قرار نداده است.🔴
📓بحار الأنوار علامه مجلسی ، جلد۳۱، صفحه۴۲۰
📓كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲، ص۶۵۳
📓الإحتجاج شیخ طبرسي، ج۱، ص۱۵۲
اللهم عجـــل لولیک الفـــرج
🏴 هیچ روزی مانند روز تو نیست یا اباعبدالله
🔴 قَالَ آيَةَ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامِ اَلْحَسَنِ اَلْمُجْتَبَى صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه، اِزْدَلَفَ إِلَيْهِ ثَلاَثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلاَ يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ..
⚫️ حضرت آیت الله العظمی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه می فرمایند : هیچ روزی مانند روز تو نیست یا اباعبدالله ، که سی هزار نفر بر ضد او گرد آمدند که همه خود را از این امت می پنداشتند و همه با ریختن خون او به خدا تقرب می جستند . او آنان را به یاد خدا می انداخت ، اما آنان پند نمی گرفتند ، تا آنکه او را از روی ستم و تجاوز و دشمنی کشتند ..
📚 ناسخ التواریخ ، ج۴ ، ص۷۳ به نقل از امالی صدوق
📚 مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص: ۸۶
📚 بحارالأنوار ج۴۴، ص:۲۹۸
●قال الامام الصادق صلوات الله علیه: قَدْ آلَي اللَّهُ عَلَي نَفْسِهِ عَزَّ وَجَلَّ أنَّ مَنْ زَارَ الْحُسَينَ بْنَ عَلِي عَلَيهِمَا السَّلَامُ بِهَذِهِ الزِّيارَةِ مِنْ قُرْبٍ أوْ بُعْدٍ فِي يوْمِ عَاشُورَاءَ وَدَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ : قَبِلْتُ زِيارَتَهُ وَشَفَّعْتُهُ فِي مَسْألَتِهِ بَالِغاً مَا بَلَغَ ، وَأعْطَيتُهُ سُؤْلَهُ ، ثُمَّ لَا ينْقَلِبُ عَنِّي خَائِباً وَأقْلِبُهُ مَسْرُوراً قَرِيراً عَينُهُ بِقَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَالْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ وَالْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَشَفَّعْتُهُ فِي کُلِّ مَنْ شَفَّعَ لَهُ ، مَا خَلَا النَّاصِبَ لَنَا أهْلَ الْبَيتِ
●امام صادق صلوات الله علیه: به تحقیق خداوند عز و جل به ذات خود سوگند یاد کرده که هرکه حسین بن علی (علیه السلام) را به این زیارت [یعنی زیارت عاشورا]، زیارت کند از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت او را قبول میکنم و خواهش او را می پذیرم هر اندازه که باشد و خواسته اش را عنایت میکنم و از حضرت من، با ناامیدی و خسارت باز نگردد و با خوشحالی و چشم روشنی بازش گردانم، به برآوردن حاجت و رسیدن به بهشت و آزادی از دوزخ و شفاعت او را در حقّ هرکس که شفاعت کند میپذیرم، جز دشمن ما اهلبیت که شفاعت در حق او قبول نشود.
مصباح المتهجد صفحه 781
المزار الكبير صفحه 215
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث جلد 98 صفحه 300
عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ السَّائِیِّ قَالَ کَتَبْتُ إِلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السّلام وَ هُوَ فِی الْحَبْسِ کِتَاباً أَسْأَلُهُ عَنْ حَالِهِ وَ عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَةٍ ، فَاحْتَبَسَ الْجَوَابُ عَلَیَّ أَشْهُراً ، ثُمَّ أَجَابَنِی بِجَوَابٍ هَذِهِ نُسْخَتُهُ ؛
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ..... وَ لَا تَقُلْ لِمَا بَلَغَکَ عَنَّا وَ نُسِبَ إِلَیْنَا هَذَا بَاطِلٌ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْرِفُ مِنَّا خِلَافَهُ فَإِنَّکَ لَا تَدْرِی لِمَا قُلْنَاهُ وَ عَلَی أَیِّ وَجْهٍ وَصَفْنَاهُ.
هر سخنی از ما به تو رسید یا به ما نسبت داده شد ، نگو باطل است ، و لو از ما خلاف آنچه به تو رسیده میدانی ، زیرا تو نمیدانی ما آن را برای چه گفته ایم و به چه صورت توصیف کرده ایم.
- کافی ۸ / ۱۲۵ ، حدیث ۹۵.
- بحارالأنوار ۴۸ / ۲۴۲ ، حدیث ۵۱ ، عن الکافی.
- بحارالأنوار ۷۸ / ۳۲۹ ، حدیث ۷ ، عن الکافی.
- بحارالأنوار ۲ / ۲۰۹ ، حدیث ۱۰۴ ، عن رجال الکشی.
- بحارالأنوار ۷۸ / ۳۲۸ ، حدیث ۶ ، عن رجال الکشی.
علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله مینویسد ؛
به روایت دیگر چون سر مقدّس مبارک آن بزرگوار را در کوفه بر درخت آویختند ، این آیه را خواند وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ، یعنی زود باشد که بدانند آنها که ستم کردند که بازگشت ایشان به کجا خواهد بود.
جلاء العیون / باب ۵ ، فصل ۱۵.